poetic

/poʊˈetɪk//pəʊˈetɪk/

معنی: شاعرانه، شعری، نظمی
معانی دیگر: وابسته به یا مانند شعر و شاعری، ماهر در شعر، دوستدار شعر، شعر دوست، منظوم، به شعر، خوش سلیقه، زیبا و ظریف، شعر مانند، سرواد گونه، موزون، خیالی
poetic(al)
شاعرانه، شعر گو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: like poetry in style or character.
متضاد: prosaic

- a poetic novel
[ترجمه army] وابسته به کسی_عشق
|
[ترجمه گوگل] یک رمان شاعرانه
[ترجمه ترگمان] رمان شاعرانه ای …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a poetic speech
[ترجمه گوگل] یک سخنرانی شاعرانه
[ترجمه ترگمان] یک سخنرانی شاعرانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of, relating to, or characteristic of a poet or of poetry.

(3) تعریف: capable of being the inspiration for poetry.
اسم ( noun )
مشتقات: poetical (adj.), poetically (adv.)
• : تعریف: see poetics.

جمله های نمونه

1. poetic creativity
خلاقیت شاعرانه

2. poetic imagery
استعاره های شعری

3. poetic license
بخشودگی شعری (به ویژه در مورد شاعری که در تنگنای قافیه گیر کرده است)

4. poetic ornamentation
پیرایه های شعری

5. poetic ornaments
پیرایه های شعری

6. a poetic family
یک خانواده ی شعر دوست

7. a poetic mode of thought
طرز فکر شاعرانه

8. iterative poetic imagery
استعاره های مکرر شاعرانه

9. the poetic movements of the dancer's body
حرکات موزون بدن آن رقاصه

10. romantic poets rejected poetic diction
شاعران رومانتیک از واژپردازی شاعرانه روگردان شدند.

11. she did a poetic paraphrase of reagan's speech
نطق ریگان را به شعر درآورد.

12. she had no poetic talent at all
اصلا استعداد شعر نداشت.

13. he further refined his poetic style
سبک شعری خود را ناب تر کرد.

14. rhyme, similes and other poetic embellishments
قافیه و تشبیه و سایر پیرایه های شعری

15. the formality of his poetic style
اسلوب مندی سبک شعر او

16. the wells of his poetic genius had dried up
سرچشمه های نبوغ شعری او خشک شده بودند.

17. Nikolai Demidenko gave an exciting yet poetic performance.
[ترجمه گوگل]نیکولای دمیدنکو اجرای هیجان انگیز و در عین حال شاعرانه ای ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]نیکولای Demidenko یک نمایش مهیج و در عین حال شاعرانه به خود داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. What poetic justice that Brady has to go to court to plead to be allowed to die, just like his innocent victims pleaded to be allowed to live.
[ترجمه گوگل]چه عدالت شاعرانه ای که بردی باید به دادگاه برود تا از مرگش درخواست کند، درست مثل قربانیان بی گناهش که اجازه زنده ماندن دارند
[ترجمه ترگمان]چه عدالت شاعرانه که بردی بردی باید به دادگاه برود تا به او اجازه مردن داده شود، درست مانند قربانیان بی گناه او التماس کردند که زنده بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I'm drawn to the poetic, sensuous qualities of her paintings.
[ترجمه گوگل]من به ویژگی های شاعرانه و حسی نقاشی های او کشیده شده ام
[ترجمه ترگمان]به خصوصیات شاعرانه و شهوانی نقاشی او کشیده می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. There's a very rich poetic tradition in Gaelic.
[ترجمه گوگل]یک سنت شعری بسیار غنی در زبان گالیک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در گیلی یک سنت شاعرانه بسیار غنی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. If you ask me it's poetic justice. He tried to get you fired, and now he's lost his job himself.
[ترجمه گوگل]اگر از من بپرسید این عدالت شاعرانه است او سعی کرد شما را اخراج کند و حالا خودش کارش را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]اگر از من بخواهید این عدالت شاعرانه است اون سعی کرد تو رو اخراج کنه و حالا کارش رو از دست داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Her voice has a raw poetic beauty.
[ترجمه گوگل]صدای او زیبایی شاعرانه ای خام دارد
[ترجمه ترگمان] صداش یه زیبایی شاعرانه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Deanne Sokolin creates abstract, mournfully poetic black-and-white images of wrapped objects.
[ترجمه گوگل]دین سوکولین تصاویری انتزاعی و غم انگیز سیاه و سفید از اشیای پیچیده می آفریند
[ترجمه ترگمان]Deanne Sokolin تصاویر انتزاعی، سوگوارانه و سفید رنگ اشیا پیچیده را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. After the way she treated Sam, it's only poetic justice that Dave left her.
[ترجمه گوگل]پس از رفتاری که او با سام داشت، فقط عدالت شاعرانه بود که دیو او را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از رفتاری که با سم داشت، فقط عدالت شاعرانه بود که دیو او را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاعرانه (صفت)
poetic

شعری (صفت)
poetic, versicular

نظمی (صفت)
poetic

انگلیسی به انگلیسی

• of poetry; lyrical; having the qualities of a poem
something that is poetic is very beautiful, expressive, and sensitive.
poetic also means relating to poetry.

پیشنهاد کاربران

حس شاعرانه ( زیبا، باوقار و پر از احساس )
This term refers to something that is written or spoken in a beautiful and artistic manner, often using imaginative and metaphorical language. It can be used to describe anything that evokes deep emotions or touches the heart.
...
[مشاهده متن کامل]

چیزی که به شیوه ای زیبا و هنرمندانه نوشته یا گفته می شود، اغلب با زبان تخیلی و استعاری.
می توان از آن برای توصیف هر چیزی که احساسات عمیقی را بر می انگیزد یا به جان و دل نفوذ می کند، استفاده کرد.
دل نواز، روح نواز، پر احساس، شعر گونه
***************************************************************************************************
مثال؛
“The song lyrics are so poetic, they really speak to me. ”
When discussing a moving piece of literature, someone might comment, “The author’s use of poetic language creates a powerful emotional impact. ”
A poet might describe their work by saying, “I strive to create poems that are both thought - provoking and poetic. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-poignant/
poem : شعر
poet : شاعر
scop : شاعر
bard : شاعر
minstrel : شاعر
poetry : شعر ، شاعری
poetic : شاعرانه
poetically : به طور شاعرانه
⭕️ در کل scop , bard , minstrel به شاعران دوران قدیمی قرون وسطی یا بعد از بیزانس اروپا میگن .
...
[مشاهده متن کامل]

واژه poet اوریجینال تر و محاوره ای تره
🔰 تفاوت poem و poetry
کلمه poem اغلب به معنای یک اثر فردی به کار می رود. poetry یک اثر جمع آوری شده است. به عبارت دیگر یک اصطلاح جمعی است که برای نشان دادن بسیاری از قطعات اشعار فردی استفاده می شود. poetry یک فرم ادبی است در حالی که poem یک اثر مکتوب است

شاعرمسلک
سخنانی که حالت شعر به خود می گیرند :
مثال : to be or not to be - that is the question
بودن یانبودن مسئله این است .
<< ویلیام شکسپیر >>

بپرس