pastiche

/ˌpæˈstiːʃ//pæˈstiːʃ/

معنی: ساختگی
معانی دیگر: (موسیقی و هنر و ادبیات - اثری که از آمیختن یا پهلوی هم گذاشتن چند اثر مختلف درست شده است) هم آمیزه، پاستیش، اثر التقاطی، (اثری که به منظور تقلید یا تمسخر اثر دیگر درست شده باشد) اثر تقلیدی، مانشکاری، تقلید ادبی یا صنعتی از اثار استادان فن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a work of visual art, music, or literature that consists mostly of materials and techniques borrowed from other works, sometimes done as an exercise to learn the technique of others.

- The retrospective starts with the young artist's pastiches of comic book art, which was an early obsession.
[ترجمه گوگل] گذشته نگر با پاستیک های هنرمند جوان از هنر کتاب های مصور، که یک وسواس اولیه بود، شروع می شود
[ترجمه ترگمان] عطف به بازنگرانه با the هنرمند جوان از هنر کتاب کامیک آغاز می شود که این یک وسواس بسیار اولیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He has a gift for pastiche.
[ترجمه گوگل]او یک هدیه برای پاستی دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه هدیه برای \"pastiche\" داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's an expert in the art of pastiche and parody.
[ترجمه گوگل]او در هنر پاستیچ و پارودی متخصص است
[ترجمه ترگمان]اون یک کارشناس در هنر of و مسخره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The film is a pastiche of the Hollywood Wild West.
[ترجمه گوگل]این فیلم پاستیچ از غرب وحشی هالیوود است
[ترجمه ترگمان]این فیلم a از غرب وحشی هالیوود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Peter Baker's bathroom is a brilliant pastiche of expensive interior design.
[ترجمه گوگل]حمام پیتر بیکر یک خمیر درخشان از طراحی داخلی گران قیمت است
[ترجمه ترگمان]حمام پیتر بیکر یک طراحی عالی از طراحی داخلی گران قیمت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The film is a skilful, witty pastiche of 'Jaws'.
[ترجمه گوگل]این فیلم یک پاستیک ماهرانه و شوخ از "آرواره ها" است
[ترجمه ترگمان]فیلم یه کوسه باهوش و بامزه of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But this is quite clearly a pastiche by two journalists desperate to match the efforts of rival newspapers.
[ترجمه گوگل]اما این کاملاً واضح است که دو روزنامه نگاری است که ناامید شده اند تا با تلاش های روزنامه های رقیب مطابقت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]اما این کاملا واضح است که دو روزنامه نگار مشتاق هستند تا با تلاش های روزنامه های رقیب همخوانی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pastiche: This charming, mediumbodied red wine from Joseph Phelps offers plentiful fruit, admirable length and little tannin.
[ترجمه گوگل]پاستیچ: این شراب قرمز جذاب و متوسط ​​از جوزف فلپس میوه فراوان، طول قابل تحسین و تانن کمی دارد
[ترجمه ترگمان]pastiche: این شراب بسیار جذاب و mediumbodied از جوزف فلپس که میوه فراوان و بلندی قابل تحسینی به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jong's novel is a pastiche of journals, letters, and interviews.
[ترجمه گوگل]رمان جونگ مجموعه ای از مجلات، نامه ها و مصاحبه هاست
[ترجمه ترگمان]رمان جونگ ایل مجموعه ای از مجلات، نامه و مصاحبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sometimes, register inconsistency produces unintended pastiche and humour, in the same way that direct imitation of published styles can.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، ناهماهنگی ثبت باعث ایجاد طنز و طنز ناخواسته می شود، به همان شیوه ای که تقلید مستقیم از سبک های منتشر شده می تواند
[ترجمه ترگمان]گاهی، رجیستر، تناقض ناخودآگاه و شوخ طبعی غیر ارادی را تولید می کند، به همان صورتی که تقلید مستقیم از سبک های منتشر شده می تواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lifestyle carpet tiles in Pastiche, teamed with the Country border range, by Heuga.
[ترجمه گوگل]کاشی‌های فرش سبک زندگی در Pastiche، با همکاری محدوده مرزی کشور، توسط Heuga
[ترجمه ترگمان]کاشی های سبک زندگی در pastiche، با هم کاری محدوده مرزی کانتری، تدوین شده توسط Heuga
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pastiche and lack of originality in popular culture is therefore seen as the result.
[ترجمه گوگل]از این رو پاستی و عدم اصالت در فرهنگ عامه نتیجه آن دیده می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین فقدان اصالت و عدم اصالت در فرهنگ محبوب به عنوان نتیجه دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. a pastiche of the classic detective story.
[ترجمه گوگل]پاستیچ از داستان پلیسی کلاسیک
[ترجمه ترگمان]یه داستان قدیمی از یک داستان پلیسی قدیمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It turned into a pastiche of stereotypes in battle zone before an unsatisfying ending.
[ترجمه گوگل]قبل از پایانی ناخوشایند، به مجموعه ای از کلیشه ها در منطقه نبرد تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این مساله به نوعی از رفتارهای کلیشه ای در منطقه درگیری پیش از پایان نامطلوبی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The operetta is a pastiche of 18th century style.
[ترجمه گوگل]اپرت یک پاستیشه به سبک قرن هجدهم است
[ترجمه ترگمان]این سبک a سبک قرن ۱۸ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The modified Mercalli scale is a pastiche of psychological, engineering, and geological criteria.
[ترجمه گوگل]مقیاس مرکالی اصلاح‌شده مجموعه‌ای از معیارهای روان‌شناختی، مهندسی و زمین‌شناسی است
[ترجمه ترگمان]مقیاس Mercalli اصلاح شده a از معیارهای روانشناسی، مهندسی و زمین شناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساختگی (اسم)
sham, fake, falsification, imitation, forgery, pastiche, postiche, pseud

انگلیسی به انگلیسی

• creation from a number of different sources; work created mainly using techniques or styles borrowed from other artists
a pastiche is a piece of writing or music, or a picture, in which the style is copied from someone or something else; a formal word.

پیشنهاد کاربران

تقلید هنری
چرا که ظرفیت مثبت دارد بر خلاف parody
( لطفا به توضیح قبلی اضافه شود. متشکرم )
البته طبق تعریفی که در ادبیات پسا - استعماری از این واژه شده، معنی تقلید مسخره آمیز یا همان parody از آن مستثنی شده، بعبارتی هم معنی تقلید مسخره آمیز نیست.
patchwork; mixed
Pastiche of
برگرفته از . . .
استقبال، تقلیدنمایی، چندسرچشمگی یا پاستیش
یک نوع اثر هنری که تقلید آگاهانه و ستایش گرانه از سبک دیگر هنرمندان می باشد.

بپرس