معنی: اشکاف، قفسه، جا رختی، موجودی لباسمعانی دیگر: (کلیه ی لباس های یک شخص - جامه های فصل یا جامه هایی برای هدف بخصوص) رخت و لباس، جامه ها، پوشاک، کمد، پستو (که در آن لباس می آویزند)، رختگاه، (به ویژه در تئاتر) اتاق جامه ها، رخت انبار، (تئاتر) مجموعه ی لباس ها، خزانه ی رخت
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1)تعریف: a tall upright cabinet or closet, or a small room, where clothes are kept. • مترادف: cabinet, closet • مشابه: armoire, bureau, chest, chest of drawers, chiffonier, dresser, walk-in
• (2)تعریف: a collection of clothes or costumes that is the property of one person or of a theater. • مترادف: costumes • مشابه: apparel, clothes, clothing, habiliment, outfit, things, trousseau
- He bought some new shirts to expand his wardrobe for summer.
[ترجمه گوگل] او چند پیراهن جدید خرید تا کمد لباس خود را برای تابستان گسترش دهد [ترجمه ترگمان] او چند پیراهن جدید خرید تا لباس خود را برای تابستان گسترش دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a spring wardrobe
پوشاک بهاره
2. after the fire, she had to buy a new wardrobe
پس از آتش سوزی مجبور شد رخت و لباس تازه بخرد.
3. Her wardrobe consists primarily of huge cashmere sweaters and tiny Italian sandals.
[ترجمه s] کمد لباس او عمدتاً از ژاکت های ترمه ای بزرگ و صندل های کوچک ایتالیایی تشکیل شده است
|
[ترجمه گوگل]کمد لباس او عمدتاً از ژاکت های ترمه ای بزرگ و صندل های کوچک ایتالیایی تشکیل شده است [ترجمه ترگمان]لباس او در درجه اول از شال کشمیر بسیار بزرگ و صندل های نرم ایتالیایی تشکیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The wardrobe was too heavy for me to move on my own.
[ترجمه اسماعیلپور] کمد لباس سنگین تر از آن بود که من بتنهایی بتوانم آنرا جابجا کنم.
|
[ترجمه گوگل]کمد لباس خیلی سنگین بود که نمی توانستم خودم حرکت کنم [ترجمه ترگمان]کمد لباس برای من خیلی سنگین بود که به تنهایی حرکت کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She stuffed her clothes in the wardrobe.
[ترجمه گوگل]لباس هایش را در کمد لباس فرو کرد [ترجمه ترگمان]لباس هایش را در گنجه گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه شیوا] آیا شما میتوانید اینها را در کمد آویزان کنید لطفا؟
|
[ترجمه گوگل]لطفا اینها را در کمد لباس آویزان کنید؟ [ترجمه ترگمان]میشه اینا رو بذاری تو کمد، لطفا؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Sally rifled through her wardrobe looking for a dress.
[ترجمه گوگل]سالی کمد لباسش را زیر و رو کرد و به دنبال لباسی بود [ترجمه ترگمان]سلی از کمد لباس هایش بیرون آمد و دنبال یک پیراهن گشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The wardrobe is made of chipboard with a pine veneer.
[ترجمه گوگل]کمد لباس از نئوپان با روکش کاج ساخته شده است [ترجمه ترگمان]گنجه از chipboard ساخته شده با روکش چوب کاج ساخته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She hung the dress up in the wardrobe.
[ترجمه گوگل]لباس را در کمد آویزان کرد [ترجمه ترگمان]لباس را در کمد اویزان کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Jeans are a staple part of everyone's wardrobe.
[ترجمه گوگل]شلوار جین جزء اصلی کمد لباس همه است [ترجمه ترگمان]شلوارهای جین بخش مهمی از کمد لباس هر فرد هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There are some spare hangers in the wardrobe if you want to hang your dress up.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید لباس خود را آویزان کنید، چند چوب لباسی یدکی در کمد لباس وجود دارد [ترجمه ترگمان]اگر بخواهی لباست را بپوشی چند جا در کمد هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He's really spiffed up his wardrobe since he started his new job.
[ترجمه گوگل]او از زمانی که کار جدید خود را شروع کرده است، کمد لباس خود را بسیار شیک کرده است [ترجمه ترگمان]از وقتی که شغل جدیدش رو شروع کرده، واقعا داره لباسش رو مرتب می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The rail in her wardrobe was crammed full of dresses.
[ترجمه گوگل]ریل کمد لباسش پر از لباس بود [ترجمه ترگمان]نرده کمد لباسش پر از لباس بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Scent your drawers and wardrobe with your favourite aromas.
[ترجمه گوگل]کشوها و کمد لباس خود را با رایحه های مورد علاقه خود معطر کنید [ترجمه ترگمان]لباس ها و کمد تو با aromas مورد علاقه - ت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[سینما] جامه دار [مسؤول لباسها] / لباس خانه [محل نگهداری لباسها] / [عمران و معماری] جارختی [نساجی] قفسه لباس
انگلیسی به انگلیسی
• cabinet or small room for holding clothes; collection of clothes or costumes a wardrobe is a tall cupboard in which you hang your clothes. someone's wardrobe is all of their clothes.
پیشنهاد کاربران
A tall cupboard in which you hang your clothes یک کمد بلند که لباس های خود را درآن آویزان می کنید.
noun [count] 1 a : a collection of clothes that a person owns or wears ◀️She has a new summer wardrobe. ◀️She has quite an extensive wardrobe. [=she has a lot of clothes] b : the clothes worn by actors in films, plays, etc. ; also : the department that keeps and takes care of the clothes for films, plays, etc. ... [مشاهده متن کامل]
◀️She went to wardrobe for her fitting. 2 : a room, closet, or chest where clothes are kept ◀️a walk - in wardrobe
در کتاب ایران بین دو انقلاب به عنوان صندوق خانه ترجمه شده
معادل بریتیش کلمه closet
CambridgeDictionary@ a department in a theatre, film company, etc. that is in charge of the clothes that the actors wear on stage, making certain that they are clean, repairing them and sometimes making them 👇👇👇 Wardrobe RON BECK Trog🎥
کمدلباسی I can find a wardrobe in the bedroom
مترادف لباس پوشیدن لباس بوفه کمد قفسه کابینت
کمد لباس کمد دیواری
رخت آویز
رگال به نظرم، اینم معادل امروزی تر و به درک امروزی نزدیک تره. محمدرضا ایوبی صانع
به این جمله دقت کنید: he went to the wardrobe to make sure he had a clean shirt میشه گفت کمد لباس، جالباسی، . . . محمدرضا ایوبی صانع