ovation

/oʊˈveɪʃn̩//əʊˈveɪʃn̩/

معنی: شادی و سرور عمومی، ستایش و استقبال، تحسین حضار
معانی دیگر: هلهله و کف زدن، شادباش، ابراز احساسات، خشنودی نمایی، استقبال گرم، (روم باستان) بزرگداشت، جشن قدردانی از قهرمان یا فاتح

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a prolonged or enthusiastic episode of applause for someone, as following a performance.
مترادف: acclamation
مشابه: acclaim, applause, cheer, clapping, curtain call, laud, laudation, plaudits, salvo

- The dancers received several ovations from the audience after their brilliant performance.
[ترجمه گوگل] رقصندگان پس از اجرای درخشان خود مورد تشویق تماشاگران قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان] آن ها پس از نمایش فوق العاده خود، از حضار استقبال زیادی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he received an ovation as he entered the hall
هنگام ورود به تالار با استقبال گرم حضار مواجه شد.

2. The audience gave her a standing ovation for her performance.
[ترجمه گوگل]تماشاگران او را برای اجرای او تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]تماشاگران برای او کف زدند و کف زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Chancellor's entrance was greeted with a standing ovation .
[ترجمه گوگل]ورود صدراعظم با تشویق ایستاده روبرو شد
[ترجمه ترگمان]ورود صدراعظم با تشویق برجسته استقبال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He received the longest ovation of the evening.
[ترجمه گوگل]او طولانی ترین تشویق های عصر را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او the شب را مورد تحسین قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She received a standing ovation at the end of her speech.
[ترجمه گوگل]او در پایان سخنانش مورد تشویق ایستاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او در پایان سخنرانی تشویق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She received an enthusiastic ovation from the audience.
[ترجمه گوگل]او با تشویق پرشور حضار مواجه شد
[ترجمه ترگمان]تشویق پرشوری از جانب حضار دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The soloist got a ten-minute standing ovation .
[ترجمه گوگل]این تکنواز ده دقیقه ایستاده تشویق شد
[ترجمه ترگمان]افراد خانواده \"soloist\" یه تشویق کامل برای تشویق کردن دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fans gave the rock group a thunderous ovation.
[ترجمه گوگل]طرفداران گروه راک را تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]هواداران با تشویق و تشویق به گروه راک دست زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The final piece won her a rapturous ovation from the audience.
[ترجمه گوگل]قطعه پایانی مورد تشویق تماشاگران قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آخرین قطعه، کف زدن شور و شعف حضار را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He came off the field to a huge ovation.
[ترجمه گوگل]او با تشویق شدید از زمین مسابقه بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]اون از زمین به طرف یه تشویق بزرگ اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Gould was given a standing ovation and loud cheers when he finished his speech.
[ترجمه گوگل]آقای گولد پس از پایان سخنرانی خود مورد تشویق ایستاده و تشویق های بلند قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اقای گولد وقتی سخنرانی خود را تمام کرد تشویق و تشویق بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was given a standing ovation and a rendering of 'Happy Birthday'.
[ترجمه گوگل]او به شدت مورد تشویق قرار گرفت و رندر "تولدت مبارک"
[ترجمه ترگمان]او تشویق شده بود و یک هدیه تولد مبارک به او داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ferraro had received the loudest ovation in the introductions.
[ترجمه گوگل]فرارو در معارفه‌ها بیشترین تشویق را دریافت کرده بود
[ترجمه ترگمان]فرارو در معرفی تشویق همه تشویق را به دست آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Miller got a standing ovation when he entered the game.
[ترجمه گوگل]وقتی میلر وارد بازی شد با تشویق ایستاده روبرو شد
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد بازی شد، \"میلر\" همه رو تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شادی و سرور عمومی (اسم)
ovation

ستایش و استقبال (اسم)
ovation

تحسین حضار (اسم)
ovation

انگلیسی به انگلیسی

• roman military celebration of victory; public praise; prolonged applause from an audience
an ovation is a long burst of applause; a formal word.

پیشنهاد کاربران

Standing ovasion : ایستاده تشویق کردن
تشویق حضار
تشویق بلند بالا و پر هیاهو
A loud, prolonged, affectiante, and enthusiastic applause
He raised his hands to calm the tumultuous standing ovation
congratulate
clap

بپرس