controversial

/ˌkɑːntrəˈvɜːrʃl̩//ˌkɒntrəˈvɜːʃl̩/

معنی: جدلی، مباحثهای، هم ستیزگرانه، جدال امیز، هم ستیز، هم ستیزگر
معانی دیگر: بحث آفرین، مشاجره انگیز، بحث انگیز، مورد بحث، جدل آمیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: controversially (adv.)
(1) تعریف: of, relating to, or characterized by controversy.
مترادف: arguable, at issue, factious
مشابه: contradictory, dialectic, litigious, polemical

- Immigration is a controversial issue in the areas close to the border.
[ترجمه گوگل] مهاجرت یک موضوع بحث برانگیز در مناطق نزدیک به مرز است
[ترجمه ترگمان] مهاجرت یک موضوع بحث برانگیز در مناطق نزدیک به مرز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: subject to debate.
مترادف: contentious, debatable, disputable, moot, questionable

- The findings of this study are controversial and further research is being called for.
[ترجمه شان] چون یافته های این مطالعه مورد مناقشه ( بحث برانگیز ) است، لذا باید بررسی های بیشتری در باره اش به عمل آید.
|
[ترجمه گوگل] یافته های این مطالعه بحث برانگیز است و تحقیقات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان] یافته های این مطالعه بحث برانگیز است و تحقیقات بیشتری مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- That the dinosaur bones are authentic has been well proven and is no longer controversial.
[ترجمه گوگل] این که استخوان های دایناسور اصیل هستند به خوبی ثابت شده است و دیگر بحث برانگیز نیست
[ترجمه ترگمان] این که استخوان های دایناسور واقعی هستند، به خوبی ثابت شده است و دیگر بحث برانگیز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: tending to dispute; argumentative.
مترادف: argumentative, contentious, disputatious, litigious, quarrelsome
مشابه: belligerent

جمله های نمونه

1. a controversial play
نمایشنامه ی بحث انگیز

2. one of today's controversial issues
یکی از موضوع های داغ روز (مورد بحث روز)

3. Since the controversial programme was broadcast, the BBC's mailbag has been bulging.
[ترجمه گوگل]از زمانی که این برنامه جنجالی پخش شد، کیف پستی بی بی سی برآمده بود
[ترجمه ترگمان]از زمان پخش این برنامه جنجالی، mailbag از شبکه بی بی سی بیرون زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As a controversial public figure he has breasted much hostile criticism.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک شخصیت عمومی جنجالی، او انتقادات خصمانه زیادی را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]وی به عنوان یک چهره عمومی جنجالی، انتقادات شدیدی را از خود نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The committee backtracked by scrapping the controversial bonus system.
[ترجمه گوگل]کمیته با لغو سیستم پاداش بحث برانگیز عقب نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]کمیته با حذف سیستم پاداش بحث برانگیز عقب نشینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Abortion is a highly controversial issue.
[ترجمه شان] سقط جنین از موضوعات بسیار بحث آفرین ( مشاجره بر انگیز ) است.
|
[ترجمه گوگل]سقط جنین یک موضوع بسیار بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]Abortion یک مساله بسیار جنجالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her speech steered clear of controversial issues.
[ترجمه گوگل]سخنرانی او از موضوعات بحث برانگیز دور بود
[ترجمه ترگمان]سخنرانی وی از موضوعات بحث برانگیز جلوگیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The school's controversial methods have come under examination by the local authority.
[ترجمه شان] روش های بحث انگیز این مدرسه، از سوی مقام های محلی تحت بررسی قرار گرفته است.
|
[ترجمه گوگل]روش های بحث برانگیز مدرسه توسط مقامات محلی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]روش های بحث برانگیز این مدرسه تحت بررسی مقامات محلی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eugenics was the central, and most controversial, part of his social philosophy.
[ترجمه گوگل]اصلاح نژاد محوری و بحث برانگیزترین بخش فلسفه اجتماعی او بود
[ترجمه ترگمان]Eugenics مرکز و most فلسفه اجتماعی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The candidate tried to run away from controversial issues by pretending to be ill.
[ترجمه گوگل]این نامزد سعی کرد با تظاهر به بیماری از مسائل بحث برانگیز فرار کند
[ترجمه ترگمان]نامزدها سعی کردند با تظاهر به اینکه بیمار هستند از مسائل بحث برانگیز فرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Winston Churchill and Richard Nixon were both controversial figures.
[ترجمه گوگل]وینستون چرچیل و ریچارد نیکسون هر دو چهره های جنجالی بودند
[ترجمه ترگمان]وینستون چرچیل و ریچارد نیکسون هر دو چهره های جنجالی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Not wanting to make my controversial views known yet, I preferred to follow the crowd for a while.
[ترجمه گوگل]من که نمی خواستم دیدگاه های بحث برانگیز خود را هنوز اعلام کنم، ترجیح دادم مدتی جمعیت را دنبال کنم
[ترجمه ترگمان]مایل نبودم دیدگاه های بحث برانگیز ام را که هنوز مشخص بود، مطرح کنم، ترجیح می دادم برای مدتی از جمعیت پیروی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They hold widely divergent opinions on controversial issues like abortion.
[ترجمه شان] آنها عقاید کاملامتفا وت ( متباینی ) در مورد مسایل مشاجره انگیز ، مانند سقط جنین دارند.
|
[ترجمه گوگل]آنها نظرات بسیار متفاوتی در مورد موضوعات بحث برانگیز مانند سقط جنین دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها عقاید متفاوتی درباره مسایل بحث برانگیز سقط جنین دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is proving controversial in the extreme.
[ترجمه گوگل]ثابت می شود که در نهایت بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]اثبات شده است که در نهایت بحث برانگیز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The band's songs have always been marked by controversial lyrics.
[ترجمه شان] آواز های این گروه ( موسیقی ) همواره برچسب "جنجالی"خورده اند.
|
[ترجمه گوگل]آهنگ های گروه همیشه با اشعار جنجالی مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]آهنگ های گروه همیشه با اشعار جنجالی علامت گذاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدلی (صفت)
dialectic, dialectical, argumentative, polemical, polemic, controversial, forensic, disputant, disputatious

مباحثه ای (صفت)
controversial, eristic

هم ستیزگرانه (صفت)
controversial

جدال امیز (صفت)
controversial

هم ستیز (صفت)
controversial

هم ستیزگر (صفت)
controversial

تخصصی

[حسابداری] بحث انگیز

انگلیسی به انگلیسی

• disputable, debatable, tending to cause differences of opinion
someone or something that is controversial causes strong feelings of anger or disapproval and which often leads to a lot of discussion and disagreement.

پیشنهاد کاربران

مورد اختلاف
مثال: The decision to build a new highway was controversial among the residents.
تصمیم به ساخت جاده جدید مورد اختلاف بین ساکنان بود.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
بحث برانگیز.
مثلا
This topic is controversial.
controversial ( adj ) ( kɑntrəˈvərʃl ) =causing a lot of angry public discussion and disagreement, e. g. a highly controversial topic. controversially ( adv )
controversial
مشاجره انگیز
بحث برانگیز
جدل آمیز
پرسش برانگیز
جنجالی
بحث برانگیز
پر حاشیه
مخالفت یا انتقاد شدید در بحث ، برخورد چکشی
I love you guys yay so much oil 🇸🇦🇸🇦🇸🇦
Controversial/ hot
بحث داغ روز، جنجالی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : controvert
اسم ( noun ) : controversy
صفت ( adjective ) : controversial
قید ( adverb ) : controversially
پر بحث
بحث برانگیز
جنجال برانگیز
جنجالی و داغ
پر سر و صدا ← ( سِدا درسته! )
پرحاشیه - حاشیه ساز
پر حرف و حدیث
controversial: arguable
controversial ( adj ) = بحث برانگیز، جدال برانگیز، پرمناقشه، جنجالی، جنجال برانگیز/مورد بحث، جنجال آفرین/مفاق افکن، تفرقه برانگیز
a controversial issue/decision/speech/figure = یک مسئله/تصمیم/گفتار/شخصیت بحث برانگیز
...
[مشاهده متن کامل]

a controversial theory/movie = یک نظریه/فیلم بحث تفرقه برانگیز
examples:
1 - The governor made a controversial decision to raise taxes.
فرماندار تصمیمی بحث برانگیز مبنی بر افزایش مالیات ها گرفت.
2 - The book was very controversial.
کتاب بسیار بحث برانگیز بود.
3 - They hold widely divergent opinions on controversial issues like abortion.
آنها در مورد موضوعات جنجال برانگیز مانند سقط جنین نظرات بسیار متفاوتی دارند.
4 - Eugenics was the central, and most controversial, part of his social philosophy.
علم اصلاح نژادی بخش اصلی و بحث انگیزترین بخش فلسفه اجتماعی او بود.
5 - The official censors have excised the controversial sections of the report.
سانسورچی های رسمی بخش های جنجالی این گزارش را بریده اند.
6 - She's been in the limelight recently, following the release of her controversial new film.
او اخیراً پس از انتشار فیلم جنجالی جدیدش در کانون توجهات قرار گرفته است.

به قول حوزوی ها:
محل بحث
محل کلام
مورد مناقشه
پرحاشیه
چالش برانگیز
مناقشه برانگیز
Discussable
دارای ضد و نقیض، متناقض
جدل برانگیز، جنجالی
ایجاد مخالفت
بحث برانگیز
جنجالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس