1. settle down
1- زن گرفتن و خانواده تشکیل دادن 2- (در محل یا شغل و غیره) مستقر شدن 3- آرام گرفتن 4- کوشش کردن،جدیت به خرج دادن
2. settle for
قانع بودن (با)،راضی بودن
3. settle someone's hash
(عامیانه) چیره شدن (بر کسی)،له و لورده کردن،سرکوب کردن
4. settle up
مبلغ بدهی را معلوم کردن،واریز کردن
5. to settle a debt
پرداختن قرض
6. to settle a dispute
اختلاف را برطرف کردن
7. to settle accounts, i went to see the landlord
برای تسویه حساب نزد صاحبخانه رفتم.
8. to settle in a chair
در صندلی جای گرفتن
9. to settle one's affairs
کارهای خود را سر و سامان دادن
10. to settle scores with somebody
به حساب کسی رسیدن
11. to settle the government on a parliamentary basis
دولت را بر پایه ی پارلمانی سامان دادن
12. he will settle for any kind of job
او هر نوع شغلی را قبول خواهد کرد.
13. to intervene to settle a quarrel
برای حل دعوا پادر میانی کردن
14. many foreigners wish to settle in australia
بسیاری از خارجی ها آرزو دارند در استرالیا ماندگار شوند.
15. i have a business to settle before going
پیش از رفتن باید به کاری رسیدگی کنم.
16. to resort to law to settle a matter
برای فیصله دادن به امری به قانون (یا دادگاه) متوسل شدن
17. we should not use force to settle our difference
نباید برای حل اختلافات خود به زور متوسل شویم.
18. when he gets older, he will settle down
سنش که بالا برود آرام خواهد شد.
19. they took advantage of the situation to settle old scores
آنها برای تلافی کردن از فرصت استفاده کردند.
20. a word from his father was enough to settle him
یک کلام از سوی پدرش برای آرام کردن او کافی بود.
21. if you don't stir your tea, the sugar will settle at the botton
اگر چای خود را هم نزنی شکر ته نشین خواهد شد.
22. i asked for a salary of $ 80,000 but i would settle for $ 60,000
درخواست هشتاد هزار دلار حقوق کردم ولی به شصت هزار هم راضی هستم.
23. watering the newly planted tree will make the soil around it settle
آب دادن به نهال تازه کاشته موجب محکم کردن خاک اطراف آن می شود.
24. You can't settle every argument by duking it out.
[ترجمه علی اکبر منصوری] شما نمیتوانید هر بحثی را با جر و بحث فیصله بدهید.|
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید هر بحثی را با بیهوده کردن آن حل و فصل کنید[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی هر بحثی را با duking حل و فصل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. They'll soon settle in - kids are very good at adjusting.
[ترجمه علی اکبر منصوری] آنها خیلی زود به شرایط خو خواهند گرفت - بچه ها در انطباق پذیری خیلی خوبند.|
[ترجمه گوگل]آنها به زودی مستقر می شوند - بچه ها در سازگاری بسیار خوب هستند[ترجمه ترگمان]به زودی سر و سامان پیدا خواهند کرد - بچه ها در سازگاری با هم خیلی خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. The heavy rain might settle the changeable weather.
[ترجمه علی اکبر منصوری] باران سنگین ممکن است آب و هوای متغیر را آرام کند.|
[ترجمه گوگل]باران شدید ممکن است آب و هوای متغیر را حل کند[ترجمه ترگمان]باران سنگین ممکن بود هوای دگرگون شدنی را برطرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. I'm not ready to settle down yet.
[ترجمه علی اکبر منصوری] من هنوز برای تشکیل خانواده آماده نیستم!|
[ترجمه محمدامين] من هنوز اماده تشکیل خانواده نیستم|
[ترجمه گوگل]من هنوز آماده نیستم که آرام بگیرم[ترجمه ترگمان]من هنوز آماده نیستم که ساکن شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. One day I'll want to settle down and have a family.
[ترجمه علی اکبر منصوری] یک روزی میخواهم که تشکیل خانواده بدهم و یک خانواده داشته باشم.|
[ترجمه گوگل]یک روز می خواهم زندگی کنم و خانواده داشته باشم[ترجمه ترگمان]یک روز من می خواهم ساکن شوم و خانواده ای داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. The ancient way to settle a quarrel was to choose a leader from each side and let them fight it out.
[ترجمه علی اکبر منصوری] روش قدیمی برای حل وفصل نزاع، انتخاب یک رهبر از هر طرف بود و به آنها اجازه میدادند تا با هم مبارزه کنند!|
[ترجمه گوگل]روش باستانی برای حل و فصل یک نزاع این بود که از هر طرف یک رهبر انتخاب کنید و اجازه دهید آنها با آن مبارزه کنند[ترجمه ترگمان]روش باستانی حل و فصل یک مشاجره، انتخاب یک رهبر از هر طرف بود و به آن ها اجازه داد تا با آن مبارزه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. I'm not going to settle for second best .
[ترجمه علی اکبر منصوری] من نمی خواهم به دوم شدن قانع بشم.|
[ترجمه گوگل]من قرار نیست به دومین بهترین رضایت بدهم[ترجمه ترگمان]برای دومین بار هم قرار نیست به این نتیجه برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید