authentic

/əˈθentɪk//ɔːˈθentɪk/

معنی: صحیح، درست، موثق، معتبر، قابل اعتماد
معانی دیگر: اصیل، اصل، واقعی (در مقابل: ساختگی یا بدلی)، (حقوق) قانونا معتبر، (سند یا قباله و غیره) معتبر، قانونی، مجاز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: authentically (adv.)
(1) تعریف: real, genuine, or valid.
مترادف: bona fide, genuine, honest-to-goodness, real, true, veritable
متضاد: apocryphal, bogus, fake, inauthentic, phony, spurious, unauthentic
مشابه: actual, honest, natural, simon-pure, sincere, substantive, valid, veracious

- The famous signature on the document proved to be authentic.
[ترجمه Sadra] امضای معروف روی آن سند اثبات شد که اصل است
|
[ترجمه مریم] درستی اصالت امضای سند اثبات شده است
|
[ترجمه گوگل] امضای معروف روی سند ثابت شد که معتبر است
[ترجمه ترگمان] امضای معروف این سند معتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in conformance with the known facts; authoritative.
مترادف: authoritative, reliable
متضاد: apocryphal, inauthentic
مشابه: accepted, approved, genuine, official, valid

- Archeologists have struggled to produce an authentic interpretation of the symbols.
[ترجمه گوگل] باستان شناسان برای ارائه تفسیری معتبر از نمادها تلاش کرده اند
[ترجمه ترگمان] باستان شناسان تلاش کرده اند تا تفسیری معتبر از این نشانه ها ارائه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an authentic act
یک عمل مجاز (قانونی)

2. an authentic antique
عتیقه ی اصل

3. an authentic news report
گزارش خبری معتبر

4. an authentic smile
یک لبخند صادقانه (واقعی)

5. Many tourists cannot tell the difference between authentic Indian craftwork and imported imitations.
[ترجمه گوگل]بسیاری از گردشگران نمی توانند تفاوت بین صنایع دستی اصیل هندی و تقلیدهای وارداتی را تشخیص دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از توریست ها نمی توانند تفاوت بین محصولات معتبر هندی و مصنوعی وارداتی را تشخیص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To be authentic, the good are well rewarded; work to be practical, walking only solid!
[ترجمه گوگل]برای معتبر بودن، خوبان پاداش خوبی می گیرند کار عملی، راه رفتن فقط جامد!
[ترجمه ترگمان]برای اینکه صحیح باشد، خوب پاداش داده می شود؛ کار عملی است، فقط جامد راه می رود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Actors dressed in authentic costumes re-enact the battle.
[ترجمه گوگل]بازیگرانی که لباس‌های معتبری به تن دارند، نبرد را بازسازی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بازیگران لباس رسمی در لباس های رسمی جنگ را به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the classical music world these days, authentic instruments are where it's at.
[ترجمه گوگل]در دنیای موسیقی کلاسیک این روزها، سازهای معتبر جایی هستند که در آن هستند
[ترجمه ترگمان]در دنیای موسیقی کلاسیک این روزها، ابزارهای معتبر در آن قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Authentic Italian cooking is very healthy-witness the low incidence of heart disease in Italy.
[ترجمه گوگل]آشپزی اصیل ایتالیایی بسیار سالم است - شاهد شیوع کم بیماری قلبی در ایتالیا
[ترجمه ترگمان]Authentic ایتالیایی بسیار سالم است - شاهد کاهش پایین بیماری قلبی در ایتالیا هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The girl is an authentic girl. I'll produce her for you if you want.
[ترجمه رامین] این دختر یک دختر با اصل و نسبه، اگر بخوای برات جورش میکنم.
|
[ترجمه اشک] او یک دختر جنده هست اگر میخاهی او را برای تو بگایم
|
[ترجمه Saeid.T] نشونش میدم بهت اگه بخوای
|
[ترجمه گوگل]دختر یک دختر واقعی است اگر بخواهی او را برایت تولید می کنم
[ترجمه ترگمان] اون دختر یه دختر اصیل - ه اگر بخواهی من او را برای تو خواهم ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is an authentic news report. We can depend on it.
[ترجمه گوگل]این یک گزارش خبری معتبر است ما می توانیم به آن وابسته باشیم
[ترجمه ترگمان]این یک گزارش معتبر است ما می توانیم به آن وابسته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is that an authentic painting from Piccaso, or a modern copy?
[ترجمه گوگل]آیا این یک نقاشی معتبر از پیکاسو است یا یک کپی مدرن؟
[ترجمه ترگمان]آیا این یک نقاشی معتبر از Piccaso یا یک نسخه مدرن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The details of the costume were totally authentic.
[ترجمه گوگل]جزئیات لباس کاملاً معتبر بود
[ترجمه ترگمان] جزئیات لباس کاملا واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They have to look authentic.
[ترجمه گوگل]آنها باید معتبر به نظر برسند
[ترجمه ترگمان] اونا باید واقعی بنظر برسن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Eliot's articulation of his authentic poetic voice gives way, despite himself, to a staging of his own destruction.
[ترجمه گوگل]بیان الیوت از صدای اصیل شاعرانه‌اش، علی‌رغم خودش، جای خود را به صحنه‌سازی نابودی خودش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]با وجود خودش، با وجود خودش، با وجود خودش، با وجود خودش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صحیح (صفت)
good, right, true, correct, accurate, exact, valid, authentic, all right, safe, simon-pure, integral, well-advised

درست (صفت)
right, upright, straight, true, perfect, genuine, correct, out-and-out, accurate, exact, valid, just, authentic, even, whole, entire, trustworthy, straightforward, plumb, veracious, legitimate, conscionable, orthodox, incorrupt, indefectible, integral, leveling, well-advised

موثق (صفت)
authentic, all right, credible, reliable, trustworthy

معتبر (صفت)
authoritative, great, responsible, valid, authentic, credible, reliable, creditable, trusty, having a good reputation, well-thought-of

قابل اعتماد (صفت)
authentic, reliable, trustworthy, trusty, dependable, trig, calculable

انگلیسی به انگلیسی

• reliable; genuine
if a letter or painting is authentic, it is genuine rather than a forgery or an imitation.
if information or an account is authentic, it is reliable and accurate.

پیشنهاد کاربران

اصل، معتبر، درست، موثق، قابل اعتماد، قانون فقه: معتبر، موثق
"Authentic Hadith"
"Were this world worth a wing of a mosquito in the sight of Allah, He would not have given the disbeliever a drink of water thereof. "
genuine, actual, authoritative, bona fide, legitimate, pure, real, true - to - life, valid
اصل، معتبر، درست، موثق، قابل اعتماد، قانون فقه: معتبر، موثق
Real life situation
لانگمن دیکشنری : اصیل ، معتبر ، موثق ، اصل
در معنای عام به مفهوم قابل اعتماد، موثق، رو راست، صادق، یک رنگ و . . . قابل ترجمه است.
در روانشناسی، فلسفه اخلاق، مظالعات رهبری و سازمان به معنای اصیل به کار برده میشه. افراد اصیل مبتنی بر وجدانیات درونی، اخلاقیات، ارزشها، معنویت، انصاف و عدالت برخورد و رفتار میکنند.
✅ واژۀ سال 2023 به انتخاب فرهنگ وبستر
engageing with others with sincere and authentic manner
تعامل داشتن با بقیه با رفتاری صادقانه و اصیل
اینجا رفتار معتبر معنای درستی نداره بنظرم
authentic و genuine و original همگی به معنای "اصل ( و نه فیک ) " هستند.
قابل استناد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : authenticate
اسم ( noun ) : authentication / authenticity
صفت ( adjective ) : authentic
قید ( adverb ) : authentically
با اصالت
بی شیله پیله
Credit
Valid
Reputation
از دل برآمده
صادق، روراست
خار و مادر دار
یا اصالت
اصیل
اصلی و غیر کپی
واقعی
اصیل
authentic ( adj ) = legitimate ( adj )
به معناهای: مشروع، قانونی، مجاز، حلال، مستدل، به حق، معتبر، موثق/حلال زاده ( نوزاد یا بچه ) /معقول، منطقی، قابل قبول، درست، صحیح
غیرتصنعی
معتبر
قابل اعتماد
راستی آزمایی
real and true
یگانه، یکه، منحصر به فرد
موثق
اَصل، غیر جعلی
اصیل:
It's a real authentic house
این یه خونه ی اصیل واقعیه.
معتبر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس