dumpling

/ˈdəmpl̩ɪŋ//ˈdʌmpl̩ɪŋ/

معنی: خپله
معانی دیگر: (خوراک پزی) گندله، کوفته، نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است

جمله های نمونه

1. Dot watched half a dumpling sliding on to her plate.
[ترجمه گوگل]دات نصف پیراشکی را تماشا کرد که روی بشقابش سر خورد
[ترجمه ترگمان]دات کام لا پودینگ را تماشا کرد که روی بشقابش می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is a dumpling.
[ترجمه شيرين] او خپل است.
|
[ترجمه گوگل]او یک پیراشکی است
[ترجمه ترگمان] اون یه dumpling
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She got the good - luck dumpling! "
[ترجمه گوگل]او کوفته خوب - شانس! "
[ترجمه ترگمان]! اون یه پودینگ خوب رو گرفت \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The round shape of the dumpling is a symbol of wholeness, completeness and unity.
[ترجمه گوگل]شکل گرد پیراشکی نماد تمامیت، کامل بودن و یکپارچگی است
[ترجمه ترگمان]شکل گرد of نماد تمامیت، کامل بودن و وحدت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Staple food: cake, chinese dumpling, steamed bread, congee, omeletter.
[ترجمه گوگل]غذای اصلی: کیک، پیراشکی چینی، نان بخارپز، ادویه، املتتر
[ترجمه ترگمان]غذای مجانی: کیک، غذای چینی، نان چینی، نان steamed، نان steamed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Making Zongzi, eggs, bread, dumpling boat racing.
[ترجمه گوگل]ساخت زونگزی، تخم مرغ، نان، مسابقه قایق کوفته
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ، تخم مرغ، نون و مسابقه dumpling
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Vienna soups come with fillings, such as semolina dumpling or pancake slices.
[ترجمه گوگل]سوپ‌های وین با مواد پرکننده مانند کوفته‌های سمولینا یا برش‌های پنکیک عرضه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]سوپ ماهی با موادی مانند semolina یا برش های نان تهیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The influence of SMEP on quick-freeze boiled dumpling has been studied in this paper.
[ترجمه گوگل]تأثیر SMEP بر روی کوفته‌های آب پز با انجماد سریع در این مقاله بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]تاثیر SMEP بر روی freeze سریع، در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are some dumpling and meat on the table.
[ترجمه گوگل]روی میز مقداری کوفته و گوشت است
[ترجمه ترگمان] یه مقدار غذا و گوشت روی میز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The round shape of the dumpling is a symbol of wholeness, completeness and comity.
[ترجمه گوگل]شکل گرد پیراشکی نمادی از یکپارچگی، کامل بودن و آرامش است
[ترجمه ترگمان]شکل گرد of نماد تمامیت، کامل بودن و تمامیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dumpling is one kind of ear-like flour food with vegetable or meat in it.
[ترجمه گوگل]پیراشکی نوعی غذای آرد گوش است که در آن سبزیجات یا گوشت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]dumpling یک نوع غذا مانند آرد با سبزی و یا گوشت در آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Diddle diddle dumpling, my son John.
[ترجمه گوگل]پیراشکی دیدل، پسرم جان
[ترجمه ترگمان] \"Diddle\"، \"Diddle\"، پسرم \"جان\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are have some meat but is no dumpling.
[ترجمه گوگل]مقداری گوشت وجود دارد اما پیراشکی نیست
[ترجمه ترگمان] یه مقدار گوشت داره اما dumpling نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Winter Solstice, happy, delicious to eat the dumpling.
[ترجمه گوگل]انقلاب زمستانی، شاد، خوشمزه برای خوردن پیراشکی
[ترجمه ترگمان]زمستان، شاد، شاد و خوش مزه، غذا را می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dumpling Feast taste, can often leave a good impression.
[ترجمه گوگل]طعم و مزه جشن پیراشکی، اغلب می تواند تأثیر خوبی بگذارد
[ترجمه ترگمان]سلیقه جشن کریسمس اغلب تاثیر خوبی می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خپله (اسم)
half-pint, punch, butterball, shorty, dumpling, runt, podge, pudge, snippet, roly-poly, stump

انگلیسی به انگلیسی

• small mass of dough which is boiled or steamed
a dumpling is a lump of dough cooked with meat and vegetables in gravy.

پیشنهاد کاربران

غذای مورد علاقه ی شخصیت کارتونی پاندای کنگ فو کار
- نوعی قطاب کوچک که معمولا بخارپز می شه و کلا یه گازه. در سوپ یا به تنهایی با سس سرو می شه.
- نسخه بومی مشابه، جوشواره خراسان هست که معمولا در آش/سوپ پخته می شه.
یه نوع غذای چینیه که kung fu panda عاشقش بود
دامپلینگ ( انگلیسی: Dumpling ) یک گروه گسترده غذایی است که شامل قطعات خمیر ( از مواد نشاسته ای ) که به دور مواد خوراکی پیچیده می شود. خمیر می تواند برپایهٔ نان، آرد، یا سیب زمینی باشد و ممکن است با گوشت، ماهی، پنیر، سبزیجات، میوه ها یا شیرینی پر شود. ممکن است دامپلینگ با استفاده از روش های مختلفی از جمله پخت، جوش، سرخ کردن، یا بخارپز آماده شوند و در بسیاری از غذاهای دنیا یافت می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

دامپلینگ غذای کشورهای آسیای شرقی و مرکزی مانند چین، هند، اندونزی، ژاپن، کره، مغولستان، نپال است و در فرهنگ عامه دامپلینگ چین از همه مشهورتر و آن را چینی می دانند.
دامپلینگ جزو غذاهای پیچیدنی ست مانند دلمه یا راویولی که مواد و خمیر اطرافش تنوع زیادی دارد.
دامپلینگ سیب و دارچین از محبوب ترین دسرهای منطقه آمریکا است.
Food that consists of small pieces of dough
Dumpling is a broad class of dishes that consist of pieces of dough ( made from a variety of starch sources ) wrapped around a filling, or of dough with no filling. The dough can be based on bread, flour or potatoes, and may be filled with meat, fish, cheese, vegetables, fruits or sweets. Dumplings may be prepared using a variety of methods, including baking, boiling, frying, simmering or steaming and are found in many world cuisines.
◀️◀️ ?? Y'all got Dumplings

دلمه
غذایی شبیه دلمه، پیراشکی ( البته غذا نه خوراکی ) و مانند آن. البته همه اینها معادل بومی شده این واژه است، نه خود آنها.
پیراشکی نیست بلکه نوعی غداست که شکلی شبیه دلمه داره و ترکیبیه ار خمیر نان گوشت سبزیجات
به هر چیزی که داخلش پر باشد
مثل دلمه، پیراشکی، کوفته، ماهی شکم پر
پیراشکی
قطاب
کوفته
پودینگ

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس