encouragement

/enˈkɜːrɪdʒmənt//ɪnˈkʌrɪdʒmənt/

معنی: تشویق، پشت گرمی، دل گرمی، ترغیب، تشجیع
معانی دیگر: خواهانسازی، ایزانش، برآغالش، (چیز یا کسی که تشویق می کند) مشوق، انگیزان، انگیزگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of encouraging or condition of being encouraged.
مشابه: buttress, inducement, promotion, support

(2) تعریف: someone or something that encourages.
مشابه: cheer, support

- She was a great encouragement to me.
[ترجمه گوگل] او یک تشویق بزرگ برای من بود
[ترجمه ترگمان] او برای من دلگرمی بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. my parents' encouragement made me study
تشویق های والدینم موجب شد که درس بخوانم.

2. the teacher's words of encouragement penetrated my despair
سخنان تشویق آمیز معلم نومیدی مرا زائل کرد.

3. the slightest smile would serve him for encouragement
کمترین لبخند او را تشویق می کرد.

4. With encouragement, Sally is starting to play with the other children.
[ترجمه شان] "سالی"با تشویق و ترغیب ها، شروع به بازی با بچه های دیگر کرده است.
|
[ترجمه گوگل]با تشویق، سالی شروع به بازی با بچه های دیگر می کند
[ترجمه ترگمان]با تشویق، سالی دارد با بچه های دیگر بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Given the slightest encouragement, he'd be on his knees swearing eternal devotion.
[ترجمه گوگل]با کوچکترین تشویقی، او به زانو در می آمد و سوگند ارادت ابدی می خورد
[ترجمه ترگمان]با توجه به کوچک ترین تشویق، او به زانو در خواهد آمد و سوگند وفاداری ابدی خواهد خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Teenagers need love, encouragement and reassurance from their parents.
[ترجمه شان] نوجوانان به عشق، تشویق و اطمینان والدین خود، نیاز دارند.
|
[ترجمه گوگل]نوجوانان نیازمند محبت، تشویق و اطمینان والدین خود هستند
[ترجمه ترگمان]نوجوانان به عشق، تشویق و اطمینان از والدین خود نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her encouragement and support strengthened our resolve.
[ترجمه گوگل]تشویق و حمایت او عزم ما را تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]دلگرمی و پشتیبانی او عزم ما را تقویت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The man was crooning soft words of encouragement to his wife.
[ترجمه گوگل]مرد در حال زمزمه کردن کلمات آرام دلگرم کننده به همسرش بود
[ترجمه ترگمان]این مرد به خاطر تشویق و تشویق همسرش به زیر لب زمزمه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His words of encouragement were to no avail.
[ترجمه گوگل]سخنان تشویق کننده او فایده ای نداشت
[ترجمه ترگمان]حرف هایش هیچ فایده ای نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The teacher's words were a great encouragement to him.
[ترجمه گوگل]سخنان معلم برای او دلگرمی بزرگی بود
[ترجمه ترگمان]کلمات معلم به او دلگرمی خوبی می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His encouragement gave me a hot sense of uplift.
[ترجمه گوگل]تشویق های او به من حس خوبی داد
[ترجمه ترگمان]دلگرمی او به من احساس گرمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You need encouragement from people who understand what you are trying to do.
[ترجمه گوگل]شما نیاز به تشویق از سوی افرادی دارید که درک می کنند شما در حال انجام چه کاری هستید
[ترجمه ترگمان]تو به تشویق کسایی نیاز داری که درک کنن داری چی کار می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perhaps I can offer a few words of encouragement to those who did not win any prizes this time.
[ترجمه گوگل]شاید بتوانم برای کسانی که این بار جایزه ای نبردند چند کلمه تشویق کنم
[ترجمه ترگمان]شاید بتوانم چند کلمه ای به کسانی که این بار برنده جایزه نشده اند، تقدیم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He needs all the support and encouragement he can get.
[ترجمه گوگل]او به همه حمایت ها و تشویق هایی که می تواند داشته باشد نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]او به همه حمایت و تشویقی که می تواند به دست آورد نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I draw great encouragement from the fact that the classroom is always full.
[ترجمه گوگل]من از این واقعیت که کلاس درس همیشه پر است، تشویق زیادی می کنم
[ترجمه ترگمان]از این حقیقت که کلاس همیشه پر است تشویق می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Her words were a great encouragement to them.
[ترجمه گوگل]سخنان او تشویق بزرگی برای آنها بود
[ترجمه ترگمان]کلمات او برای آن ها یک تشویق بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تشویق (اسم)
abetment, encouragement, persuasion, exhortation, inspiration, eulogy, cheer-up

پشت گرمی (اسم)
encouragement, support, assurance

دلگرمی (اسم)
encouragement, assurance, reliance, morale

ترغیب (اسم)
cheer, prod, encouragement, persuasion, suasion

تشجیع (اسم)
encouragement, solicitation, valorization

انگلیسی به انگلیسی

• support, inspiration, something that gives hope
if someone gives you encouragement, they tell you that what you are doing is good and that you should continue to do it.

پیشنهاد کاربران

تشویق _ الهام
تشویق/ دلگرمی N
جرئت بخشیدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : encourage
✅️ اسم ( noun ) : courage / encouragement
✅️ صفت ( adjective ) : courageous / encouraging
✅️ قید ( adverb ) : courageously / encouragingly
دل گرمی
قوت قلب
تشویق
ترغیب
انگیزشی
مشتاق
ذوق، ذائقه
artistic encouragements: ذوق هنری
انگیزه

بپرس