asshole


(ناپسند)، کون، سوراخ کون، پیزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (vulgar) the anus.

(2) تعریف: (slang) a contemptible or stupid person.
مشابه: prick

(3) تعریف: (slang) the worst part of a thing or place.
صفت ( adjective )
• : تعریف: (slang) contemptible or stupid.

انگلیسی به انگلیسی

• idiot, stupid person, ass (slang)

پیشنهاد کاربران

asshole / کله خر/آدم جاهل و یک دنده و مستبد به رأی . کسی که نمی توان روی حرفش حرف زد. ( فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ) .
بسیاری اوقات، از این اصطلاح برای اشاره و کنایه به 《نفهم بودن》 اشخاص، استفاده می شود.
تقریباً مترادف با واژه ی پارسی:
[[ کلّه شَق ]]
توضیح: گروهی "بَدَل کار" و "کُمدین" آمریکایی، ویدیوهایی با "همین نام AssHoles" ( ( که درواقع مجموعه ای است از حرکات، شوخی های خَرَکی وو. . . به شدت آسیب زا ) ) ساخته و منتشر کرده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

این یک اصطلاح کوچه بازاری و ناپسند است ( slang ) وبسته به این که در چه ساختاری و برای چه منظوری به کار رود، معنی های زیر را پیدا میکند:
سوراخ کون، گشاد، تنبل، احمق، خرفت، شرور، بی عقل، لَش
پفیوز
من این رس رو خوندم
یعنی: ( بیشعور. با. . ن• )
به نظرم نزدیک ترین کلمه به معنیش، کصخله.
اسم یک جور بازی ورق هم است
طبق موقعیتهایی که خودشون معمولا استفاده ظاهرا دو تا معادل تو زبان عامیانه ما داره
یکیش اسگول و خنگ هست
و یکیش هم لاشی و عوضی
کونی، کون گشاد، سوراخ گشاد
ولی برای کون گشاد میشه از lazy ass هم استفاده کرد
خود کلمه ی ass معنی کون یا باسن هست
کون گلابی
عوضی
یا مثلا طرف خیلی عوضیه
این اصطلاح به معنای کون گشاد هست و از دو جز assبه معتای کون و holeبه معنای سوراخ تشکیل شده و به ادمی که حال انجام کار های خودش رو نداره گفته میشه مث گشاد خودمون
کودن، نادان
کودن، احمق ( خودمانی )
هُرِه.
سوراخ کون . .
ب اصطلاح ، کصخل / دیوث / لاشی / عوضی
گاگول_اسکول
دوستان معنی دقیق این کلمه بیشعور هست
لطفا اصلاح کنید
اولا این یه فحش حساب میشه
دوما اگه یه خورده موقع فیلم زبون اصلی دقت میکردید متوجه کاربردش میشدید.
معادل فارسی نداره که بخوای بگی دقیقا این کلمه معنی این میشه.
کلا به آدمی که خودش رو به احمق بودن میزنه و عوضی بازی در میاره میگن ولی احمق نیست
...
[مشاهده متن کامل]

مثل یکی که یهوی میپیچه با ماشین جلوت و خودش رو میزنه به ندیدن و تازه طلب کار هم میشه

فقط اون ک گفته سیه چال!!! داداش یدفه بگو سیاه چاله و کمر هاپکینز رو تو قبر بشکن!!!
شخص احمق ، آزار دهنده ، نفرت انگیز
کمترین جذاب ، کون گشاد
معنی همه فحشی میده , دوستان هم خیلی تخصصی دربارش نظر دادن
پس فطرت
سوراخ کون . .
ب اصطلاح ، کصخل ، احمق ، بیناموس و . . :|
دیوث
بی شعور . خرچنگ
انسان کودن و احمق: طبق کاربرد خود انگلیسی زبانان گویند
Blackhole: سیه چال
Wormhole: کرم چال
Asshole: کون چال
معنای رایجش میشه عوضی یا بیشعور چنانکه کتاب بیشعوری نوشته ی خاویرکرمنت هم ترجمه ی همین واژه هست. ولی ابداع چنین واژه ای که از اس بمعنای مقعد درست شده بخاطر فرهنگ خیلی بالای غربیاست که ماهم خوشبختانه داریم
...
[مشاهده متن کامل]
ازشون تقلید میکنیم. این یه واژه ی عامیانه ی تاحدی بی ادبانه است. ولی واقعیت اینه که خیلی بی ادبانه است.

اینا چیه نوشتین =/ میشه دیوث / لاشی / عوضی
من دنبال کلمه ای فارسی بودم که دقیقا بتونه فردی رو که مشخصاتش توی ویکیپدیا اینطوری توصیف شده
https://en. wikipedia. org
/wiki/Asshole بیان کنه. معادلای بالا بعضیاشون تاحدودی می ]وره ولی نه کامل. دقت داشته باشیم که هر کلمه ای که کون داشت لزوما با معنای asshole همخوانی نداره. کون گشا، د احمق، لاشی و عوضی یا چیزایی که بالا گفته شده خیلی خیلی با هم فرق دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

stupid
پیزی
asshole
باید بدونی در چه مکانی و در چه زمانی داری استفادش میکنی
۱. در سختی میشه. کسخل
۲. در شادی میشه. دیوونگی
۳. در سکس میشه . کون گذاشتن
۴. در آزادی مستمر میشه. کونی
۵. در محل کار میشه. کون گشاد
بابا اینا چیه نوشین؟؟
معنی لغویش میشه سوراخ کون ولی اصطلاحش که خیلی هم رایجه میشه آدم لاشی و عوضی
Asshole=کسخل
پست فطرت
Asshole = anal = anus
من قبلا شنیدم که به معنای ( دیوس ) است
به نظرم ک. . ل میشه چون با واژه های احمق نادون و . . . هم معنی میشه
مرتیکه E. g "Move assholeتکون بخور مرتیکه
اسکول
در انگلیسی خودشون میگن asshole به شخص احمق و نادان میگن ولی چرا برای ما میشه مقعد و شما هرچی به دهنتون میاد میریزین بیرونو نمیدونم.
کون گشاد، کودن، احمق، عوضی و بیشعور
یعنی :
سوراخ کون
مفهوم:
آدم پاره. داغون شده
*کیون گشاد
*کیون سولاخ
*بی شعور
عوضی
بیشعور
احمق! حیوان! پفیوز! جانوار! گه!
Interjection برای آدم کثیف و نامرد
احمق ، کودن ، نادان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٩)

بپرس