pact

/ˈpækt//pækt/

معنی: پیمان، موافقت، عهد، معاهده، پیمان بستن
معانی دیگر: سامه، قول و قرار، میثاق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an agreement, esp. a sworn promise.
مترادف: accord, alliance, compact, convention, covenant, treaty
مشابه: agreement, arrangement, bond, collusion, concord, contract, deal, entente, league, obligation, pledge, truce, understanding

- My friend and I made a pact never to tell what happened that day.
[ترجمه vafaei] دوستم و من عهد کردیم که هرگز درباره ی آنچه که در آن روز اتفاق افتاد حرف نزنیم
|
[ترجمه فیض] به نظرم جمله بالا درست نیست. . اضافه شدن that بعد از pact و حذف to جمله درست می شو.
|
[ترجمه گوگل] من و دوستم با هم پیمان بسته بودیم که هرگز نگوییم آن روز چه اتفاقی افتاد
[ترجمه ترگمان] من و دوستم قرار گذاشتیم که بگیم اون روز چه اتفاقی افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a formal compact or set of accords between or among nations; treaty.
مشابه: alliance, compact, concord, convention, treaty

- Nazi Germany had signed a non-aggression pact with the Soviet Union, but it violated that pact when it invaded the Soviet Union in 1941.
[ترجمه گوگل] آلمان نازی پیمان عدم تجاوز را با اتحاد جماهیر شوروی امضا کرده بود، اما زمانی که در سال 1941 به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد، این پیمان را نقض کرد
[ترجمه ترگمان] آلمان نازی یک پیمان عدم تعرض با شوروی امضا کرده بود، اما زمانی که در سال ۱۹۴۱ به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد این پیمان را نقض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a pact made between two nations
پیمانی که میان دو ملت بسته شده است

2. the pact we made with you is never to be broken
عهدی که با تو بستیم هرگز شکستنی نیست

3. a non-aggression pact
پیمان عدم تجاوز

4. a quadripartite pact
قرارداد چهار سویه (جانبه)

5. we made a pact not to tell our secret to anyone
عهد کردیم که راز خود را به کسی نگوییم.

6. The Social Democrats struck an electoral pact with the Liberals.
[ترجمه گوگل]سوسیال دموکرات ها با لیبرال ها پیمان انتخاباتی بستند
[ترجمه ترگمان]سوسیال دموکرات ها به یک پیمان انتخاباتی با لیبرال ها برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Last month he signed a new non-aggression pact with Germany.
[ترجمه گوگل]ماه گذشته او یک پیمان عدم تجاوز جدید با آلمان امضا کرد
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته او پیمان عدم تعرض جدید با آلمان را امضا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Auto Pact yoked Ontario into the United States economy.
[ترجمه گوگل]پیمان خودرو انتاریو را وارد اقتصاد ایالات متحده کرد
[ترجمه ترگمان]پیمان Auto yoked را به اقتصاد ایالات متحده واگذار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They have made a pact with each other not to speak about their differences in public.
[ترجمه گوگل]آنها با یکدیگر پیمان بسته اند که از اختلافات خود در ملاء عام صحبت نکنند
[ترجمه ترگمان]آن ها با یکدیگر توافق کرده اند که در مورد تفاوت های خود در ملا عام صحبت نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Nazi-Soviet pact carved up the Baltic states in 193
[ترجمه گوگل]پیمان نازی و شوروی کشورهای بالتیک را در سال 193 حک کرد
[ترجمه ترگمان]پیمان اتحاد جماهیر شوروی - شوروی در ۱۹۳ کشور بالتیک ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The two opposition parties made an electoral pact.
[ترجمه گوگل]دو حزب مخالف یک پیمان انتخاباتی بستند
[ترجمه ترگمان]دو حزب مخالف یک قرارداد انتخاباتی ترتیب دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The couple died together in a suicide pact.
[ترجمه گوگل]این زوج در یک پیمان خودکشی با هم جان باختند
[ترجمه ترگمان]این زوج در یک پیمان انتحاری با هم کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She died with her lover in a suicide pact.
[ترجمه گوگل]او با معشوقش در یک پیمان خودکشی درگذشت
[ترجمه ترگمان]اون با معشوقه اون در پیمان خودکشی مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They made a pact not to tell anyone.
[ترجمه گوگل]آنها عهد کردند که به کسی نگویند
[ترجمه ترگمان]اونا یه قراری گذاشته بودند که به کسی چیزی نگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The peace pact seems to be in its death throes .
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که پیمان صلح در حال مرگ است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد پیمان صلح در حال مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. In 1954 Britain had fostered the Baghdad Pact to create a band of friendly pro-Western states against the Soviet threat.
[ترجمه گوگل]در سال 1954 بریتانیا پیمان بغداد را برای ایجاد گروهی از کشورهای دوستدار غرب در برابر تهدید شوروی تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۴، بریتانیا پیمان بغداد را برای ایجاد یک گروه از کشورهای طرفدار غرب در برابر تهدید شوروی پرورش داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیمان (اسم)
hand, accord, agreement, covenant, contract, treaty, pact, promise, concord, compact, oath, vow, faith, troth, league

موافقت (اسم)
consent, assent, accord, accordance, agreement, covenant, contract, treaty, pact, concurrence, compliance, concord, compact, approbation, entente, congruence, assentation, concordance, congruency, congruity

عهد (اسم)
swear, agreement, covenant, treaty, pact, promise, word, oath, vow, age, era, time, epoch

معاهده (اسم)
agreement, treaty, pact, alliance, confederation

پیمان بستن (فعل)
covenant, pact, promise, stipulate

تخصصی

[حقوق] پیمان، عهد، میثاق، قرارداد، توافق

انگلیسی به انگلیسی

• contract; agreement; alliance; treaty
a pact is a formal agreement between two or more governments, organizations, or people to do a particular thing or to help each other.

پیشنهاد کاربران

توافق
Pact به معنی عهد و پیمان و قرار.
. They made a pact not to tell anyone
معنی: آنها عهد بستند؛ که به کسی چیزی نگویند.
convention
Contract
درست است این واژه در فارسی، به میثاق ترجمه شده است. ولی در حقوق بین الملل، به اساسنامه جامعه ملل اطلاق میگردد؛ یعنی "میثاق جامعه ملل"

بپرس