indisputably


بی چون و چرا، مسلما، بی گفتگو، بطور مسلم، بطور غیر قابل بحک

جمله های نمونه

1. Segovia, she said, was indisputably the finest guitar player of the twentieth century.
[ترجمه گوگل]او گفت سگویا بدون شک بهترین نوازنده گیتار قرن بیستم بود
[ترجمه ترگمان]او گفت که او به عنوان بهترین نوازنده گیتار در قرن بیستم انتخاب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This painting is indisputably one of his finest works.
[ترجمه گوگل]این تابلو بدون شک یکی از بهترین آثار اوست
[ترجمه ترگمان]این نقاشی بی تردید یکی از زیباترین آثار اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One of these lies is graphically and indisputably demonstrated by intelligence we collected on June 2 last year.
[ترجمه گوگل]یکی از این دروغ‌ها با اطلاعاتی که در 2 ژوئن سال گذشته جمع‌آوری کردیم، به‌طور گرافیکی و غیرقابل انکاری نشان داده می‌شود
[ترجمه ترگمان]یکی از این دروغ ها به صورت گرافیکی و بی چون و چرا توسط اطلاعاتی که در ۲ ژوئن سال گذشته جمع آوری کردیم نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This novel is indisputably his finest work.
[ترجمه گوگل]این رمان بدون شک بهترین اثر اوست
[ترجمه ترگمان]این رمان بدون چون و چرا بهترین اثر اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here, indisputably, photography was the vehicle.
[ترجمه گوگل]در اینجا، بدون شک، عکاسی وسیله نقلیه بود
[ترجمه ترگمان]در اینجا، بدون شک، عکاسی وسیله نقلیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet, while Foinavon was indisputably lucky, bravery and skill also came into the reckoning.
[ترجمه گوگل]با این حال، در حالی که فویناون مسلماً خوش شانس بود، شجاعت و مهارت نیز وارد حساب شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، در حالی که Foinavon کاملا خوش شانس بود، شجاعت و مهارت نیز به حساب می آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Indisputably, White House service is no ordinary opportunity.
[ترجمه گوگل]بدون شک، خدمات کاخ سفید یک فرصت معمولی نیست
[ترجمه ترگمان]indisputably، کاخ سفید، یک فرصت معمولی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although the sunroom's plaster fireplace surround is indisputably tinted black, that's only to hide soot.
[ترجمه گوگل]اگر چه دور تا دور شومینه گچی اتاق آفتابی بدون شک سیاه رنگ شده است، اما این فقط برای پنهان کردن دوده است
[ترجمه ترگمان]اگرچه بخاری دیواری گچی و بی چون و چرا سیاه است و فقط برای پنهان کردن دوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But Valentine's Day would indisputably be last. No question.
[ترجمه گوگل]اما روز ولنتاین بدون شک آخرین خواهد بود سوالی نیست
[ترجمه ترگمان]اما روز ولنتاین تمام می شد سوال بی سوال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Indisputably, the application of open spandrel design makes the bridge more exquisite.
[ترجمه گوگل]بدون شک، استفاده از طرح اسپندل باز پل را نفیس تر می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، کاربرد طرح spandrel باز پل را بسیار زیبا می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Indisputably, white as a color exists only in dictionaries and is unchangeable only in dictionaries.
[ترجمه گوگل]بدون شک سفید به عنوان یک رنگ فقط در فرهنگ لغت وجود دارد و تنها در فرهنگ لغت تغییر ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]سفید به عنوان رنگ فقط در فرهنگ لغت وجود دارد و تنها در فرهنگ لغت تغییر ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The history indisputably that CCP is invincible.
[ترجمه گوگل]تاریخ مسلم است که ح‌ک‌چ شکست ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]تاریخ بی چون و چرا که CCP شکست ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Several thousand PLA troops are indisputably stationed in the Khunjerab Pass on the Xinjiang border to protect the Karakoram highway, which PLA soldiers are now repairing in several places.
[ترجمه گوگل]چندین هزار نیروی PLA بدون شک در گذرگاه خنجراب در مرز سین کیانگ مستقر هستند تا از بزرگراه قراقورام محافظت کنند، که اکنون سربازان PLA در چندین مکان در حال تعمیر آن هستند
[ترجمه ترگمان]چندین هزار سرباز PLA به طور قطع در گذرگاه Khunjerab در مرز Xinjiang مستقر شده اند تا از بزرگراه قره قروم که اکنون سربازان PLA در چندین جا تعمیر می کنند محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the vote was indisputably an important victory for Barack Obama and Democrats in Congress.
[ترجمه گوگل]اما این رای بدون شک یک پیروزی مهم برای باراک اوباما و دموکرات ها در کنگره بود
[ترجمه ترگمان]اما این رای گیری بدون شک پیروزی مهمی برای باراک اوباما و دموکرات ها در کنگره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That's what makes Bush the man of the hour, for these are indisputably good times.
[ترجمه گوگل]این همان چیزی است که بوش را به مرد روز تبدیل می کند، زیرا این روزها بدون شک زمان خوبی هستند
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که بوش را به عنوان مردی در ساعت تبدیل می کند، چون آن ها مسلما اوقات خوبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• undeniably, irrefutably, unquestionably; certainly, obviously

پیشنهاد کاربران

قطعا
یقینا
مطمئنا
100%
indisputably ( adv ) = unmistakably ( adv )
به معناهای: به طور حتم، بی چون و چرا، مسلماً، به طورمسلم، به طرزی آشکار، به نحوی واضح، به طور کاملاً مشخص، بدون تردید، بدون شک
پر واضح است
غیرقابل انکار - انکارناپذیر

بپرس