fowl

/ˈfaʊl//faʊl/

معنی: پرنده، مرغ، ماکیان، پرنده را شکار کردن
معانی دیگر: (در اصل) پرنده (امروزه فقط در ترکیب به این معنی به کار می رود)، پرندگان، طیور، گوشت مرغ، گوشت ماکیان، گوشت پرندگان اهلی، (انواع پرندگان اهلی که گوشت آنها را می خوریم) ماکیان، خروس، غاز، بوقلمون، اردک (و غیره)، مرغ و خروس بالغ (در برابر جوجه)، مره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various domestic birds cultivated for their eggs or meat, such as chickens or turkeys.

(2) تعریف: any of various wild game birds, such as pheasant, quail, or wild ducks or geese.
مشابه: grouse

(3) تعریف: the meat of any of these domestic or wild birds.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: fowls, fowling, fowled
• : تعریف: to trap or hunt wild game birds.

جمله های نمونه

1. neither fish, flesh, nor fowl (nor good red herring)
شلم شوربا،شتر گاو پلنگ،مبهم و غیر قابل تشخیص

2. the food consisted of vegetables, rice and various kinds of fowl
غذا شامل سبزیجات،برنج و انواع گوشت ماکیان بود.

3. They barbecued several pieces of beef, fowl and fish.
[ترجمه گوگل]آنها چندین تکه گوشت گاو، مرغ و ماهی را کباب کردند
[ترجمه ترگمان]چند تکه گوشت گوساله، مرغ و ماهی کباب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Graduate teaching assistants are neither fish nor fowl, neither completely students nor teachers.
[ترجمه گوگل]دستیاران آموزشی فارغ التحصیل نه ماهی هستند و نه مرغ، نه دانشجو و نه معلم
[ترجمه ترگمان]دستیاران تدریس فارغ التحصیل نه ماهی و نه مرغ هستند، نه به طور کامل دانش آموزان و نه معلم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Chicken and ducks are two types of fowl.
[ترجمه گوگل]مرغ و اردک دو نوع مرغ هستند
[ترجمه ترگمان]مرغ و اردک دو نوع مرغ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Belle Hiya-sorry-the guinea fowl is proving more complicated than expected.
[ترجمه گوگل]Belle Hiya-ببخشید-مرغ هندی پیچیده تر از حد انتظار است
[ترجمه ترگمان]بل سلام، مرغ هندی پیچیده تر از آن چیزی است که انتظار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fowl, including ducks, geese, chickens and also pigeons, were kept near to the settlement in closes and open spaces.
[ترجمه گوگل]پرندگان اعم از اردک، غاز، جوجه و همچنین کبوتر در نزدیکی شهرک در فضاهای بسته و باز نگهداری می شدند
[ترجمه ترگمان]فاول که شامل اردک، غاز، مرغ و کبوتر نیز بود، در نزدیکی محل سکونت در بسته و فضاهای باز نگهداری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She sometimes puts slices of smoked guinea fowl around the edge to give added texture.
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات برش هایی از مرغ هندی دودی را در اطراف لبه قرار می دهد تا بافت بیشتری بدهد
[ترجمه ترگمان]او گاهی اوقات تکه های ماهی ماهی دودی را در اطراف لبه قرار می دهد تا بافت اضافی را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fish, fowl and meat, most with a decidedly Southwestern treatment, are represented on the menu.
[ترجمه گوگل]ماهی، مرغ و گوشت، که اکثراً دارای رفتاری کاملاً جنوب غربی هستند، در منوی این رستوران وجود دارند
[ترجمه ترگمان]ماهی، مرغ و گوشت، بیشتر با درمان در جنوب غربی، در منوی غذا نمایش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A hen or stewing chicken or fowl is a mature female chicken, more than ten months old.
[ترجمه گوگل]مرغ یا مرغ خورش یا مرغ مرغ ماده بالغی است که بیش از ده ماه سن دارد
[ترجمه ترگمان]یک مرغ، مرغ یا مرغ یک مرغ بالغ، بیشتر از ده ماه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Carve the fowl into 8 pieces.
[ترجمه گوگل]مرغ را به 8 قسمت برش دهید
[ترجمه ترگمان]مرغ را روی ۸ تیکه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Red jungle fowl, the ancestors of all our domestic chickens, sun themselves on the edge of the forest.
[ترجمه گوگل]پرندگان قرمز جنگل، اجداد همه جوجه های اهلی ما، خود را در لبه جنگل آفتاب می گیرند
[ترجمه ترگمان]جوجه سرخ جنگلی، اجداد همه جوجه ها، خود را در حاشیه جنگل پنهان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The red jungle fowl is the ancestor of the domestic chicken.
[ترجمه گوگل]مرغ جنگلی قرمز جد مرغ اهلی است
[ترجمه ترگمان]مرغ سرخ جنگلی، جد مرغ خانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Since my heart attack, I've eaten more fish and fowl and less red meat.
[ترجمه گوگل]از زمان حمله قلبی، ماهی و مرغ بیشتر و گوشت قرمز کمتری خوردم
[ترجمه ترگمان]از وقتی که حمله قلبی می کنم، بیشتر ماهی و مرغ و گوشت قرمز می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرنده (اسم)
bird, fowl, volant

مرغ (اسم)
bird, fowl, poultry, hen, hen bird

ماکیان (اسم)
fowl, poultry, hen

پرنده را شکار کردن (فعل)
fowl

انگلیسی به انگلیسی

• bird; chicken, rooster; domestic bird; meat from a chicken
hunt birds
a fowl is a bird, especially one that can be eaten as food.

پیشنهاد کاربران

fowl ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: طیور
تعریف: انواع پرندگانی که برای تخم گذاری یا تولید گوشت نگهداری می شوند
مرغ
[فَأوْل]
:SYN
Bird
. . . and fowl that fly above the earth in the open firmament of heaven
The Bible

بپرس