buffer

/ˈbəfər//ˈbʌfə/

معنی: سپر، حائل، میانگیر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور، ضرب خور
معانی دیگر: کسی که با مالیدن چیزی را صیقل می دهد، جلا دهنده، چیز یا شخصی که بین دو چیز (معمولا متخاصم) حایل شود، حایل شدن، میانگیر شدن، ضربه گیری کردن، (مکانیک) اسباب کاهش شدت ضربه یا تکان (می تواند فنری یا بادی و غیره باشد)، (واگن و لوکوموتیو راه آهن) سپر، سپرک، سپره، کوبگیر، (شیمی) ماده ای که با خنثی کردن اسید و قلیای موجود در محلول موجب تثبیت یون هیدروژن متمرکز در آن می شود، ماده ی تثبیت گر افزودن به، (کامپیوتر) بافر، میانگیر گذاشتن، پرداخت کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device, such as a bumper, that absorbs the force of a collision.
مشابه: bumper, cushion, fender, pad, shield, shock absorber

(2) تعریف: something that prevents or moderates the interaction of two people, things, groups, countries, or the like.
مشابه: barrier, buffer state, go-between, intermediary, mediator, moderator

(3) تعریف: in chemistry, a substance that preserves the relative acidity or alkalinity of a solution when an acid or base is added.
مشابه: reagent

(4) تعریف: in computer terminology, a portion of the hardware used to hold information temporarily.
مشابه: memory
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: buffers, buffering, buffered
(1) تعریف: to add a buffer to (a chemical solution).
مشابه: neutralize

(2) تعریف: to diminish the undesirable effects of.
مترادف: mitigate
مشابه: allay, alleviate, assuage, cushion, deaden, diminish, ease, extenuate, lessen, moderate, palliate, temper
اسم ( noun )
• : تعریف: something used to polish or shine.
مترادف: polisher
مشابه: buff, burnisher, chamois, swab

جمله های نمونه

1. a buffer zone between two hostile countries
سرزمین جداساز دو کشور متخاصم

2. the device will buffer against shocks
این اسباب اثر تکان شدید را خنثی می کند.

3. Eastern Europe was important to Russia as a buffer against the West.
[ترجمه گوگل]اروپای شرقی برای روسیه به عنوان حائلی در برابر غرب مهم بود
[ترجمه ترگمان]اروپای شرقی برای روسیه به عنوان یک حایل در برابر غرب مهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Turkey and Greece were buffer states against the former Soviet Union.
[ترجمه ahmad fallah] ترکیه و یونان ایالت های حائل در مقابل اتحاد جماهیر شوروی سابق بودند.
|
[ترجمه گوگل]ترکیه و یونان کشورهای حائل علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق بودند
[ترجمه ترگمان]ترکیه و یونان در برابر اتحاد جماهیر شوروی پیشین، buffer بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A family can provide a buffer against stress at work.
[ترجمه گوگل]خانواده می تواند در برابر استرس در محل کار محافظت کند
[ترجمه ترگمان]یک خانواده می تواند یک ضربه گیر را در مقابل استرس در کار فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A buffer stock of grain was held in case of emergency shortages.
[ترجمه گوگل]ذخیره بافر غلات در صورت کمبود اضطراری برگزار شد
[ترجمه ترگمان]یک انبار غله ذخیره در صورت کمبود برق برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A little money can be a useful buffer in time of need.
[ترجمه گوگل]پول اندک می تواند در زمان نیاز یک بافر مفید باشد
[ترجمه ترگمان]پول کمی می تواند یک بافر مفید در زمان نیاز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Keep savings as a buffer against unexpected cash needs.
[ترجمه گوگل]پس انداز را به عنوان یک بافر در برابر نیازهای نقدی غیرمنتظره نگه دارید
[ترجمه ترگمان]پس انداز خود را به عنوان یک حایل در برابر نیازهای مالی غیر منتظره حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They tried to buffer themselves against problems and uncertainties.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند خود را در برابر مشکلات و عدم اطمینان حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند که خود را در برابر مشکلات و عدم قطعیت پنهان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The organization acts as a buffer between the management and the union.
[ترجمه گوگل]سازمان به عنوان حائل بین مدیریت و اتحادیه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]این سازمان به عنوان حایل بین مدیریت و اتحادیه عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Romantic love will buffer you against life's hardships.
[ترجمه گوگل]عشق عاشقانه شما را در برابر سختی های زندگی محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]عشق رمانتیک باعث می شود شما در مقابل سختی های زندگی به شما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I bought a house as a buffer against inflation.
[ترجمه گوگل]من خانه ای خریدم تا در برابر تورم محافظت کنم
[ترجمه ترگمان]من یک خانه را به عنوان یک حایل در برابر تورم خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Support from family and friends acts as a buffer against stress.
[ترجمه گوگل]حمایت خانواده و دوستان به عنوان یک محافظ در برابر استرس عمل می کند
[ترجمه ترگمان]حمایت از خانواده و دوستان به عنوان یک حایل در برابر استرس عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now we need a vertex buffer.
[ترجمه گوگل]اکنون به یک بافر رأس نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]حالا ما به یک بافر راس نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She often had to act as a buffer between father and son.
[ترجمه گوگل]او اغلب مجبور بود به عنوان حائل بین پدر و پسر عمل کند
[ترجمه ترگمان]او اغلب مجبور بود به عنوان حایل بین پدر و پسر عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سپر (اسم)
buckler, aegis, shield, bumper, fender, buffer, shock absorber, screen, targe, escutcheon, scutcheon

حائل (اسم)
stay, buffer, louver, louvre, guard, barrier, delimiter, buttress, stanchion, pall, coaming, shutter, stayer

میانگیر (اسم)
buffer

فنر (اسم)
buffer, shock absorber, coil, spring

استفاده از میانگیر (اسم)
buffer

ضربت خور (اسم)
buffer

ضرب خور (اسم)
bumper, buffer, shock absorber

تخصصی

[علوم دامی] بافر ؛ ماده ای که می تواند از تغییرات شدید pH جلوگیری کند .
[شیمی] بافر، محلول تامپون، ماده اى که با خنثی کردن اسید و قلیاى موجود در محلول موجب تثبیت یون هیدروژن متمرکز در آن می شود
[عمران و معماری] بافر - سپر - ضربخور
[کامپیوتر] حافظه میانجی ؛ میانگر ؛ حافظه موقت ؛ حافظه میانی ؛ بافر - بافر . میانگیر . محل ذخیره موقتی - محل نگهداری داده . چیزهای مختلفی را که بافر می گویند شامل این موارد است . بخشی در حافظه برای نگهداری داده ای که قرار است به چاپگر ارسال شود یا از ورودی RS-232 دریافت شود . و علت آن کندی سرعت چاپگر در مقایسه با کامپیوتر است . به این ترتیب کامپیوتر همه داده ها را یکباره وارد بافر کرده و از آنجا به تدریج به چاپگر ارسال می کند . ورودی RS-232 نیز نیاز به بافر دارد . زیرا ممکن است داده هنگامی وارد شود که کامپیوتر آماده دریافت آن نیست . بخشی از حافظه که فایل را برای ویرایش نگه می دارد . برخی از برنامه های ویرایشگر امکان می دهند که بتوانید بیش از یک فایل را در یک زمان ویرایش کنید . در این صورت هر فایل . بافر مخصوص خود را اشغال می کند . بخشی از حافظه که برای ارسال داده به دیسک یا دریافت داده از آن به کار می رود . برخی از سیستمهای عامل به شما امکان می دهند که اندازه یا تعداد بافرهای دیسک را تنظیم کنید تا مشکل سرعت کم دیسک گردان حل شود . بخشی ارز حافظه که سیگنالهای دریافتی از کلیدها را نگه می دارد . برخی از سیگنالهای کلیدهایی که علیرغم فشار دادن . کامپیوتر آنها را قبول نمی کند . دراین ناحیه از حافظه ذخیره می شوند . بافر صفحه کلید IBM PC به طور پیش فرض 16 فشار کلید را در خود ذخیره می کند . وسیله الکترونیکی که خروجی آن مانند ورودی اش است . مانند تقویت کننده ( آمپلی فایر ) برای راه اندازی کابلهای طولانی
[برق و الکترونیک] میانگیر؛ بافر 1. ناحیه ای از حافظه ی رایانه که برای نگهداری اطلاعات گرافیکی جهت نمایش روی صفحه منیاتور و یا خواندن نویسه های متنی از وسیله ی جانبی اختصاص یافته است. همچنین می تواند به عنوان ناحیه ی نگهداری موقت جهت انتقال داده بین وسایل با سرعتهای کاری متفاوت ؛ مثلاُ بین سی پی یو و چاپگر یا دیسک گردان، به کار رود. 2. یک موارد ذخیره که تفاوت سرعت تبادل داده ها از مداری به موارد دیگر را جبران می کند. 3. Buffer amplifier - واسطه تطبیق، حایل
[زمین شناسی] محلول تامپون، میانگیر، بافر محلولی که غلظت یون هیدروژن آن با رقیق کردن یا افزودن اسید یا قلیایی عملا تغییری نمی کند. کامپیوتر : حافظه میانى ،حافظه موقت ،حافظه میانجى
[صنعت] میانگیر، واسطه، ذخیره ساز، بافر
[نساجی] بافر - تامپون ( محلول ثابت نگهدارنده PH)
[ریاضیات] میانگیر، سپر، واسطه، گردآورنده، ضربخور، ذخیره کننده ی موقت، ضربگیر، حافظه ی واسطه ای کامپیوتر
[آب و خاک] بافر

انگلیسی به انگلیسی

• divider, partition; location in the memory designated for temporary storage (computers); shock absorber
lessen, ease, make less severe; protect, shield; (about aspirin) add an antacid agent; treat with a buffer (chemistry)
a buffer is something that prevents something else from being harmed.
the buffers on a train or at the end of a railway line are two metal discs on springs that reduce the shock when they are hit.

پیشنهاد کاربران

A buffer is a substance that minimizes changes in the concentrations of H and OH - in a solution. It does so by accepting hydrogen ions from the solution when they are in excess and donating hydrogen ions to the solution when they have been depleted. Most buffer
...
[مشاهده متن کامل]

solutions contain a weak acid and its corresponding base, which combine reversibly with hydrogen ions. as an example, carbonic acid in blood

میانگیر
تاخیر انداز
خنثی کردن ضربه یافشار
بافر عموما در علوم کامپیوتر و الکترونیک بیشتر به کار می رود که به زبان ساده اشاره به حافظه موقت یک سیستم دارد.
حافظه میانگیر یا بافر ( Buffer ) بخشی از حافظه فیزیکی ( رم، دیسک سخت و… ) است که ضمن ذخیره موقت داده ها، اختلاف سرعت بین نقطه ارسال و دریافت داده ها را جبران می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

بافر، حافظه مجزایی نیست بلکه بخشی از حافظه فیزیکی ( رم، دیسک سخت و… ) است که برای ذخیره موقت داده ها کنار گذاشته می شود.
لذا حافظه رم، دیسک سخت، حافظه فلش، کارت گرافیک و… همگی می توانند بخشی تحت عنوان حافظه میانگیر با بافر داشته باشند.
حافظه بافر ناپایا ( volatile ) است، یعنی اگر برق آن قطع شود، داده هایش حذف می شوند.
بدون حافظه بافر، عملکرد کامپیوترها بسیار کندتر می شد، زیرا هنگام تبادل داده، قطعات سریع تر باید خود را با قطعات کندتر تطبیق می دادند و عملا بخشی از ظرفیت شان هدر می رفت.

something or someone that helps protect from harm
محافظ، ذخیره، راه حل، سپر
I bought a house as a buffer against inflation
خنثی نمودن. برطرف کردن. دور زدن مشکلات
[تخصصی رایانه] آماده سازی
buffer ( شیمی )
واژه مصوب: بافر
تعریف: محلولی شامل یک اسید ضعیف و نمک همان اسید یا باز قوی
ذخیره ساز ، ضرب گیر ، شدت گیر
ضربه گیر
shield
it has been used exceedingly, in reason the world encounters with COVID - 19
تعصب داشتن

میانجی
در دانش سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان محدود به کار میرود، مثلا ایجاد یک بافر دویست متری در اطراف ایستگاه های حریق یعنی یک حریم و فاصله که محدود کننده می باشد
حریم
a person or thing that prevents incompatible or antagonistic people or things from coming into contact with or harming each other.
"family and friends can provide a buffer against stress
- به حافظه ای که در چاپگرها یا همان پرینترها وجود دارد ، حافظه ی چاپگر یا بافر میگویند.
زمانی که سندی قرار است چاپ شود ابتدا وارد حافظه ی چاپگر یا بافر میشود سپس به چاپ میرسد.
حائل، سپر ( در برابر سیل )
جلوگیری کردن ( as verb )
واسطه
به مانند ضربه گیر عمل کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس