two

/ˈtuː//tuː/

معنی: دو
معانی دیگر: دو (2)، دو تا، دو عدد، زوج، جفت، (ورق بازی) دولو، خال دو، (تاس بازی) دو، عدد دو، شماره ی دو، شماره دو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the number represented by the Arabic numeral 2 and by the Roman numeral II.

(2) تعریف: the number that follows one and precedes three in the sequence of cardinal numbers.
صفت ( adjective )
• : تعریف: being two in number.

جمله های نمونه

1. two adjoining plots of land
دو قطعه زمین هم مرز

2. two aliens in a spaceship
دو موجود فضایی در یک سفینه ی فضایی

3. two almighty armies clashed at chaldoran
در چالدران دو قشون نیرومند با هم مصاف دادند.

4. two and two make four
دو و دو می شود چهار.

5. two aspects of life which today have become dissociated
دو جنبه ی زندگی که امروزه از هم گسسته شده اند

6. two bales of cotton
دو عدل پنبه

7. two bits
بیست و پنج سنت

8. two brothers
دو برادر

9. two bulls and a cow
دو گاو نر و یک گاو ماده

10. two cans of yellow (paint)
دو قوطی رنگ زرد

11. two catholic fathers were accompanying him
دو کشیش کاتولیک او را مشایعت می کردند.

12. two certified checks
دو چک تضمینی

13. two charlatans gulled him
دو نفر شارلاتان حسابی او را گول زدند.

14. two clerics and a layman were accompanying him
دو روحانی و یک فرد غیر روحانی او را مشایعت می کردند.

15. two clerks and a photographer work under him
دو دفتردار و یک عکاس زیر دست او کار می کنند.

16. two cloaked dervishes welcomed him
دو درویش عبا پوش به او خوشامد گفتند.

17. two coins and some paper money (or banknotes)
دو سکه و مقداری اسکناس

18. two complete hospitals are maintained for the poor
دو بیمارستان کامل به مستمندان اختصاص داده شده است.

19. two completely dissimilar cultures
دو فرهنگ کاملا ناهمانند

20. two conflicting political philosophies
دو نگرش سیاسی متضاد

21. two convalescent children
دو کودک که دوران نقاهت را می گذرانند

22. two corpses were washed ashore
امواج دو جسد را به ساحل آوردند.

23. two countries that are separated by a barrier
دو کشوری که تنفر و عدم اعتماد موجب جدایی آنها شده است

24. two cows were grazing in the meadow
دو گاو در مرغزار می چریدند.

25. two cripples who were jerking along a street
دو معلول که در راستای خیابان تند تند می لنگیدند

26. two cupfuls to a gallon
دو فنجان پر در هر گالن

27. two days after her birthday, i sent her a belated birthday card
دو روز پس از زاد روزش کارت تبریک دیر شده ی خود را فرستادم.

28. two days later they discovered his body near the river
دو روز بعد جسد او را در کنار رودخانه یافتند.

29. two days of stormy weather
دو روز هوای طوفانی

30. two dents were made on the door of my car
دو فرورفتگی روی در ماشین من ایجاد شد.

31. two detectives were assigned to shadow the russian spy everywhere
دو کارآگاه مامور شدند که جاسوس روسی را در همه جا تعقیب کنند.

32. two different biographies of him were published simultaneously
دو زندگینامه ی مختلف او همزمان منتشر شدند.

33. two dogs scenting after rabbits
دو سگ که رد بوی خرگوش ها را گرفته بودند

34. two dollars per meter
هرمتر دو دلار،متری دو دلار

35. two doors down the hall
دو در دیگر در پایین راهرو

36. two drunken soldiers
دو سرباز مست

37. two drunks stumbled past the shop
دو نفر مست تلوتلو خوران از جلو مغازه رد شدند

38. two equidistant points from the center of the circle
دو نقطه ی هم فاصله از مرکز دایره

39. two fighter planes were scrambled to intercept the enemy bombers
دو هواپیمای جنگنده را برای جلوگیری از بمب افکن های دشمن با عجله به پرواز درآوردند.

40. two french nationals
دو شهروند فرانسوی

41. two guards guarded the treasure
دو نگهبان از گنجینه محافظت می کردند.

42. two guards were stationed at either side of the gate
دو نگهبان در طرفین دروازه مستقر بودند.

43. two hours after midnight
دو ساعت بعد از نیمه شب

44. two hundred dollars a month, that is $50 a week
دویست دلار در ماه به عبارت دیگر هفته ای 50 دلار

45. two indians were squatting in front of the fire
دو سرخپوست جلو آتش چمپاتمه زده بودند.

46. two infringements of the rules will disqualify a player
دو مورد تخلف از مقررات موجب محروم شدن بازیکن خواهد شد.

47. two innocents
دو آدم بی گناه

48. two iranian soldiers
دو سرباز ایرانی

49. two iranians and an arab
دو ایرانی و یک عرب

50. two italians and one german
دو ایتالیایی و یک آلمانی

51. two kilometers an hour
دو کیلومتر در ساعت

52. two kilometers away
دو کیلومتر (فاصله)

53. two kindred spirits
دو روح (شخص) هم سرشت

54. two legitimate daughters and one illegitimate son
دو دختر حلال زاده و یک پسر حرامزاده

55. two like electrical charges repel one another
دو بار الکتریکی هم نام همدیگر را دفع می کنند.

56. two lovers were caressing on the park bench
دو دلداده روی نیمکت پارک ماچ و بوسه می کردند.

57. two males and a female
دو مرد و یک زن

58. two members of parliament
دو نماینده ی مجلس

59. two men pinned the burglar to the ground while i called the police
دو مرد دزد را روی زمین نگه داشتند و من به کلانتری تلفن زدم.

60. two men were assigned to groom the horses
دو نفر مرد مامور قشو زدن به اسب ها شدند.

61. two men were talking below
در پایین دو نفر صحبت می کردند.

62. two misses riding horses
دو دختر خانم اسب سوار

63. two missiles were launched against us
دو موشک بر علیه ما پرتاب شد.

64. two more hours and i will be done with this page
تا دو ساعت دیگر این صفحه را تمام خواهم کرد.

65. two new athletes were tapped for membership
دو ورزشکار جدید برای عضویت بر گزیده شدند.

66. two new inches of snow
دو اینچ برف دیگر

67. two of hearts
دولوی دل

68. two of his best friends fell in that battle
دو تا از بهترین دوستانش در آن نبرد تلف شدند.

69. two of his fingers were severed
دو تا از انگشتانش قطع شدند.

70. two of his major children
دو تا از فرزندان بالغ او

مترادف ها

دو ()
two

تخصصی

[برق و الکترونیک] دو
[ریاضیات] دو

انگلیسی به انگلیسی

• number 2
being 2 in number

پیشنهاد کاربران

two: دو
two - dimensional space: فضای دو بعدی
واژه Two به معنای ۲ است که می توان گفت Two years یعنی دوساله ( دوسال سن دارد )
صفت two به معنای دو
معادل صفت two در فارسی دو است. دو جزء اعداد زوج و یک صفت شمارشی است که قبل از عدد 3 و بعد از عدد 1 است. مثال:
. it's two o'clock ( ساعت دو است. )
. they've got two houses ( آنها دو خانه دارند. )
منبع: سایت بیاموز
Drinks for two
نوشیدنی دو نفره
واژه ی " دو " با واژه های Two در انگلیسی ، dois در زبان پرتغالی ، To دانمارکی ، Deux فرانسوی ( دولوکس ) ، لاتین duo ، هلندی Twee ، یونانیDyo و. . . سنجیدنی است . نمونه ی بارز آن واژه doual به معنی دوگانه در زبان انگلیسی است. نمونه بارز آن double click ( دو کلیک ) در زبان کامپیوتر می باشد .
دو، عدد 2
دو
2
A man who has had two failed marriages
مردی که دوبار ازدواج طلاق ناموفق داشته است
شماره دو ، 2

بپرس