overthrew

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense of

جمله های نمونه

1. He stumbled and overthrew the chair.
[ترجمه گوگل]تلو تلو خورد و صندلی را واژگون کرد
[ترجمه ترگمان]سکندری خورد و صندلی را سرنگون کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This movement overthrew the serf system and freed a million serfs and slaves.
[ترجمه گوگل]این جنبش نظام رعیتی را سرنگون کرد و یک میلیون رعیت و برده آزاد کرد
[ترجمه ترگمان]این جنبش نظام رعیت داری را سرنگون کرد و یک میلیون رعیت و برده آزاد ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They rose up and overthrew the government.
[ترجمه گوگل]قیام کردند و حکومت را سرنگون کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها برخاستند و دولت را سرنگون ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They overthrew their King.
[ترجمه گوگل]آنها پادشاه خود را سرنگون کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها شاه خود را سرنگون ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A small group of military officers overthrew the President in September.
[ترجمه گوگل]گروه کوچکی از افسران نظامی در ماه سپتامبر رئیس جمهور را سرنگون کردند
[ترجمه ترگمان]یک گروه کوچک از افسران نظامی رئیس جمهور را در ماه سپتامبر سرنگون کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But since December, when army enlisted men overthrew the elected government and installed Gen.
[ترجمه گوگل]اما از ماه دسامبر، زمانی که نیروهای ارتش، دولت منتخب را سرنگون کردند و ژنرال منتخب را روی کار آوردند
[ترجمه ترگمان]اما از ماه دسامبر، هنگامی که سربازان داوطلب ارتش، دولت منتخب را سرنگون ساختند و ژنرال را منصوب کردند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a 1952 revolution they overthrew a military regime and won nationalization of the large mines under workers' co-management.
[ترجمه گوگل]در انقلاب 1952 آنها یک رژیم نظامی را سرنگون کردند و توانستند معادن بزرگ را تحت مدیریت مشترک کارگران ملی کنند
[ترجمه ترگمان]در انقلاب سال ۱۹۵۲، آن ها یک رژیم نظامی را سرنگون کردند و ملی کردن معادن بزرگ تحت مدیریت کارگران را به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ten months after his election, the military overthrew him in a coup.
[ترجمه گوگل]ده ماه پس از انتخابش، ارتش او را با کودتا سرنگون کرد
[ترجمه ترگمان]ده ماه پس از انتخابات وی، ارتش او را در یک کودتا سرنگون کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her charms overthrew everyone.
[ترجمه گوگل]جذابیت های او همه را سرنگون کرد
[ترجمه ترگمان]charms همه را سرنگون کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Supreme Court overthrew his conviction, and he resumed his boxing career and transcended sports.
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی محکومیت او را لغو کرد و او حرفه بوکس خود را از سر گرفت و از ورزش فراتر رفت
[ترجمه ترگمان]دادگاه عالی حکم محکومیت او را رد کرد و او حرفه مشت زنی خود را ازسر گرفت و از ورزش پیشی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The junta that overthrew the old Emperor Haile Selassie in 1974 brutally eliminated the tiny, rich and greedy elite around him.
[ترجمه گوگل]حکومت نظامی که امپراتور قدیمی هایله سلاسی را در سال 1974 سرنگون کرد، نخبگان کوچک، ثروتمند و حریص اطراف او را به طرز وحشیانه ای از بین برد
[ترجمه ترگمان]شورای انتقالی که امپراتور پیر هایله سلاسی را سرنگون کرد، در سال ۱۹۷۴ به طور وحشیانه رهبر کوچک، ثروتمند و حریص را در اطراف خود حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He overthrew the Pythia, who with her ancestors had ruled for an eternity.
[ترجمه گوگل]او پیتیا را که با اجدادش برای ابدیت حکومت کرده بودند سرنگون کرد
[ترجمه ترگمان]او Pythia را سرنگون کرد، که نیاکان او تا ابد فرمان روایی کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. S. -backed coup which overthrew a democratically elected government.
[ترجمه گوگل]کودتا با حمایت S که یک دولت منتخب دموکراتیک را سرنگون کرد
[ترجمه ترگمان]کودتای حمایت شده از سوی جنوب که دولت منتخب دموکراتیک را سرنگون کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This conspiracy, despite some initial setbacks, finally overthrew Mussadeq and his allies.
[ترجمه گوگل]این توطئه علیرغم برخی شکست های اولیه، سرانجام مصدق و یارانش را سرنگون کرد
[ترجمه ترگمان]این توطئه، علی رغم some اولیه، سرانجام Mussadeq و allies را سرنگون کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Young overthrew a receiver in the first quarter, and you had to think back to when he did that last.
[ترجمه گوگل]یانگ در کوارتر اول یک گیرنده را سرنگون کرد و باید به این فکر کنید که آخرین بار چه زمانی این کار را انجام داد
[ترجمه ترگمان]جوان اول یک گیرنده گوشی را سرنگون کرد، و تو مجبور بودی به آن فکر کنی که آخرین بار کی این کار را کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس