evanescent

/ˌevəˈnesənt//ˌiːvəˈnesnt/

معنی: نا پایدار، محو شونده
معانی دیگر: (متمایل به محو شدن مانند بخار یا ابر) محوپذیر، ناپدیدشونده، گریزا، زودگذر، کوته عمر، ناپایا، گذرا، (ساختمان یا بافت یا شکل و غیره) ظریف، لطیف، سبک و نازک (مانند برخی پارچه های توری)، فرانما، (قدیمی) بسیار کوچک، ریزه، غیر محسوس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: evanescently (adv.), evanescence (n.)
• : تعریف: tending to disappear like vapor; vanishing; fleeting.
متضاد: lasting, permanent
مشابه: fleeting, temporal

- The passion they felt for each other was sadly evanescent.
[ترجمه گوگل] شور و اشتیاق آنها نسبت به یکدیگر متأسفانه ناپدید بود
[ترجمه ترگمان] احساسی که نسبت به یکدیگر داشتند، sadly زودگذر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. evanescent flowers
گل های کم دوام

2. evanescent isotopes
ایزوتوپ های ناپایا

3. evanescent joys
خوشی های ناپایدار

4. evanescent like a spring storm
زودگذر همچون توفان بهاری

5. the evanescent wings of a butterfly
بال های ظریف یک پروانه

6. Talk is evanescent, writing leaves footprints.
[ترجمه گوگل]صحبت محو است، نوشتن ردپایی بر جای می گذارد
[ترجمه ترگمان]صحبت ناپایدار است و جای رد پای خود را به جای می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The evanescent post - war economic boom was quickly followed by a deep recession.
[ترجمه گوگل]رونق اقتصادی رو به پایان پس از جنگ به سرعت با یک رکود عمیق همراه شد
[ترجمه ترگمان]رونق اقتصادی پس از جنگ به سرعت با رکود عمیق دنبال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Talk is evanescent but writing leaves footprints.
[ترجمه گوگل]صحبت ناپدید است اما نوشتن ردپایی بر جای می گذارد
[ترجمه ترگمان]صحبت ناپایدار است، اما رد پای برگ ها را به جای می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The moments when nature seems transparent are evanescent.
[ترجمه گوگل]لحظه هایی که طبیعت شفاف به نظر می رسد، ناپدید می شوند
[ترجمه ترگمان]لحظاتی که طبیعت شفاف به نظر می رسد ناپایدار و ناپایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its duration may be evanescent ( measured in seconds ) or persistent over many hours or days.
[ترجمه گوگل]مدت آن ممکن است ناپدید شود (بر حسب ثانیه اندازه گیری می شود) یا در طی چندین ساعت یا روز پایدار باشد
[ترجمه ترگمان]مدت زمان آن ممکن است ناپایدار (اندازه گیری شده در ثانیه)یا در طول چند ساعت یا چند روز مداوم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Moreover, the partly uncomprehended properties of the evanescent waves in the LHM slab are also disclosed.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، خصوصیات تا حدی درک نشده امواج ناپدید کننده در دال LHM نیز فاش شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، خصوصیات نسبتا uncomprehended امواج ناپایدار در لوح LHM نیز فاش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All was unstable; quivering as leaves, evanescent as lightning.
[ترجمه گوگل]همه ناپایدار بود مانند برگ می لرزد، مانند رعد و برق محو می شود
[ترجمه ترگمان]همه چیز نا پایدار و متزلزل بود و مثل رعد و برق، ناپایدار و ناپایدار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An optical fiber evanescent wave methane gas sensor based on core diameter mismatch is reported.
[ترجمه گوگل]یک حسگر گاز متان موج ناپایدار فیبر نوری بر اساس عدم تطابق قطر هسته گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]یک موج نوری ناپایدار فیبر نوری مبتنی بر عدم انطباق قطر هسته گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Be ambitious not for money, not for selfish aggrandizement, not for the evanescent thing which men call fame.
[ترجمه گوگل]جاه طلب باشید نه برای پول، نه برای بزرگ نمایی خودخواهانه، نه برای چیزهای زودگذری که مردم آن را شهرت می نامند
[ترجمه ترگمان]جاه طلب باشید، نه برای ترقی و تعالی خودخواهانه، نه به خاطر یک چیز ناپایدار که مردان شهرت می نامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If Western women remember how they once approached equality, they remember it as an evanescent dream that died unborn.
[ترجمه گوگل]اگر زنان غربی به یاد داشته باشند که چگونه زمانی به برابری نزدیک شده اند، آن را به عنوان رویایی ناپدید به یاد می آورند که متولد نشده مرده است
[ترجمه ترگمان]اگر زنان غرب به یاد داشته باشند که چگونه زمانی به برابری نزدیک شدند، آن را به عنوان یک رویای زودگذر به یاد می آورند که هنوز به دنیا نیامده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They were like a new kind of creature: light, evanescent, frivolous and absolutely predatory.
[ترجمه گوگل]آنها مانند نوع جدیدی از موجودات بودند: سبک، ناپدید، بیهوده و کاملاً درنده
[ترجمه ترگمان]آن ها مثل یک نوع جدید بودند: نور، ناپایدار، ناپایدار و مطلقا درنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She spoke to Frankl who guided her to what is eternal and evanescent in life.
[ترجمه گوگل]او با فرانکل صحبت کرد که او را به آنچه در زندگی ابدی و ناپدید است راهنمایی کرد
[ترجمه ترگمان]او با Frankl صحبت می کرد که او را به آنچه ابدی و زودگذر بود راهنمایی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا پایدار (صفت)
fugacious, changeable, astable, unstable, labile, ramshackle, evanescent, transitory, astatic, transient, mutable, impermanent, vacillatory

محو شونده (صفت)
evanescent

تخصصی

[برق و الکترونیک] به تدریج محو شونده

انگلیسی به انگلیسی

• fading, disappearing, dissipating, vanishing

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : evanescence
✅️ صفت ( adjective ) : evanescent
✅️ قید ( adverb ) : _
زودگذر

EPHEMERAL
میرا

بپرس