euphony

/ˈjuːfəni//ˈjuːfəni/

معنی: صدای دلپذیر، خوش اهنگی کلمات، سهولت ادا
معانی دیگر: نیک آوایی، خوش آوایی، خوش آهنگی (در برابر: دش آوایی، صدای نابهنجار cacophony)، عدم تنافر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: euphonies
• : تعریف: a pleasing, harmonious quality of sounds, esp. words.
متضاد: cacophony
مشابه: music

- Her poetry is praised not only for its intellectual depth but for its euphony, its melodiousness.
[ترجمه گوگل] شعر او نه تنها به خاطر عمق فکری اش، بلکه به خاطر همنوایی، آهنگین بودنش ستوده می شود
[ترجمه ترگمان] شعر او نه تنها برای عمق عقلانی بلکه برای euphony و melodiousness نیز مورد تمجید قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Such euphony is hard to resist.
[ترجمه گوگل]مقاومت در برابر چنین شادمانی سخت است
[ترجمه ترگمان]مقاومت در برابر چنین euphony دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hulu is 'foo' and euphony, and placed good fortune, blessing, birthday, the town house of the meaning.
[ترجمه گوگل]هولو «فو» و سرخوشی است و اقبال خوب، برکت، تولد، خانه شهر معنا را قرار داده است
[ترجمه ترگمان]Hulu و euphony و fortune و fortune و سعادت، تولد، تولد، خانه شهری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The euphony words are concerned in chapter five, containing the types of euphony words in Chinese dialects, relations between euphony words and figures of speech.
[ترجمه گوگل]واژه‌های هم‌آهنگ در فصل پنج مورد بررسی قرار می‌گیرند، که شامل انواع واژه‌های هم‌آهنگ در گویش‌های چینی، روابط بین کلمات هم‌آهنگ و شکل‌های گفتاری است
[ترجمه ترگمان]کلمات euphony مربوط به فصل پنجم هستند که حاوی انواع کلمات euphony در گویش های چینی، روابط بین کلمات euphony و ارقام گفتاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Harbin Euphony Musical Instrument Co., Ltd.
[ترجمه گوگل]Harbin Euphony Musical Instrument Co, Ltd
[ترجمه ترگمان]Harbin euphony، شرکت ابزار موسیقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. High, cake, " euphony, "nine, a long time, " homophonic, are auspicious connotations meaning.
[ترجمه گوگل]بالا، کیک، "احساس"، "نه، مدت طولانی،" هموفونیک، معانی فرخنده به معنای
[ترجمه ترگمان]\"euphony\"، \"euphony\"، \"euphony\" نه، \"euphony\"، \"homophonic\"، معنای ضمنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As a kind of rhetoric method by using same or similar pronunciation form to have some expression results, euphony in Chinese is rich and varied and therefore widely applied in the daily life.
[ترجمه گوگل]به عنوان نوعی روش بلاغی با استفاده از فرم تلفظ مشابه یا مشابه برای داشتن برخی نتایج بیانی، سرخوشی در چینی غنی و متنوع است و بنابراین به طور گسترده در زندگی روزمره به کار می رود
[ترجمه ترگمان]به عنوان نوعی روش معانی بیان، با استفاده از روش تلفظ مشابه یا مشابه، some در چین غنی و متنوع است و در نتیجه در زندگی روزمره به طور گسترده اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Prescott's style, though in his diary he wrote " bother euphony ", is euphonious.
[ترجمه گوگل]سبک پرسکات، گرچه در دفتر خاطراتش نوشته بود "مزاحم شادی"، اما شادی آور است
[ترجمه ترگمان]سبک پرسکات هر چند در خاطراتش نوشته بود \"مزاحم euphony\" است، euphonious است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper we have made an investigation to euphony and paid much more attention to its manifestation both in different folkways and styles of writing. This thesis consists of seven parts.
[ترجمه گوگل]در این مقاله به بررسی همنوایی پرداخته‌ایم و به تجلی آن چه در شیوه‌های عامیانه و چه در سبک‌های مختلف نوشتاری توجه بیشتری کرده‌ایم این پایان نامه از هفت بخش تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله ما یک تحقیق در مورد euphony انجام دادیم و توجه بیشتری به تجلی آن در سبک های مختلف و سبک های نوشتاری کردیم این پایان نامه شامل هفت بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I do not think anyone writes so well that he cannot learn much from Fowler's Dictionary of Modern English Usage. (W. S. Maugham: Lucidity, Simplicity, Euphony.
[ترجمه گوگل]فکر نمی‌کنم کسی آنقدر خوب بنویسد که نتواند چیزهای زیادی از فرهنگ لغت کاربرد مدرن انگلیسی فاولر بیاموزد (W S Maugham: شفافیت، سادگی، سرخوشی
[ترجمه ترگمان]من فکر نمی کنم کسی انقدر خوب بنویسد که نتواند از فرهنگ لغات مدرن استفاده کند (دبلیو اس Maugham: Lucidity، سادگی، euphony
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It involves many techniques of expression such as innuendo, pun, irony, euphony, allegory, hyperbole, and oblique references, etc.
[ترجمه گوگل]این شامل بسیاری از فنون بیان مانند کنایه، جناس، کنایه، سرخوشی، تمثیل، هذل، و ارجاعات اریب و غیره است
[ترجمه ترگمان]این رشته شامل تکنیک های بسیاری از جمله as، کنایه، کنایه، کنایه، تمثیل، اغراق، اغراق، و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is devoted to reader empowerment like Keats was devoted to euphony.
[ترجمه گوگل]او وقف قدرت بخشیدن به خوانندگان است، همانطور که کیتس وقف سرخوشی بود
[ترجمه ترگمان]او به توانمند سازی خواننده علاقه مند است مانند کیتس که به euphony اختصاص داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Therefore, I always think that poetry is forever the best euphony in high pitch in the deep of human soul.
[ترجمه گوگل]بنابراین، من همیشه فکر می کنم که شعر تا ابد بهترین آهنگ شادی در اعماق روح انسان است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، من همیشه فکر می کنم که شعر برای همیشه بهترین euphony در اعماق روح انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even the too-near table of boisterous boys contributes to its euphony.
[ترجمه گوگل]حتی میز بسیار نزدیک پسران پر هیاهو نیز به شادی آن کمک می کند
[ترجمه ترگمان]حتی همین میز هم نزدیک میز پر سر و صدا، به euphony کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدای دلپذیر (اسم)
euphony

خوش اهنگی کلمات (اسم)
euphony

سهولت ادا (اسم)
euphony

انگلیسی به انگلیسی

• pleasantness or agreeableness of sounds

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : euphony / euphonium
✅️ صفت ( adjective ) : euphonious
✅️ قید ( adverb ) : euphoniously
هوآوا
صدای دلپذیر عاشقانه
euphonious
harmonious
I'm happy with hear my nome of your love heart euphony
من خوشحال هستم با شنیدن اسمم از صدای عاشقانه عشق قلب تو
euphony متشکل از پیشوند eu ( به معنی good or well ) وریشه phone ( به معنی sound ) هردو لاتین می باشند که در مجموع خوش آوایی ترجمه می گردد

بپرس