delve

/ˈdelv//delv/

معنی: گودی، حفره، کاوش کردن، سوراخ کردن، حفر کردن
معانی دیگر: (در اصل) کندن (با بیل)، بیل زدن (زمین)، (دقیقا) بررسی کردن، کندو کاو کردن، پژوهیدن، حفرکردن زمین، سورا  کردن

جمله های نمونه

1. Newspapers often delve pruriently into people's private lives.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها اغلب با دقت به زندگی خصوصی مردم می پردازند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها اغلب pruriently را در زندگی خصوصی مردم کاوش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We should not delve too deeply into this painful matter.
[ترجمه گوگل]ما نباید خیلی به این موضوع دردناک عمیق بپردازیم
[ترجمه ترگمان]نباید عمیقا به این موضوع دردناک ادامه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's not always a good idea to delve too deeply into someone's past.
[ترجمه گوگل]این همیشه ایده خوبی نیست که عمیقاً در گذشته کسی کاوش کنید
[ترجمه ترگمان]همیشه فکر خوبی نیست که عمیقا به گذشته یک نفر فکر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Again we must delve back in history to understand how we got to this position.
[ترجمه گوگل]باز هم باید در تاریخ جستجو کنیم تا بفهمیم چگونه به این موقعیت رسیدیم
[ترجمه ترگمان]دوباره باید به تاریخ برگردیم تا بفهمیم چگونه به این موقعیت رسیده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No one was to be called upon to delve too deeply into his pocket, it was agreed.
[ترجمه امیرمهدی صفدری] پذیرفته شد که هیچکس برای عمیق تر گشتن جیب او نیاید.
|
[ترجمه گوگل]قرار نبود از هیچ کس خواسته شود تا بیش از حد در جیب او فرو رود
[ترجمه ترگمان]قرار نبود کسی تماس بگیرد که عمیقا در جیبش فرو برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We delve deeply into the psyche for memories of past experience and sensation to judge any work of art.
[ترجمه گوگل]برای قضاوت در مورد هر اثر هنری، ما عمیقاً در روان برای خاطرات تجربه و احساسات گذشته کاوش می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما عمیقا در ذهن به خاطر خاطرات تجربه گذشته و احساس برای قضاوت درباره هر گونه اثر هنری کاوش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But I think we must delve into the past for some link with what is happening here today.
[ترجمه گوگل]اما من فکر می‌کنم برای ارتباط با آنچه امروز در اینجا اتفاق می‌افتد، باید به گذشته کاوش کنیم
[ترجمه ترگمان]اما من فکر می کنم ما باید در گذشته برای ارتباط با آنچه که در اینجا اتفاق می افتد کاوش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Which is why people delve into the two system start-up files and edit commands out.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که مردم دو فایل راه اندازی سیستم را بررسی می کنند و دستورات را ویرایش می کنند
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که افراد در دو فایل راه اندازی سیستم کاوش می کنند و دستورها را ویرایش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We shall need also to delve into the foundations of mathematics, and even to question the very nature of physical reality.
[ترجمه گوگل]همچنین باید در مبانی ریاضیات کاوش کنیم و حتی ماهیت واقعیت فیزیکی را زیر سوال ببریم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین نیاز خواهیم داشت تا مبانی ریاضی را کاوش کنیم و حتی ماهیت واقعیت فیزیکی را زیر سوال ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To delve into interface design further, consider video on-demand.
[ترجمه گوگل]برای بررسی بیشتر در طراحی رابط، ویدیوی درخواستی را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای کاوش بیشتر در طراحی رابط، ویدئو را مورد نیاز در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This man would want to know everything, would delve and dig, and not be satisfied with surface explanations.
[ترجمه گوگل]این مرد می خواهد همه چیز را بداند، کند و کاو کند و به توضیحات سطحی بسنده نکند
[ترجمه ترگمان]این مرد می خواست همه چیز را بداند، کاوش کند و کاوش کند، و از توضیحات سطحی راضی نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Recommended to anyone keen to delve beneath the stock images of this troubled but beautiful country.
[ترجمه گوگل]به هر کسی که مایل است در زیر تصاویر موجود در این کشور آشفته اما زیبا جستجو کند، توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که مشتاق کاوش در زیر تصاویر این کشور مشکل دار اما زیبا بودند، به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To build a good salt delve gas storage reservoir, sonar measuring technique is introduced.
[ترجمه گوگل]برای ساخت یک مخزن ذخیره سازی گاز نمکی خوب، تکنیک اندازه گیری سونار معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]برای ساخت یک مخزن ذخیره سازی گاز خوب، روش اندازه گیری ردیاب صوتی معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We need to delve more deeply into these questions.
[ترجمه گوگل]ما باید عمیق تر به این سؤالات بپردازیم
[ترجمه ترگمان]ما باید عمیقا در این سوالات تحقیق کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گودی (اسم)
hollow, groove, hole, bezel, valley, delve, dimple, dent, depth, dint, lacuna

حفره (اسم)
hollow, hole, grave, cell, ditch, trench, pit, cavern, delve, socket, cavity, fossa, fovea, gutter, sinus, lacuna, loculus, pothole

کاوش کردن (فعل)
probe, delve, pry, dig, forage, explore, prog

سوراخ کردن (فعل)
stick, puncture, bore, gimlet, delve, gore, jab, pierce, dig a hole, perforate, notch, thrust, broach, punch, cut a hole, stab, impale, peck a hole

حفر کردن (فعل)
excavate, grave, cave, delve, gull

تخصصی

[زمین شناسی] حفره سطحی گودال یا فرورفتگی سطحی.

انگلیسی به انگلیسی

• go down deep, explore; seek information
if you delve into a question or problem, you try to discover more information about it.
if you delve inside something such as a cupboard or bag, you search inside it.

پیشنهاد کاربران

۱. کند و کاو کردن. بررسی کردن. تحقیق کردن. ۲. گشتن. زیر و رو کردن
مثال:
In what follows, we will delve into examining some aspects of these failures.
آنچه در ادامه می آید، ما در بررسی تعدادی از ابعاد این شکستها کند و کاو خواهیم کرد.
The word "delve" means to explore or investigate something thoroughly, often with the purpose of discovering new information or gaining a deeper understanding of a particular topic or issue. It can be used both in a literal and figurative sense
...
[مشاهده متن کامل]

کاوش یا بررسی کامل چیزی است، اغلب با هدف کشف اطلاعات جدید یا به دست آوردن درک عمیق تر از یک موضوع یا موضوع خاص. می توان آن را هم در معنای واقعی و هم در معنای مجازی استفاده کرد
She delved into her pocket to find some change
The letter, written when Obama was just 21 years old, delves into the subject of homosexuality, with Obama admitting to a daily intellectual connection with men, albeit within the confines of his imagination

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/delve?q=delves
پنچر شدن هم معنی میده
پرداختن
تو بحر چیزی رفتن
کندوکاش کردن . . . . .
کاوش کردن، در دل چیزی فرو رفتن، غرق چیزی شدن، کند و کاو کردن
investigate
I was confused and delved into my own research on the matter
منع گیج شدم و به بررسی عمیق تر توسط تحقیقات خودم در موضوع پرداختم.
[https://en. oxforddictionaries. com/definition/delve منبع]

عمیق تر ( به بحث پرداختن )

بپرس