tamer


معنی: مربی

جمله های نمونه

1. He calls the two Castor, tamer of horses, Polydeuces, good as a boxer.
[ترجمه گوگل]او این دو کاستور را که رام کننده اسب ها هستند، Polydeuces می نامد که به عنوان یک بوکسور خوب هستند
[ترجمه ترگمان]او دوتا Castor، tamer و horses را به عنوان یک بوکسور اعلام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They are Dave Hoover, a lion tamer.
[ترجمه حافطه کدخدایی] داو هوور مربی شیر هست
|
[ترجمه گوگل]آنها دیو هوور، رام کننده شیر هستند
[ترجمه ترگمان]این They عبارتند از دیو هوور، یک tamer lion
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has proved not a tamer of wild beasts, but a tamer of wild lives.
[ترجمه گوگل]او ثابت کرده است که رام کننده جانوران وحشی نیست، بلکه رام کننده جانوران وحشی است
[ترجمه ترگمان]او a از حیوانات وحشی نیست بلکه a از موجودات وحشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Become a lion tamer? Eventually become emperor?
[ترجمه گوگل]تبدیل شدن به یک رام کننده شیر؟ بالاخره امپراتور شد؟
[ترجمه ترگمان]تو یه lion بشی؟ بالاخره امپراطور شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let them say I lived in the time tamer of horses.
[ترجمه گوگل]بگذار بگویند من در زمان رام کننده اسب ها زندگی می کردم
[ترجمه ترگمان]بگذار بگویند من در زمان tamer اسب ها زندگی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Putin's Russia has become a sort of tamer version of Mr Kadyrov's Chechnya.
[ترجمه گوگل]روسیه آقای پوتین به نوعی نسخه رام‌تر چچن آقای قدیروف تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]روسیه آقای پوتین به یک نوع غیر tamer از آقای Kadyrov در چچن تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only OnceA novice lion tamer was being interviewed.
[ترجمه گوگل]فقط OnceA رام کننده شیر تازه کار در حال مصاحبه بود
[ترجمه ترگمان]تنها OnceA که در lion بود مصاحبه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lion tamer was afraid the lions would turn on him.
[ترجمه گوگل]شیر رام کننده می ترسید که شیرها به سمت او بروند
[ترجمه ترگمان]The که tamer از شیر می ترسید بر او چیره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tamer kept beating the camel and this made me feel even more frightened. Oh!
[ترجمه گوگل]رام کننده مدام شتر را می زد و این باعث شد که بیشتر احساس ترس کنم اوه!
[ترجمه ترگمان]The را به ستوه می آورد و این باعث می شد که بیشتر احساس ترس کنم اوه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nerad's public Foursquare history is much tamer than many people's - though she did once win a badge for checking in after 3 a. m. on a weeknight, so apparently it's not all about working.
[ترجمه گوگل]تاریخچه عمومی Foursquare Nerad بسیار رام‌تر از بسیاری از افراد است - اگرچه او یک بار برای ورود بعد از ساعت 3 بامداد موفق به دریافت نشان شد متر در یک شب هفته، بنابراین ظاهراً همه چیز کار کردن نیست
[ترجمه ترگمان]تاریخ public s از بسیاری از مردم tamer است - با این که زمانی برای چک کردن از ۳ نفر برنده جایزه شده بود ام تو a، پس ظاهرا همه چیز در مورد کار کردن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tokyo hotels tend to tamer, focused on winning customers with amenities.
[ترجمه گوگل]هتل های توکیو تمایل به رام کردن دارند و بر جذب مشتریان با امکانات تمرکز دارند
[ترجمه ترگمان]هتل های توکیو بر روی بردن مشتریان با امکانات رفاهی تمرکز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She always had half an eye for him; sometimes I thought she watched him as a tamer does a tiger.
[ترجمه گوگل]همیشه نیم نگاهی به او داشت گاهی فکر می‌کردم که او را تماشا می‌کند که رام‌کننده یک ببر را انجام می‌دهد
[ترجمه ترگمان]او همیشه به او چشم دوخته بود؛ گاهی فکر می کردم که او او را مثل a که یک ببر است تماشا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "We now need to do further studies to test the reliability of this finding, and to see the extent to which the reduced androgens do help women with mild hirsutism, " says Professor Tamer.
[ترجمه گوگل]پروفسور تامر می‌گوید: «اکنون باید مطالعات بیشتری انجام دهیم تا قابلیت اطمینان این یافته را آزمایش کنیم و ببینیم کاهش آندروژن‌ها تا چه حد به زنان مبتلا به هیرسوتیسم خفیف کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]پروفسور Tamer می گوید: \" ما اکنون باید مطالعات بیشتری را برای آزمایش قابلیت اطمینان این یافته انجام دهیم و تا حدی را ببینیم که در آن androgens های کاهش یافته به زنان با پرمویی ملایم کمک می کنند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربی (اسم)
teacher, tutor, coach, mentor, educator, handler, preceptor, tamer

انگلیسی به انگلیسی

• one who tames or domesticates animals

پیشنهاد کاربران

کلمه tamer از tame میاد به معنی اهلی ، رام، . .
پس tamer میشه رام کننده ، مربی
فرد رام کننده / رام گر
بزن قدش
tutor
educator
mentor
teacher
coach
domesticated. ibid
reduced from a state of native wildness especially so as to be tractable and useful to humans. Mer
a person who trains wild animals. Ox
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس