پیشنهاد‌های دکتر محمدرضا ایوبی صانع (٢,٤٢٨)

بازدید
٤,٣١٤
تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ک ص خ ل با توجه به کانتکست داستانی از جکی کولینز، درباره پسری که تن به ازدواج داده.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شهوت برانگیز Sensational body

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

رجوع کردن در مسئله زناشویی، پس از طلاق به داستان خانم جکی کولین مراجعه بفرمایید.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیشتر با سین نوشته میشد، در یکی دو دهه اخیر، با صاد نوشته می شود، اون هم به جهت ایجاد تمایز بین کَس و کُس است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I don't give a crap به ت خ م هم نیست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Take a long drag یک کام عمیق از سیگار گرفتن یا پُکِ عمیق به سیگار زدن. از رمان The world is full of married men

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

توی ادبیات محاوره ای ما، معنای خوبی نداره، اما به لطف آقای مهران مدیری، اصطلاح خوبی جایگزین شد که علاوه بر جنبه فان قضیه، همون بار معنایی رو به دوش م ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

give a rat's ass : a minimum amount or degree of care or interest اولا تو جمله به صورت منفی میاد، یعنی با فعل منفی به کار میره. ثانیا یه چیزی شبیه ه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظرم تو شرایط تحریم، معنی خطرناکی داره .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شنوایی طور

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

خریت به این مثال توجه بفرمایید: Al is ill but won't see a doctor. He is being foolish علی بیمار است، اما به پزشک مراجعه نمی کند. او دارد خریت می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یارکشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چرا که ظرفیت مثبت دارد بر خلاف parody ( لطفا به توضیح قبلی اضافه شود. متشکرم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

البته طبق تعریفی که در ادبیات پسا - استعماری از این واژه شده، معنی تقلید مسخره آمیز یا همان parody از آن مستثنی شده، بعبارتی هم معنی تقلید مسخره آمیز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کنارگذر پیاده راه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ترخیص ( مثلا کالا توی فرودگاه و مانند آن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سلام یه موردی به نظرم اومد، وقتی کامنت دوستانم رو می خوندم، هیچوقت معنای یه واژه رو منحصر به یک کلمه نکنین. چون یک واژه توی کانتکست های مختلف معانی م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

البته در مورد توضیح دوست عزیزمون خانم تینا بایلری، باید عرض کنم، کارن در زبان و فرهنگ فارسی اسم آقایون هست، مثل کارن همایونفر عزیز که از موسیقی دانان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دیرپا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

the quality of being mediate

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مثل داستان طوطی و بازرگان. وقتی که طوطیان هند با عملی که انجام دادن، به طوطی محبوس در قفس یاد دادند که چه جوری خودشو آزاد بکنه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

“Ill met by moonlight, proud Titania” ( II. I. ) این جمله رو توی اثر مذکور نگاه کنید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به A Midsummer Night’s Dream اثر شکسپیر مراجعه کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

narratee: کسی که مخاطب روایت است. در مقابل narrator: کسی که راوی است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

نمی دونم چرا تازگیا مد شده یه سریا، در تلفظ این واژه روی حرف ت ساکن میذارن. هم کلمه رو زشت می کنن، هم کار خودشونو سخت می کنن و از همه بدتر، اصل واژه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

البته توی داستان های شکسپیر و امثال ایشون، "داعش" معادل مناسبی نیست!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

magic اسرارآمیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بکارگیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

such as

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به قول امروزیا: هوا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

household manager Oikonomos latinized œconomus, oeconomus, or economos, was an Ancient Greek word meaning "household manager. "

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دوستان عزیز دقت کنند که این واژه با victim مترادف نیست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در خصوص دوست بسیار عزیزم رسم آزادی و پیشنهادشون باید عرض کنم معنی سمت راست با معنی سمت چپ که داخل پرانتز آورده شده کاملا با هم متفاوتند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

معنیش توی این بازه زمانی یک کمی گسترده تر و البته سخت تره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

hogwash

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایشی ( vs. real )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

پنهان کاری به نظرم واژه مناسبیه برای بعضی کانتکست ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از دوستانی که این معانی ( آواره، در به در و سرگردان، گیج، بلاتکلیف ) رو نوشتند، سپاسگزارم. لطفاً به شاه لیر اثر شکسپیر مراجعه کنید. سپاسگزارم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ممنون از آقا مجتبی. توضیحتون خیلی خوبه. لطفاً دوستان عزیز به تعاریف هژمونی دقت کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

توی بعضی از کانتکست ها معنی راهنمایی می ده. به اهمیت کانتکست ها برای معنی کردن واژه هاتون توی جمله دقت کنید. نه! خیلی دقت کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

independent

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

با فعل land می شود for example: She has landed us in the soup او ما را به درد سر انداخته است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

یه اصطلاح قدیمی هم هست ( البته نه خیلی قدیمی ) می گفتن" شهر نویی" که یه محله ای بوده توی تهران ( فکر می کنم جنوب تهران بود ) الان پارک شده، قبلاً ج ن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

A kind of ship For more information refer to the down below link

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Other : با حرف بزرگ O به معنی استعماریش دقت کنید مثل West and East که بعداً در شکل استعماری West and Rest ظاهر شد. حالا شما Other رو معادل Rest بگیر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

فرضی، مفروض

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به قول ما فارسی زبانان: زنگوله پای تابوت یعنی بچه ای که زمانی به دنیا میاد که والدینش خیلی پیر شدن یا از سن بچه دار شدنشون گذشته. البته این مطلب فقط ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

اصطلاحاً به معنی از آغاز، از ابتدا و. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

the Roman Coliseum; the archetypal theatre of cruelty, where violence as entertainment reached its apex’’

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

The meaning of the Sabbath is to celebrate time rather than space. Six days a week we live under the tyranny of things of space; on the Sabbath we tr ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ابقاء ایده و یا موقعیت به تعریف postcolonial theory دقت بفرمایید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

apology

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-١١

در مورد خانم ها، مخصوصاً دختران، به کسی اطلاق میشه که به قول معروف به کسی پا نمی ده. به این جمله از داستان خانم جکی کولین دقت کنید که دارم روش کار م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Ludology: the study of games, players, and the cultures surrounding them

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

با عرض پوزش همون معنی رایج ک و نِ گشاد است مثل قدیمی ک و نِ گشاد و آب هندوانه باز هم از همه دوستان عزیزم پوزش می خوام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

محترمانه اش: چشمت کور، دندت نرم بی ادبانه اش: ک و نِ لقّت ( با عرض پوزش از همه دوستان عزیزم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

one that gives thanks https://www. merriam - webster. com/dictionary/thanksgiver

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به درک! به جهنم!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به ترکیب surplus value دقت کنیداز مکتب مارکسیست به معنای ارزش افزوده

پیشنهاد

یعنی: به معنای عرفی کلمه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گزین گویه معادل فارسیشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

سرسری این معادل به نظرم از چرتکی بهتر باشه. ولی اونم داشته باشین.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

یه چیزی تو مایه های "چِرتَکی". البته خیلی کف خیابونیه. دوستان کمک کنین یه معادل بهتر که بشه جلوی چند نفر ادیب هم مطرح کرد، براش انتخاب کنیم. مرسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلام با تشکر از دوست بسیار عزیزم، علی آقا که متأسفانه فامیلی شریفشونو هم ننوشتن، در مورد دو معادل "بی فکرانه و بی ملاحظه گرانه" که فرمودید، تا حالا ن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کاربلد کننده کار اینکاره بلدِکار کِرمِ کار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمات قصار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

سلام از دوست بسیار عزیزم جناب آقای امیر حسین رنجبر به خاطر توضیح بسیار خوبشون درباره The Glass Menagerie بسیار سپاسگزارم. در تأیید فرمایش ایشون باید ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

fatalism

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای جشنواره نیز استفاده می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشته مرده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

it is an idiom that its Persian's equivalent is "ببین دلت چی می گه" یا به قول امروزیا: " به ندای درونیت گوش بده"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چندوجهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

reply

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مثل معروف آش شله قلمکار: وقتی یه چیزی ترکیبی در هم و بر هم از چند تا چیز مختلف میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اصل واژه ایران ولی در عرف شرق معنی می ده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رجعت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

take apart

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

or imposter means alazon in Latin ریاکار متقلب مزوِّر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

slap - stick شلنگ تخته انداختن goofball مسخره بازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اراده کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ژرف نگری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

viewer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیوست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

rhetoric بلاغت فصاحت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

توحید یکتاپرستی از آموزه های مهم جناب افلاطون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دست نخورده بکر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به قول حوزوی ها: محل بحث محل کلام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بی شعور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

randomly بگیر نگیر آیا بشه، آیا نشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

nephew به داستان هملت توجه فرمایید.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

It is a Greek word, and means "the right time" or "spiritual opportunity".

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خط تصویری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

concrete not abstract objective

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فی البداهه بداهه گویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به چالش کشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Manipulare is a Latin term meaning ‘to handle’ Gender, Sex and Translation The Manipulation of Identities Edited by Jose Santaemilia

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

fertilize

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ربّ النوع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

سرنگون کردن He overthrew his father mrbruff. com

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

طیِّ طریق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

hunt

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

املت do you like scramble https://www. youtube. com/watch?v=nWOwCSMlkgU

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

شش ریه جگر سفید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

راستش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به خاطر سپردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تازه کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گیرت انداختم مچتو گرفتم I have got you ( used to express satisfaction at having captured or defeated someone or uncovered their faults ) . https://t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مکث کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مودبانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

babe it is an emotional word example: please call me bae https://www. youtube. com/watch?v=bRxOkUvNnLI&t=324s

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مشروب فروش می فروش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

سوسک حمام البته از نظر حشره شناسی حشره ای که ما سوسک حمام می نامیم، در اصل سوسری نام دارد. سوسک واقعی همان حشره ای است که گل گلوله می کند و مانند آن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و شصت و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و شصت و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و شصت و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و شصت و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و شصت و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و شصت و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و شصت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و شصت و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و پنجاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و پنجاه و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و پنجاه و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و پنجاه و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و پنجاه و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و پنجاه و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و پنجاه و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و پنجاه و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و پنجاه و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و پنجاه و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

feel sorry توبه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

این دیگه چه کوفتیه؟ ( درباره آدم ) این کدوم خریه؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و چهل و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و چهل و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و چهل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و چهل و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و چهل و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و چهل و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و چهل و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و چهل و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و چهل و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و چهل و هفت

پیشنهاد

دویست و سی و هفت

پیشنهاد

دویست و سی و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و سی و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و سی و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و سی و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و سی و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و سی و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و سی و دو

پیشنهاد

دویست و سی و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

عبث بیهوده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

رشته تحصیلی به واژه interdiscipline دقت کنید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

this is a German word and means: help

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

صورتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

nightmare

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

love affair make love

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

simplified spelling of night https://translate. google. com/?sl=auto&tl=fa&op=translate https://www. youtube. com/watch?v=UkQKKwm0R4w Date Nite:شب مل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

dirty chai search and read about in https://en. wikipedia. org/wiki/Masala_chai

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

give offer A small - town girl goes on a date with a big city guy. Then he hands her a script. | Off Book https://www. youtube. com/watch?v=C0brSd48k ...

پیشنهاد

دویست و بیست و هفت

پیشنهاد

دویست و بیست و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و بیست و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و سی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و بیست و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و بیست و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و بیست و چهار

پیشنهاد
٠

دویست و بیست و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و بیست و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و بیست و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و بیست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و هجده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دویست و نوزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و شانزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و هفده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و چهارده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و پانزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دویست و سیزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و یازده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و دوازده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و ده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویست و سه

پیشنهاد
٠

صد و نود و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و نود و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و نود و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و نود

پیشنهاد
٠

صد و نود و هشت

پیشنهاد
٠

صد و نود و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و نود و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و نود و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و نود و چهار

پیشنهاد
٠

صد و هشتاد و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هشتاد و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و نود و نه

پیشنهاد
٠

صد و هشتاد و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هشتاد و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هشتاد و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هشتاد و شش

پیشنهاد
٠

صد و هشتاد و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هشتاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

صد و هشتاد و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هشتاد و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هفتاد

پیشنهاد
٠

صد و هفتاد و چهار

پیشنهاد
٠

صد و هفتاد و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هفتاد و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هفتاد و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هفتاد و شش

پیشنهاد
٠

صد و هفتاد و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شصت و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شصت و نه

پیشنهاد
٠

صد و هفتاد و نه

پیشنهاد
٠

صد و هفتاد و هشت

پیشنهاد
٠

صد و هفتاد و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شصت و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شصت و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شصت و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شصت و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شصت و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شصت و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شصت و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شصت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و پنجاه و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و پنجاه و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و پنجاه و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و پنجاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و پنجاه و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و پنجاه و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و پنجاه و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و پنجاه و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و پنجاه و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و چهل و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و پنجاه و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و چهل و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و چهل و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد چهل و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و چهل و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و چهل و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدو چهل و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدو چهل و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و چهل و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدو چهل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و سی و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و سی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

صد و سی و چهار

پیشنهاد
٠

صد و سی و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و سی و دو

پیشنهاد
٠

صد و سی و هشت

پیشنهاد
٠

صد و سی و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و سی و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و سی و پنج

پیشنهاد
٠

صد و بیست و هفت

پیشنهاد
٠

صد و بیست و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و بیست و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و سی و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و بیست و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدوبیست و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و بیست و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و بیست و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و بیست و دو

پیشنهاد
٠

صد و بیست و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهن اتو اطو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

pennon پرچم سه گوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

roar

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مراقب خودت باش داداش مواظب خودت باش برادر و از این قبیل معادل های رایج تو زبون خودمون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

verbosity گزافه گویی لاف زدن گنده گ و ز ی لاف از سخن چو در توان زد آن خشت بود که پر توان زد جناب سعدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

جشن نیکوکاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

قاشق کش کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اهدای اعضای بدن پس از مرگ مغزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

sculpture مجسمه تندیس پیکره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

person it's Spanish word

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Spanish and means man, love, etc. and so on

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

instruction

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

البته با حرف بزرگ به معنای اسم خاص یعنی ترکیه است در هر جای جمله که باشد در غیر اینصورت به معنی بوقلمون و در معنای عام می باشد https://www. youtube. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

روحش شاد روحش قرین رحمت خدا بیامرزدش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ خاندان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد ونوزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و بیست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد شانزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد هفده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صدو هیجده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و سیزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و چهارده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و پانزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و یازده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد دوازده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و ده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صد و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

by - product

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

crazy mad

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظری به سوی ما کن خطاب به پروردگار مهربان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

further دورتر به هر دو صورت نوشته می شود و صحیح است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

آغاز کردن به آب انداختن ( کشتی و مانند آن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاس کردن ( درس ) عبور کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

غلبه فتح پیروزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

accept

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی اشتها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

handle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

جنین embryo

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

cabinet cubicle اتاقک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

adult

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

nonstandard spelling of yes, representing a pronunciation https://translate. google. com/?sl=en&tl=fa&text=yep&op=translate https://www. youtube. com ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

killer مهلک کشنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عشوه کرشمه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بازستاندن در مقابل واژه giveth به ترجمه ای که برای giveth نوشته ام مراجعه فرمایید با تشکر محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بخشش در مقابل taketh یعنی ستاندن we know not why you giveth or taketh but in the face of all this we still give you thanks. in Jesus's name. amen htt ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

snooze

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

bank

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گیاهخوار خامخوار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

lollipop آبنبات چوبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کهنه بچه را عوض کردن به واژه nappy دقت کنید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پوشک بچه به واژه diaper توجه کنید https://www. youtube. com/watch?v=oK57P_9wcww&t=318s

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

die

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

abode destination aim goal مقصد هدف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بستنی تازه ای که از دستگاه مخصوص این کار تولید میشه و همان لحظه تحویل مشتری میشه. نوش جون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

immerse

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خاطره where this car is a story, people pay good money for that https://www. youtube. com/watch?v=oK57P_9wcww

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پشم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رهگیری ( کردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

phoenix ( Italian )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به دنیا آوردن She bore him two children https://en. wikipedia. org/wiki/Heibai_Wuchang

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

fake fake it to make it

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

آبله البته با نوع آبله مرغان فرق می کند و به مراتب خطرناک تر از آن می باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

or Hak Bak Mo Seong, literally "Black and White Impermanence", are two Deities in Chinese folk religion in charge of escorting the spirits of the dea ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

همانطور که از اسمشان برمی آید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ephemeral

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

god but no God اله رب النوع لا اله الّا الله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

اصطلاح خوبی است که در سریال فوق لیسانسه ها استفاده میشه که البته همه می دونیم جایگزین چه اصطلاحی شده، درست مثل اصطلاح پاچه خواری که توسط آقای مهران م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

anthropoid android انسان نما فیلم بسیار زیبایی هم به همین نامanthropoid موجود است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

من ذره و خورشید لقایی تو مرا بیمار غمم عین دوایی تو مرا بی بال و پر اندر پی تو می پرّم من کَه شده ام چو کهربایی تو مرا جناب مولوی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

آگاهی آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رو متاب جناب مولوی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیمون شیمون شمعون . . . . بسته به محل مورد نظر به صورت های مختلف تلفظ می شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

سوگواری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گریه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

صد صد بار چنین گفتم و می گویم باز بی عشق تو زنده نیستم باور کن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نود و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نود و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نود و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نود و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نود و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نود و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نود و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نود و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نود و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هشتاد و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشتاد و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هشتاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشتاد و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشتاد و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشتاد و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشتاد و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

هشتاد و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشتاد و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هفتاد و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هفتاد و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشتاد و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هفتاد و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هفتاد و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هفتاد و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هفتاد و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هفتاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هفتاد و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هفتاد و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شصت و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شصت و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شصت و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شصت و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شصت و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شصت و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شصت و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شصت و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شصت و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

محو تماشا شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Farishta Farishtay angel فرشته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

hard

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

boredom البته این خستگی مربوط به روح است. در مقابله با tired که مربوط به خستگی جسم است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

forbid

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

By the time I entered high school I had read a good deal وقتی که زمانی که موقعی که The Joy of the Reading. p. 5

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

goal

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مثل واژه زشت و ناپسند "دیوث" که متأسفانه تکیه کلام خیلی از ماهاست. بین زن و مرد هم فرقی نمی کنه. خیلیا رو دیدم که نقل دهنشون دیوثه که بعضاً هم معنیشو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

sister راهبه خواهر ( زن تارک دنیا )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دمیدن فوت کردن blow your honk blow them out

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

vertex apex diadem نیم تاج برای ملکه کاربرد دارد ( جنس زن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

used to express surprise or give emphasis used as a euphemism for “God” https://translate. google. com/?sl=auto&tl=fa&text=euphemism &op=translate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پنجاه و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پنجاه و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پنجاه و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پنجاه و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پنجاه و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پنجاه و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پنجاه و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پنجاه و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پنجاه و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چهل و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چهل و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پنجاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چهل و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

چهل و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

چهل و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چهل و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چهل و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چهل و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چهل و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سی و هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سی و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سی و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سی و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

سی و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سی و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سی و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سی و یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سی و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیست و هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بیست و نه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

سی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بیست و چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیست و پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیست و شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیست و دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیست و سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بیست ویک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

sorrow

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

fault offense crime الهی اگر کاسنی تلخ است از بوستان است و اگر عبدالله مجرم است از دوستان است جناب خواجه عبدالله انصاری معروف به پیر هرات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

curse

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پر سر و صدا How To Survive Living With A Loud Child https://messymotherhood. com/the - unexpected - way - motherhood - changes - you/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

time spent relaxing on one's own as opposed to working or doing things for others, seen as an opportunity to reduce stress or restore energy. https: ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

نوعی وسیله شخم زدن به شکل پنجه غاز وجود دارد که به نام پنجه غازی یا chisel plow هم نامیده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

a complete transformation or remodeling of something, especially a person's hairstyle, makeup, or clothes https://translate. google. com/?sl=en&tl=fa ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

husband

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

program

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

thank regard

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

exile reject eject

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

انجام دادن تکمیل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مهد گهواره به گفتار پیغمبرت راه جوی ز گهواره تا گور دانش بجوی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

assume

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گیر کردن we often get stuck in negative thought patterns https://messymotherhood. com/the - unexpected - way - motherhood - changes - you/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

!oh my God

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کار درامدن “What if I’m failing my children and they turn out to be terrible people?” https://messymotherhood. com/the - unexpected - way - mother ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

mess

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به شدت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

gap

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

overwhelming anxiety ویرانگر داغون کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

جاری شدن With tears welling up in her eyes https://messymotherhood. com/the - unexpected - way - motherhood - changes - you/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسل کننده boring room

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خاطر ( به خاطرِ:in order ) bid suggest

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ور زدن زر زدن چرت و پرت گفتن کم گوی و گزیده گوی چون در تا زاندک تو چهان شود پر لاف از سخن چو دور توان زد آن خشت بود که پر توان زد جناب سعدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

لاکپشت آبی Tortoise لاکپشت خشکی هر دو در لفظ عام لاکپشت هستند با تفاوت هایی در نحوه زیست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

margin

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

offer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

maternity

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسافرت مفتی https://www. youtube. com/watch?v=y - dOSCF2Nhc

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگین کمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

وقتی توی داستانها با این کلمه مقدس و پر از احساس برخورد می کنم که موجودی است ( این که می گویم موجود چون در کل جنس ماده چه انسان چه حیوان و. . . ) فرا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پیش رو And the morning came, and there was a hill ahead https://www. inspirational - short - stories. com/mothers - love. html

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

طوفان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خانه داری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

immediately

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

embrace

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

tender

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پرسه زدن Pegasus skimmed through the air https://worldfolklore. net/index. php/2020/09/24/pegasus - and - the - chimaera/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ugly

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مانند مار and tied up its snaky tail into a knot! https://worldfolklore. net/index. php/2020/09/24/pegasus - and - the - chimaera/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

درگیر شدن before Bellerophon was at close gripes with his enemy https://worldfolklore. net/index. php/2020/09/24/pegasus - and - the - chimaera/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

heinous

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

opposite of straight Then he shook the bridle, shouted loudly, and guided Pegasus, not aslantwise as before, but straight at the monster’s hideous f ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

گوش خراش It belched forth shoots of fire five hundred yards long, and emitted hisses so loud, so harsh, and so ear - piercing, that King Iobates hea ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

روح انتقام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

a range of plastic containers used for storing food https://translate. google. com/?sl=en&tl=fa&text=A woman captures the sound of her orgasm in Tupp ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

swap

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گچ کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مانند موش جویدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

سپر این روزها به دلیل شیوع انواع کرونا، زیاد استفاده می شود. ان شاالله به زودی از کلِّ جهان محو شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

راکب ( به جز راننده ) and its three heads sputtering fire at Pegasus and his rider https://worldfolklore. net/index. php/2020/09/24/pegasus - and - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

paw claw

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

idle بی هدف The latter was lost in his own thoughts, and was fixing his eyes vacantly on the trunks of the trees that overshadowed the fountain, htt ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

چشمه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

قسمت خشک و سخت نان که معمولاً هم دور ریخته میشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

totally به طورکلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

fame name title

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

جمع کردن collect

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مایل بودن مشتاق بودن wish desire

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کمیاب rare

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بعدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

there farther

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

muse

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

In Greek mythology, Iobates /aɪˈɒbətiːz/ or Jobates /ˈdʒɒbətiːz/ ( Greek: Ἰοβάτης ) was a Lycian king, the father of Antea and Philonoe wikipedia htt ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

horse bronco ship

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

swift fast rapid quick

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

. it is also a trade name for one type of perfume

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خردسال fry babies https://www. youtube. com/watch?v=M3hUDqOtwxY

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

A woman is dumped at a fast food joint and stays an entire week. | Fill Your Heart With French Fries https://www. youtube. com/watch?v=M3hUDqOtwxY

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

حکمرانی کردن حکومت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسطوره ی یونان ) بلروفون ( قهرمانی که به کمک پگاسوس هیولایی به نام کیمرا را کشت ) https://worldfolklore. net/index. php/2020/09/24/pegasus - and - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

معده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

دانه البته باید توجه داشت که فرق اساسی بین grain و seed ( بذر ) وجود دارد. از نظر علمی grain فاقد قوه نامیه ( سبز شدن در اثر کاشت ) می باشد برخلاف se ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شرور بدذات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی شکم راه رفتن خزیدن مثل مار و مانند آن حرکت کردن and wriggled along like a serpent https://worldfolklore. net/index. php/2020/09/24/pegasus - and ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی ( در معنای منفی ) and the third an abominably great snake’s و سومی یک مار خیلی بزرگ است https://worldfolklore. net/index. php/2020/09/24/pegas ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

evidence

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گریختن flee

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناشناس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

آسمان:sky خراش:scrape آسمانخراش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

power

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

phantom

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دراز کشیدن the king lay awake پادشاه دراز کشیده بود https://worldfolklore. net/index. php/2020/09/24/king - alfred - and - the - beggar/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

قرص نان کُلیچه که دوستمون اشاره کردند در لهجه شیرین کردی به کلوچه گفته می شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

old کهنه مندرس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

inception

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

attack

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

match

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بیست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هفده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیجده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پانزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شانزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سیزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چهارده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوازده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بشکه چوبی مخصوص حمل مشروب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

chef سرآشپز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نهر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

tawdry

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

وجود with all my heart با تمام وجودم https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/18/the - three - little - men - in - the - woods/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیچاره ( از روی ترحّم و دلسوزی ) she hung it on the shoulder of the poor girl https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/18/the - three - little ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوکر I am not your servant نوکرتون که نیستم https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/18/the - three - little - men - in - the - woods/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

satisfaction

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

pride

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

brave

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

therefore

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

its abbreviated form is vs. and means در مقابلِ در برابرِ for example: Germany vs. Italy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیرین عهد ما بالب شیرین دهنان بست خدا ما همه بنده و این قوم خداوندانند مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند جناب حافظ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

عروس bride

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

یا چی؟ ( یا چی میشه؟ ) ( یا مثلاً چی میشه؟ ) ( یا چه غلطی می کنی؟ ) و مانند آن https://www. youtube. com/watch?v=3 - 7IY1VNKuA

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گردن کلفت قلدر پهلوون پنبه نام شخصیتی در رمان دور دنیا در هشتاد روز اثر ژول ورن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وضو دست نماز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

forest jungle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

exist

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

hurry up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نقض کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

احضار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

jealous, green - eyed حسود غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل شاید که چو وابینی خیر تو درین باشد در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کان شاهد بازاری وین ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دختر ناتنی دختر همسر ( شوهر یا زن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شست و شو water to wash in and water to drink https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/18/the - three - little - men - in - the - woods/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مستقر شدن حل و فصل کردن he settled the matter https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/18/the - three - little - men - in - the - woods/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

جمع کردن به خود کشیدن but the water drew the hole together https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/18/the - three - little - men - in - the - w ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

proposal, offer, suggestion پیشنهاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدست آوردن get

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

shed ریختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گاری چی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودتو تمیز کن https://www. youtube. com/watch?v=tl7m - hobPyU

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

علاقمند شدن به A single mother meets a wealthy man who takes an interest in her son https://www. youtube. com/watch?v=tl7m - hobPyU

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به سر بردن But he lives 2 hours away via public transit https://www. youtube. com/watch?v=rVBhvVK8RwM زندگی کردن set me free and live your life a par ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

گوش کن Then the widow said to the man’s daughter, “Do you hear, tell your father I wish to marry him, and you shall every morning wash in milk and dr ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ceremony

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

قرنطینه امروزه به دلیل شیوع انواع و اقسام کرونا ویروس که ان شاالله زودتر از کل دنیا بساطشو جمع کنه و بزنه به چاک، زیاد کاربرد داره و می شنویم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

غذا رو تا تهش خوردن come on Amy eat up https://www. youtube. com/watch?v=Sck_yhVUxF0

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستاتو شستی؟ https://www. youtube. com/watch?v=Sck_yhVUxF0

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

catch up تلاش بیشتر برای جبران عقب ماندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صدا جهت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نُه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دَه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پنج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

یک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

چرم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کرم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

شوهر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

همسر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

طولی نمی کشد خیلی زود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Pronunciation spelling of daresay با جرأت گفتن https://translate. google. com/?sl=en&tl=fa&text=I dessay you’ll be a sergeant before long, &op=transl ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

eager enthusiastic

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

راضی خرسند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Definitions of ain't: am not; are not; is not https://translate. google. com/?sl=auto&tl=fa&text=Definitions of ain't: am not; are not; is not. &op=t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

’ha it is an abbreviated form of have/has If I’d ha’ seen the superintendent he might ha’ put somebody else on to it https://worldfolklore. net/index ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

manager

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

/ˈɡʌvnə/ a man in a position of authority such as one's employer or father ( often used as a term of address synonyms: chief � head � principal � bos ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خز البته این خز با اون خز خیلی فرق می کنه که معنی کهنه و مندرس میده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مانند گاو ( نر ) colored Belcher neckerchief encircled his bull - like throat https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/28/the - burglars - ghos ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستمال گردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

heavy, coarse woolen cloth with a nap, usually on one side only https://translate. google. com/?sl=en&tl=fa&text=woolen or friezeheavy, coarse woolen ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پشم پشمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

درباره ی چیزی As for his dress, it was in keeping with his face https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/28/the - burglars - ghost/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مطابق بودن As for his dress, it was in keeping with his face https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/28/the - burglars - ghost/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

برق زدن چشم his eyes were little and overshadowed by heavy eyebrows; I could see them twinkle when he spoke https://worldfolklore. net/index. php/20 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

attacking پرخاشگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

درشت هیکل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

amaze surprise

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بطور قابل ملاحظه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

scrutiny

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

shrine زیارتگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نژاد مسابقه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

wound زخم جراحت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

قطع رابطه break up sex قطع رابطه جنسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

brow ابرو در نمازم خم ابروی تو در ( با ) یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد جناب حافظ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

wondered

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

silent quiet

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

laugh

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

نتیجه گرفتن نتیجه گیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دِراور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

happen

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

fearful

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

seriously

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کاسبی کردن کسب درآمد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لُژ refer to the definition of Freemasonry

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

لواشک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Lappy A nick name for a laptop computer https://www. urbandictionary. com/define. php?term=Lappy An alcoholic CEO and her assistant reveal secrets an ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به نوعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

لباس های زیر مخصوصاً زنانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دوست یابی عاطفی و عاشقانه Offline Dating https://www. youtube. com/watch?v=6DIeL4 - wwBo

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دیده بان دیده بانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

a person with whom someone is having a romantic relationship OXFORD

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

progress

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

I was a plain clothes officer افسر لباس شخصی https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/28/the - burglars - ghost/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

robber thief

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهرک صنعتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

point of view

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٢٣

make liable مسئولیت پذیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

افراط کردن I have ever indulged in sentimental ideas https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/28/the - burglars - ghost/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

manipulate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

extreme anger

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شاید رفته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

شائق مشتاق enthusiastic

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کِرِخ کِرِخت بی حس senseless

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

طبقه کف ( درمقابل سقف )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

fire flame

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

beat hit

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

quake vibration shake

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

say tell

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

no one but they use in different contexts

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

real actual this woman whose very name he did not know although she{93} influenced him so powerfully https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/18 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

هوار شدن تحت تأثیر قرار دادن The influence of the decayed house hung over him https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/18/the - phantom - woman/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

corruption ruin

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نفس نفس زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

لخت عریان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هشششش هیس hide silence

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

should must باید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

scandal رسوایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

piped the Bats; and the fowls clucked and the cocks crowed خفاشان سوت می زدند و مرغ ها قدقد می کردند و خروس ها فریاد می زدند. https://www. worldofta ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

skip it رد شو ولش کن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بقیه، سایر، سایرین یک شعار استعماری می گه: The West and the rest غرب و سایرین پیشتر اینگونه بوده The West and the east غرب و شرق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کندن and some say that there are two of them that have plucked out all their feathers https://www. worldoftales. com/European_folktales/European_folk ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اهسته بازمزمه ادا کردن بغبغو کردن https://translate. google. com/?sl=fa&tl=en&op=translate cooed the Pigeons https://www. worldoftales. com/European_ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کبوتر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

yell

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

beautiful good - looking

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

good - looking beautiful

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اینم از این!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

roost

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مرغ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

لانه مرغ بیتوته کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

ماکیان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قاطعانه، قطع و یقین Their stories are tightly connected to the Australian outback and its plants and animal inhabitants داستان های اونا قطع و یقین به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

electric mixing machine

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

غنودن قرار گرفتن Man's greatness lies in his power of thought. Blaise Pascal https://www. youtube. com/watch?v=YZoQUFJCGLI

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

slang a stupid or despicable man or boy https://www. thefreedictionary. com/dickhead stupid :foolish despicable : humble the main meaning of the word ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پهپاد هواپیمای بدون سرنشین کوادکوپتر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

رنگ پریده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

شانه shrug of shoulder شانه را بالا انداختن ( به من چه! )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کوبلن کوبلن دوزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

cap درپوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

chamber محفظه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

fear ترس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

knock کوبیدن در در زدن and walked up the drive to the door https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/18/the - phantom - woman/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

pivot

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ابرو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

movement

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

explode

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

such as

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

reluctance

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

icon بت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

familiarity

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

distinguish

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

advocate lawyer proxy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

sexually attractive

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

previous

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

محزون sad

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

typical تمام عیار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تعریف دوست عزیزم آقا حامد کار منو راحت کرد. The Shepherd Dogs pricked up their ears https://worldfolklore. net/index. php/2020/12/23/the - wolf - an ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تا دور دست ها رفتن In the still evening air the Wolf’s piping carried far https://worldfolklore. net/index. php/2020/12/23/the - wolf - and - the - k ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در همین اثناء

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

frisk

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

علف herb البته نام نوعی گیاه به خصوص است، ضمناً با herb تفاوتهای معنایی به خصوصی هم دارد، اما در مجموع می توان به صورت مترادف فرض کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تروتازه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

توک زدن ( معمولاً در مورد غذا ) ناخنک زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

چراگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش خودش فکر کرد وهم برش داشت There was once a little Kid whose growing horns made him think he was a grown - up Billy Goat یه روزی یه بزغاله کوچولو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بزغاله The Wolf and the Kid https://worldfolklore. net/index. php/2020/12/23/the - wolf - and - the - kid/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سطل مکانیزه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

abandon

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

slot

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

darkness

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

vast huge

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خرافاتی خرافه پرست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بین رفت his right came off in the struggle https://worldfolklore. net/index. php/2020/06/22/rumplestiltskin/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

shout

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

complaint

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

foolish دشمن دانا که غم جان بود بهتر از آن دوست که نادان بود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ملکه بی بی ( پاسور ) نام گروهی معروف در موزیک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

happy glad دست افشانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

tawdry

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

bobbin

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

این واژه مربوط به فولکلور rumplestiltskin است که سال های خیلی دور یعنی پیش از انقلاب در ایران چاپ شده که معادل این واژه را "شیطان کوتوله" انتخاب کرده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

چشم بر هم زدنی ناگهان All at once the door opened, and in stepped a little Man, who said, “Good evening, fair maiden; why do you weep so sore https: ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

معامله ( پایاپای یا کالا به کالا )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

virgin

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

محفظه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بوته آزمایش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

it is a literal meaning of Rumplestiltskin which is a German word ترجمه این داستان در ایران به نام شیطان کوتوله است که البته مربوط به بیش از چهل سال ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

یکی که همین معنی رایج و متداول یعنی چرا؟ که برای پرسش استفاده می شه اما مورد دوم هم برای تأیید و تأکید و در واقع پاسخ مثبت دادن است. درست مثل فارسی خ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پیتزا فروشی البته ای کاش می شد معادل بهتری براش ساخت یا پیدا کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مشمئز کننده چندش آور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

اورژانسی خیلی فوری اضطراری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

relating to drama and the theatre - adj an actor or actress - n Powered by Oxford Dictionaries � Cortana � Bing Translator

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثل قورباغه باد کردن زیر گلو باد به غبغب انداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

محکم گرفتن He seized the stick firmly with his teeth https://worldfolklore. net/index. php/2020/12/29/the - tortoise - and - the - ducks/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ناراضی the Tortoise felt very sad and discontented https://worldfolklore. net/index. php/2020/12/29/the - tortoise - and - the - ducks/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

و یک نکته جالب تر این که لاکپشت، طبق فولکلور The Tortoise and the Ducks توسط ژوپیتر تنبیه شده و موجودی است کند و خانه به دوش که حتی اگر هم دعوت شده ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

turtle هر دو در لفظ عام لاکپشت هستند با تفاوت هایی در نحوه زیست Tortoise لاکپشت خشکی turtle لاکپشت آبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فرهنگ عامّه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خرچنگ نام یکی از صور فلکی هم می باشد. برج سرطان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

satan

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

جالبه که ما می گیم حلال زاده است اما اونا می گن شیطان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بسه دیگه، خره!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خرخره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

غذایی شبیه دلمه، پیراشکی ( البته غذا نه خوراکی ) و مانند آن. البته همه اینها معادل بومی شده این واژه است، نه خود آنها.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بَدَل، جنسی که مشابه طلاست اما طلا نیست. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی جناب حافظ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

bad luck

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

bald

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

طاس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

starvation hungry

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

pain annoy vex

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بی اشتیاق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

با مهربانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفاشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

muse در بحر فکر فرو رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

no head بی کلّه نترس بی پروا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

step

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

برحذر داشتن ای که از کوچه معشوقه ما می گذری بر حذر باش که سر می شکند دیوارش جناب حافظ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گند زدن bounce and flop گنده گویی ( گنده گوزی ) و گندزدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رَم کردن so as not to alert the horses برای اینکه اسب ها رَم نکنند https://americanfolklore. net/folklore/2010/07/el_muerto. html

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پاورچین پاورچین آسه آسه ( آهسته آهسته ) موش موشک آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خشن زمخت پوست کلفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

پاگُنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به خود دیدن once more took on the Wild West, and quickly made his mark on Texas folklore یکبار دیگر غرب وحشی به خود دید. . . . . https://americanfol ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

equip

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

criminal

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در آن روزگاران،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

overhear فالگوش ایستادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

an ancient Greek form of: cycle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جادوگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

با ضربات پیاپی زدن ( https://translate. google. com/?sl=en&tl=fa&text=peppering &op=translate ) and began peppering the beast with arrows ( https:// ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

منقرض شدن Everyone knew that the mammoth had all died away https://americanfolklore. net/folklore/2010/07/attack_of_the_mammoth. html

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مهیب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دور آتیشی The Spookiest Campfire Stories داستان های دور آتیشی یه اصطلاحی هم توی ادبیات خودمون هست به نام نمایش های روحوضی یا تخته حوضی. یه چیزیه مثل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پر فراز و نشیب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خر کردن “He cannot fool us again, ” they said. اونا گفتن: دیگه نمی تونه ما رو خر کنه. https://worldfolklore. net/index. php/2020/07/31/the - boy - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بهترین معادلی که به نظرم می رسه که بار معنایی رو حمل کنه "خراب شدن یا هوار شدن روی سر کسی یا چیزی" است. به این جمله از The Boy Who Cried Wolf توجه کن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

"چوپان دروغگو" this is one of the famous folklore of Greek which we are knowing as

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

آغوش بغل ( کردن ) they fell into their father’s arms https://worldfolklore. net/index. php/2020/05/16/hansel - and - grethel/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

invite ask and bade his sister sit behind him و از خواهرش خواست که پشت آن ( اردک ) سوار شود https://worldfolklore. net/index. php/2020/05/16/hansel - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیرون پریدن So he sprang out, like a bird out of his cage when the door is opened https://worldfolklore. net/index. php/2020/05/16/hansel - and - gre ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خدانشناس لامذهب atheist

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برو تو! “Creep in, ” said the witch جادوگر گفت: برو تو! ( توی دیگ ) https://worldfolklore. net/index. php/2020/05/16/hansel - and - grethel/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

forgo

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

with their chubby red cheeks https://worldfolklore. net/index. php/2020/05/16/hansel - and - grethel/ لپ های گلی گوشتالو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بیاض

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

fortunately

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

rap زخم زبان سرزنش سخت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

branch شاخه درخت At about noonday they saw a beautiful snow - white bird sitting upon a bough

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

comfortable

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چرت و پرت motivation is crap, it comes and goes

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Attention this text of Hansel - and - Gretel and in the evening, when we are ready, we will come and fetch you غروب که شد، آماده که شدیم، می آییم و م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حال مردمان چون است جناب حافظ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

sorrow

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

tiredness

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

زیرچشمی نگاه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

زن بابا زن پدر مادر خوانده مادر ناتنی البته که همه نامادری ها بد یا بدجنس نیستند، پس به این واژه با دید منفی نگاه نکنید.

پیشنهاد
٢

چطور دلت میاد؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

idiot fool

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

procure جاکش، قَوّاد کارتونی هم در گذشته پخش می شد به نام pimpa که نام سگی بود که شخصیت اصلی داستان است و صاحب آن پیرمردی به نام آرماندو.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

poverty

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

up to now

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خدای مهربون به این جمله از داستان کهن Ten Red Crows توجه کنید: Yi, the Good Archer, heard their cries and saw that the ten red crows were bringing d ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

زخم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

rolling on غلت خوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

extremely hot or intense https://translate. google. com/?sl=en&tl=fa&text=searing &op=translate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

lacking brightness, vividness, or sheen Powered by Oxford Dictionaries � Bing Translator

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

clow

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ساده بی مزه attention to: I’m a idiot sandwich https://www. youtube. com/watch?v=nK4_u4hW0jM

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

fool

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

A muffin is an individual - sized, baked product کیک یزدی:As a suitable equivalence, according to it's shape, I can point to

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

unfortunate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

bear encounter

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

enthusiasm

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

float an example: glide upon the water

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

tramp tramp and this word should not confused with WONDER which means surprise

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

enthusiasm thirst

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

به دقت، باریک بینانه ، به طور مفرط، وسواس گونه، hardly امیدوارم حق مطلب رو ادا کرده باشم، ولی باز توی جمله زیر که از جوجه اردک زشت انتخاب کردم، خوب چ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زیربنایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

پری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

به صورت domestication ( بومی سازی ) همان چهارشنبه سوری خودمان است که در آن، قاشق زنی انجام میدهند؛ بدین صورت که با قاشق و کاسه میروند جلوی در همسایه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

coin create

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیر و گرفت بگیر و ببند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نظارت کردن بازبینی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

هُرم گرما تابش حرارت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

جور شدن ردیف شدن I wanted to be an actor. That didn’t work out می خواستم هنرپیشه شوم که جور نشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ناگوار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

صورت چرمی ( کسی که صورتش رو با چرم پوشانده ) Leatherface is a 2017 American horror film

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

this word borrowed from Persian glossaries

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

this word borrowed from Persian glossaries History of the English Language - 1943

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمربند History of the English Language - 1943

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

گوشت گوسفند History of the English Language - 1943

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقدیم کردن پیشکش کردن dedicate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خندق که ظاهراً معرّب واژه فارسی کندک می باشد و شاهد این مدّعا غزوه خندق است که به پیشنهاد جناب سلمان فارسی رحمت الله علیه حفر شد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

صدقه History of the English Language - 1943

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سطل دلو که در لهجه بعضی از عزیزان هموطن لر، دول هم گفته می شود که همان دلو است که در متون کهن ادبی فارسی هم یافت می شود کله دلو کرد آن پسندیده کیش چو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

dick هم به معنای خروس هم به معنای آلت تناسلی ذکور - عذر تقصیر🤦‍♂️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

baby History of the English Language - 1943 https://www. youtube. com/watch?v=_fJiHmR85cU

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

it is the first feature film made in Hebrew

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

accessibility

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

هم نهشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

a mixture or fusion of disparate elements مَثَلِ معروف آش شله قلمکار هر دم بیل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

vulgar مبتذل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

همین الآن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

draft

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اگه نمی دونستید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

establish or create through painstaking effort www. thefreedictionary. com با توجه به تعریف فوق به نظرم بهترین و نزدیکترین معادل دسترنج باشد. اینکه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

عدم تعهد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

روشنفکری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

heritage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

چهره ماندگار such as: Ezra Pound refer to Imagism

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نوار بهداشتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

killer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

contradict violate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

frog

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به طور مقطعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوایی؛ در مقابل زمینی و یا دریایی A young boy encounters a downed German pilot after witnessing a large aerial battle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

mass pile

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

مزدور اصل این کلمه در فارسی مزدوَر یا همان مزدبَر یعنی کارگر است. اما به مرور زمان تبدیل به مزدور شده که البته معنای منفی بر آن بار می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از معانی کرج، شکاف است که اشاره به شکاف میان دو کوه است که کرج در آن واقع شده. البته این مربوط به خیلی قدیم است. الآن کرج از هر طرف کوه ها را درن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Their ‘intervention’ can no longer be regarded as ‘interference’ مداخله آنها دیگر نمی تواند فضولی تلقی شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

pay attention to this awful expression: ethnic cleansing هر پاکسازی و کلاً هر واژه زیبایی، معنای خوب و قشنگی ندارد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

fundamental

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

با عجله رفتن Cinderella must rush home before the handsome prince finds out her secret http://teachingreadingandla. pbworks. com/f/Literary Devices. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

acme

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

metaphor trope

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

demonstration

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

vein

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Alliteration - repeated consonant sound at the beginning of words or within words; used to establish mood and rhythm in a story; true alliteration h ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مقطع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

spread

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

like

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

relegate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تجدید حیات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

in soliloquy the character is alone on the stage but in monologue there are other characters but the speaker ignores them

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

لات دهاتی ( البته به معنای توهین به کار می رود ) عذرخواهی و ادای احترام تمام قد به همه دوستان و هموطنان روستایی خودم. محمدرضا ایوبی صانع cad rat carl

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

hero heroine: is called to female hero

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

to leave the stage /ˈɛksɪʌnt/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

praise

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Who is dedicated to growing coca plants https://www. wordreference. com/definicion/coquero کاش می شد تصویرش رو هم بذارم. ان شاءالله این امکان رو هم ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

weaken

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

effort

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ساختار شکنی توجه شود به مکتب deconstructionism which is pertaining to the skepticism toward everything by Derrida - 1930 - 2004

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تخطی ناپذیری immunity

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

cluster

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

robe

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ترجمه لفظ به لفظ یا word - for - word آن می شود: فضای مجازی البته به آن فضای سایبری هم می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

!Be it so or !Amen

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

continually

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

occupation

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر واضح است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

قانون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

appearance

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

respectful

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

myth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

impose

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیش از میلاد ( مسیح علیه السلام )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارزیابی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کامل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

یه چی بدتر! Tent'2020

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

البته قومیت معادل مناسب تری است تا ملیت. اجازه بدهید مثالی بزنم، یک فرد افغانی، تاجیک، آذربایجانی همیشه یک افغانی، تاجیک و آذری است؛ چه تحت قیمومیت د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سر تکان دادن به علامت تأیید just nod your head فقط سرتو تکون بده The Last Temptation of Christ - 1988

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

علاوه بر این که یک لقب در انگلستان است معنای" رَبّ" هم بر آن مترتب است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سرت تو کار خودت باشه set me free and live your life به توضیحاتم درباره set me free توجه کنید. به پروفایلم قسمت پیشنهاد واژه ها مراجعه فرمایید. با تشکر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی خیال ما شو بذار تو حال خودم باشم ولم کن ( کنید )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیوانه در عشق توام نصیحت و پند چه سود؟ زهراب چشیده ام مرا قند چه سود؟ گویند مرا که بند بر پاش نهید دیوانه دلست پای در بند چه سود؟ جناب مولوی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مشتاق به نظرم معادل خوبیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

unify

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

predict

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

می توان گفت که:

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

This word is French which means interpretation تفسیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

dependent

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شلیک کردن چکاندن اسلحه take your shot when you're ready

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١١

موقعیت status? I'm good

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

پناهنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خرافات چیزهایی که از خودمون درمیاریم، بعد هم باورمون میشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

this is a German word which means high

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

طاق arc: کمان ( این علامت در مثلثات هم استفاده میشود )

پیشنهاد
٤

مراقب خودت باش. ببخشید من معنی خدایا رو از این جمله استنباط نکردم. لطفاً دوستان راهنمایی کنن. با تشکر.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

shameful

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نخبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

attack

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مکاشفه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

suitable appropriate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پشت صندلی جلویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

fame

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

علائم زمانی For video and DVD, titles can be cued to timecode with an accuracy of a single frame ( 1/25 of a second ) Art and Craft of Opera Surtit ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

archaic: second - person singular simple present form of make https://en. wiktionary. org/wiki/makest

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

hole

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

immerse: کلمه اخیر به معنای غسل دادن نیز می باشد. البته غسل ارتماسی نه ترتیبی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

sexy erotic

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

personal possession personal ownership

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

/əˈvaɪzmənt/ the careful consideration or observation of something https://www. thefreedictionary. com/avisement

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نیاز نیازمندی Ye can speak, read, and understand Latin; then it needeth not have an English translation Translation/History/Culture, p. 20

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

عذر بهانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

فرمانبرداری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

calm lull

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

generate look at a part of Joker'2019 https://www. youtube. com/watch?v=zAGVQLHvwOY

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مقرون به صرفه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

encoding

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

finding

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

disengage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

exaggerative

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

توی یه لهجه خاص می گن خالی ضرره ادبیش میشه همین که بالا نوشته شده: ضرر محض

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

neutral

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

heterodox its opposite is orthodox

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

its origin is the Greek word: VIRION which means poison

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

self - esteem

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

shatter batter درب و داغون کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

poverty

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

voluntary arbitrary ارادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

obligatory involuntary اجباری غیرارادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آدمخوار read about cannibalism

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سخنی که برای محک عکس العمل طرف مقابل ایراد می شود Hitler put out feelers to Moscow

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

convention

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل تصور انچه اندر وهم ناید: حمله دیگر بمیرم از ملک وانچه اندر وهم ناید آن شوم جناب مولوی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

fatal

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ابرقدرت ابرقدقد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

sweet - talk تملق گفتن چاپلوسی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

unreasonable

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

possibility قابل انجام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

gather collect

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

irrelevant

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

contradictory

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

copying

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

accessory

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به طور فاحش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

battle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

pioneer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

controversial

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

evidence

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

interaction

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به همین ترتیب به همین منوال

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

inevitable

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فاش گفتن ( از گفتن ابا نکردن ) به نظرم معادل جالبیه: فاش می گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم جناب حافظ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

awkwardness خام دستی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

sorrow تأسف خوردن متأسف بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

colleague

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

face

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تکیه کلام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

درنوردیدن his ( Yanni ) music crosses borders

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

religious pious

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

قانون گذار نقل است شخصی شباهنگام به عربستان رسید. در خیابانی می رفت، صدای خوشی شنید؛ پرسید: این چیست؟ گفتند: قانون می زند. فردا صبح که از میدان شهر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

colleague همکار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شکل دادن حالت دادن مرتب کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

look after overseen

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

venture

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

heritage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کار مهم امر خطیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

enflame fire flame

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

so therefore

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

intentionally عمداً با قصد و غرض

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

distinguish recognize

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ratio

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

contemplate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

قصر کاخ این واژه را با واژه house مقابله بفرمایید در دو واژه زیر: Crystal Palace و White House

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

حبس البته پسوند ment پسوندی اسم ساز است و نباید در ترجمه آن را به صورت فعلیه مطرح کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مؤسسه نهاد انستیتو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

agency وساطت میانجی گری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

in the botanic and ecology sciences has been said to every beings which can eat all type of foods. poly phage they have more chance for stay vivid

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

turn

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

infinite

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

صوتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تصنعی ساختگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

exact

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

deviation

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیش بینی کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

an extremely rich person

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

summarize

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گفتاری aural:شنیداری Oral–aural

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ironically

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

obvious

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

evaporative فرّار مانند الکل، اتر، بنزین و مانند آن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

این است و جز این نیست آن چنان که باید و شاید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

risk

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

exact scrutiny برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار جناب سعدی بزرگوار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

اراده خواست will ز کوشش به هرچیز خواهی رسید به هرچیز خواهی کماهی رسید برو کارگر باش و امّیدوار که از یأس جز مرگ نامد به بار جناب ملک الشعرای بهار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کابینت کابینه یا همان هیأت وزیران سابق که ریاست آن بر عهده نخست وزیر بود که پس از اصلاح قانون اساسی و حذف نخست وزیر به هیأت دولت تغییر نام داد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

fictional

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

restrict

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ancestor

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

hate hatred نفرت، بیزاری هر روز دل اندر غم تو زارتر است وز من دل بیرحم تو بیزار تر است بگذاشتیم، غم تو نگذاشت مرا حقا که غمت از تو وفادار تر است جناب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

gift

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ubiquity مثل خدای مهربون که همیشه و همه جا حاضر و ناظر است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

rebuilding بازسازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

yes - man

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نامزد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

house

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بایر واژه بویر نیز به همین معناست؛ در واژه کهگیلویه و بویر احمد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

a small tablet of wood or bone used as a token ( in ancient Greece and Rome )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

perspective view

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

emphasize

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

eternal everlasting

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

empirical

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

note

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

workbench

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

this word is French in English is Eve در زبان عربی ( فارسی ) حوّا نام مادر همه ما انسانها درود خداوند بر ایشان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

محترمانه کلمه پفیوز است که به معنای پپه، پخمه و مانند آن است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

a command for all sailors to be at their proper places  Contexts in translating. p. 6

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

category

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس رفت deep recesses of the mind پس رفت شدید ذهن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Sonata , in music, literally means a piece played as opposed to a Cantata a piece sung https://en. wikipedia. org/wiki/Sonata

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٢١

it is a brief of popular and a style of music توی ایران خودمون یه موقعی بستنی های معروف و خوشمزه ای داشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقصود ای تیر غمت را دل عشاق نشانه مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه جناب شیخ بهایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بازدارنده در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کآنجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت جناب حافظ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

rhetorically

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

violate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

غیرمتعارف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

hamper

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

noble در واقع به معنای چیزی یا کسی است که میل یا رغبتی به مشارکت در کاری یا چیزی را ندارد. مثل گازهای گروه 8 شامل هلیم و مانند آن، که به گازهای نجیب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نظرم بی بخار، ممتنع، علی السویه، نخودی و. . . . معادل های خوبیه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

mix up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

A rough draft is a version of your paper that is complete but not polished https://rasmussen. libanswers. com/faq/32520

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نفرت انگیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

battle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

copy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

pull liquid

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

junkie معتاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

tawdry

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

calm lull

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

society جامعه اجتماع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

imply

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

plagiarize سرقت ادبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

dedicate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

mutual

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

rarely

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

format pattern framework

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

tendency tend trend

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در این مجال در این فرصت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

amplify

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

وفاداری هر روز دل اندر غم تو زارتر است وز من دل بی رحم تو بیزارتر است بگذاشتیم، غم تو نگذاشت مرا حقا که غمت از تو وفادار تر است جناب مولوی عزیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

sacred pious

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

virgin

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

inevitably

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گنده گویی گنده گ و ز ی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

fertility enjoyment

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

store انبار مهمات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

break batter داغون کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

separating

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

accent البته زبان مادری mother tongue می شود. لطفاً توجه بفرمایید. با تشکر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

word for word

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اثر نشان ، نشانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

candle it is the French word

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

clearly obviously

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

نوشابه اعم از الکلی یا غیر الکلی drink ( alcoholic or not ) , nectar, syrup, juice

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

fellow

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

یارو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

strike زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

spice

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تلاش بیشتر برای جبران عقب ماندگی and it should not mistake with ketchup that means spice spice : طعم ، مزه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

catch up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

listen to Bill Clinton's interview in YouTube https://www. youtube. com/watch?v=LthzOu2vdfc

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

in spite of برخلافِ به رغمِ علیرغمِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

vague

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

waterproof

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ترسو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

shy خجالتی کمرو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

استقبال شعری مثل این بیت حافظ: الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها که استقبال از این شعر یزید بن معاویه لعنت ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

elbow با آرنج زدن ( اینقدر هم بدم میاد از این کار!؟ )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

As late as the 17th century one view held that the primitive language of mankind was Chinese, which was spoken by Noah and his family in the Ark and ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

is abbreviate for brother the word, and should not be mistaken with the bra that is be shorten of brassiere the word

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

alternate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همچنان به معنی هنوز ما همچنان به کار خود ادامه می دهیم we are still going on our work

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

shield it has been used exceedingly, in reason the world encounters with COVID - 19

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

طلاق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

fear panic terror

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

exile تبعید نفی بلد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

عالیجناب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ordinarily

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Hypertext is text displayed on a computer display or other electronic devices with references ( hyperlinks ) to other text that the reader can immedi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی شمار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

strange enigmatic

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

every coin has two sides heads or tails

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

exhaust milk

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

توی فارسی به این کلمات میگن آوا مثل تق دنگ شاپالاق و. . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دست را به علامت اجازه گرفتن، رخصت گرفتن و مانند آن بالا بردن show me hand

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

unwind relax

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

interpretation particularly: hermeneutics

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

blasphemy کفر الحاد ارتداد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

عهد جدید البته خود واژه testament به معنای وصیت نامه است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

native local بومی محلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بشارت دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

سقوط کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پشت میز نشین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

price

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

A kind of speaking which is a lot of Panic and a lot of Silence

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

without preparation

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

a kind of party with any special traditions

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

involuntary automatical

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

complain nephew شکایت کردن حرامزاده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به دنیا آمدن - بیرون پریدن به سخنرانی استیو جابز نگاه کنید: https://www. youtube. com/watch?v=UF8uR6Z6KLc

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به دنیا آمدن به سخنرانی استیو جابز نگاه کنید: https://www. youtube. com/watch?v=UF8uR6Z6KLc

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

همیشگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

obligatory

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

to use something or someone, especially in an effective way https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/deploy به کار گیری استفاده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دنباله دار سریال

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

enough

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

arise from

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

زبان بدن به نظرم معادل خوبی باشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عاشق i'm lovein it عاشقشم this is an advertising message of COCA - COLA

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

literature

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

advise مشاوره توصیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مشتری موکل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

the operation to evacuate Jewish children from Nazi - controlled areas of Europe to the United Kingdom between 1938 and 1940. https://translate. goo ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

agreement

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

up to now

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

affirm

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

attachment

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

obvious

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

strictly

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

blur flou. in french

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

joke I'm jesting=I'm joking

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

simultaneous

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

promote ترویج کردن https://translate. google. com/?sl=en&tl=fa&text=those who cultivate that discipline. &op=translate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ending

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خروجی، نتیجه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

به گونه ای طعنه آمیز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

این کلمه بیشتر برای بومیان سرخپوست بویژه سرخپوستان آمریکای شمالی استفاده میشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیشتر به همون صورت بروکراسی استفاده می شد، اما امروزه کاغذبازی استفاده بیشتری داره.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خانه زاد بومی اهلی domestication

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عزیز داشتن نیم ز کار تو فارغ همیشه در کارم که لحظه لحظه تو را من عزیزتر دارم. مولانا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

اجماع که یکی از منابع اثبات حکم در فقاهت هم می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چند وجهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

it is an Indonesian word and means Lava یعنی گدازه به عبارتی ماگما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

urge

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

روی کسی رو سفید کردن البته در جهت منفی و بد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

congratulate clap

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

it's opposite of block

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در معنای عام، تریبون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ضروری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

البته در زبان عربی به این واژه مدینه فاضله اطلاق می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

akin

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چند وجهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ظرفیت ترابری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

obscure blur vague

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

:drum language African drum literature is a form of communication which involves using instruments to communicate through direct representations of ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

alternative متناوب به این ترکیب از کتاب In Translation - Reflections, Refractions, Transformations ص216 دقت کنین: We would like to argue that this ti ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیرقابل تحمل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

mix up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

deceive

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

I just want you

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

trade com. is an abbreviated for COMMERCIAL that has been used in the end of any internet addresses such as name@domain. com تجاری:COMMERCIAL

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

دور دوم انتخابات برای تعیین نتیجه نهایی به مصاحبه ها و. . . توی youtubeدرباره انتخابات آمریکا دقت کنین. البته توی خاکشناسی کشاورزی این واژه برای روا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف بیخودی حرف مزخرف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل بیان ( به دلیل وقاحت و زشتی شان ) امروزه معادل منشوری مناسب ترین معادله که برای همه هم قابل فهمه. البته توی تلویزیون می گن غیر قابل پخش که ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

shameless

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

from generation to generation متواتر. تواتر یکی از دلایل محکم بودن اسناد به ویژه در علوم دینی مثل احادیث مبارکه الثقلین و سلسله الذهب که به دلیل متوا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

appropriate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

obligatory

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

arbitrary

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

میان پرده معادل خوبیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چرت و پرت گفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

formal and dignified cited by translate. google. com

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

To slice and dice is to break a body of information down into smaller parts or to examine it from different viewpoints so that you can understand it ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

I found another meaning for this word سر هم کردن note to this text concerned to the part of speech of OBAMA He ( Obama ) wants concrete the tale he l ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

vulgar مبتذل ، به این جمله دقت کنین: . that it is not blunted by indiscriminate use

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

باری به هر جهت البته معانی دیگری هم به این کلمه بار میشه که فعلاً صرف نظر می کنم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

endless بی پایان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

audio - medial text e. g. operas, songs, etc. , translate by voice

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

not true. false. oriented

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

this is a type of text which use for advertising and in Persian means : شیادی fraud but, some , not all of them.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

artful

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

up to now

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

scrutinize

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

kingship, government

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

simultaneous

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

illusion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

collection

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

collate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

concentrate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

destiny سرنوشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

assume, undertake

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شتاب گرفتن با فعل gain همراه می شود. به این جمله دقت کنید: translation studies gained momentum roughly from the 1980s onwards.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

dubious; show - me

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

انحرافی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

advocate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

reject

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

neglect

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح رو جلوی نام پیامبران الهی و مانند آن می آورند. به این جمله از کتاب The Translation Studies Reader دقت کنید: “Sulayman, Son of David ( on t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

sanction

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

virgin

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

The verb iterate is defined as ‘to say or perform again; repeat’ . American Heritage Dictionary

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

این واژه به معنای "مسیح" است. به واژه "messiance"دقت کنید: بمعنای "وابسته به انتظار مسیح" ( علیه السلام ) است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

EPHEMERAL

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Superstion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بصیرت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی بد جور مثلاً: خیلی بد جور دلم هوای ماکارونی کرده یا:Gatsby’s unconscious mind led him towards something he could never have, but wanted so badly ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خدا کنه یادم نرفته باشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٢٠

حرامزاده ر. ک. داستان رومئو و ژولیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

fasten

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نظرم باقیات الصالحات معادل خوبیه. چون time honoured به کارهایی گفته میشه که در گذشته انجام شده و آثار خوب و مفیدش هنوز هم ادامه داره. مثل وقف و ما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مثل آبِ خوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر چیز راحت رو می گن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

هلو برو تو گلو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

tap

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

click

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

awkwardness

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

the opera's poems' book

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

trick

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

and was founded in Israel

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

it is such as "It's My Life", in which Dr. Alban said: Stop Bugging Me Stop Bothering Me It's My Life

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

From Che Guevara to the Black Panthers, it’s been an eternal symbol of revolution and counterculture. Now the beret is back as a symbol of black powe ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

it is an English idiom معادل پشت سر کسی یا چیزی گ - ه خوری کردن ( البته با عرض پوزش از همه بزرگواران )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

it is an English idiom معادل پشت سر کسی گ - ه خوری کردن ( البته با عرض پوزش از همه بزرگواران )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Watch your step Philip هی فیلیپ! جلوی پاتو نگاه کن! The Queen's Corgi'2019

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

in the " JOKER'2019 the anchor said or comes down with typhoid fever مبتلا شدن و مانند آن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سر حرفم هستم! inside_out'2015

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

A cartoon character He is a Dog

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دمت گرم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

when you are hyping someone up, it could be anybody, it's an expression you use

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

در انتهای پیام به صورت Again به معنی: با تجدید احترام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

کلان، وسیع به این جمله از فیلم Joker'2019 دقت کنید: Renters in the metro area are certain to feel the pinch مستأجران در کلانشهر ها در تنگنا قرار دار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

people expect you to behave as if you DON'T. Joker'2019

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

You know who's not? Him. Joker'2019 می دونی اون کی نیست؟ خودش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دم و دستگاه Just been working on my material. Joker'2019 فقط تو دم و دستگاه من کار کردی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مدام Don't get all worked up. Joker'2019 مدام عصبی نباش.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

جلوی چیزی را گرفتن یا بستن مثلاً با دست جلوی دهان را بگیری و مانند آن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مثل اصطلاح درست یا غلط رایج خودمون: "بریم تو کارش" و مانند اون.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

sub title

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

زیرمجموعه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

draw on

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

afford

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

famish

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در داستان shooting an elefant جاودانه اثر جورج اورول که برای یکی از پروژه هایم در دوره ارشد، آن را با مدل dynamic equivalent ترجمه کردم، به اصطلاحی ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

ابدی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

eternal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بیم و امید aspiration :امید، آرزو fear: بیم، ترس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

چالش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

embarrass

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

shame

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

recast

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

recreation

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

struggle

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

strive

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

با چنگ و دندان جنگیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١١

nurture

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٨

mother

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی یک واژه در یک موقعیت خاص

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

tame

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

domesticate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشک کباب صائب تبریزی چنین سروده: اظهار عجز پیش ستم پیشگان خطاست اشک کباب موجب طغیان آتش است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

articulate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

elaborate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٦١

خل و چل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تابناک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

درخشان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

گیره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سگک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

typical

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

فی البداهه ( گفتن و مانند آن ) بداهه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

age

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

era

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

draw on

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

entail

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

veritable

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

in "The Little Prince" we read: But one requires the explorer to furnish proofs ارائه دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

bring

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

induce

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تلفیق شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

look at this example from The Little Prince the novel: The sixth planet was ten times larger the last one. ده برابر بزرگتر، ده بار بزرگتر. دکتر محم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

کلام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سلف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

یهودا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

بهره بردن، استفاده کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

dorsal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

tergal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

​the quality of being exciting and unusual that something has because it seems to be connected with foreign countries. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

هنگفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خودگواه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

grab

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

grasp

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

steal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

texture

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

شما چی فکر می کنید؟ نظر شما چیه؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

corona the word is derived from "crown" the root which means in Persian تاج:

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش درخواست، تقاضای اولیه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نظرم "چالش"، به عنوان یک واژه فارسی، معادل خیلی خوبی باشه. دکتر محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

grace

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

dignity

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

attention this issue from "In Other Word" ( Mona Baker:p280 ) You're selling children! Farid barked البته فرید فریاد زده، اما چون کار خلاف آدم فروشی ...

پیشنهاد
١

می شه معادل مثل معروف خودمون ترجمه کنیم: کاچی به ز هیچی!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

محاسبه نفس به تعریف آکسفورد توجه کنید: serious thought about your own character and actions

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

آیین نامه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

akward

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

green

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

گیج، گیجی و مانند آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

برخلاف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

opt

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

select

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

accident

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

event

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

recent conditions

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

rape

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

violate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

a person who is sexually attracted to children

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

great

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

gross

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

refer to my explanation of : her. Dr. M. A. S

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

it is a Latin Root and means: cling, stick. Mohammedreza

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

cling

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

stick

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

refer to my explanation of prehend. mohammedreza

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

it is a Latin Root and means: grab, grasp, seize. Mohammedreza

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

seize

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

seize

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

break

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

envisage

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

predict

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

intervene

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

interference

پیشنهاد
٠

صرفنظر از نتیجه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به نظرم منبع، سرچشمه ( البته از نوع طبیعی و خدادادی ) نیز معادل های خوبیه. دکتر محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به این جمله از داستانThe Hammer. A Story of the Maccabean Times توجه کنید: a talent of gold طلاهای خدادادی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نظر می آمد به این جمله از داستان‘The Scarlet Letter’توجه کنید: intensely meditative temperament being considered. به نظر، خیلی اهل خیالپردازی می ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیالپردازی به این جمله از داستان‘The Scarlet Letter’توجه کنید: intensely meditative temperament به شدت اهل خیالپردازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

اهل چیزی یا کاری بودن به این جمله از داستان‘The Scarlet Letter’ توجه کنید: meditative temperament اهل خیالپردازی - ر. ک. تعریف meditative در توضیحاتی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

به خاطرِ به این جمله از داستان The Scarlet Letter توجه کنید: of few artistic encouragements, به خاطر کمی ذوق ( ذائقه هنری ) ، . . . . محمدرضا ایوبی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ذوق، ذائقه artistic encouragements: ذوق هنری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

structure

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

concoct

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

construction

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

construction

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١١

invent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

concoct

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

concoct

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

invent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

structure

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

construcion

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

invent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

structure

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٢٥

mother look at "beget" in my explanations

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مباحثات غیر فنی، مباحثات غیر تخصصی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تکرار برای تأکید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

prude

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

tartuffe

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

فضایل اخلاقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

flourish

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

flourish

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

era

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

age

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

stay

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

study

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

read

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

vulgar

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ر. ک. توضیحی که درباره واژه vulgar داده ام. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

pedestrian

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

معمولی، رایج این واژه در گیاه شناسی برای هرگونه ای از هر تیره که به صورت فراوان یا رایج و. . . باشد استفاده می کنند؛ مثلاً Triticum vulgar برای گندم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

preserve

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

maintain

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

retain

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

preserve

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

retain

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

maitain

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مردانگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

undermine

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

enfeeble

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

یاد اصطلاح روشندل افتادم که برای عزیزان محروم از نعمت بینایی رایج است؛ اما باید بگم خود این عزیزان از این اصطلاح به اصطلاح محترمانه خوششون نمیاد. محم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

so what?

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

که چی؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

که چی؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

then what?

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

a tool for washing floors that has a long handle with soft material or a bunch of thick strings at the end. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

amour

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

affair

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

woo

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

a group of thirteen ( = one more than a dozen, which is twelve ) . Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش فرض

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

زیر خط فقر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

muse

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

trance

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

contemplate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

brood

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

monopoly

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

exclusive

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

به این جمله از Romeo and Juliet دقت کنید: I can't be true! Romeo never fights باور کردن، هضم کردن، تصدیق کردن ( مسئله ) . محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

stick

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

delay

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

affaire

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

amour

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

interference

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

jilt

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

entrap

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

er

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

the sound that people make when they are deciding what to say next. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Erm

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

​the sound that people make when they are deciding what to say next. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

به این نکته از کتاب In Other Word خانم مونا بیکر صفحه 261 توجه کنید: مکالمه بین دو شخص واقعی استکه نقل شده: his aide Ibnu Pardon? General Ibnu معاونش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

رو به موت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

connected with or happening at the time of somebody’s death. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به قول معروف: سیبی که از وسط دو نیم شده است. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

​a very good or exact copy of something. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کپی برابر اصل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

a thing that somebody does, or something that somebody says at the beginning of a situation or conversation, that is intended to give them some advan ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

​a young bird that has just learnt to fly . Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

a situation that makes problems, often one in which you have to make a very difficult choice between things of equal importance. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

translator this word is french محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

the conditions and facts that are connected with and affect a situation, an event or an action. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

alliance

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

integration

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

in Russian means "Mrs. "ibid, p:255

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

in Russian means "Mr. "ibid, p:255

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

it is a Russian word means comrade, used for both sexes. In Other Words, Baker, Mona; P:255 معادل فارسی آن رفیق می باشد. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

the act of using something in a dishonest way or for the wrong purpose, abuse. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

infuriate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

insult

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

offend

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

annoy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

irritate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

insult

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

vex

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

annoy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

irritate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a remark or an action that is said or done in order to offend somebody. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

شیطان کوتوله داستانی هم به همین نام وجود دارد که البته خیلی قدیمی است. کتابش رو در همون دوره کودکی خوانده بودم. داستان جالبی است. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

involved

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

to include something in a particular group and not consider it separately. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بالغ بر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

implicature

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

the act of suggesting that you feel or think something is true, without saying so directly. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

intuition

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

cite

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

utterance

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

بسزا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قابل ملاحظه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

هنگفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

متفاوت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشف و شهود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

منقلب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

illustrate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مفهوم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

به این جمله از شازده کوچولو دقت کنید: which I water everyday هر روز آبش میدم ( گل ) . محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

البته در حال حاضر معنی آسمان می دهد، اما در ادبیات قدیمی به معنای خداوند استفاده می شده. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

The words surrounding a particular word or passage within a text that provide context and help to determine meaning. Soeun Vansak/linked in

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

a piece of cloth that is worn around the neck, for example to keep warm or for decoration. Women also wear scarves over their shoulders or hair. Ox ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

entrap

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

complex

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بهترین معادل برای این ترکیب یه اصطلاح کف خیابونی از فرهنگ خودمونه:می گن ابروی پاچه بزی یعنی ابروهای خیلی پرپشت ( به تعریف آکسفورد از bulge توجه کنید ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

to be completely full ( of something ) . Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

pubescent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

shaggy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پشمالو. این اصطلاح رو در کتب گیاهشناسی برای میوه هایی مثل هلو که پوشیده از کرک های نرم هستند، استفاده می کنند. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نکته جالب توجه اینه که این کلمه رو که از کتاب Soviet استخراج کردم، در واژگان آکسفورد تعریف نشده است. ( توجه به تفاوت فرهنگی دو بلوک شرق و غرب ) محمدر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرمقدس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

a religious hypocrite and protagonist in Moli�re's play Tartuffe. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به این جمله از کتابSoviet دقت کنید: Long entries followed قدیمی ترها، پیشکسوت ها به نظرم معادل مناسبی باشه. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

the act of entering . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

an act of going into or getting into a place. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

​in a way that shows you are easily annoyed by things that are not important. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

​to reply quickly to a comment, in an angry, offended or humorous way. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

anecdote

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

story

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

tale

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

shallow

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

surface

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

annoy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

vex

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

irritate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

allegory

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

tale

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

story

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

appeal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

persuade

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

convince

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

of relating to a male dramatic role played by a woman. M

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

used to describe part of a pair of trousers or a set of clothes that includes trousers. O

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

a feeling of indignant displeasure or persistent ill will at something regarded as a wrong, insult, or injury. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

a feeling of anger or unhappiness about something that you think is unfair. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

به این جمله دقت کنید از Soviet: wooden language of a country bumpkin زبان خشن یک نره غول دهاتی به نظرم دهاتی معادل خوبی باشه برای country محمدرضا ایو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

wooden

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

archaic : a bowl - shaped drinking vessel without handles. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

a cup for wine, usually made of glass or metal, with a stem and base but no handle. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کنسول

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

a figure of a person or an animal in stone, metal, etc. , usually the same size as in real life or larger. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a three - dimensional representation usually of a person, animal, or mythical being that is produced by sculpturing, modeling, or casting. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

the base that a column, statue, etc. rests on. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

بر وزن منزل وبه همین معنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

an unkind or offensive remark about somebody. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

intricate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

entrap

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

entrap

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

complex

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

traditional

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

customary

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

intricate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

complex

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

trying to give advice or to persuade people to accept an opinion on what is right and wrong. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

idle

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

lazy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

tawdry

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

glitter

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

nonsense. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دری وری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

چرت و پرت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ideas, statements or beliefs that you think are silly or not true. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

rude in a way that causes somebody to feel upset or annoyed because it shows a lack of respect. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

uncanny. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

weird. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

strange. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

unknown. ibid

پیشنهاد
١

در صفحه 246 کتاب in other words خانم Mona Baker به عنوان ترجمه آیه شریفه: بسم الله الرحمن الرحیم هذا من فضل ربّی آمده است. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

a feeling that somebody has done something wrong, illegal or dishonest, even though you have no proof. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

mistrust. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

doubt. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

an official process to find out the cause of something or to find out information about something. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تحقیق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

با توجه به تعریف مریام - وبستر، معادل صحاف مناسب است. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

با توجه به تعریف آکسفورد، واژه زونکن معادلی ملموس و قابل درک برای مخاطب هموطن یا فارسی زبان می باشد. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

a person or machine that binds something ( such as books ) . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

a hard cover for holding sheets of paper, magazines, etc. together. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نظرم، با توجه به تعریف آکسفورد، معادل های زیر مناسب است: استادکار، اوستاکار، تردست. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

of a person ) good at doing something, especially something that needs a particular ability or special training . Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

با توجه به توضیحات آکسفورد و برداشت هایی که از آن توضیح به نظرم رسید، به نظرم معادلهای زیر مناسب باشه: فریبا، دلربا، دلکش، لوند. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به کلمه attractive در توضیح این کلمه در تعریف آکسفورد دقت کنید. آراستن، پیراستن و مانند آن که با جاذبه های جنسی همراه است. پس قاعدتاً هر زیبایی و مان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

to make something/somebody look more attractive by decorating it or them with something. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

با توجه به تعریف آکسفورد از این واژه، جذابیت وکششی است که مرتبط با جاذبه های جنسی است، به مثالی که خود آکسفورد آورده دقت کنید: an attractive woman مح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

. Ox. ( of a person ) pleasant to look at, especially in a sexual way

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

به این جمله از یک داستان قدیمی یهودیان به نام "چکش:The Hammer" توجه کنید: At one end of the room stood a sumptuously - carved bookcase در یک سر اتاق، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

extremely costly, rich, luxurious, or magnificent . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

in a very expensive or impressive way. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٧٧

در لهجه کرجی یالان ( بچه های کرج ) ، به بچه یا دلبند و مانندآن می گویند: ببه ( به فتح اول و کسر دوم ) ببه جان! اینجه دیار کرجه کرجیا! کرجی گپ بزنین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

a word used to address a young woman, or your wife, husband or partner, usually expressing love but sometimes . Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

fascinating

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

charming

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

با توجه به مریام وبستر، میشه استعاره از سلاخ خانه یا همون قصابی گرفت. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

archaic : a meat market. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to walk in a slow and lazy way or with difficulty, dragging your feet along the ground. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

liberal or generous in bestowing gifts or favors. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

in large quantities; large. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

to give a document, proposal, etc. to somebody in authority so that they can study or consider it. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

to yield to governance or authority. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

to see ( something, such as a development ) beforehand . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

to think something is going to happen in the future; to know about something before it happens. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

disturb

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

to argue strongly for something you want, especially for changes in a law, in social conditions, etc. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to excite and often trouble the mind or feelings of. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

با توجه به تعریف آکسفورد فکر می کنم معادل زیر مناسب باشه: آس و پاس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

با توجه به تعریف آکسفورد فکر می کنم معادل زیر مناسب باشه: خانه به دوش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

با توجه به تعریف آکسفورد فکر می کنم معادل زیر مناسب باشه: آسمون جل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

to walk, tread, or step especially heavily . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

a person with no home or job who travels from place to place, usually asking people in the street for food or money. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به این جمله از Soviet دقت کنید: all the lands to be inundated for the great hydro - electric plants زیر آب رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پوف! برای مواقعی که از یک کاری احساس خستگی می کنیم ( و مانند آن ) و با فشار هوای داخل شش ها رو می دیم بیرون که صدایی مثل پوف ایجاد میشه. ظاهر این کلم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به این جمله از کتاب شازده کوچولو دقت کنید: Your cigarette has gone out سیگارتون خاموش شده اینجا بهترین معادل برای gone out که با سیگار هم مطابقت داشت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

به این جمله دقت کنید از کتابSoviet: fluffed up his pillow البته در فارسی معادلی براش پیدا نکردم یا مرسوم نیست، ولی کاریه که معمولاً همگی با متکاهامون ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

veil

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

عینک مطالعه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

violate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

invade

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

break

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

violate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

invade

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

a person whose job is to serve customers in a shop. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

interrupt

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to break apart . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to make it difficult for something to continue in the normal way. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

distortion

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

slither

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

the state of not being definite or certain because you may want to change it later. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

the quality or state of being tentative or hesitant . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

tutor

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

educator

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

mentor

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

domesticated. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

coach

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

teacher

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

a person who trains wild animals. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

reduced from a state of native wildness especially so as to be tractable and useful to humans. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

a sharp and often satirical or ironic utterance designed to cut or give pain. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

irony

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

a way of using words that are the opposite of what you mean in order to be unpleasant to somebody or to make fun of them. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگاوری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمه wine در زبان ایتالیایی viny می باشد که ریشه همه آنها واژه لاتین vinifera به معنی شراب می باشد که در علم گیاه شناسی نام گونه ای از انگور است که ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Greek God of Wine & the Grape Harvest. Dionysus was the ancient Greek god of wine, winemaking, grape cultivation, fertility, ritual madness, theater, ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

victorious. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

conquering. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

very successful in a way that causes great pleasure. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

البته به نظرم با رنگ بنفش violet تفاوت داشته باشه. به تعریف آکسفورد دقت کنید. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

having a color between red and blue : of the color purple . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

having the colour of blue and red mixed together. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

the general arrangement of the different parts of something that is made, such as a building, book, machine, etc. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to create, fashion, execute, or construct according to plan . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به نظرم مفهوم ترین معادل برای این کلمه البته طبق استراتژی domestication تابلوفرش است. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a heavy handwoven reversible textile used for hangings, curtains, and upholstery and characterized by complicated pictorial designs. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

enticement. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

the desire to do or have something that you know is bad or wrong. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نظرم هجومی است که به صورت گروهی و انبوه صورت می گیرد. به این جمله از Soviet توجه کنید: he found the answer to all the questions swarming in his mi ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

swarm ( of something ) a large group of insects, especially bees, moving together in the same direction. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

گرفتاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دردسر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به نظرم هم از لحاظ فرم ( form ) و هم از لحاظ معنی ( meaning ) و هم از لحاظ عملکرد ( function ) با ریشه فارسی ( روب ) به معنی نظافت کردن، تمیز کردن و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

perspire

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

drops of liquid that appear on the surface of your skin when you are hot, ill or afraid. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to excrete moisture in visible quantities through the openings of the sweat glands. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

giving or willing to give freely; given freely. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

mortify. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

humiliate somebody/yourself/something to make somebody feel ashamed or stupid and lose the respect of other people. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

to arrange for an event, etc. to take place at a later time or date than originally planned. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

feeling or showing aversion, hesitation, or unwillingness . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

hesitating before doing something because you do not want to do it or because you are not sure that it is the right thing to do. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

strange or unusual. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

differing markedly from the usual, ordinary, or accepted . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

fascinate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

[often passive] to think about somebody/something in a particular way. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

aura ( of something ) a feeling or particular quality that is very easy to notice and seems to surround a person or place. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

in a way that affects your mind even though you are not aware of it. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

the study of versification especially : the systematic study of metrical structure. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

. Ox. ( specialist ) the patterns of sounds and rhythms in poetry; the study of this

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

چشم نواز به این جمله دقت کنید: the room, which, indeed, was very handsomely furnished in the latest Greek taste خیلی چشم نواز مبله شده بود. محمدرضا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به خوبی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زیبایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

update

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

به روز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جدید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

امروزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

in a way that is beautiful to look at. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جدیدترین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

اخیراً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

most recent. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

تازه ترین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

​the most recent or newest. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به این جمله دقت کنید: who had been arrested for leaking secrets about preparations. . . for the conflict with Iraq افشا کردن فاش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a feeling of contempt for someone or something regarded as unworthy or inferior. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

the feeling that somebody/something is not good enough to deserve your respect or attention. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

an expert on matters involving the judgement of beauty, quality or skill in art, food or music. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

folly

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

to die, especially in a sudden violent way. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

to become destroyed or ruined : cease to exist . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to cease from competition or resistance. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

the quality or state of being lost, perplexed, or confused. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

a feeling of being completely confused. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

to utter sounds or words indistinctly or with a low voice and with the lips partly closed . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

murmur

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

to speak or say something in a quiet voice that is difficult to hear, especially because you are annoyed about something. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to move with a smooth sliding motion. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

to slide a short distance by accident so that you fall or nearly fall. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

testimonial

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

to make a mistake. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

a soldier who fights on foot. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیاده نظام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a military specialist in field fortification work. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a soldier whose job is to build or repair roads, bridges, etc. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

. Ox. ( informal, disapproving ) a person who is rude, behaves badly or has little education

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

a member of a European class of persons tilling the soil as small landowners or as laborers . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

an act inspired by piety. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

a conventional belief or standard. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

orthodoxy. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١١

the quality or state of being pious: such as a : fidelity to natural obligations ( as to parents ) b : dutifulness in religion. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

devoutness. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١١

pious. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

the state of having or showing a deep respect for somebody/something, especially for God and religion; the state of being . Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

an act of joining. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

the place where two or more roads or railway lines meet. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

a contrivance on a keyboard instrument by which keyboards or keys are connected to play together. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

one that couples. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مونتاژ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

resume

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

رزومه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

the quality or state of being sincere : honesty of mind : freedom from hypocrisy. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

the quality of showing or saying what you really think or feel. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

flout

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

violation

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

rude

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

insolent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بی فرهنگ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

clamor. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a loud cry. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

invent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

innovation

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

پاکبان این عنوانی است جدید که امروزه برای عزیزان زحمتکشمون در شهرداری ها استفاده می شه. برای همشون آرزوی سلامتی و سعادت دارم. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

to praise or welcome somebody/something publicly. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

to give a sign of respect, courtesy, or goodwill to. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

greet. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

from afar ( Idioms ) : ( literary ) from a long distance away. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to occupy as a place of settled residence or habitat : live in . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

to live in a particular place. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

break

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مرتباً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

به طور مرتب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

violet

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

weariness

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

exhaust

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

to flow over the edge of a container by accident ( especially of liquid ) ; to make liquid do this. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

jerk

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٤١

violent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

a woody piece or part of a tree or shrub. Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

​unable to move or to be moved. OX

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اولیه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ابتدایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سابق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

primary

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

naming a real thing or class of things . Mer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

based on facts, not on ideas or guesses. Ox

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

محکم از نظر سند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

غیر قابل تردید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

متقن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مستند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

obscurity

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

transparent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

plain to the understanding especially because of clarity and precision of presentation ( Merriam - webster ) this word does not exist in Oxford

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

perspicuous

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

transparent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

به قول معروف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

این بار می خواهم and را اما، لکن و مانند آن معنی کنم: به این جمله دقت کنید: And we are not that; you would not call us savages, my dear friend. ” دو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

رگال به نظرم، اینم معادل امروزی تر و به درک امروزی نزدیک تره. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

to make a thorough search or investigation. ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

وصله پینه به این جمله از Soviet دقت کنید: he knew every mend in each of them

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

improve

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

improve

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ظاهراً در حال حاضر به لباس های بلند یکسره زنانه اطلاق می شود. به این جمله دقت کنید از کتاب Soviet with a white collar - - hanging with her frocks in ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a band, strip, or chain worn around the neck. Merriam - webster

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

ر. ک. catch up تلاش بیشتر برای جبران عقب ماندگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

concise

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

چکیده مطلب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

لب مطلب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جان کلام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

abstract

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

wisdom

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

خرد، به این جمله دقت کنید: without wisdom, how ever we know, we remind foolish از این جمله اینگونه بر می آید کهwisdom چیزی فراتر از دانستن است. محمدر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

cognition

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

deed

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

treat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

to add or attach by joining - ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بعدها به این جمله توجه کنید: Things then, we see بعد ها، خواهیم دید. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بی مزه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

لوس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بیخود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

something exhibited to view as unusual, notable, or entertaining - ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

مبله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

structure

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

construction

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a prayer or invocation for harm or injury to come upon one - ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نفرین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to fix or ask as fee or payment ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

deal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

to deal with and attempt to overcome problems and difficulties —often used with with ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

conviction

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

blame

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

conviction

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

scold

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

scold

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

blame

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به این جمله دقت کنید: he went to the wardrobe to make sure he had a clean shirt میشه گفت کمد لباس، جالباسی، . . . محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a person responsible for the feeding, exercising, and stabling of horses ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

archaic : manservant ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ناکام شدن یا کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

to oppose successfully : defeat the hopes or aspirations of ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

an associate or coworker typically in a profession or in a civil or ecclesiastical office and often of similar rank or state : a fellow worker or pro ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

the annual recurrence of a date marking a notable event ( Merriam - webster )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

muse

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١١

trance

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

august name

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

pseudonym

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

آهان!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اوهوم!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

سهل انگارنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

باری به هر جهت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ول انگارانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

همین طور به این جمله دقت کنید: And as for you و همین طور برای ( درباره ) شما به نظرم جالبه. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

برداشت آزاد به این جمله دقت کنید: “Only loosely based on the great masterpiece of Cervantes, isn’t it, ” برداشتی آزاد از شاهکار بزرگ سروانتس، مگه نه؟ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به این جمله دقت کنید: you liked what your artistic father liked به نظرم به جای father معادل قهرمان را استفاده کنیم: قهرمان هنری؛ بیشتر از پیشکسوت هنر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به این جمله دقت کنید: I know, these days you prefer the warblings you hear on American Idol or The Voice. But back in the day, you liked what your ar ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به این جمله دقت کنید: when you were a boy زمانیکه بچه بودید به نظرم چون مخاطب داستان هر کسی می تواند باشد، می شود boy را بچه معنی کرد، قطع نظر از جن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به این جمله دقت کنید: Just think back to your favorite piece of music when you were a boy اگر just را معادل کافیست بگیرم، معنای جمله سلیس می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به این جمله دقت کنید: And yes, admit it اگر البته را معادلyes بگیریم: و البته که این را تصدیق می کنی به نظرم معادل مناسبی است. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

می خواهم این بار and را مثل واو حالیه معنی کنم. به این جمله دقت کنید: So tall, so skinny, so ancient, and yet you can’t grow anything better than the ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

به این جمله دقت کنید: So tall, so skinny, so ancient, and yet you can’t grow anything better than the straggliest of beards به نظرم اگر so را "آنقدر" ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

area

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

spot

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

spot

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

precinct

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

area

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

precinct

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به این جمله دقت کنید: ( ر. ک. واژه seemed ) That morning he seemed to see himself in a dream addressing himself awake به نظرم اگر that را "تااینکه" ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

انگار به این جمله توجه کنید ( ر. ک. واژه That ) That morning he seemed to see himself in a dream addressing himself awake به نظرم اگر seemed را "انگ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ناودان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

lesson

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

study again

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

effect

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

real and true

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

قلم به دست مزدور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

History and Etymology for - ity Middle French - it�, from Latin - itat - , - itas, from - i - ( stem vowel of adjectives ) - tat - , - tas - ity; aki ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Definition of - ity noun suffix ( ibid ) : quality : state : degree

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

miracle

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

to follow the commands or guidance of ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

receptive

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

receptive

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

appeal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

متقاعد به انجام کاری و مانند آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

free from agitation of mind or spirit ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

calm

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

lull

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

archaic : abnormal, inordinate ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

به این جمله در کتاب Soviet دقت کنید: Her thick hair was in plaits موهای ضخیمش را بافته بود محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to be emphatic, firm, or resolute about something intended, demanded, or required ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقاومت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to fix the eyes in a steady intent look often with eagerness or studious attention ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

حکاکی روی سنگ مثل سنگ قبر ( دور از جون همه ) و مانند آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کنده کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٩

مثل دوربین های قدیمی پولاروید که البته الآن انواع پیشرفته اش موجود است. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a casual photograph made typically by an amateur with a small handheld camera ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

heap

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

heap

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

herd

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

fold

پیشنهاد
٠

دفاتر اسناد رسمی و ثبت احوال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

to mix in a mass confusedly : jumble ( Merriam Webster )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

حفظ، پاسداشت، بزرگداشت و مانند آن به این جمله در The Hammer دقت کنید: The people have not been crowding in from the country, and journeying from thei ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بلکه به این جمله از The Hammer توجه کنید: The people have not been crowding in from the country, and journeying from their far - off places of sojour ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

to move as a group into a small space ( ibid ) for example:The people have not been crowding in from the country

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسکان موقت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

a temporary stay ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

fold

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

herd

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

برنامه کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

blueprint

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرح داستان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فراتر از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

used as a function word to indicate direction or movement from within to the outside of ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

marked by desire to investigate and learn ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

desire

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١١

مصمم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مشتاق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

مایل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

الاسکندر، همان "اسکندر" که به عنوان اسم برای پسران یعنی جنس مذکر به کار می رود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to be under obligation to pay or repay in return for something received : be indebted in the sum of ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

great in deed or exalted in place —used only of former famous rulers ( Merriam Webster )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

make sure smb

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to ask somebody for something especially in an anxious way because you want or need it very much ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

( oxford ) ( old use ) a word that people used when they addressed a king ( oxford ) امروزه این اصطلاح به صورت your majesty به معنی اعلی حضرت! عالیج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

شانه بالا انداختن به معنای : به من چه؟و مانند آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to search for somebody until you catch or find them, especially in order to punish or harm them با توجه به تعریف آکسفورد به نظرم پیگرد البته الزاماً ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ارزش، اعتبار، امتیاز به این جمله توجه کنید: a name with big money attached to it, جسارتاً در پاسخ به دوستان عزیزی که معنی آن را منحصر به پول و ثروت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنیه کنیه نامی است که برای بزرگداشت مقام شخص مخاطب استفاده می شود. در عربی به صورت ابن فلان، ابوفلان و. . . و در انگلیسی به صورت القاب و عناوین دیگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

to give somebody information about something, especially something that was previously secret باتوجه به تعریف آکسفورد می شود گفت:فاش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

a shop or an organization that sells goods made by a particular company or of a particular type با توجه به تعریفی که از آکسفورد ارائه شده، می شود گفت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

something that happens, especially something unusual or unpleasant ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

شاید بشود آن را به مانتو ربط داد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

( ibid ) not brave

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

​shy ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

nervous; ibid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

shy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

embarrass

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

vex

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

irritate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

annoy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

if an engine, a lamp or a fire sputters, it makes a series of short explosive sounds ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

​embarrassed and ashamed because of something that you have done ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

​to make somebody suddenly feel afraid ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

an act of putting your arms around somebody as a sign of love or friendship ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

to make somebody feel shy, uncomfortable or ashamed, especially in a social situation ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

a person who rules a country, for example a king or a queen ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

the formal rules of correct or polite behaviour in society, among members of a particular profession or in a particular area of activity ( oxford )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

contrary

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

against

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به این جمله از کتاب شازده کوچولو توجه کنید: but the entire planet was crammed. . . by the king's magnificent ermine robe اما تمام سیاره با شنل با شک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

marvellous

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

fascinating

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

marvellous

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

interesting

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

fascinating

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

irritate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

annoy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به این جمله در کتاب Soviet دقت کنید: and squint up at the sun یعنی توی آفتاب، چشماشو ریز ( جمع ) کرده بود. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

crown

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

coat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

wear

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

cover

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

mask

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

conceal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

coat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

wear

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

cover

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

mask

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( oxford ) ( of a slope, hill, etc. ) rising or falling quickly, not gradually

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

grave

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

البته معنی نگاهداشتن در حالتی و مانند آن هم به کار می رود، به این جمله از کتاب Soviet دقت کنید: to be mended on his next day off نگاهداشتن در حالت خا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( oxford ) ( informal ) usually used as an order to tell somebody to stop talking or causing trouble, etc این عبارت فعلی موقعی به کار می رود که کاری ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

استطاعت مالی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

توان خرید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

exploit

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

behave

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

treat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

behave

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

treat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

exploit

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

سراب به توضیحی که در آکسفورد آمده توجه کنید: semblance of something a situation in which something seems to exist although this may not, in fact, be ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

​facet ( of something ) a particular part or aspect of something ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

make/become bigger/looser ( oxford )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

to have enough money to be able to buy or do something ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( usually used with can, could or be able to, especially in negative sentences or questions ) ( oxford )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیچاره ها!بدبختا! برای بیان نوعی دلسوزی، به این جمله دقت کنین: Poor things, can't even afford a new radio بیچاره ها!حتی نمی تونن یه رادیوی نو بخرن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پچ پچ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ژکیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

gist

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( British English ) to repair something that has been damaged or broken so that it can be used again ( oxford )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تعمیر کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

fix

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

البته ترجمه word for word آن می شود: سطل خاکروبه اما کسی اینجوری نه میگه نه می نویسه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سطل آشغال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

recycle bin

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

In Jamaican music, a deejay ( DJ ) is a reggae or dancehall musician who sings and "toasts" to an instrumental riddim Deejays are not to be confused ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٢٩

grasp

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مقابله کردن، تذکر:گاه به اشتباه از واژه مقایسه، برای شناسایی شباهت ها و یا تفاوت ها بین دو چیز، استفاده می شود که از لحاظ دستوری صحیح نیست. مثلاً به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

doubt

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

نارسایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

investigate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

محدود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

همزمان با به این جمله توجه کنید: It grew to its height in the early part of the Second Century B. C. , along with the increasing influence of Greek c ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

قطع رابطه کردن، کات کردن به این جمله دقت کنید: and be done with him forever و برای همیشه با او قطع رابطه کند. به نظرم معادل مناسبی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

رندانه به این جمله توجه کنید: , she might toss his letter in the trash with a pretty laugh ممکن بود نامه هایش را با لبخندی رندانه ( از روی زرنگی ) تو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

humble bee:زنبور درشت جناب سعدی بزرگوار در گلستان اینگونه فرمودند: زنبور درشت بی مروت را گوی باری چو عسل نمی دهی، نیش مزن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دست کم گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

the feeling of being nervous or embarrassed about meeting and speaking to other people

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دستپاچه شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دستپاچگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

appropriate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

deserve

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

dust off

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

to remove dust, dirt, etc. from somebody/something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

revenge

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

انتقام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

the fact of giving up something important or valuable to you in order to get or do something that seems more important; something that you give up in ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( old use or literary ) the upper part of the sky به نظرم با وازه heaven به معنای خداوند، برابری می کند؛ این واژه هم مثل واژه اخیر در ادبیات قدیمی به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( old use or literary ) the upper part of the sky ر. ک. ethernal به معنی ابدی، جاودانه در مقابل واژه ephemeral به معنای زودگذر و فانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

to go to somebody/something for help, advice, etc

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

unhappy because you have no friends or people to talk to

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

to allow somebody/something to tell you what to do

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

to move your head or the top half of your body forwards and downwards as a sign of respect or to say hello or goodbye

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to make cloth, a carpet, a basket, etc. by crossing threads or narrow pieces of material across, over and under each other by hand or on a machine ca ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

people in general تو لفظ خودمون: کوچه بازاری، کف خیابونی به نظرم فرهنگ عامه یا همون folk lore خودمون، منبع عظیمی برای مطالعات حوزه زبان و فرهنگ است. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

the state or quality of being warm, rather than hot or cold

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

پر و پیمون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

public announcement

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

give official information

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مکان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

محل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

منجر شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

no longer in existence

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

​ easy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

​ quick to do

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

​ not causing problems

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

​ useful

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بروز ندادن، فاش نکردن، - مخصوصاً در مورد افکار، رازها و. . . به این جمله دقت کنید: to keep the object of his affections fully informed of his doings

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به این جمله دقت کنید: and the provision of such proofs would henceforth be his only concern به نظرم در این جمله بهترین معادل یاequivalence واژه منحصر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تجهیز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

equipment

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

a N Atlantic fish that swims in very large groups and is used for food

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

small bag made of leather, plastic, etc. for carrying coins and often also paper money, cards, etc. , used especially by women

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

something that you want to do or achieve very much

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

کز کردن به این جمله توجه کنید:and they retired to the kitchen با توجه به جو خفه داستان، به نظرم مناسبترین ترجمه و به عبارت علمی تر، equivalence همان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a seat with legs but with nothing to support your back or arms

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

the last meal of the day, either a main meal, usually smaller and less formal than dinner, or a snack eaten before you go to bed

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

lull

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

to make somebody who is anxious, upset, etc. feel calmer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

calm

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

to move quickly through the air in a way that makes a soft sound; to make something do this

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

the back part of the foot below the ankle

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

​hard but easily broken

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

در علم زیست شناسی، به معنای مقصد، در مقابل واژهsource به معنای مبدأ استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نقادی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

واکاوی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

seldom

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

infrequently

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

rarely

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

used for referring to something without saying exactly what it is

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تختخواب دونفری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

by yourself به تنهایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Affinity

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

درخور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

شایسته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

appropriate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

perform

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

serious and sensible

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

قول، گفته، نقل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهمل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

absurd

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

trivial

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مهمل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

modest

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

humble

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

done with a lot of care, effort and attention to detail

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

to go to sleep, especially during the day مانند خواب قیلوله و مانند آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

evidence

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

an example:He wasn’t as crazy as that اونقدرم خر نبود. crazyرو می شه معادل خر، به معنی نفهم یا نادان هم انگاشت.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مردِ عاشق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

example: Misha is a match for her رقیب، همتا، جفت و. . . مانند آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

the state of feeling confused and worried because you do not understand something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بستر، زمینه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

attract

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

fascinating

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

میرزابنویس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

a person who writes down your words when you cannot write, for example if you are injured and have an exam

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

spoil

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ruin

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ruin

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

damage

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

damage

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

spoil

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

weak

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

feeble

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

feeble

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

weak

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

unable

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نفی بلد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

fade

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

take up

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

occupation

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به detached from his skinواژه skin رو نژاد معنی می کنم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

soft, rich and pleasant

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

physical desire for food a strong desire for something, specially sexual one

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

virtue

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

advantage

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to use rude or offensive language, usually because you are angry

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

a young chicken, especially one that is less than one year old a famous food in Hungary is"pullets in red wine" . mohammedreza البته توی ایران خودمون ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a sing - song voice keeps rising and falling به قول خودمون صدا یا نوایی که فراز و فرود داره. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

offence

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تفتیش عقاید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

لله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

pedagog

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

nanny

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

لله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

پوزه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

nozzle

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پوزه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

muzzle

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

conflict

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

warfare

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

warfare

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

war

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

War

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

conflict

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

علتِ، دلیلِ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

exciting and a lot of fun

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

manner

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

vein

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

skillful

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

artful

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

( of things or people ) making you admire them, because they are very large, good, skilful, etc

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

غیرقابل توصیف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

to make or cause something to make a sharp ringing sound, like that of glasses being hit against each other

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

glimpse

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

glance

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

waffle

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شرّ وور، . . . وشعر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

wishy - washy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

شرّ وور، . . . وشعر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

A person of Indian origin ( includes pakistan and bangladesh too )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به هر ترتیب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

honesty

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

faithfulness

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

honesty

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

fidelity

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

faithfulness

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

fidelity

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

نقض حریم خصوصی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

crowd ( something ) untidily; fill with clutter

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

appeal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

persuade

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

gave up the ghost it is an idiom and means: to die pay attention into the musical text from the SOVIET RUSSIAN : "the host almost gave up the ghost

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

shake such as: . . . and Ivan Antonovich WAVED his hand مربوط به کتاب Soviet Russian:p:25

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مکتب: مانند مکتب سوسیالیسم:socialism school همچنین تلویحاً به معنی با اصل و نسب: در داستانی، این جمله آمده که:a gentleman of the old school: که به نظ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ملیح

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اسلوب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

قراضه اصطلاح junk food به معنی غذای بی ارزش، از نظر ارزش غذایی، مثل که نه دقیقاً فست فودهایی که بدبختانه خیلی هم خوشمزه است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Scrap

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

limit

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تلویحاً همان" تسامح و تساهل" خودمان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

distance

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ردیف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( informal ) used to say that you doubt something very much

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

appeal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مغشوش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیلنگ تخته انداختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

hit - and - miss

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مغشوش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

slap - stick

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

bury

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

funeral

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

wealth or riches stored or accumulated, especially in the form of precious metals, money, jewels, or plate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مغرضانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کورکورانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

قابل ستایش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل تحسین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نسبت به ( کسی یا چیزی و مانند آن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مغرضانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جانبدارانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

cause distress or anxiety to

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

difficulty or problems

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

public unrest or disorder

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

stupid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

asshole

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

با توجه داستان رومئو و ژولیت می شود خاندان اشرافی و مانند آن ترجمه کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

راهِ در رو :راه فرار ر. ک رومئو و ژولیت اثر جناب شکسپیرthere is only one way out

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

camp for example: Camp David

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٣٧

pregnant

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

meaningful

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

issue رواج دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

به طور احساسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

باتلاق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

منحصر کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

و به تبع آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

معیار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

ارزش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

harsh

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

rough

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

mixture

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

blend

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

mix

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

mixture

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بی حوصله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

رو به تزاید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشکش شدن یا کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

هدیه شدن یا کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیشنهاد شدن یا کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مشغولیت فکری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

rag, old

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

seizure

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

arrest

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

delve

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

investigate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

discard

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ignore

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

indeed

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

After all

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ethical

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

moral

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

به خاطرِ، به دلیلِ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

همراه بودن یا شدن با، همراهی با

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

a style of Japanese film and television animation, typically aimed at adults as well as children

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

a style of Japanese comic books and graphic novels, typically aimed at adults as well as children

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ask

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

question

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

old

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

slap - stick جنگولک بازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

صحنه مثال:situation comediesیعنی صحنه های کمدی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

a television or radio drama serial dealing typically with daily events in the lives of the same group of characters

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

برنامه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سانتی مانتال. دهه 60 به بانوانی می گفتند که خیلی به خودشون میرسیدند. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

عامیانه اش می شود: زیرشلواری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رؤیا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

evidence

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

assert

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ر. ک. crushed under a heel وflattened out. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

ر. ک. crushed under a heel. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از لگدمال کردن، منکوب کردن و سرکوب کردن است. ر. ک. ادبیات کمونیستی. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

let

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ask

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

subtitling: for film, video, totally for multimedia زیرنویس ( برای فیلم، ویدئو، به طور کلی چندرسانه ای )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

contend, claim

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

assert, contend

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

claim, assert

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بزن - در - رو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

permanent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

eternal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

smudge

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

indistinct

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

The definition of a slumdog is a very poor person or child who lives in a crowded area in poverty

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

subtitles which are projected above the stage or on the seatbacks at the opera or theatre

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

supertitle

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

surtitle

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

launch

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

با هم، همراه هم، با همدیگر ( عامیانه: با همدیگه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

obligation

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

constrain

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

anthropoid, android انسان نما وازه اولی یعنیanthropoid لقب یکی از افسران نازی بوده که از سوی پارتیزان های انگلیسی به وی داده شده بود، به دلیل اینکه ق ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازخوانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ققنوس یا موسیقار: نقل است این پرنده بر روی منقارش سوراخ هایی شبیه نی دارد که وقتی باد از آن عبور می کند نوای موسیقی از آن بر می خیزد؛ زمانی می رسد که ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مشخص

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

پشت پرده، پشت صحنه و مانند آن. . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

چرکنویس خام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

مکتب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

as a tale character in a children's cartoon in 1980s

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

canopy:سایه انداز. این واژه یکی از شاخص های بررسی گیاهان از لحاظ رشد اندام های هوایی مخصوصاً برگها می باشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

گنده بک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مانند آن، نظیر آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به نظرم توی داستان The Great Gatsby معادل " نوکیسه " هم به جا و مناسب باشه و البته که هست.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شوخ طبعی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سانسور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ناپسند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کند کردن reduce

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سرکش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ناآرام - پیش فعال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سابقه دار - سمج

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

informal note:informal is correct, but not in formal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به طور مشخص

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تلویحاْ:تازه به دوران رسیده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پایان ناپذیر - تمام ناشدنی - بی پایان - نامتناهی - لایتناهی Mikhael Bakhtin ( a modern literary theorist ) belives that: any person always has a capa ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

an informal way for "hello

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به هر جهت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

placing on stage is an expression used to describe the design aspect of a theatre or film production, which essentially means "visual theme" or "tell ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

rent means hire, but rent uses for US accent, while hire for BR

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

procedure

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به نظرم چون در مقابل واژه majesty قرار می گیرد، بهتر است و بلکه باید آن را علیاحضرت معنا کنیم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شر و ور، حرف مفت، چرت و پرت ( البته با عرض پوزش از بکارگیری این کلمات. ایوبی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

something or someone that you like

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

muse

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

contemplate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

همان نودلیت خودمان است که البته اصل آن مربوط به کشورهای جنوب شرق آسیاست که به کشور ما هم وارد شده است. نوش جان!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

MADIBA means grand father which is the MANDELLA's title

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

علت وجودی، علت بقا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

موردی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

از ما بهتران ( اصطلاحی است برای واژه اجنه یا همان جنیان ) ودر لفظ عامیانه همان :از ما بهترون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ENGLISH:wait in a queue AMERICAN:wait in line

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

"the fame type of it, is: "beef pho

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در برابر کسی یا چیزی قرار گرفتن. در شعار : ONE FOR ALL, ALL FOR ONE به نظرم تفاسیر گوناگونی میشه ازش کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

We read in holy TURAH :Now the serpent was more subtle than any beast of the field which the Lord God had made. اشاره به ابلیس است که به صورت مار که ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

heaven

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

در مجموع as a result of

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

found

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

( nothing ( slang

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

chaos

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

connotation

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به درک !

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

encompass

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

The "gelem" is Hebrew slang for uncut diamonds

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

involve - encompass

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

awkwardness

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

جیره خور - جیره خوار - مزدور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

opaquely

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

عملیاتی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

connotation - overview

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

praise

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مداخله

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١١

Connotation

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Involve

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

وحشتناک - بی اندازه - خیلی - بینهایت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

present ارائه دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

arise

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

concise

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

while

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

آیه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

سبقت گرفتن هنگام پرواز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

فوری - یهویی -

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دست و پنجه نرم کردن. I'mnot strong enough to handle another rejection

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گرایش داشتن - تمایل داشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

مزخرف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

In the name of Supreme

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

"literally “the cow

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

احساسی ؛ emotional

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

use

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بدعت ، نوآوری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نقطه آغاز حرکت ، مرگ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

پرسه زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

کف هر چیز ( در مقابل سقف هر چیز ) ، مبدأ، پایین ترین نقطه هر چیز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فرهنگ لغات - فرهنگ اصطلاحات

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

رضایتمندی - آرامش seek and reach fulfillment مجاهدت و رسیدن به رضایتمندی و آرامش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

غیرارادی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

شبیه سازی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-٢٠

soviets:شوروی ( اتحاد جماهیر شوروی ) :ابرقدرت بلوک شرق که در سال 1991دچار فروپاشی شد. آخرین صدر هیأت رئیسه آن آقای میخائیل گورباچف بود که مرحوم امام ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٨

به نوعی تداعی کننده داستان "فیل در تاریکی" جناب مولانا نیز می باشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-٢٤

قوز بالا قوز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

نهایت کوشش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

دقیقاْ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

شورا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بیرون کشیدن ، درآوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١١

افراطی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

روان ارزیابی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

عبارت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرامکان ( جایی بیرون از مکان )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

به وجود آوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

زیر لب گفتن - در داستان همسر شکارچی که در دست ترجمه دارم اینچنین آمده است : Hush, " he whispered او زیر لب گفت : هیس!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

از خواب بیدار کردن : در داستان همسر شکارچی که در دست ترجمه دارم اینگونه آمده است : Sometimes all you do is step on twigs outside their dens and they' ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

البته این فضا برای ذخیره سازی مایحتاج زمستانی و مانند آن کاربرد دارد . در داستان همسر شکارچی که در دست ترجمه دارم اینگونه آمده است : he unbolted the ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

مستقیم - مستقیماْ - بدون واسطه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

همخوابه - همبستر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-٢٣

یکدست Above them the stars were knife points, hard and white : بالای سرشان, ستارگان همچون نقاط چاقو خورده ، یکدست و سفید بودند بخشی از داستان کوتاه ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

غول پیکر , غول تشنگ , غول تشن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تلویحاً به معنای پلاستیک یا پلاستیکی : She brought only a small vinyl purse او تنها یک کیسه پلاستیکی به همراه آورده بود. نقل ازداستان کوتاه همسر شکا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

بدمستی کردن ُ خرمستی کردن:to romp

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

ناگهانی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

بدقلق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

یواشکی َیواشی ُ بی سر و صدا ُ پاورچین پاورچین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراشیوه ای

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیرقابل توجه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قابل پیش بینی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

خودتأدیبی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

بی درد سر - بی دغدغه -

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

پشت گوش انداختن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

چوپان ، شبان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تا اینکه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

منحرف کردن ، مشتق کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی رمق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

به جز ، غیر از ، به غیر از

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-٢٩

مشفقانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

میان : And at that distance : و در این میان ( برگرفته از داستان تیراندازی به فیل اثر جورج اورول )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

چرا که؛ چونکه:but it was different now that he was going to be shot :بلکه اکنون شرایط فرق می کرد چرا که او ( فیل ) می بایست به ضرب گلوله کشته شود. ( ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

جهنم دره I'm wondering where the heck we are قسمتی از Kafka on the Shore by Haruki Murakami

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

آراسته

پیشنهاد
٣

صرفاً جهت اطمینان ، فقط محض اطمینان ( برگرفته از Kafka on the Shore by Haruki Murakami )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

a thing that is not possible or acceptable : نامتعارف - ناممکن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

روراست ، رک ، رک و پوست کنده ، صریح ، بی پروا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

مگر . جز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

تولد دوباره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

روشنفکر از shooting an elephant BY George orwell

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

رؤیا ( نام هواپیمای فانتوم هم به همین معناست )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

تحصیلکرده ( از داستان shooting an elephant By George Orwell )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

عمده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

in His name : بسمه تعالی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

تحریک کردن : همراه با make : She makes me Go

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بدین خاطر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

بصیرت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

begin by being still : همچنان هر موجودی ذیل وجود [او جل و علا] است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

ذیل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ذات

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

بروز، ظهور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

به درد نخور ، الکی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

جن بنایان آزاد شده ( اصل ماجرا مربوط به جن هایی است که برای حضرت سلیمان نبی علی نبینا و آله و علیه صلوات الله بنایی می کردند و پس از رحلت ایشان آزاد ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

حرف های گنده گنده ( بر گرفته از ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

مگر نه اینست ؟ ( برگرفته از ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

همینه که هست! ( قسمتی از ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی )

پیشنهاد
٦

شر اینو بکن !

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

پوشش دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

چرا که

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

کهنه تبهکار : old crimnal ( مربوط به نمایشنامه رومئو و ژولیت شکسپیر )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

ابتر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦١

Quickly ! bring me a sword زود باشید ! شمشیر مرا بیاورید ( قسمتی از نمایشنامه رومئو و ژپلیت اثر شکسپیر )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی دنباله ؛ منقطع

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

رو هوا و شانسکی ( الله بختکی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

در متون قدیمی مانند رومئو و ژولیت شکسپیر به معنای �مرگ بر� به کار رفته ؛ اما امروزه اصطلاح � down with �برای این معنا رایج تر است مانند 1984 جورج اور ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بیمار اجتماعی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

جرم اندیشه ( برداشت از رمان 1984 جورج اورول )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

وظیفه شناس ( صفت ) : doing - their - job officials : مأموران وظیفه شناس

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

ها ( برای تأکید ) . مثلاْ خودشه ها!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

خودِخودش

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
-١٩

چهره در هم کشیدن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

سینما

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

کج و معوج

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

چامچ و یا چمچا در زبان هندوستانی به مفهوم چکمه لیس است

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

پشتک و وارو زدن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

مرده شورتو ببرن ( اصطلاح البته بی ادبانه ! )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

عاج گون ( تشبیه سفیدی چیزی به رنگ سفید عاج ) {مانند نیلگون}

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ترجمه ) زیرنویس { معمولاً برای فیلم ها و مستندات خارجی و مانند آن کاربرد دارد}

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

manipulation

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

corruption

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

the' or 'theo' as a Greec's root in meaning of God or gods'

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناراحتی اعصاب

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٨

west bank : کرانه باختری ( قسمتی از فلسطین که در قسمت غربی رود اردن قرار دارد و حاکمیت آن در دست دولت فلسطین است. این منطقه در میان فارسی زبانان به ک ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

phot or phos are the Greek roots which mean light

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

very free translation or imitation : which is a method of translation By Dryden

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

قبرنوشته . قبرنوشت. گورنوشته. گورنوشت

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

تمام عیار

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩

thaumaturge از دو ریشه لاتین thaumat به معنای wonder وurg به منای work و در مجموع به معنای magician یعنی ساحر می باشد A worker of wonders and perform ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩

منظر

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

تعدیل پذیری ( یکی از استراتژی های ترجمه )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١

بطور کلی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Of unknown name

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٦

An account of someone's life written by someone else

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

ethn ریشه ای لاتین به معنای nation در ساخت واژه های انگلیسی کاربرد دارد مانندethnocentric به معنای نژاد پرست

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٦

megalomania از پیشوند لاتین megalo به معنای larg or long or macro وپسوند لاتین mania به معنای madness for تشکیل شده و در مجموع به معنای خود بزرگ پندا ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

euphony متشکل از پیشوند eu ( به معنی good or well ) وریشه phone ( به معنی sound ) هردو لاتین می باشند که در مجموع خوش آوایی ترجمه می گردد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این واژه از دو قسمت chiro ( ریشه لاتین ) به معنای دست ( hand ) و mancy ( پسوند لاتین ) به معنای غیب گویی ( divination ) تشکیل شده است. the predicti ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

چگالش

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

free from colour

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

منظومه شمسی ( تلویحاً )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

lack of interest ; enthusiasm or concern

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کتاب باز

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩

جایگاه

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

این کلمه در اصل از دو ریشه لاتین ( یونانی ) یعنی chir به معنی دست ( hand ) و pod به معنی پا ( foot ) تشکیل شده است.

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢١

ازلی ، ابدی ، مانا

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

ازلی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تجملی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

پرتو درمانی ( تلویحاً )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

مزمن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

منحصراً ، بطور ویژه

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

dread of, fear of, phobia ( as a suffix )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨٤

گند زدن ( اصطلاح )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بی خیال ( اصطلاحاٌ )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

ان شا الله ( اصطلاحاً )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

از کار افتاده

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

بگیرید بتمرگید! ( اصطلاح )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

کلمه اسرائیل مربوط به زبان عبری است و از دو واژه اسراء به معنی بنده ( عبد ) و ایل به معنی خدا ( الله ) تشکیل شده . این واژه دقیقاً معادل عبدالله در ع ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

زمانیکه

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

?what is wrong with you چه مرگته؟ ( در محاوره استفاده می شود )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

عرفاً، بطور عرفی

پیشنهاد
٠

پیشکش به خاطر. . . ( نام شخص یا ضمیرو مانند آن ) - اصطلاحاً استفاده می گردد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

بی خیال ( به صورت اصطلاح استفاده می گردد )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

قدیمی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣١

وارد کردن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

زیاده گویی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

تحریف