flout

/ˈflaʊt//flaʊt/

معنی: توهین، مسخره، دست انداختن، استهزاء کردن، اهانت یا بی احترامی کردن
معانی دیگر: مورد تمسخر قرار دادن، تحقیر کردن، پست شمردن، زیرپا گذاشتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: flouts, flouting, flouted
• : تعریف: to show scorn or contempt for, esp. by openly or deliberately disobeying.
مترادف: mock, spurn
متضاد: revere
مشابه: defy, deride, disdain, fleer, fly in the face of, insult, refuse, scorn, sneer

- He flouted authority while at school and no one was surprised when he was expelled.
[ترجمه فرزاد زارع] زمانی که او در مدرسه بود مجوز ( قانون مدرسه ) را نقض میکرد و هیچ کسی به اخراج شدنش متعجب نشد
|
[ترجمه Mohaddese.Bostan] زمانی که در مدرسه تحصیل میکرد قانون رو زیرپا میگذاشت و وقتی اخراج شد هیچکس متعجب نشد
|
[ترجمه گوگل] او در مدرسه از اقتدار زیر پا گذاشت و از اخراج او هیچ کس تعجب نکرد
[ترجمه ترگمان] او زمانی که در مدرسه بود، قانونی را مورد استهزا قرار داد و هیچ کس تعجب نکرد که او اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The poet flouted the rules of writing by using unorthodox punctuation and no capital letters.
[ترجمه غفار سلجوقی] شاعر با نقطه گذاری های نامتعارف و عدم استفاده از حروف بزرگ قوانین نوشتار را مسخره کرد
|
[ترجمه گوگل] شاعر با استفاده از علائم نگارشی نامتعارف و بدون حروف بزرگ قوانین نوشتن را زیر پا گذاشت
[ترجمه ترگمان] این شاعر قواعد نوشتن را با استفاده از نقطه گذاری نامتعارف و بدون نامه های سرمایه ای نقض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to be mocking or scornful (often fol. by at).
مترادف: mock, spurn
مشابه: fleer, scoff, scorn, sneer
اسم ( noun )
مشتقات: floutingly (adv.), flouter (n.)
• : تعریف: a contemptuous act or remark; act of mockery.

جمله های نمونه

1. you can't flout the laws
شما نمی توانید قوانین را نادیده بگیرید.

2. Many motorcyclists flout the law by not wearing helmets.
[ترجمه بهنام] بسیاری از موتورسواران با به سر نکذاشتن کلاه ایمنی قانون را زیر پامی کزارند.
|
[ترجمه مریم مزدایی] موتورسواران با نگذاشتن کلاه ایمنی بر سر ، قانون را مسخره می کنند.
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از موتورسواران با استفاده نکردن از کلاه ایمنی قانون را زیر پا می گذارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از موتورسواران با پوشیدن کلاه خود به این قانون احترام نمی گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some companies flout the rules and employ children as young as seven.
[ترجمه گوگل]برخی از شرکت ها قوانین را نادیده می گیرند و کودکان هفت ساله را به کار می گیرند
[ترجمه ترگمان]برخی شرکت ها این قوانین را زیر پا می گذارند و کودکان را به اندازه ۷ جوان استخدام می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The orchestra decided to flout convention/tradition, and wear their everyday clothes for the concert.
[ترجمه گوگل]ارکستر تصمیم گرفت از قرارداد/سنت پیروی کند و لباس های روزمره خود را برای کنسرت بپوشد
[ترجمه ترگمان]این ارکستر تصمیم گرفت که سنت \/ سنت را زیر پا بگذارد و لباس های روزمره خود را برای کنسرت بپوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No one can flout the rules and get away with it.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند قوانین را زیر پا بگذارد و از آن دور شود
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند قوانین را انکار کند و از آن فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the Party continues to flout its own rules and the basic principles of parliamentary democracy.
[ترجمه گوگل]اما حزب همچنان قوانین خود و اصول اساسی دموکراسی پارلمانی را زیر پا می گذارد
[ترجمه ترگمان]اما حزب همچنان به پیروی از قوانین خود و اصول اولیه دموکراسی پارلمانی ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many bar owners flout the laws on under-age drinking.
[ترجمه گوگل]بسیاری از صاحبان بارها قوانین مربوط به مصرف مشروبات الکلی در سنین پایین را نادیده می گیرند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مالکان بار قوانین مربوط به مشروب زیر سن را زیر پا می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Accusations have been made that bus drivers already flout speed limits on the estate.
[ترجمه گوگل]اتهاماتی مطرح شده است که رانندگان اتوبوس در حال حاضر محدودیت های سرعت را در املاک زیر پا گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]اتهامات مبنی بر این است که رانندگان اتوبوس از هم اکنون به محدودیت های سرعت در این منطقه وارد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Motorists regularly flout the law .
[ترجمه گوگل]رانندگان به طور مرتب قانون را زیر پا می گذارند
[ترجمه ترگمان]Motorists فقط به این قانون احترام می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Too many people regularly flout traffic laws.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به طور منظم قوانین راهنمایی و رانندگی را نادیده می گیرند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد به طور مرتب به قوانین ترافیک اعتراض می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sometimes we deliberately flout the charge to be relevant: to signal embarrassment or a desire to change the subject.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ما عمداً اتهام مرتبط بودن را نادیده می گیریم: برای نشان دادن خجالت یا تمایل به تغییر موضوع
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات ما عمدا این اتهام را زیر نظر می گیریم تا مرتبط باشیم: برای خجالت و یا تمایل به تغییر موضوع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Parents who flout Family Court orders may be named in the media in Australia.
[ترجمه گوگل]نام والدینی که دستورات دادگاه خانواده را زیر پا می گذارند ممکن است در رسانه ها در استرالیا ذکر شوند
[ترجمه ترگمان]والدینی که به دستورها دادگاه خانواده احترام می گذارند ممکن است در رسانه ها در استرالیا نام گذاری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The foolish boy flout his mother's advice.
[ترجمه گوگل]پسر احمق نصیحت مادرش را نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]پسر احمق توصیه مادرش را اجابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How dare you to flout at him?
[ترجمه گوگل]چطور جرات میکنی بهش اهانت کنی؟
[ترجمه ترگمان]چطور جرات می کنی بهش ضربه بزنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توهین (اسم)
abuse, contumely, insult, offense, libel, disparagement, flout, vituperation, insolence, aspersion

مسخره (اسم)
flout, antic, mockery, ridicule, scoff, zany, aunt sally, irony, patch, gibe, butt, jeer, bob, jest, taunt, buffoon, clown, droll, laughingstock, staring-quarter, cut-up, witticism, merry-andrew, mickey, own-glass, pickle herring, punchball

دست انداختن (فعل)
flout, game, fool, ridicule, put on, kid, banter, spoof, hoax, gibe, befool, mock, bullyrag, lark, laverock

استهزاء کردن (فعل)
flout, mock, scorn, guy, jest, jig, deride, sneer, fleer

اهانت یا بی احترامی کردن (فعل)
flout

انگلیسی به انگلیسی

• show scorn, show disdain for; mock
if you flout a law, order, or rule of behaviour, you deliberately disobey it.

پیشنهاد کاربران

to intentionally disobey a rule or law, or to intentionally avoid behavior that is usual or expected
نافرمانی کردن ( سرپیچی کردن ) عمدی از یک قانون یا مقررات، یا انجام ندادن عمدی رفتاری که معمول یا مورد انتظار است
...
[مشاهده متن کامل]

They think they can flout the law and get away with it.
He conducted business in his pajamas to flout convention.
Biden in a bind as Netanyahu ready to flout any US attempt to rein in Israel
Many motorcyclists flout the law by not wearing helmets.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/flout
آشکارا نقض کردن
دهن کجی کردن ( به یک قانون ، رسم ، سنت و . . )
نقض کردن
violation
اهانت و بی احترامی. دست انداختن. قانون شکنی
The union had openly flouted the law.
زیرپا گذاشتن
( در مورد قانون و یا عرف های جامعه به معنی ) سرپیچی کردن
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
to deliberately disobey a law, rule etc, without trying to hide what you are doing
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN :
...
[مشاهده متن کامل]

to deliberately refuse to obey a rule or custom
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge :
to intentionally not obey a rule, law, or custom

نقض کردن، تخطی کردن از، تجاوز کردن از

بپرس