discouraging

/dɪsˈkɝːɪdʒɪŋ//dɪsˈkʌrɪdʒɪŋ/

نومید کننده، یاس آور، دلسرد کننده، بازدارنده، منصرف ساز، مناع، جلوگیر، افسردگر

جمله های نمونه

1. he gave a discouraging picture of the country's economic situation
او تصویر نومید کننده ای از وضع اقتصادی کشور ارائه داد.

2. where there is seldom heard a discouraging word
جایی که در آن حرف یاس آور به ندرت شنیده می شود

3. where there is seldom heard a discouraging word . . .
در جایی که کمتر حرف مایوس کننده شنیده می شود . . .

4. It is discouraging to think how many people are shocked by honesty and how few by deceit.
[ترجمه گوگل]ناامید کننده است که فکر کنیم چه تعداد از مردم از صداقت شوکه شده اند و چه تعداد کمی از فریب
[ترجمه ترگمان]این نا امید کننده است که فکر کنیم چه تعداد از مردم از صداقت و چند مورد فریب شوکه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her criticisms had the effect of discouraging him completely.
[ترجمه گوگل]انتقادات او باعث دلسردی کامل او شد
[ترجمه ترگمان]انتقادات او بر این بود که او را به طور کامل دلسرد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Today's report is rather more discouraging for the economy.
[ترجمه گوگل]گزارش امروز برای اقتصاد دلسرد کننده تر است
[ترجمه ترگمان]گزارش امروز نسبت به اقتصاد ناامیدکننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After a discouraging start, the young priest had begun to win the confidence of the villagers.
[ترجمه گوگل]پس از شروعی دلسرد کننده، کشیش جوان شروع به جلب اعتماد روستاییان کرده بود
[ترجمه ترگمان]پس از آغاز دلسرد کننده، کشیش جوان شروع به جلب اعتماد روستاییان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These discouraging factors combine to compel a search for cheaper and environmentally safer energy sources.
[ترجمه گوگل]این عوامل دلسرد کننده با هم ترکیب می شوند تا جستجو برای منابع انرژی ارزان تر و ایمن تر از نظر زیست محیطی را وادار کنند
[ترجمه ترگمان]این عوامل دلسرد کننده با هم ترکیب می شوند تا به دنبال منابع انرژی امن تر و ایمن تر بگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My father made a few discouraging remarks about my academic abilities that have stayed with me to this day.
[ترجمه گوگل]پدرم چند اظهارات دلسرد کننده در مورد توانایی های تحصیلی من بیان کرد که تا به امروز با من باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]پدرم چند نکته نا امید کننده درباره توانایی های تحصیلی من که تا امروز با من بودن را بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Spraying with water is particularly effective for discouraging red spider mite, which flourishes in dry conditions.
[ترجمه گوگل]سمپاشی با آب به ویژه برای جلوگیری از کنه عنکبوتی قرمز که در شرایط خشک رشد می کند، موثر است
[ترجمه ترگمان]استفاده از آب با آب به ویژه برای دلسرد کردن mite که در شرایط خشک شکوفا می شوند، موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Still, it was discouraging that no one had ventured even a wild guess.
[ترجمه گوگل]با این حال، ناامید کننده بود که هیچ کس حتی یک حدس وحشیانه هم انجام نداده بود
[ترجمه ترگمان]با این همه، نومید کننده بود که هیچ کس حتی یک حدس وحشیانه هم نزده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cost would be passed on to speculators, discouraging one-way bets.
[ترجمه گوگل]این هزینه به دلالان منتقل می شود و از شرط بندی های یک طرفه جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]هزینه آن به speculators و discouraging از یک راه تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is deeply discouraging that the government can struggle with the nation's budget for nearly a year and still fail to achieve anything.
[ترجمه گوگل]این که دولت می تواند نزدیک به یک سال با بودجه کشور دست و پنجه نرم کند و هنوز هم نتوانسته به چیزی برسد، عمیقاً دلسرد کننده است
[ترجمه ترگمان]این بسیار دلسرد کننده است که دولت می تواند برای تقریبا یک سال با بودجه کشور مبارزه کند و هنوز نتوانسته است به چیزی دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It also includes discouraging cultural traits that have outlived their usefulness and may be otherwise harmful to society.
[ترجمه گوگل]همچنین شامل ویژگی‌های فرهنگی دلسردکننده است که از مفید بودنشان گذشته و ممکن است برای جامعه مضر باشند
[ترجمه ترگمان]این امر همچنین شامل دلسرد کننده ویژگی های فرهنگی است که کارآیی آن ها بیشتر شده است و ممکن است برای جامعه مضر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• causing discouragement; preventing by expressing disapproval; disapproving

پیشنهاد کاربران

1. باعث از دست دادن اعتماد به نفس و عزم
2. دلسرد کننده؛ افسرده کننده
[ارتباطات] ۱ - ضدانگیزه؛ ۲ - توذوق زن: ۳ - بازخورد منفی؛ رفتاری سلبی که باعث تضعیف جریان پیام می شود
ناامید کننده , دلسرد کننده
– discouraging results
– He gave a discouraging picture of the country's economic situation
بازدارنده
در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کآنجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
جناب حافظ
frustrating
encouraging = دلگرم کننده
discouraging = دلسرد کننده

بپرس