1. the underlying cause
علت اصلی
2. the underlying trend
گرایش نهانی
3. oil pockets underlying the mountain
حفره های نفتی در زیر کوه
4. a sage who penetrates the underlying principles of physics
حکیمی که اصول بنیادی فیزیک را درک می کند
5. The bald statistics tell us nothing about the underlying trends.
[ترجمه گوگل]آمار طاس به ما چیزی در مورد روندهای اساسی نمی گوید
[ترجمه ترگمان]آمار کچل چیزی در مورد تمایلات زیربنایی به ما نمی گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The underlying theme of the novel is very serious.
[ترجمه گوگل]موضوع اصلی رمان بسیار جدی است
[ترجمه ترگمان]موضوع اصلی رمان بسیار جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Despite this month's disappointing figures, the underlying trend is healthy.
[ترجمه گوگل]علیرغم ارقام ناامیدکننده این ماه، روند زیربنایی سالم است
[ترجمه ترگمان]با وجود این ارقام نومید کننده ماه، روند اساسی سالم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The joke did not obscure the underlying seriousness of his point.
[ترجمه گوگل]این شوخی جدیت اصلی حرف او را پنهان نکرد
[ترجمه ترگمان]این شوخی نکته اساسی این نکته را مبهم نمی ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He has no illusions about the underlying reality of army life.
[ترجمه گوگل]او هیچ توهمی در مورد واقعیت اساسی زندگی ارتش ندارد
[ترجمه ترگمان]او هیچ گونه پندار درباره واقعیت اساسی زندگی نظامی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. An underlying pessimism infuses all her novels.
[ترجمه گوگل]بدبینی زیربنایی همه رمان های او را القا می کند
[ترجمه ترگمان]بدبینی اساسی در تمام رمان های او وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He theorized that the underlying cause of the war was slavery.
[ترجمه گوگل]او این نظریه را مطرح کرد که علت اصلی جنگ برده داری است
[ترجمه ترگمان]وی استدلال کرد که دلیل اصلی جنگ برده داری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The underlying assumption is that the amount of money available is limited.
[ترجمه گوگل]فرض اساسی این است که مقدار پول موجود محدود است
[ترجمه ترگمان]فرض اساسی این است که مقدار پول موجود محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Even so, the underlying trend is positive.
[ترجمه گوگل]با این حال، روند اساسی مثبت است
[ترجمه ترگمان]با این حال، روند اساسی مثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The underlying reasons for these differences will be explored in depth in the next chapter.
[ترجمه گوگل]دلایل اساسی این تفاوت ها در فصل بعدی به طور عمیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]دلایل اصلی این تفاوت ها در عمق در فصل بعد بررسی خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Beneath the festive mood there is an underlying apprehension.
[ترجمه گوگل]در زیر حال و هوای جشن، دلهره ای نهفته است
[ترجمه ترگمان]در زیر فضای جشن، نگرانی زیربنایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید