nap

/ˈnæp//næp/

معنی: چرت، خواب، پرز، خواب نیمروز، غنودن، چرت زدن
معانی دیگر: پینکی رفتن، خواب سبک و کوتاه، قیلوله، بی دقتی کردن، هر سطح نرم و پرز مانند (مثلا پشت چرم)، (فرش و مخمل و غیره) پرز، خواب پارچه، مخفف: napoleon، درپارچه و فرش خواب

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to sleep briefly, esp. during daylight hours.
مترادف: catnap, doze, snooze
مشابه: crash, drop off, drowse, nod, rest, sleep, slumber

(2) تعریف: to lack alertness, esp. in the face of danger.
مترادف: sleep
مشابه: drowse, relax, repose, rest

- The attack caught the enemy troops napping.
[ترجمه فیروز هومند] این حمله چرت نیروهای دشمن را بهم زد
|
[ترجمه Kanani] چرت . . . را پاره کردد
|
[ترجمه گوگل] این حمله باعث چرت زدن نیروهای دشمن شد
[ترجمه ترگمان] حمله به قشون دشمن در حال چرت زدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a short interval of sleep, esp. during daylight hours.
مترادف: catnap, forty winks, nod, siesta, snooze
مشابه: doze, rest, sleep, slumber
اسم ( noun )
• : تعریف: a soft or furry surface on cloth or leather caused by raised, fuzzy fibers.
مشابه: pile, surface, texture, weave
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: naps, napping, napped
• : تعریف: to form or bring up the nap on (leather or cloth).
مشابه: tease

جمله های نمونه

1. postprandial nap
چرت پس از خوراک

2. he used to nap in front of the t. v.
او جلو تلویزیون پینکی می رفت.

3. hills with a nap of green grass
تپه ها با پوشش پرز مانندی از علف سبز

4. to take a nap
به خواب کوتاه فرو رفتن

5. i took a short nap during the lunch break
هنگام تعطیل برای نهار،چرت کوتاهی زدم.

6. to feel fresh after a nap
پس از خوابی کوتاه احساس نیرو کردن

7. he flopped over on his left side for a last nap
برای آنکه یک چرت دیگر هم بزند روی طرف چپ خود غلتید.

8. the train is going to be late; in the meantime, let us take a nap
ترن تاخیر دارد،بیایید در این مدت قدری چرت بزنیم.

9. Grandpa usually has/takes a nap after lunch.
[ترجمه فاطمه] پدربزرگ معمولا بعد از ناهارخواب کوتاهی دارد.
|
[ترجمه ایران] پدر بزرگ معمولا بعد از ناهار چرت می زند
|
[ترجمه گوگل]پدربزرگ معمولاً بعد از ناهار چرت می‌زند
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ معمولا بعد از ناهار چرت می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr. Green usually has a nap after lunch.
[ترجمه گوگل]آقای گرین معمولا بعد از ناهار چرت می زند
[ترجمه ترگمان]آقای گرین معمولا بعد از ناهار چرت می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why don't you take a nap?
[ترجمه فاطمه] چرا چرت نمی زنید
|
[ترجمه معلم زبانکده ایران زمین در کازرون] چرا چرت نمی زنید?
|
[ترجمه گوگل]چرا چرت نمیزنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا چرت نمی زنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An elderly person may nap during the day and then sleep only five hours a night.
[ترجمه گوگل]یک فرد مسن ممکن است در طول روز چرت بزند و سپس فقط پنج ساعت در شب بخوابد
[ترجمه ترگمان]یک فرد مسن ممکن است در طول روز چرت بزند و سپس فقط پنج ساعت در شب بخوابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Why don't you take a nap to rest up for the party?
[ترجمه گوگل]چرا برای مهمانی استراحت نمی کنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا برای مهمونی استراحت نمی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A ten-minute power nap can boost your productivity.
[ترجمه گوگل]یک چرت ده دقیقه ای با قدرت می تواند بهره وری شما را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]یک چرت ده دقیقه ای می تواند بهره وری شما را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The baby always has an afternoon nap.
[ترجمه مهدی] کودک در بعد از ظهر یک چرت میزند
|
[ترجمه گوگل]نوزاد همیشه یک چرت بعد از ظهر دارد
[ترجمه ترگمان]نوزاد همیشه یک چرت بعد از ظهر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Mother put her daughter down for her nap.
[ترجمه گوگل]مادر دخترش را برای چرت زدن زمین گذاشت
[ترجمه ترگمان]مادر دخترش را برای چرت زدن به زمین گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرت (اسم)
snooze, nap, doze, slumber

خواب (اسم)
sleeping, fluff, sleep, nap, dream, noctambulism, noctambulation

پرز (اسم)
nap, lint

خواب نیمروز (اسم)
nap, siesta

غنودن (فعل)
sleep, repose, snug, nap, slumber, nuzzle

چرت زدن (فعل)
caulk, catnap, snooze, nap, doze, slumber, dawdle, drowse

تخصصی

[نساجی] پرز - کرک - خاب وطرف پرزدار پارچه - پاچه پرزدار - نپ
[ریاضیات] سفره

انگلیسی به انگلیسی

• network exchange point equipped with large-scale switching facilities and serving as a connection point between individual internet service providers (telecommunications)
light sleep, short sleep (usually during the day)
soft fibrous surface of a fabric that usually lies in one direction; soft superficial texture of a piece leather
doze, sleep lightly (during the day); act recklessly; be unprepared
create a soft surface on fabric or leather by rubbing and scraping; raise up the nap of a fabric by rubbing against the weave of the fabric
a nap is a short sleep during the day.
if you nap, you fall asleep for a short time during the day.
if someone is caught napping, something happens to them when they are not prepared for it.

پیشنهاد کاربران

NAP: Non - aggression principle
اصل عدم تجاوز
take a short nap
چرت کوتاهی زدن
Short sleep
خواب پارچه ( مثل مخمل یا خز و ژاکاردهاو. . )
nap ( مهندسی بسپار - الیاف )
واژه مصوب: پُرزه
تعریف: الیافی ریز بر روی پارچه یا نمد، حاصل از فرایند پُرزه ای کردن
snooze
چرت ، چرت زدن ، پرز ( خیلی کم، مخصوصاً برای نجاری )
چرت زدن

بپرس