afar

/əˈfɑːr//əˈfɑː/

معنی: از دور، دورادور
معانی دیگر: (قدیمی) در دور دست، بافاصله، غالبا قبل از ان from و بعدازان off میاید

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: at, to, or from a distance; far off.
مشابه: far

- We saw afar the sails of the ship.
[ترجمه مهرداد] ما بادبان کشتی را از دور دیدیم
|
[ترجمه گوگل] بادبان های کشتی را از دور دیدیم
[ترجمه ترگمان] از دور بادبان کشتی را دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a far distance.

- He came from afar.
[ترجمه گوگل] او از راه دور آمد
[ترجمه ترگمان] از دور می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. from afar
از دور

2. towchal lights gleamed from afar
چراغ های توچال از دور سوسو می زد.

3. his stagger was noticeable from afar
تلوتلو خوردن او از دور آشکار بود.

4. i noticed its stink from afar
گند آن را از دور احساس کردم.

5. a faint noise was coming from afar and he bid us hark
صدای خفیفی از دور می آمد و او خواست که گوش فرا دهیم.

6. his singing could be heard from afar
آواز او از دور شنیده می شد.

7. julie only saw the elephant from afar
جولی فقط فیل را از دور دید.

8. the explosion could be heard from afar
صدای انفجار از دور شنیده می شد.

9. the lights of kashan twinkled from afar
چراغ های کاشان از دور سوسو می زدند.

10. the whales' spouts were visible from afar
آبفشانه ی نهنگ ها از دور پیدا بود.

11. their boos could be heard from afar
صدای هو کردن آنها از دور شنیده می شد.

12. their laughter could be heard from afar
صدای خنده ی آنها از دور شنیده می شد.

13. i heard the church bell ding-donging from afar
از دور صدای دینگ دانگ کردن زنگ کلیسا را شنیدم.

14. it is hard to judge distances from afar
تشخیص فواصل،از راه دور دشوار است.

15. the winners' horselaugh could be heard from afar
خنده های خرکی برندگان از دور به گوش می رسید.

16. i saw the loop of the river from afar
من از دور انحنای رودخانه را دیدم.

17. to hear the call of a drum from afar . . . .
آواز دهل شنیدن از دور . . .

18. the chimney of the house could be seen from afar
دودکش خانه از دور پیدا بود.

19. the peal of our victory could be heard from afar
صدای ناقوس هایی که پیروزی ما را اعلام می کردند از دور شنیده می شد.

20. the chime of the cathedral bells can be heard from afar
آهنگ ناقوس های کلیسا از دور به گوش می رسد.

21. The petrel came winnowing in from afar on the sea.
[ترجمه گوگل]نفتکش از دور به دریا وارد شد
[ترجمه ترگمان]The از دور از دور در دریا می ریختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Seen from afar, its towering buildings beckon the visitor in.
[ترجمه گوگل]ساختمان های سر به فلک کشیده آن که از دور دیده می شوند، بازدیدکننده را به سمت خود جذب می کنند
[ترجمه ترگمان]از دور، ساختمان های مرتفع آن به صدا در می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. A lighthouse was flashing afar on the sea.
[ترجمه گوگل]فانوس دریایی از دور بر روی دریا چشمک می زد
[ترجمه ترگمان]یک فانوس دریایی از دور در دریا می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Even from afar the castle was most impressive.
[ترجمه گوگل]حتی از دور قلعه بسیار چشمگیر بود
[ترجمه ترگمان]حتی از دور قلعه بسیار تحسین برانگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. From afar, or even up close, the bridge is nothing more than a thin, unsteady shimmer of bamboo.
[ترجمه گوگل]از دور، یا حتی از نزدیک، این پل چیزی نیست جز درخشش نازک و ناپایدار بامبو
[ترجمه ترگمان]از دور، یا حتی نزدیک، پل چیزی بیشتر از یک لرزش ضعیف و لرزان نی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. She'd distrusted him from afar, for some time, even before leaving London, before ever setting eyes on him.
[ترجمه گوگل]او از دور به او بی اعتماد شده بود، برای مدتی، حتی قبل از ترک لندن، قبل از اینکه به او نگاه کند
[ترجمه ترگمان]از دور تا به حال از دور به او بدگمان بود، حتی قبل از اینکه لندن را ترک کند، پیش از آن که چشم به او دوخته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از دور (قید)
afar

دورادور (قید)
afar

انگلیسی به انگلیسی

• from far off; from a distance
from afar means from a long way away; a literary expression.

پیشنهاد کاربران

از دوردست ها
from afar ( Idioms ) : ( literary ) from a long distance away. Ox

بپرس