1. I'm going to get very cross before long.
[ترجمه گوگل]من می خواهم به زودی خیلی متقاطع می شوم
[ترجمه ترگمان]من باید خیلی زود از این طرف عبور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من باید خیلی زود از این طرف عبور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I hope to see you again before long.
[ترجمه ali.nik7] امیدوارم بزودی دوباره ببینمتون|
[ترجمه گوگل]امیدوارم زودتر دوباره ببینمت[ترجمه ترگمان]امیدوارم قبل از مدت ها دوباره ببینمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I hope to write to you before long.
[ترجمه li@nik.7] امیدوارم بزودی به شما نامه ای بنویسم|
[ترجمه گوگل]امیدوارم زودتر براتون بنویسم[ترجمه ترگمان]امیدوارم پیش از این به شما نامه بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Before long, the dispute degenerated into fierce polemics.
[ترجمه گوگل]طولی نکشید که این اختلاف به مشاجرات شدید تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که اختلاف به مشاجرات خونینی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که اختلاف به مشاجرات خونینی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Before long the dying plants began to rally.
[ترجمه گوگل]طولی نکشید که گیاهان در حال مرگ شروع به تجمع کردند
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که گیاهان در حال مرگ شروع به تجمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که گیاهان در حال مرگ شروع به تجمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. German interest rates will come down before long.
[ترجمه گوگل]نرخ بهره آلمان به زودی کاهش خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]نرخ سود آلمان پیش از این کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نرخ سود آلمان پیش از این کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Before long we all grew bored with his frequent recital of the foods he couldn't eat.
[ترجمه گوگل]خیلی زود همه ما از خواندن مکرر او از غذاهایی که نمی توانست بخورد خسته شدیم
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که همه ما با نقل مکرر غذاهایی که او نمی توانست بخورد خسته شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که همه ما با نقل مکرر غذاهایی که او نمی توانست بخورد خسته شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Other students joined in the protest, and before long there was a crowd of 200 or so.
[ترجمه گوگل]سایر دانشجویان به تظاهرات پیوستند و چندی نگذشت که جمعیتی بالغ بر 200 نفر جمع شدند
[ترجمه ترگمان]دانشجویان دیگر نیز در این تظاهرات شرکت کردند و طولی نکشید که جمعیت آن ۲۰۰ نفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دانشجویان دیگر نیز در این تظاهرات شرکت کردند و طولی نکشید که جمعیت آن ۲۰۰ نفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Before long the whole neighbourhood knew about it.
[ترجمه گوگل]خیلی زود تمام محله از آن باخبر شدند
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که همه اهل خانه از این موضوع آگاه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که همه اهل خانه از این موضوع آگاه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We'll know before long .
[ترجمه گوگل]ما خیلی زود می دانیم
[ترجمه ترگمان]قبل از این همه چیز را خواهیم فهمید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از این همه چیز را خواهیم فهمید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Before long they had signed with Virgin.
[ترجمه گوگل]خیلی زود آنها با ویرجین قرارداد امضا کردند
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که آن ها با ویرجین امضا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که آن ها با ویرجین امضا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Before long a large crowd had gathered outside the building.
[ترجمه گوگل]خیلی زود جمعیت زیادی بیرون ساختمان جمع شده بودند
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که جمعیت زیادی بیرون ساختمان جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که جمعیت زیادی بیرون ساختمان جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He may laugh at our discomfiture now, but before long he'll be laughing on the other side of his face.
[ترجمه گوگل]او ممکن است اکنون به ناراحتی ما بخندد، اما خیلی زود از آن طرف صورتش خواهد خندید
[ترجمه ترگمان]او ممکن است به شکست ما بخندد، اما طولی نکشید که به آن طرف صورتش خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او ممکن است به شکست ما بخندد، اما طولی نکشید که به آن طرف صورتش خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Before long he took over the editing of the magazine.
[ترجمه گوگل]دیری نگذشت که او سردبیری مجله را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که او تدوین مجله ای را که در دست داشت انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که او تدوین مجله ای را که در دست داشت انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید