utterance

/ˈətərəns//ˈʌtərəns/

معنی: نطق، گفتن، اظهار، سخن، اداء
معانی دیگر: طرز گفتن، قدرت بیان، سخنوری، گفته، حرف، بیان، (مهجور) مرگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something spoken, cried out, or otherwise vocally expressed.
مشابه: expression, speech, vocal

(2) تعریف: the act of speaking, crying out, or the like; act of uttering.
مشابه: talk

(3) تعریف: the power of speech or writing, esp. with regard to one's manner or style.

جمله های نمونه

1. give utterance to
بر زبان آوردن،بیان کردن

2. his final utterance
آخرین گفته ی او

3. a man who had no gift of utterance
مردی که از سخنوری بی بهره بود

4. His every utterance will be scrutinized.
[ترجمه گوگل]تمام گفته های او مورد بررسی قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]هر حرفی که میزنه مورد توجه قرار میگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Upon the utterance of this word, Dan and Harry exchanged a quick, meaningful look.
[ترجمه گوگل]با گفتن این کلمه، دن و هری نگاهی سریع و معنادار با هم رد و بدل کردند
[ترجمه ترگمان]به محض شنیدن این کلمه، دن و هری نگاهی تند و معنی داری رد و بدل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The speaker had great powers of utterance.
[ترجمه گوگل]گوینده قدرت بیان بالایی داشت
[ترجمه ترگمان]سخنران نیروی زیادی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, the utterance only succeeds in having this function if certain external conditions are fulfilled.
[ترجمه گوگل]با این حال، گفته تنها در صورتی موفق به داشتن این عملکرد می شود که شرایط خارجی خاصی برآورده شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این گفتار تنها در صورتی موفق می شود که این کار را انجام دهد اگر شرایط خارجی خاصی برآورده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The distinction between sentence and utterance is of fundamental importance to both semantics and pragmatics.
[ترجمه گوگل]تمایز بین جمله و گفتار هم برای معناشناسی و هم برای عمل شناسی اهمیت اساسی دارد
[ترجمه ترگمان]تمایز بین جمله و بیان اهمیت اساسی برای هر دو معنا شناسی و عملگرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The uncertainty of this utterance is indicated strongly in Stoppard's stage directions.
[ترجمه گوگل]عدم قطعیت این گفته به شدت در جهت‌های صحنه‌ای استوپارد نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]عدم قطعیت این گفتار به شدت در جهات مرحله Stoppard نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But why did the speaker deliberately produce an utterance which required reformulation?
[ترجمه گوگل]اما چرا گوینده عمداً سخنی را بیان کرد که نیاز به فرمول مجدد داشت؟
[ترجمه ترگمان]اما چرا این سخنران به عمد یک کلمه را بر زبان آورد که به reformulation نیاز داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She could choose her own partner in matrimony, as long as she gave no utterance to her passions and emotions.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست شریک زناشویی خود را انتخاب کند، به شرطی که احساسات و عواطف خود را ابراز نکند
[ترجمه ترگمان]او می توانست شریک زندگی زناشویی خود را با ازدواج انتخاب کند، تا زمانی که از عواطف و عواطف خود سخن نمی گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She has one great fear to which she will never give utterance.
[ترجمه گوگل]او یک ترس بزرگ دارد که هرگز آن را بیان نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او یک ترس بزرگ دارد که هرگز آن را به زبان نخواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The remaining elements complete the information and fulfil the communicative purpose of the utterance.
[ترجمه گوگل]عناصر باقیمانده اطلاعات را کامل می کنند و هدف ارتباطی گفته را برآورده می کنند
[ترجمه ترگمان]عناصر باقی مانده اطلاعات را کامل می کنند و هدف ارتباطی را به عمل می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are always referential alternatives possible to the speaker and addressee and to the observer in relation to any utterance.
[ترجمه گوگل]همیشه جایگزین های ارجاعی برای گوینده و مخاطب و ناظر در رابطه با هر گفته ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همیشه راه های ارجاعی برای گوینده و مخاطب و ناظر در رابطه با هر حرف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Lexical access is not an autonomous process which a central processor can direct towards any part of the utterance.
[ترجمه گوگل]دسترسی واژگانی یک فرآیند مستقل نیست که یک پردازنده مرکزی بتواند آن را به سمت هر بخشی از گفته هدایت کند
[ترجمه ترگمان]دسترسی Lexical یک فرآیند مستقل نیست که یک پردازنده مرکزی می تواند به سمت هر بخشی از گفتار هدایت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نطق (اسم)
address, speech, lecture, utterance, oration, peroration

گفتن (اسم)
utterance, iteration

اظهار (اسم)
signification, statement, avouchment, declaration, saying, utterance, remark, say, adduction, adductor, testimony, allegation, proposal, showing, predication, say-so

سخن (اسم)
word, discourse, speech, utterance, oration, talk, converse, conversation, dialogue, interlocution, rune, leden, locution

اداء (اسم)
utterance

انگلیسی به انگلیسی

• expression, pronouncement; saying, declaration, speech; style of speaking
an utterance is something expressed in speech or writing, such as a word or a sentence; a formal word.

پیشنهاد کاربران

utterance ( n ) ( ʌt̮ərəns ) =the act of expressing sth in words, e. g. to give utterance to your thoughts. =sth that you say, e. g. one of her few recorded public utterances.
utterance
کلام
utterance ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: گفته
تعریف: اصطلاحی که به پاره‏ای از گفتار ( واژه، جمله، گفتمان ) اطلاق می‏شود
گفته
پاره گفتار

cite
عبارت

بپرس