bark
/ˈbɑːrk//bɑːk/
معنی: کرجی، پوست درخت، عوعو، بارکاس، وغ وغ کردن، پوست کندن، عوعو کردن
معانی دیگر: (گیاه شناسی) پوست، پوسته، بشره، توزه، (عامیانه - در اثر افتادن و غیره) پوست خود را خراشیدن، پوست درخت که در چرمسازی و رنگرزی کاربرد دارد، پوست درخت را جوشاندن (به ویژه در رنگرزی و چرمسازی)، (درخت را) پوست کندن، (سگ) عوعو، واق واق، نوف، پارس، پارس کردن، واق واق کردن، صدای بلند (شبیه عوعو) کردن، دنگ دنگ کردن، (مثل سگ) به کسی پریدن، داد سر کسی زدن، فریاد (تندوکوتاه) کشیدن، هارت و پورت کردن، صدای واق واق مانند، ترق تروق، (شعر قدیمی) قایق (به ویژه زورق بادبان دار)، وه وه کردن

بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the harsh sound made by a dog.
• (2) تعریف: any sound similar to the bark of a dog.
• (3) تعریف: a sharp or brusque retort or request.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: barks, barking, barked
حالات: barks, barking, barked
• (1) تعریف: to utter a bark or barks.
• (2) تعریف: to make any sound similar to the bark of a dog.
• (3) تعریف: to speak in a harsh or brusque manner.
• مشابه: snap
• مشابه: snap
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to say in a harsh or brusque manner.
• مشابه: snap
• مشابه: snap
- He barked his orders at his staff.
[ترجمه alireza] او به کارکنان خودش دستور داد|
[ترجمه yasin] او به کار کنانش دستور داد|
[ترجمه گوگل] او دستورات خود را به کارکنانش داد[ترجمه ترگمان] به ستاد خود دستور داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: the outside covering of the trunks, branches, and roots of woody plants.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: barks, barking, barked
مشتقات: barkless (adj.)
حالات: barks, barking, barked
مشتقات: barkless (adj.)
• (1) تعریف: to remove the bark from.
• (2) تعریف: to rub or abrade the skin from.
اسم ( noun )
• : تعریف: a sailing ship with between three and five masts, all but one of which are square-rigged.
جمله های نمونه
1. bark an order
دادزنان دستور دادن
2. bark up the wrong tree
عوضی گرفتن،بیهوده کوشیدن
3. the bark of a pistol
صدای شلیک هفت تیر
4. the bark of an angry dog
صدای عوعو یک سگ خشمگین
5. to bark one's knee
زانوی خود را خراشیدن
6. his bark is worse than his bite
هارت و پورت او زیاد است،اهل عمل نیست ولی سر و صدایش زیاد است
7. their bark is worse than their bite
هیاهو می کنند ولی کاری از ایشان ساخته نیست،فقط هارت و پورت می کنند،سر و صدایشان از صدمه و زیانشان بیشتر است
8. the dog did not bark but growled menacingly
سگ پارس نکرد ولی بطور تهدید آمیزی غرید.
9. a distant cannon began to bark
صدای تیراندازی یک توپ از دوردست به گوش می رسید.
10. he had conditioned the dogs to bark as soon as a bell was rung
او سگ ها را خو داده بودکه به مجرد به صدا درآمدن زنگ پارس کنند.
11. this disease has caused a complete exfoliation of the bark of forest trees
این بیماری موجب ریزش کامل پوست درختان جنگل شده است.
12. He peeled the bark off that tree.
[ترجمه گوگل]او پوست آن درخت را کند
[ترجمه ترگمان]پوست درخت را کنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پوست درخت را کنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Timid dogs bark most.
[ترجمه گوگل]سگ های ترسو بیشتر پارس می کنند
[ترجمه ترگمان]سگ ها پارس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سگ ها پارس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You can't judge a tree by its bark.
[ترجمه Mohammad] نمیتوانی یک درخت را از روی پوستش قضاوت کنی.|
[ترجمه parmis] ظاهر بین نباش|
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید یک درخت را از روی پوست آن قضاوت کنید[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی با پارس کردن یه درخت قضاوت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He could subsist on bark and grass roots in the isolated island.
[ترجمه گوگل]او میتوانست از پوست درخت و ریشههای علفزار در جزیرهای منزوی زندگی کند
[ترجمه ترگمان]می توانست با پوست درخت و علف در جزیره ای دورافتاده زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می توانست با پوست درخت و علف در جزیره ای دورافتاده زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The people strip the bark and use it in medicines.
[ترجمه گوگل]مردم پوست آن را کنده و در داروها استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم پوست درخت را جدا می کنند و از آن در دارو استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردم پوست درخت را جدا می کنند و از آن در دارو استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. We found that birch bark could serve as paper.
[ترجمه گوگل]ما دریافتیم که پوست درخت غان می تواند به عنوان کاغذ عمل کند
[ترجمه ترگمان]ما متوجه شدیم که پوست درخت غان می تواند به عنوان کاغذ عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما متوجه شدیم که پوست درخت غان می تواند به عنوان کاغذ عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. He cut his name into the bark with his knife.
[ترجمه anzm] او با چاقویش روی پوست درخت، نامش را نوشت|
[ترجمه گوگل]او با چاقوی خود نام خود را در پوست برید[ترجمه ترگمان]نام خود را با چاقویش برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کرجی (اسم)
boat, barge, carvel, hoy, bark, barque, barquentine
پوست درخت (اسم)
bark, barque, barquentine, ross
عوعو (اسم)
bark, bow-wow
بارکاس (اسم)
bark, barque, barquentine
وغ وغ کردن (فعل)
bark
پوست کندن (فعل)
hide, pelt, bark, peel, pare, hull, rind, flense, skin
عوعو کردن (فعل)
bay, bark, bow-wow, yap, yowl
تخصصی
[عمران و معماری] پوست درخت
[نساجی] پشم شتر افغانستانی و ترکمن صحرایی و ترکمنستانی
[نساجی] پشم شتر افغانستانی و ترکمن صحرایی و ترکمنستانی
به انگلیسی
• outer covering of a tree; sound made by a dog; sharp loud cough; sound of a gunshot; type of sailboat
make a dog-like cry; speak harshly and loudly; remove bark from a tree
when a dog barks, it makes a short, loud noise, once or several times. verb here but can also be used as a count noun. e.g. his spaniel gave a sudden bark.
if you bark an order or question at someone, you shout it at them in a loud, rough voice.
bark is the tough material that covers the outside of a tree.
to bark up the wrong tree: see tree.
make a dog-like cry; speak harshly and loudly; remove bark from a tree
when a dog barks, it makes a short, loud noise, once or several times. verb here but can also be used as a count noun. e.g. his spaniel gave a sudden bark.
if you bark an order or question at someone, you shout it at them in a loud, rough voice.
bark is the tough material that covers the outside of a tree.
to bark up the wrong tree: see tree.
پیشنهاد کاربران
Of a dog ) make a loud short noise )
پارس کردن سگ
پارس کردن سگ
her bark is worse than her bite
زبونش مثل نیش مار می مونه!
زبونش مثل نیش مار می مونه!
واق واق کردن
هاپ هاپ کردن سگ .
موقع
پوست درخت
وغ وغ ( کردن ) سگ
* لطفا نگید " پارس"
* لطفا نگید " پارس"
جناب علیزاده:
پارس، پرده، پول، پل و پارچه از ریشه - پارت - هستند به معنی - بخشی از چیزی -
پارس یعنی - بخشی از سرزمین ایران -
پارچه یعنی - تکه -
یکپارچه یعنی - یک تکه -
پول یعنی - تکه ای فلز -
پارس صدای سگ هم یعنی - صدای بریده بریده و تکه تکه - و هیچ معنی توهین آمیز و ارتباطی به اعراب ندارد.
پارس، پرده، پول، پل و پارچه از ریشه - پارت - هستند به معنی - بخشی از چیزی -
پارس یعنی - بخشی از سرزمین ایران -
پارچه یعنی - تکه -
یکپارچه یعنی - یک تکه -
پول یعنی - تکه ای فلز -
پارس صدای سگ هم یعنی - صدای بریده بریده و تکه تکه - و هیچ معنی توهین آمیز و ارتباطی به اعراب ندارد.
جناب حاجی طرخانی:
عرض بنده ارتباطی به اعراب ندارد، وقتی واژگان مختلفی در فرهنگ و دایره لغات غنی پارسی برای ادای صدای حیوانی همچون سگ وجود دارد بهتر نیست نام دیگری جز نام "پارس" جاودانه بر آن برگزید؟ نمونه این عمل را ما در تمامی نام گذاری های افراد و اشیا انجام میدهیم کما اینکه در آن موارد نیز ارتباط منطقی بین پرهیز از برخی نام ها در برخی نام گذاری ها وجود ندارد، اما حسن این پرهیز دلنشین تر شدن و حفظ برخی حرمت هاست. با تشکر
عرض بنده ارتباطی به اعراب ندارد، وقتی واژگان مختلفی در فرهنگ و دایره لغات غنی پارسی برای ادای صدای حیوانی همچون سگ وجود دارد بهتر نیست نام دیگری جز نام "پارس" جاودانه بر آن برگزید؟ نمونه این عمل را ما در تمامی نام گذاری های افراد و اشیا انجام میدهیم کما اینکه در آن موارد نیز ارتباط منطقی بین پرهیز از برخی نام ها در برخی نام گذاری ها وجود ندارد، اما حسن این پرهیز دلنشین تر شدن و حفظ برخی حرمت هاست. با تشکر
attention this issue from "In Other Word" ( Mona Baker:p280 )
You're selling children! Farid barked
البته فرید فریاد زده، اما چون کار خلاف آدم فروشی رو انجام می ده، می تونیم برای توهین به شخصیت کثیفش بگیم فرید واق واق کرد، که هم فریاد زدنش رو می رسونه و هم توهینی که مترجم برای اون شخصیت پلید اعمال کرده است. دکتر محمدرضا ایوبی صانع
You're selling children! Farid barked
البته فرید فریاد زده، اما چون کار خلاف آدم فروشی رو انجام می ده، می تونیم برای توهین به شخصیت کثیفش بگیم فرید واق واق کرد، که هم فریاد زدنش رو می رسونه و هم توهینی که مترجم برای اون شخصیت پلید اعمال کرده است. دکتر محمدرضا ایوبی صانع
هاپ هاپ کردن سگ . .
واق واق کردن سگ
پارس کردن
یه نوع قایق هم هست
Their dogs bark
سگِ آنها واق واق میکند
سگِ آنها واق واق میکند
✔️ ( گیاه شناسی ) پوست
This tree bark can be used to make a black dye
This tree bark can be used to make a black dye
The shell of tree or the sound of dog shell پوست
میتونه برای وقتی هم که کسی چیزی رو با داد میگه استفاده بشه
پارس کردن سگ
معنی کانون زبان:
Make a loud short sound
معنی کانون زبان:
Make a loud short sound
when a dog barks, it makes a loud sound
واقواقیدن.
هاپهاپیدن.
هاپهاپیدن.
bark ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: دارپوست
تعریف: لایۀ خارجی ساقۀ درختان|||متـ . پوست درخت، پوست
واژه مصوب: دارپوست
تعریف: لایۀ خارجی ساقۀ درختان|||متـ . پوست درخت، پوست
1پارس کردن سگ
2پوست درخت
2پوست درخت
توپیدن
Of dog, make loud short noise
پوشش خارجی ساقه یا ریشه درختان یا سایر گیاهان چوبی، پوست
فعل_پارس کردن ( سگ )
اسم_پوست تنه درخت
اسم_پوست تنه درخت
کامنت سکشن اینجارو💀
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤