err

/ˈer//ɜː/

معنی: خطا کردن، گمراه شدن، در اشتباه بودن، غلط بودن، بغلط قضاوت کردن
معانی دیگر: اشتباه کردن، دچار لغزش شدن، غلط کردن، خبط کردن، از راه به در شدن، دچار ضلالت شدن، تخلف کردن، منحرف شدن، سهو کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: errs, erring, erred
(1) تعریف: to make a mistake.
مترادف: goof, slip
مشابه: blunder, fall, fault, miscalculate, misjudge, mistake, misunderstand, stumble, trip

- She was very particular about choosing gifts, and she rarely erred in her judgment.
[ترجمه گوگل] او در انتخاب هدایا بسیار خاص بود و به ندرت در قضاوت خود اشتباه می کرد
[ترجمه ترگمان] او در انتخاب هدیه بسیار خاص بود، و بندرت در قضاوت خود اشتباه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to stray from a proper course or purpose.
مترادف: deviate, stray
مشابه: drift, fall, mistake, veer, wander

(3) تعریف: to commit a sin.
مترادف: sin, transgress, trespass
مشابه: fall, lapse, offend

جمله های نمونه

1. err on the side of (something)
(در امر خیر یا چیز خوب) زیاده روی کردن،جانب (چیزی را) گرفتن

2. to err is human but to persist in error is diabolic
اشتباه کار انسان است ولی سماجت کردن در اشتباه کار شیطان است.

3. to err is human, to forgive divine
اشتباه کار انسان است و بخشش کار خدا

4. to err is human, to forgive divine
گمراه شدن کار بشر و بخشودن کار خداست.

5. to err on the side of caution
جانب احتیاط را گرفتن

6. if you err and disobey the lord's commandment . . .
اگر منحرف شوی و امر خداوند را اطاعت نکنی . . .

7. (a. pope) to err is human; to forgive, divine
خطا کار انسان ها است بخشش کار خداوند.

8. To err is human, to forgive, divine. Alexander Pope
[ترجمه گوگل]خطا کردن انسانی است، بخشیدن، الهی است الکساندر پوپ
[ترجمه ترگمان]برای خطا، بشر، بخشیدن، الاهی بودن است الکساندر پوپ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is the nature of every man to err, but only the fool preserves in the error.
[ترجمه گوگل]سرشت هر انسان خطا كردن است، اما تنها نادان در خطا حفظ مي‌كند
[ترجمه ترگمان]این طبیعت هر مرداست که در اشتباه باشد، اما فقط یک موجود احمق در اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Talk much, and err much.
[ترجمه گوگل]زیاد حرف بزن و زیاد اشتباه کن
[ترجمه ترگمان]زیاد حرف بزنید، و زیاد خطا نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I thought it was better to err on the side of caution .
[ترجمه امیر جعفری] فکر کردم خطا کردن در کنار احتیاط بهتره
|
[ترجمه سجاد] تصور کردم بهتر است جانب احتیاط را بگیرم
|
[ترجمه گوگل]من فکر کردم بهتر است از جانب احتیاط اشتباه کنم
[ترجمه ترگمان]فکر کردم بهتره در مورد احتیاط عمل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Typically, Burgess says, forecasters err on the side of caution by issuing a severe storm warning.
[ترجمه گوگل]برگس می‌گوید که معمولاً پیش‌بینی‌کنندگان با صدور یک هشدار طوفان شدید احتیاط می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برگس می گوید: به طور معمول، پیش بینی کننده گان در کنار احتیاط با صدور هشدار طوفان شدید اشتباه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So they dropped a dime in order to err on the safe side.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها یک سکه انداختند تا در قسمت امن اشتباه کنند
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، یک سنت کم کردند تا در امن و امان بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is understandable for health authorities to err on the side of caution, as these guidelines will not apply to everyone.
[ترجمه گوگل]برای مقامات بهداشتی قابل درک است که در مورد احتیاط اشتباه کنند، زیرا این دستورالعمل ها برای همه اعمال نمی شود
[ترجمه ترگمان]برای مقامات بهداشتی قابل درک است که احتیاط را رعایت کنند چون این رهنمودها برای همه اعمال نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But travel agents are urging their clients to err on the side of caution.
[ترجمه گوگل]اما آژانس های مسافرتی از مشتریان خود می خواهند که احتیاط کنند
[ترجمه ترگمان]اما آژانس های مسافرتی clients را بر آن می دارند که احتیاط کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خطا کردن (فعل)
mistake, overshoot, miss, sin, make an error, bungle, goof, err

گمراه شدن (فعل)
stray, err, pervert

در اشتباه بودن (فعل)
err

غلط بودن (فعل)
err

بغلط قضاوت کردن (فعل)
err

انگلیسی به انگلیسی

• make a mistake, be wrong, misjudge
if you err, you make a mistake; a formal use.
if you err on the side of a particular way of behaving, you tend to behave in that way.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : err
✅️ اسم ( noun ) : error / erroneousness
✅️ صفت ( adjective ) : erroneous
✅️ قید ( adverb ) : erroneously
اشتباه کردن , خطا کردن
– The judge had erred
– To err is human, to forgive divine
– He erred in agreeing to her appointment
Err به معنی خطا کردن هست ( make a mistake )
اما to err on the side of sth به معنی اینه که بیشتر از آنچه لازمه مراقب یا ایمن باشید تا مطمئن شوید هیچ اتفاق بدی رخ نمی ده
خطا , اشتباه : err
. To err is human
انسان جایز الخطاست.
to make a mistake. Ox

بپرس