lewd

/ˈluːd//ljuːd/

معنی: هرزه، شهوت پرست، ناشی از هرزگی
معانی دیگر: شهوانی، لچر، شهوت ران

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lewdly (adv.), lewdness (n.)
(1) تعریف: characterized by vulgarity or offensively explicit sexual references; bawdy.
مترادف: bawdy, dirty, licentious, lubricious, prurient, salacious, vulgar
متضاد: chaste, clean
مشابه: foulmouthed, horny, indecent, lustful, obscene, offensive, randy, ribald, smutty

- They were offended by the song's lewd lyrics.
[ترجمه Master assasin] ان ها از اشعار شهوت امیز اهنگ خوششان نیامد
|
[ترجمه گوگل] آنها از اشعار وقیحانه آهنگ آزرده شدند
[ترجمه ترگمان] آن ها از ترانه lewd song
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He couldn't resist making a lewd comment.
[ترجمه Master assasin] او نتنواست در مقابل سخنان شهوت امیز مقاومت کند
|
[ترجمه گوگل] او نتوانست در برابر اظهار نظر زشت مقاومت کند
[ترجمه ترگمان] او نمی توانست در برابر این سخنان lewd مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: tending to behave in an obsessively sexual and offensive manner.
مترادف: lecherous, libidinous, lustful, lusty, priapic, satyric
مشابه: abandoned, hircine, licentious, promiscuous, wanton

- A lewd drunken sailor followed her down the street.
[ترجمه گوگل] یک ملوان مست بدجنس او ​​را در خیابان تعقیب کرد
[ترجمه ترگمان] یک ملوان مست هرزه او را تا پایین خیابان دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he gave her a lewd look
به او نگاهی شهوت آمیز کرد.

2. Ignore him - he's being lewd.
[ترجمه گوگل]او را نادیده بگیرید - او بداخلاق است
[ترجمه ترگمان]به اون توجه نکن - اون داره هرزه رفتار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His arrest for lewd behaviour seriously damaged his credibility as a religious leader.
[ترجمه گوگل]دستگیری او به دلیل رفتار زشت به اعتبار وی به عنوان یک رهبر مذهبی آسیب جدی وارد کرد
[ترجمه ترگمان]دستگیری وی برای رفتار lewd به شدت به اعتبار او به عنوان یک رهبر مذهبی آسیب رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He smirked his lewd delight at the scene.
[ترجمه گوگل]او از این صحنه به شادی زشت خود پوزخند زد
[ترجمه ترگمان]او از این صحنه به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gerard was once accused of lewd behavior by a woman, which he did not challenge.
[ترجمه گوگل]جرارد یک بار توسط یک زن به رفتار زشت متهم شد که او آن را به چالش نکشید
[ترجمه ترگمان]ژرار یک بار به رفتار هرزه زنی متهم شد که او را به مبارزه دعوت نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lots of them are seriously lewd.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها به طور جدی بد اخلاق هستند
[ترجمه ترگمان]خیلی از آن ها seriously
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He would promise to help her, making lewd suggestions.
[ترجمه گوگل]او با ارائه پیشنهادهای زشت به او قول کمک می داد
[ترجمه ترگمان]قول می داد که به او کمک کند و پیشنهادهای هرزه ای به عمل آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They expressed their fury with the godly in lewd ballads that echo through Underdown's story.
[ترجمه گوگل]آنها خشم خود را از خداپرستان در تصنیف‌های وقیحانه‌ای که در داستان Underdown بازتاب می‌یابد ابراز کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها خشم خود را با the در اشعار هرزه که از داستان Underdown منعکس می شد، بیان داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was accused of lewd behavior by a woman from his own parish, then banished for seven years.
[ترجمه گوگل]او توسط زنی از محله خود به رفتار زشت متهم شد و سپس به مدت هفت سال تبعید شد
[ترجمه ترگمان]یک زن از ناحیه خودش به هرزگی متهم شد و پس از هفت سال تبعید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. ""Say no more!'' he grinned, giving her a lewd wink.
[ترجمه گوگل]پوزخندی زد و چشمکی زشت به او زد
[ترجمه ترگمان]! دیگه نگو لبخند شیطنت آمیزی زد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They frequented the tavern and engaged in unspecified lewd practices.
[ترجمه گوگل]آنها در میخانه رفت و آمد می کردند و به اعمال ناشایست نامشخصی می پرداختند
[ترجمه ترگمان]به میخانه می رفتند و کاره ای هرزه هرزه ای به عمل می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do you want what happened, or Joey's lewd version?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهی چه اتفاقی افتاده است یا نسخه زشت جوی؟
[ترجمه ترگمان]تو می خوای چه اتفاقی افتاده یا یه ورژن مسخره جویی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm not that mean, despicable, cowardly, lewd creature that horrible little man sees.
[ترجمه گوگل]من آن موجودی پست، حقیر، ترسو، فحشا نیستم که مرد کوچک وحشتناک می بیند
[ترجمه ترگمان]منظورم این نیست که این مرد کوچک زشت و cowardly که می بیند من نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lewd conduct is not appropriate behavior in the office.
[ترجمه گوگل]رفتار ناشایست رفتار مناسبی در اداره نیست
[ترجمه ترگمان]رفتار lewd رفتار مناسبی در این دفتر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هرزه (صفت)
perverse, bawdy, ribald, reprobate, immoral, loose, licentious, lewd, dissolute, harlot, lascivious, lubricious, libertine, profligate, sordid, rakish, scabrous, sloven, prurient, salacious, rakehelly, sluttish

شهوت پرست (صفت)
lewd, lecherous, voluptuous, salacious

ناشی از هرزگی (صفت)
lewd

انگلیسی به انگلیسی

• obscene, indecent, vulgar; lustful, licentious, lecherous
someone whose behaviour is lewd is interested in sex in a crude and unpleasant way.

پیشنهاد کاربران

شهوانی
Man charged with sending ⭐lewd⭐ pictures via WhatsApp
TheStar. com@
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : lewdness
✅️ صفت ( adjective ) : lewd
✅️ قید ( adverb ) : lewdly
of behaviour, speech, dress, etc
sexual in an obvious and rude way
صفت، ناپسند
( در رفتار، کلام، طرز لباس پوشیدن و. . . ) شهوانی و جنسی، به شکلی آشکار و بی ادبانه
Ignore him - he's being lewd
a lewd suggestion
Synonyms
lascivious/ formal disapproving
libidinous/ formal
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/lewd
رکیک جنسی
sexy
erotic

مبتذل، ناشایست،
offensive sexual ,
off color behavior
Vulgar, obscene, indecent
She began to gyrate to the music and sing a lewd song
منحرف

بپرس