معنی: سبوس، اسکنه، قلم درز، بااسکنه تراشیدنمعانی دیگر: اسکنه (برای کندن و شکل دادن به چوب و سنگ)، بشنگ، مغار، کوبه، کوبان، با اسکنه تراشیدن یا حک کردن، (عامیانه) گوشبری کردن، درکشیدن، انگل شدن، خود را تحمیل کردن
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• : تعریف: a metal, wedge-shaped tool with a sharp edge, used for cutting stone, wood, or metal.
- This is a fine chisel for cabinetmaking.
[ترجمه گوگل] این یک اسکنه خوب برای کابینت سازی است [ترجمه ترگمان] این یک قلم عالی برای cabinetmaking است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: chisels, chiseling, chiseled
• (1)تعریف: to cut or shape with a chisel. • مشابه: carve
- He chiseled the stone to create an elegant statue.
[ترجمه گوگل] او سنگ را تراشید تا مجسمه ای زیبا بسازد [ترجمه ترگمان] او سنگ را تکان داد تا یک مجسمه زیبا بسازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to cheat or swindle.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to use a chisel. • مشابه: carve
جمله های نمونه
1. chisel in
(عامیانه) انگل دیگران شدن،خود را تحمیل کردن،(ناخوانده) مهمان شدن
2. a hammer and chisel
چکش و اسکنه (قلم)
3. he managed to chisel money from passengers
او هر جوری بود از مسافران پول می کشید.
4. She used a chisel to prise off the lid.
[ترجمه گوگل]او از یک اسکنه برای جدا کردن درب استفاده کرد [ترجمه ترگمان]از یک قلم برای باز کردن درپوش استفاده کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He won't allow anyone to chisel in on his profits.
[ترجمه شما] او اجازه نخواهد داد کسی خودش را برمنافع او تحمیل کند.
|
[ترجمه گوگل]او به کسی اجازه نمی دهد که در سود او باشد [ترجمه ترگمان]او به کسی اجازه نخواهد داد که در منافع او قلم پیدا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This will answer for a chisel.
[ترجمه گوگل]این برای یک اسکنه جواب می دهد [ترجمه ترگمان]این کار برای اسکنه می تواند جواب دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Chip out the plaster with a steel chisel.
[ترجمه گوگل]گچ را با یک اسکنه فولادی خرد کنید [ترجمه ترگمان]با قلم فولادی، چیپ را از زمین بیرون بیاورید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The firm wanted to chisel him out of his overtime pay.
[ترجمه گوگل]شرکت می خواست او را از دستمزد اضافه کاری اش حذف کند [ترجمه ترگمان]شرکت می خواسته اونو از دست مزد اضافه کاری بکشه بیرون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Camille used a hammer and chisel to carve out a figure from the marble.
[ترجمه گوگل]کامیل از چکش و اسکنه برای تراشیدن شکلی از سنگ مرمر استفاده کرد [ترجمه ترگمان]از یک چکش و اسکنه برای درست کردن یک هیکل از مرمر استفاده کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He broke away the veneer with a chisel.
[ترجمه گوگل]روکش را با اسکنه جدا کرد [ترجمه ترگمان]با اسکنه روی زمین ریخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They sit and chisel the stone to size.
[ترجمه گوگل]می نشینند و سنگ را به اندازه تراشه می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها روی سنگ نشستند و قلم را به اندازه کافی تیز کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We fell asleep listening to the surf chisel away at the foot of the cliff below.
[ترجمه گوگل]ما با گوش دادن به اسکنه موج سواری در پای صخره زیر به خواب رفتیم [ترجمه ترگمان]ما به خواب فرو رفتیم و به لبه سنگی که در پایین صخره قرار داشت گوش دادیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Tam was on all fours, a wood chisel in his hand, apparently sneaking up on a grazing sheep.
[ترجمه گوگل]تام چهار دست و پا بود، اسکنهای چوبی در دستش بود و ظاهراً یواشکی روی گوسفندی که در حال چرا بود میرفت [ترجمه ترگمان]تام روی چهار دست و پا ایستاده بود و یک قلم چوب در دست داشت و ظاهرا مشغول چریدن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Cloud to buy a cold chisel.
[ترجمه گوگل]ابر برای خرید اسکنه سرد [ترجمه ترگمان]از ابر برای خریدن یک اسکنه سرد استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Nevertheless, the principle of chisel ploughing has much to recommend it in the right conditions.
[ترجمه گوگل]با این وجود، اصل شخم اسکنه در شرایط مناسب توصیه های زیادی دارد [ترجمه ترگمان]با این وجود، اصول لازم برای شخم زدن اسکنه، آن را در شرایط مناسب توصیه می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• tool with a sharp metal edge that is used to shape and cut wood and stone cut (wood, stone, etc.) with a chisel; cheat a chisel is a tool that has a long metal blade with a sharp edge at the end. it is used for cutting and shaping wood and stone. if you chisel wood or stone, you cut and shape it using a chisel.
پیشنهاد کاربران
( اصطلاح ) تلکه کردن، تیغ زدن ( از روی کاربرد خود اسکنه ) با حقه و دونگ چیزی رو صاحاب شدن He chiseled me out of fifty dollars پنجاه دلارمو با حقه ازم تلکه کرد.
اسکنه I got a hammer and a chisel and cut a dime into two pieces
اسکنه
نوعی وسیله شخم زدن به شکل پنجه غاز وجود دارد که به نام پنجه غازی یا chisel plow هم نامیده می شود.
She chiselled a figure out of the marble این زن مجسمه ( شکل بدن انسان ) از سنگ مرمر تراشید