1. Will you please hand down that book from the shelf?
[ترجمه گوگل]لطفاً آن کتاب را از قفسه تحویل می دهید؟
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا اون کتاب رو از قفسه پایین بیاری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She brought her hand down on the water with a smack.
[ترجمه گوگل]دستش را روی آب پایین آورد
[ترجمه ترگمان]با صدای محکمی دستش را روی آب آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She smacked her hand down on to the table.
4. She is expected soon to hand down a ruling.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که او به زودی حکمی را صادر کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که او به زودی یک حکم صادر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Again he slapped his hand down on the book.
[ترجمه گوگل]دوباره دستش را روی کتاب کوبید
[ترجمه ترگمان]دوباره دستش را روی کتاب کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He reached his hand down to tilt her chin or did she raise it to anticipate him?
[ترجمه گوگل]دستش را پایین آورد تا چانه اش را کج کند یا او برای پیش بینی او آن را بلند کرد؟
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد تا چانه اش را کج کند، یا آن را بلند کرد تا او را پیش بینی کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He played with his hand down, he was a coverage guy, he pass-rushed.
[ترجمه گوگل]با دستش پایین بازی می کرد، آدم پوششی بود، رد می شد
[ترجمه ترگمان]اون با دست خودش بازی می کرد، اون یه آدم تحت پوشش بود، اون خیلی عجله داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He put his hand down to the crutch of the camiknickers and he fumbled with the little buttons.
[ترجمه گوگل]دستش را روی چوب زیر بغل کامیکنیکرها گذاشت و با دکمه های کوچک دست زد
[ترجمه ترگمان]دستش را روی چوب زیر بغلش گذاشت و با تکمه های کوچک ورمی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He slammed his hand down on the top of the dressing table, causing some of the bottles to topple over.
[ترجمه گوگل]او دستش را روی میز آرایش به پایین کوبید و باعث شد تعدادی از بطری ها واژگون شوند
[ترجمه ترگمان]او دستش را روی میز توالت محکم کوبید و بعضی از بطری ها را برای واژگون کردن آن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The judge will hand down a verdict in January, the newspaper reported.
[ترجمه گوگل]این روزنامه گزارش داد که قاضی در ماه ژانویه حکم صادر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه گزارش داد که قاضی در ماه ژانویه حکمی را صادر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He held his breath and pushed his hand down the bed to touch his night-gown.
[ترجمه گوگل]نفسش را حبس کرد و دستش را روی تخت فشار داد تا لباس شبش را لمس کند
[ترجمه ترگمان]نفسش را در سینه حبس کرد و دستش را روی تخت فشار داد تا لباس شبش را لمس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Mrs Sweet reached her free hand down to his flies.
[ترجمه گوگل]خانم سویت دست آزاد خود را به سمت مگس هایش رساند
[ترجمه ترگمان]خانم Sweet دستش را به سوی مگس ها دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Geoffrey dropped his hand down and turned on the tumble drier, it jerked and rumbled behind Noddy.
[ترجمه گوگل]جفری دستش را پایین انداخت و خشککن را روشن کرد، تکان خورد و پشت سر نادی غرش کرد
[ترجمه ترگمان]جفری دست او را پایین انداخت و به زمین فرو رفت و به عقب برگشت و غرشی کرد و از پشت سر غرغر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Hand down please, mister Grant.
15. I am sure you can win the game hand down.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که شما می توانید بازی را با دست برنده شوید
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که میتونی دست بازی رو ببری پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید