hire

/ˈhaɪər//ˈhaɪə/

معنی: پرداخت، مزد، کرایه، اجرت، اجاره، کرایه دادن، کرایه کردن، اجیر کردن، استخدام کردن
معانی دیگر: گمارش، استخدام، گرفتن (کارگر)، (در برابر مزد) بکار گماردن، مزدور کردن، اجاره کردن، سلاک کردن، (با : out) کرایه دادن، سلاک دادن، (با : out) مزدوری کردن، اجیر شدن، مزدور شدن، مزد دادن، اجرت دادن، کرایه دادن گاهی باout

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hires, hiring, hired
عبارات: hire out
(1) تعریف: to take on as an employee for money or other reward.
مترادف: employ, engage
متضاد: discharge, dismiss, fire, lay off, terminate
مشابه: apprentice, enlist, indenture, retain

- The company is hiring workers for its new plant.
[ترجمه شکیبا] این شرکت درحال استخدام ( کردن ) کارگران برای کارخانه جدید خود است.
|
[ترجمه محدثه] این شرکت در حال استخدام کردن کارگر برای کارخانه جدید است
|
[ترجمه گوگل] این شرکت در حال استخدام کارگران برای کارخانه جدید خود است
[ترجمه ترگمان] این شرکت کارگران را برای کارخانه جدید استخدام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was hired as a writer, but she's now working as an editor.
[ترجمه سارا کاووسی] او به عنوانِ یک نویسنده استخدام شده بود اما حالا به عنوانِ یک سردبیر، درحالِ کار کردن است.
|
[ترجمه Hassan vy] او به عنوان یک نویسنده استخدام شده بود ولی اکنون به عنوان ویرایشگر مشغول کار است.
|
[ترجمه گوگل] او به عنوان نویسنده استخدام شد، اما اکنون به عنوان ویراستار کار می کند
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک نویسنده استخدام شده بود، اما حالا به عنوان یک سردبیر کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They hired a caterer for the anniversary party.
[ترجمه آیلین] آنها یک مهماندار برای جشن سالگرد استخدام کردند
|
[ترجمه گوگل] آنها برای جشن سالگرد غذاخوری استخدام کردند
[ترجمه ترگمان] اونا یه caterer برای جشن سالگرد ازدواجمون استخدام کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He hired someone to walk his dog in the afternoons.
[ترجمه گنج جو] کسی رو اجیر کرده تا سگشو بعداز ظهرا ببره گردش.
|
[ترجمه گوگل] او کسی را استخدام کرد که بعدازظهرها سگش را پیاده کند
[ترجمه ترگمان] اون یکی رو استخدام کرده که سگش رو بعدازظهرها راه بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to engage the use of in return for a fee; rent.
مترادف: charter, engage, lease, retain
مشابه: rent, reserve, secure

- They hired a large hall for the wedding reception.
[ترجمه سارا کاووسی] آن ها یک تالار بزرگ برای عروسی شان اجاره کردند.
|
[ترجمه گوگل] آنها یک سالن بزرگ برای پذیرایی عروسی استخدام کردند
[ترجمه ترگمان] اونا یه سالن بزرگ برای پذیرایی عروسی استخدام کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: hirable (hireable) (adj.), hirer (n.)
عبارات: for hire
(1) تعریف: the amount paid for temporary work, service, or use.
مترادف: pay, remuneration, salary, wage
مشابه: allowance, compensation, fee, honorarium, toll

- His hire for the job was less than he had anticipated.
[ترجمه گوگل] استخدام او برای این کار کمتر از آن چیزی بود که او پیش بینی می کرد
[ترجمه ترگمان] استخدام او برای این کار کم تر از آنچه پیش بینی کرده بود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the fact or condition of being hired.
مترادف: employment
مشابه: pay

جمله های نمونه

1. hire in
به استخدام درآمدن،به کار گماشته شدن

2. hire out
(به ویژه کارگر) روزمزدی کردن،اجیر شدن،مزدور شدن

3. for hire (or on hire)
کرایه ای،در برابر مزد یا اجرت،سلاکی

4. boats for hire
قایق کرایه ای

5. ply for hire
(تاکسی و غیره) در محل یا مسیر بخصوص کاسبی کردن

6. most famous actors hire bodyguards
اکثر هنرپیشگان معروف نگهبان شخصی استخدام می کنند.

7. talented physicians who hire themselves out to the highest bidders
پزشکان حاذقی که برای هرکه بیشتر پول بدهد کار می کنند

8. the factory will hire fifty new workers
کارخانه پنجاه کارگر جدید خواهد گرفت.

9. tractors go on hire from farm to farm
تراکتورها در مزارع مختلف کرایه ای کار می کنند.

10. we had to hire the farm work done
برای اجرای کارهای مزرعه مجبور بودیم مزد بدهیم.

11. we intend to hire high caliber professors
خیال داریم استادان سطح بالایی را استخدام کنیم.

12. you need to hire a counsel(l)or
شما نیاز دارید که وکیل استخدام کنید،باید وکیل بگیرید.

13. he is delegated to hire or fire whomever he wishes
او اختیار دارد هرکس را بخواهد استخدام یا اخراج کند.

14. i suggested that we hire him but the boss demurred
من پیشنهاد کردم که او را استخدام کنیم ولی رئیس سرباز زد.

15. they are in the hire of a big corporation
آنان در استخدام یک شرکت بزرگ هستند.

16. the company has been moving to hire new engineers
شرکت دست به کار استخدام مهندسان جدید شده است.

17. this laborer is worthy of his hire
این کارگر استحقاق مزد خود را دارد.

18. he deluded himself into thinking that they would soon hire him
او خود را با این خیال فریب می داد که به زودی استخدامش خواهند کرد.

19. there is not much method in the way they hire people
طریقه ی استخدام از سوی آنان چندان حساب و کتاب ندارد.

20. Our hire car broke down after only an hour.
[ترجمه گوگل]ماشین اجاره ای ما فقط بعد از یک ساعت خراب شد
[ترجمه ترگمان]ماشین کرایه ما بعد از یک ساعت شکسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. We should hire another secretary to lighten Barbara's workload.
[ترجمه گوگل]باید منشی دیگری استخدام کنیم تا باربارا را کم کند
[ترجمه ترگمان]ما باید یک منشی دیگر استخدام کنیم تا کار Barbara باربارا را روشن کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. All hire cars are for personal use only.
[ترجمه گوگل]تمام خودروهای اجاره ای فقط برای استفاده شخصی هستند
[ترجمه ترگمان]همه ماشین های کرایه ای تنها برای استفاده شخصی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. They have decided to hire outsiders for some of the key positions.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفته اند برای برخی از پست های کلیدی افراد خارجی را استخدام کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفته اند خارجی ها را برای برخی از پست های کلیدی استخدام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. If you don't build your dream, someone will hire you to build theirs.
[ترجمه lemon.negar@] اگر رویای خودت را نسازیکسی تورا استخدام میکند تا رویای اورا بسازی
|
[ترجمه گوگل]اگر رویای خود را نسازید، کسی شما را استخدام می کند تا رویای او را بسازید
[ترجمه ترگمان]اگر رویای تو را بسازی، یک نفر تو را استخدام می کند تا آن ها را بسازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Hire a four-wheel-drive vehicle?there are lots of spots to discover off the beaten track.
[ترجمه گوگل]یک وسیله نقلیه چهار چرخ متحرک کرایه کنید؟ مکان‌های زیادی برای کشف خارج از مسیر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک وسیله نقلیه چهار چرخ کرایه کنید؟ نقاط زیادی برای کشف مسیر مورد استفاده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرداخت (اسم)
finish, expenditure, settlement, emolument, pay, remuneration, polish, burnish, payment, fee, disbursement, outlay, hire, payoff, remittance, remitment

مزد (اسم)
pension, compensation, reward, wage, fee, wages, hire

کرایه (اسم)
portage, meed, fare, freight, freightage, lease, hire, rent

اجرت (اسم)
pay, wage, fee, hire

اجاره (اسم)
lease, hire, rent

کرایه دادن (فعل)
hire

کرایه کردن (فعل)
lease, hire, rent

اجیر کردن (فعل)
wage, fee, hire

استخدام کردن (فعل)
engage, employ, hire

تخصصی

[حقوق] کرایه کردن، اجاره دادن، استخدام کردن

انگلیسی به انگلیسی

• wages, payment; rent, rental, charge, fee
lease, rent; employ
if you hire something, you pay money to use it for a period of time. verb here but can also be used as an uncount noun with a supporting word or phrase. e.g. hire of a van costs about ?30 a day.
if something is for hire, you can hire it.
if you hire someone, you pay them to do a job for you.
if you hire out something, you allow it to be used in return for payment.

پیشنهاد کاربران

استخدام کردن
مثال: They decided to hire a new employee.
آن ها تصمیم گرفتند کارمند جدیدی استخدام کنند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
hire فعل نسبتا پرکاربردی هست که هم به معنی استخدام کردن هست و هم به معنای کرایه کردن چیزی مثل دوچرخه ، قایق ، ماشین ( به مدت کوتاه ) هست .
هم hire و هم rent برای اجاره کردن چیزی برای یک مدت استفاده میشوند
تفاوتشون اینه که امریکایی ها بیشتر از rent و انگلیسی ها بیشتر از hire استفاده می کنند
منابع• https://grammar.collinsdictionary.com/english-usage/what-is-the-difference-between-hire-rent-and-let
استخدام قراردادی
hire: اجاره کردن
قرارداد بستن
کرایه کردن
Hire ( v )
استختام کردن
معنی اصلی این کلمه استخدام کردن هست و بیشتر این معنی رو میده
برای مدت زمان کوتاه مثل کرایه کردن دوچرخه برای یک روز از hire استفاده میکنیم و برای کرایه ی بلندمدت از rent استفاده می کنیم.
an employee
کارمند ( اسم )
( البته فعل هم هست )
به کار گرفتن
در بعضی از متن ها معنی فرد استخدام شده، کارمندو یا استخدامی جدید می دهد
دربرخی مواقع معنای گرفتن میدهد
مثالhire a taxi
صدا زدن
اجاره - کرایه
اجاره کردن، کرایه کردن
rent means hire, but rent uses for US accent, while hire for BR
Pay to use something for a short time like a car , a bike
استخدام کردن
فرد استخدام شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس