jilt

/ˈdʒɪlt//dʒɪlt/

معنی: فریفتن، ناگهان معشوق را رها کردن
معانی دیگر: معشوق (یامعشوقه یا دلدار یا دوست دختر یا پسر) را ول کردن، جفا کردن، بریدن (از)، ترک کردن، (امور عشقی) عهد شکنی کردن، زنی یا مردی که معشوق خود را یکباره رها کند، بیوفا

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jilts, jilting, jilted
مشتقات: jilter (n.)
• : تعریف: to break off relations with (a lover, fianc�e, or the like) esp. without good cause.
مترادف: ditch, drop, dump
مشابه: abandon, give the gate, reject

- The poor bride was jilted at the altar.
[ترجمه گوگل] عروس بیچاره را در محراب می کوبیدند
[ترجمه ترگمان] عروس بیچاره از محراب جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was both angry and heartbroken after his girlfriend jilted him.
[ترجمه گوگل] او پس از اینکه دوست دخترش او را عصبانی کرد، هم عصبانی و هم دل شکسته بود
[ترجمه ترگمان] اون هر دو عصبانی و دل شکسته بعد از اینکه دوست دخترش با اون برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She was stalked by a jilted ex-boyfriend.
[ترجمه گوگل]او توسط یک دوست پسر سابق بداخلاق تعقیب شد
[ترجمه ترگمان]اون با دوست پسر قبلیش رفت و آمد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He jilted her for his best friend's sister.
[ترجمه گوگل]او او را به خاطر خواهر صمیمی دوستش به جان هم انداخت
[ترجمه ترگمان]او را به خاطر خواهر بهترین دوستش رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was shot by her jilted lover.
[ترجمه گوگل]او مورد اصابت گلوله معشوق ژولیده اش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اون با معشوقه شکست خورده اون تیر خورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She jilted her fiance just before the wedding.
[ترجمه گوگل]او درست قبل از عروسی نامزدش را به هم زد
[ترجمه ترگمان]قبل از عروسی، نامزدش رو ول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Driven to distraction, he murdered the woman who jilted him.
[ترجمه گوگل]او که حواسش پرت شده بود، زنی را که او را آزار می داد، به قتل رساند
[ترجمه ترگمان]، برای حواس پرتی، اون زن رو کشته که به اون خیانت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was jilted by his fiancee.
[ترجمه گوگل]او توسط نامزدش سرگردان شد
[ترجمه ترگمان] اون از نامزدش جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her jilted boyfriend has sworn revenge on her new husband.
[ترجمه گوگل]دوست پسر داغدار او قسم خورده است که از شوهر جدیدش انتقام بگیرد
[ترجمه ترگمان]دوست پسرش قسم خورده که از شوهر جدیدش انتقام بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When he was jilted after five years together it had a devastating effect.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او پس از پنج سال زندگی مشترک به قتل رسید، تأثیر مخربی داشت
[ترجمه ترگمان]وقتی که پس از ۵ سال از هم جدا شد، یه اثر ویران کننده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Matthew Broderick and Meg Ryan are two jilted lovers who combine to seek revenge on their former partners.
[ترجمه گوگل]متیو برودریک و مگ رایان دو عاشق سرگردان هستند که برای انتقام از شرکای سابق خود با هم ترکیب می شوند
[ترجمه ترگمان]و \"متیو رایان\" و \"مگ رایان\" ۲ تا معشوقه شکست خورده هستن که با هم متحد میشن تا از شریک های قبلی خودشون انتقام بگیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Anyway she was off to jilt another fellow; his name is Percy.
[ترجمه گوگل]به هر حال، او قصد داشت یک همکار دیگر را به هم بزند نام او پرسی است
[ترجمه ترگمان]به هر حال اون یه نفر دیگه هم به هم زد اسمش \"پرسی\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Celtics, meanwhile, felt like the proverbial jilted lover.
[ترجمه گوگل]در همین حال سلتیکس احساس می کرد که عاشق ضرب المثلی است
[ترجمه ترگمان]در عین حال \"سلتی\" که مثل یه معشوقه شکست خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Kobe Bryant jilted college for professional basketball.
[ترجمه گوگل]کوبی برایانت کالج را برای بسکتبال حرفه ای آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]کوب برایانت college را برای بسکتبال حرفه ای ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "How, haven't harvested?"Connect pure north to jilt fishing rod under go to.
[ترجمه گوگل]"چطور، برداشت نکرده‌ای؟" شمال خالص را به چوب ماهیگیری زیر وصل کنید
[ترجمه ترگمان]\" چگونه، برداشت نشده است؟ شمال را به میله ماهیگیری jilt وصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is a pleasant fellow, and would jilt you creditably.
[ترجمه گوگل]او فردی خوشایند است، و شما را به طرز قابل قبولی آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]آدم مطبوعی است و اگر خواست به هم بزند به هم می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فریفتن (فعل)
fudge, cheat, hustle, wile, lure, decoy, charm, inveigle, entice, deceive, bewitch, delude, enchant, seduce, skunk, captivate, diddle, tempt, euchre, fob, jilt, mesmerize

ناگهان معشوق را رها کردن (فعل)
jilt

انگلیسی به انگلیسی

• woman who rejects her lover after encouraging him
reject, refuse, cast aside a lover
if you jilt someone who you have promised to marry, you end your relationship with them suddenly.

پیشنهاد کاربران

ترک کردن، رها کردن
قال گذاشتن ( معشوق ) ، کات کردن،
entrap

بپرس