make over

/ˈmeɪkˈoʊvə//meɪkˈəʊvə/

معنی: واگذار کردن، انتقال دادن، دوباره ساختن
معانی دیگر: 1- تعمیر کردن، نوسازی کردن، دگرگون کردن 2- (با امضای سند رسمی) مالکیت را به دیگری منتقل کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: changes made to one's appearance, by means of cosmetics, hairstyling, new clothes, and the like, that lend one an improved appearance or new image.

- If she wants a corporate job, she will need a makeover.
[ترجمه ندا] اگه اون دختر یک کار شرکتی میخواد باید یک کم سرو وضعش رو تغییر بده
|
[ترجمه علی یارمحمدی] اگر دنبال کار شرکتیه، باید یه دستی به سر رو روی خودش بکشه.
|
[ترجمه گوگل] اگر او می خواهد یک شغل شرکتی داشته باشد، به تغییر نیاز دارد
[ترجمه ترگمان] ، اگه بخواد کار شرکتی رو انجام بده نیاز به آرایش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a comprehensive change in the look or image of something.

- the makeover of our downtown
[ترجمه گوگل] بازسازی مرکز شهر ما
[ترجمه ترگمان] کل شهر رو بازسازی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He asked the tailor to make over his dress.
[ترجمه گوگل]از خیاط خواست که روی لباسش را بسازد
[ترجمه ترگمان]از خیاط خواست که لباسش را مرتب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Can you make over this old shirt?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این پیراهن قدیمی را درست کنید؟
[ترجمه ترگمان]می تونی این پیراهن کهنه رو درست کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He asked the tailor to make over his trousers.
[ترجمه گوگل]از خیاط خواست که شلوارش را بسازد
[ترجمه ترگمان]از خیاط خواست که شلوارش را بپوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do you think you can make over this old overcoat?
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید بتوانید این پالتوی قدیمی را درست کنید؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی بتونی این پالتو کهنه رو درست کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I used to make over 40k.
[ترجمه گوگل]من قبلا بیش از 40 هزار تولید می کردم
[ترجمه ترگمان]من از ۴۰ k استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Already the local people were disposed to make over various small sums for the use of the Schoolmaster.
[ترجمه گوگل]قبلاً مردم محلی تمایل داشتند مبالغ ناچیز مختلفی را برای استفاده مدیر مدرسه بپردازند
[ترجمه ترگمان]افراد محلی هم اکنون تمایل داشتند مبالغ بسیار کوچکی را برای استفاده از the تهیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was able to make over thirty predictions on statistically reliable differences in cancer mortality rates in various groups.
[ترجمه گوگل]من توانستم بیش از سی پیش بینی در مورد تفاوت های آماری قابل اعتماد در میزان مرگ و میر سرطان در گروه های مختلف انجام دهم
[ترجمه ترگمان]من توانستم سی پیش بینی را براساس تفاوت آماری در میزان مرگ و میر در گروه های مختلف، بیش از سی پیش بینی انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They paused to make over the baby.
[ترجمه گوگل]مکث کردند تا بچه را بسازند
[ترجمه ترگمان]مکث کردند تا بچه را جمع و جور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Shirley had to make over her dress because it was too big.
[ترجمه گوگل]شرلی مجبور شد لباسش را بپوشاند چون خیلی بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]شرلی ناچار بود لباسش را مرتب کند چون خیلی بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have a tendency to make over my ideas to match his.
[ترجمه گوگل]من تمایل دارم که ایده هایم را مطابق با ایده های او بسازم
[ترجمه ترگمان]من تمایل دارم عقاید خود را با او تطبیق دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lift make over the mysterious veil with price, landed buying and selling also can become transparent.
[ترجمه گوگل]بالا بردن حجاب مرموز با قیمت، زمین خرید و فروش نیز می تواند شفاف شود
[ترجمه ترگمان]بلند کردن پرده اسرار آمیز با قیمت، خرید زمین و فروش نیز می تواند شفاف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He asked the tailor to make over his pants.
[ترجمه گوگل]از خیاط خواست که شلوارش را بسازد
[ترجمه ترگمان]از خیاط خواست که شلوارشو خیس کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You can't make over a personality in one day.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید یک شخصیت را در یک روز بسازید
[ترجمه ترگمان]در یک روز نمی توانی یک شخصیت را تحمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Make over fashion side to discuss.
[ترجمه گوگل]از طرف مد برای بحث استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]در مورد مد به بحث بپردازید تا در مورد آن بحث کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She received a cosmetic makeover at a beauty salon as a birthday gift.
[ترجمه گوگل]او یک آرایش آرایشی در یک سالن زیبایی به عنوان هدیه تولد دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان هدیه تولد در یک سالن زیبایی ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She won a complete makeover in a magazine competition.
[ترجمه گوگل]او در یک مسابقه مجلات تغییر کامل داد
[ترجمه ترگمان]او به طور کامل در یک مسابقه مجله برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The biggest makeover has been in TV drama.
[ترجمه گوگل]بزرگترین تغییر در درام تلویزیونی بوده است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین تغییر و تحول در نمایش تلویزیونی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. It's time we gave the kitchen a makeover .
[ترجمه گوگل]وقت آن است که آشپزخانه را تغییر دهیم
[ترجمه ترگمان]وقتش است که آشپزخانه را عوض کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. One of the prizes was a makeover at a top beauty salon.
[ترجمه گوگل]یکی از جوایز، تغییر چهره در یک سالن زیبایی بود
[ترجمه ترگمان]یکی از جوایز به یک محفل بزرگ زیبایی بدل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Incredibly, the whole meaty makeover was inspired by a course nodule that looked at public reactions to outrageous art.
[ترجمه گوگل]به طور باورنکردنی، کل تغییر شکل گوشتی الهام گرفته از یک گره دوره بود که به واکنش های عمومی نسبت به هنر ظالمانه نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]به طور باورنکردنی، کل محصول گوشتی، توسط گره course که به واکنش های عمومی نسبت به هنر ظالمانه نگاه می کردند، الهام گرفته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Mr Bernick began his makeover with a major organizational restructuring.
[ترجمه گوگل]آقای برنیک تغییر ساختار خود را با یک تجدید ساختار سازمانی بزرگ آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]آقای Bernick تغییر ساختار خود را با یک ساختار سازمانی بزرگ آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The vehicular cosmetic makeover costs $ 99 with a dollar off on Tuesdays and Wednesdays.
[ترجمه گوگل]قیمت لوازم آرایشی برای وسایل نقلیه با یک دلار تخفیف در روزهای سه شنبه و چهارشنبه 99 دلار است
[ترجمه ترگمان]هزینه آرایش وسایل نقلیه در سه شنبه ها و چهارشنبه ۹۹ دلار هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Time to rework your accessories and makeover your shelves.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که لوازم جانبی خود را دوباره کار کنید و قفسه های خود را تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]زمان برای دوباره کاری از لوازم جانبی و makeover کردن shelves
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Did you make your appointment with Extreme Face Makeover yet?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز قرار خود را با Extreme Face Makeover گذاشته اید؟
[ترجمه ترگمان]قرار ملاقات با \"صورت\" با صورت \"Extreme\" درست کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. A makeover and a trim led to assault charges against a teenager. Dallas R. Esparza, of Cedar Rapids, is accused of shaving off the eyebrows of Shawn Weaver while he was unconscious, police said.
[ترجمه گوگل]تغییر و اصلاح منجر به اتهامات تجاوز علیه یک نوجوان شد پلیس گفت که دالاس آر اسپارزا، از سدار راپیدز، متهم است که ابروهای شاون ویور را در حالی که بیهوش بود، تراشیده است
[ترجمه ترگمان]تغییر و تغییر شکل ظاهری و ظاهری به اتهام تجاوز به یک نوجوان دالاس R به گفته پلیس، Esparza، از سدار رپیدز، متهم به اصلاح ابروهای Shawn ویور در حالی است که بی هوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Since global warming received its Hollywood makeover, such talk has stirred up controversy in scientific circles.
[ترجمه گوگل]از زمانی که گرم شدن کره زمین به هالیوود تغییر شکل داد، چنین صحبت هایی بحث و جدل را در محافل علمی برانگیخت
[ترجمه ترگمان]از آنجا که گرم شدن جهانی هوای کره زمین را مورد استقبال قرار داد، بحث و جدل در محافل علمی برانگیخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Adrian: You've had a makeover have not you?
[ترجمه گوگل]آدریان: شما تغییر کرده اید، نه؟
[ترجمه ترگمان]تو کاملا تغییر کردی، نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Other favorites have also received a linguistic makeover.
[ترجمه گوگل]سایر موارد دلخواه نیز تغییر زبانی دریافت کرده اند
[ترجمه ترگمان]سایر favorites نیز یک تغییر زبانی دریافت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The Hangover star underwent a total body makeover for The A-Team that left him (and us) pumped.
[ترجمه گوگل]ستاره خماری برای The A-Team دستخوش تغییراتی کلی شد که باعث شد او (و ما) احساس آرامش کنیم
[ترجمه ترگمان]ستاره Hangover برای تیم A که او را ترک کرد (و ما)تحت فشار کامل بدن قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واگذار کردن (فعل)
abandon, surrender, concede, cede, assign, relegate, give, transfer, abdicate, admit, quitclaim, title, make over, remise, vest, entrust, intrust, give over, yield

انتقال دادن (فعل)
transfer, shift, alienate, transmit, demise, make over, remise

دوباره ساختن (فعل)
make over, rehabilitate, repeat, reproduce

انگلیسی به انگلیسی

• redo; refashion; change a person's appearance by using cosmetics and changing hairdo and style of clothes; remodel; reconstruct completely and renovate something in order to give it a new use; reconstruct or renovate a place (house, neighborhood etc.) in order to improve the appearance or change the image; rework, alter, change; transfer ownership of (by legal document)
thorough and complete change of a person's appearance using cosmetics and changing hairdo and style of clothes; remodeling; complete reconstruction or renovation of a thing in order to give it a new use; complete reconstruction and renovation of a place to improve the appearance or to change the image (as of a house, neighborhood, etc.)

پیشنهاد کاربران

Makeover
A makeover refers to a significant change in appearance or style, often through the use of cosmetics, hairstyling, or fashion choices. It can also refer to a transformation or improvement in a person’s overall well - being or lifestyle.
...
[مشاهده متن کامل]

اسم
به تغییر قابل توجه در ظاهر یا استایل، اغلب از طریق استفاده از لوازم آرایشی، آرایش مو، یا انتخاب مد اشاره دارد. همچنین می تواند به تغییر یا بهبود در رفاه کلی یا سبک زندگی فرد اشاره داشته باشد.
“I’m going to get a makeover at the salon and try out a new hairstyle. ”
A person might say, “I gave my bedroom a makeover by painting the walls and getting new furniture. ”
Someone might mention, “I’m on a health makeover journey, focusing on exercise and healthy eating. ”

make over
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-treatment/
به نام زدن ( چیزی ) به ( کسی )
مترادفِ انگلیسی: Glow up
تغییر و تحول، از این رو به اون رو شدن
a complete transformation or remodeling of something, especially a person's hairstyle, makeup, or clothes
https://translate. google. com/?sl=en&tl=fa&text= Makeover&op=translate

تغییر کلی/ بنیادی/ اساسی در ظاهر ( با آرایش، لباس، تغییر مدل مو، جراحی پلاستیک، . )
A total/dramatic/complete/radical change in the appearance of sb/sth
تغییر جزئی/اصلاح = modification

سر و سامان دادن
فتوشاپ شده
تغییر ظاهر، خوش تیپ کردن، خوش تیپ شدن
متحول سازی ( ظاهر )
واگذار شدن برای بازیابی و ترمیم
Noun - countable
زیباسازی
تغییر ظاهر
تغییر چهره
دستی به سرو روی چیزی آوردن
به صورت کامل تغییر شکل پیدا کردن ظاهر کسی یا چیزی
ویرایش کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس