discouraged

/dɪsˈkɜːrɪdʒ//dɪsˈkʌrɪdʒ/

دلسرد، دلسردشده، چشم ترسیده

جمله های نمونه

1. he discouraged his son from becoming a teacher
او پسرش را از معلم شدن برحذر داشت.

2. her disesteem discouraged the boys
بی اعتنایی آن دختر توی ذوق پسرها می زد.

3. his behavior discouraged his employees
رفتار او کارمندانش را داسرد کرد.

4. She discouraged me from undertaking the work.
[ترجمه Fateme] او من رو از به عهده گرفتن کار دلسرد کرد
|
[ترجمه Mandana] آن زن من را از انجام آن کار ناامید کرد.
|
[ترجمه ROZHINA] او من را از انجام دادن آن کار دلسرد کرد
|
[ترجمه sarina] او من را از به عهده نگرفتن کار دلسرد کرد.
|
[ترجمه آقا ابوالفضل] آن کارش را دلسردی می دانین
|
[ترجمه گوگل]او مرا از انجام کار منصرف کرد
[ترجمه ترگمان]اون منو دلسرد کرد تا کار رو به عهده بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Never allow yourself to get discouraged and think that your life is insignificant and can't make a change.
[ترجمه Hossein] هرگز به خود اجازه دلسرد شدن را ندهید و اصلا فکر اینکه زندگیتان ناچیز است و نمی تواند تغییر کند را نکنید
|
[ترجمه گوگل]هرگز به خود اجازه ندهید که ناامید شوید و فکر کنید که زندگی شما بی اهمیت است و نمی توانید تغییری ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]هرگز به خود اجازه نمی دهید که دلسرد شوید و فکر کنید که زندگی تان ناچیز است و نمی تواند تغییری ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is never discouraged by difficulties.
[ترجمه گوگل]او هرگز از مشکلات ناامید نمی شود
[ترجمه ترگمان]او هرگز با دشواری ها دلسرد نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Albeit he has failed twice, he is not discouraged.
[ترجمه SALAM] اگرچه او دو بار شکست خورده است, دلسرد نشده است
|
[ترجمه گوگل]اگرچه او دو بار شکست خورده است، اما ناامید نیست
[ترجمه ترگمان]اگرچه دو بار شکست خورده است، دلسرد نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rain discouraged us from going out.
[ترجمه گوگل]باران ما را از بیرون رفتن منصرف کرد
[ترجمه ترگمان]باران باعث شد که ما بیرون برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't be discouraged; it's often the last key in the bunch that opens the lock.
[ترجمه گوگل]ناامید نشوید؛ اغلب آخرین کلید در دسته است که قفل را باز می کند
[ترجمه ترگمان]دلسرد نشو، این آخرین کلیدی است که قفل را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Smoking is actively discouraged in the university.
[ترجمه گوگل]استعمال دخانیات به طور فعال در دانشگاه منع شده است
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن در دانشگاه فعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My father is a lawyer(sentence dictionary), and he discouraged me from entering the field.
[ترجمه گوگل]پدرم وکیل (فرهنگ احکام) است و مرا از ورود به این حوزه منصرف کرد
[ترجمه ترگمان]پدرم یک وکیل (فرهنگ لغت)است و مرا از ورود به میدان دلسرد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Husbands are discouraged from voting as proxy for their wives.
[ترجمه گوگل]شوهران از رای دادن به عنوان وکالت برای همسران خود منع می شوند
[ترجمه ترگمان]شوهران از رای دادن به عنوان نماینده همسران خود ناامید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Early marriage and procreation are no longer discouraged there.
[ترجمه گوگل]ازدواج زودهنگام و تولید مثل دیگر در آنجا دلسرد نمی شود
[ترجمه ترگمان]ازدواج زود و زاد و ولد در آنجا دیگر دلسرد کننده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His parents discouraged him from joining the airforce.
[ترجمه گوگل]والدینش او را از پیوستن به نیروی هوایی منصرف کردند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش او را از پیوستن به the منع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Learners can feel very discouraged if an exercise is too difficult.
[ترجمه گوگل]اگر یک تمرین بیش از حد دشوار باشد، یادگیرندگان می توانند بسیار دلسرد شوند
[ترجمه ترگمان]اگر ورزش بیش از حد دشوار باشد، Learners می تواند بسیار دلسرد کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dispirited; deprived of hope or confidence; dissuaded from

پیشنهاد کاربران

مذموم، ناپسند، نامطلوب، ناشایست
منع شدن
از چشم افتادن
تو ذوق زدن، دلسرد و ناامید از چیزی
بی رَمَق
بی ذوق
بی رغبت
دلسرد، نا امید، مأیوس
Dont be discouraged, I'm sure snapchat will get a shampoo filter eventually ( موهات داغونه )
دلسرد شدن
بدون امید و صرف نظر کردن از انجام کاری
لایک بدین thanks
بی اشتیاق
( صفت ) مایوس، دلسرد
ناامید شدن در reach 3 کانون زبان ایران
Without hope or confidence
💖
Without hope or confidence
نا امید
after failing exam again he felt very discouraged
With out hope or confidence
ناامیدی
بدون داشتن اعتماد به نفس
Having lost hope not feeling confident about sth
لطفا بیاید با پیداکردن توضیحات ساده انگلیسی دنبال معنی فارسی نباشیم
بدون امید و اعتماد به نفس

Without hope and or confidence
if you discouraged a liquid make it flow out of a container
Without hope or confidence
. Felling less confident or enthusiastic about doing something
میشه گفت دلمرده
دلسرد
سرخورده شدن
مثمر ثمر واقع شدن
مایوس

نا امید شدن
Make somebody not want to do something
with out hope
نا امید و دلسرد شدن
Give up

قطع امید کردن
ناامید
خسته شدن روحی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس