storm

/ˈstɔːrm//stɔːm/

معنی: کولاک، طوفان، توفان، باد شدید، طوفان مستقیم، تغییر ناگهانی هوا، با حمله گرفتن، متلاطم شدن، یورش اوردن، توفانی شدن، موج زدن، موجدار بودن
معانی دیگر: توفان (طوفان)، توفند، (مجازی) ریزش شدید هرچیز، بحران، نابسامانی، آشفتگی، توفانی بودن یا شدن، (به شدت) وزیدن، کولاک کردن، (به شدت) باریدن (برف یا باران یا تگرگ)، بورانی شدن، یورش بردن، هجوم بردن، تک غافلگیرانه کردن، (با خشم) مورد حمله یا پرسش قرار دادن، توفیدن، خروشیدن، (با خشم و شتاب) انجام دادن، شتافتن، شتابیدن، ریختن (به خیابان ها و غیره)، بارش شدید (برف یا تگرگ یا باران)، رگبار، (هواشناسی) کولاک، تند باد (بادی که تندی آن میان 64 تا 72 مایل در ساعت باشد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a turbulent condition of the atmosphere, usu. accompanied by rain, snow, thunder, or lightning.
مترادف: squall, tempest

(2) تعریف: a heavy or sudden discharge of objects or blows.
مترادف: barrage, salvo
مشابه: hail

- a storm of punches to the head
[ترجمه پارسا تقوی] یک طوفان از مشت به سران .
|
[ترجمه ستین] طوفان از مشت به سر
|
[ترجمه گوگل] طوفانی از مشت به سر
[ترجمه ترگمان] سیلی از مشت به سر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a vehement or violent outburst.
مترادف: eruption, outburst
مشابه: fury, hail, passion, rage, riot

- a storm of anger
[ترجمه گوگل] طوفان خشم
[ترجمه ترگمان] طوفانی از خشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a disturbance or upheaval of affairs.
مترادف: disruption, disturbance, furor, upheaval
مشابه: commotion, turbulence

- a political storm
[ترجمه یجی] یک طوفان سیاسی
|
[ترجمه م] یک موج سیاسی
|
[ترجمه گوگل] یک طوفان سیاسی
[ترجمه ترگمان] یک طوفان سیاسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: storms, storming, stormed
(1) تعریف: of wind, weather, or precipitation, to blow or fall forcefully; rage.
مترادف: blow, bluster, rage, squall
مشابه: gust, howl, pour, rave, roar, thunder

(2) تعریف: to display violent emotion; rage.
مترادف: rage, rant
مشابه: bellow, blow up, bluster, boil, explode, fulminate, rampage, rave

(3) تعریف: to move or rush angrily.
مترادف: charge, rush
مشابه: flounce, rage, stamp, stomp, stride, tear, tramp
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: stormless (adj.), stormlike (adj.)
• : تعریف: to attack; assault.
مترادف: charge, rush
مشابه: assault, attack, beset, besiege, blitz, bombard, descend upon, invade, raid, siege, strike

- The army stormed the enemy defenses last night.
[ترجمه گوگل] ارتش شب گذشته به پدافند دشمن یورش برد
[ترجمه ترگمان] ارتش دیشب با نیروهای دشمن حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. storm - tossed sea
دریای متلاطم در اثر توفان

2. storm one's way (across or in or through)
شتابان و خروشان رد شدن،با خشم و سرعت حرکت کردن

3. a storm in the caspian sea
توفان در دریای خزر

4. a storm of bullets
رگباری از گلوله

5. a storm of student protests
توفانی از اعتراضات دانشجویان

6. a storm packing winds of 90 miles an hour
طوفانی که دارای بادهای 90 میل در ساعت بود

7. a storm zapped the coast
توفان کرانه را داغان کرد.

8. another storm overtook the helpless mariners
طوفان دیگری بر ملوانان بیچاره نازل شد.

9. the storm abated
توفان فروکش کرد.

10. the storm caused several outages in azarbayjan
توفان موجب چندین خاموشی در (استان) آذربایجان شد.

11. the storm demolished my hopes
توفان امیدهای مرا نقش بر آب کرد.

12. the storm flattened the forest
طوفان درختان جنگل را انداخت.

13. the storm gradually weakened
توفان کم کم ضعیف شد.

14. the storm is doing its worst
توفان دارد کولاک می کند.

15. the storm is still raging
توفان هنوز دارد کولاک می کند.

16. the storm left us without telephone service
توفان موجب شد که تلفن ما قطع شود.

17. the storm leveled the tree
توفان درخت را انداخت.

18. the storm occasioned another delay in our plans
طوفان موجب تاخیر دیگری در برنامه های ما شد.

19. the storm of native movies now flooding the country
سیل فیلم های وطنی که اکنون کشور را فرا گرفته است

20. the storm passed and the sun shone again
طوفان پایان یافت و آفتاب دوباره درخشید.

21. the storm split our sail in the middle
توفان بادبان ما را از وسط درید.

22. the storm tailed off
توفان کم کم از بین رفت.

23. the storm that is brewing against the prime minister
توفانی که برعلیه نخست وزیر در حال به وجود آمدن است.

24. the storm unleashed its fury on the coastal regions
توفان خشم خود را بر نواحی ساحلی فرو بارید.

25. the storm whiffed dry snow into their faces
توفان،برف خشک را بر صورت های آنها می دمید.

26. the storm will subside
توفان آرام خواهد شد.

27. the storm wrenched young trees off the ground
توفان درختان جوان را از جا کند.

28. to storm a speaker with questions
سخنران را با توفانی از پرسش روبرو کردن

29. a bad storm
توفان شدید

30. a dreadful storm
توفان سهمگین

31. a fierce storm
توفان بی امان

32. a freak storm that had not happened for centuries
طوفانی غیرعادی که قرن ها اتفاق نیفتاده بود.

33. a full-blown storm
توفان تمام عیار

34. a furious storm
توفان ویرانگر

35. a terrific storm
توفان شدید

36. a violent storm
توفان شدید

37. an economic storm
آشفتگی اقتصادی

38. an ugly storm
یک توفان وحشتناک

39. finally the storm relented and we continued our journey
بالاخره توفان فرو نشست و ما به سفر خود ادامه دادیم.

40. in a storm
در توفان

41. the expected storm did not occur
توفان پیش بینی شده به وقوع نپیوست.

42. the relentless storm lasted nine days
توفان بی امان نه روز ادامه داشت.

43. then the storm struck
سپس توفان به خروش آمد.

44. when a storm is expected, sails are furled securely around the spars
وقتی توفان در راه است،بادبان ها را محکم دور دکل ها می بندند.

45. after a storm calms a calm
پس از توفان هوا آرام می شود،تا پریشان نشود کار به سامان نرسد

46. take by storm
غافلگیر کردن

47. at noon, the storm reached its crescendo
هنگام ظهر توفان به اوج خود رسید.

48. to venture a storm
یارای برخورد با توفان را داشتن

49. we weathered the storm
توفان را تحمل کردیم.

50. a lull before the storm
آرامش پیش از توفان

51. clouds that forebode a storm
ابرهایی که از توفان آگاهی می دادند

52. evanescent like a spring storm
زودگذر همچون توفان بهاری

53. the boat overrode the storm
کشتی توفان را پشت سر گذاشت.

54. the sky threatens a storm
آسمان خبر از توفان می دهد.

55. the track of a storm
مسیر توفان

56. the unmistakable signature of storm
نشان محرز توفان

57. the vigor of a storm
قدرت یک توفان

58. any port in a storm
غریق به هر کاهی آویزان می شود،در توفان هر بندری غنیمت است

59. any port in a storm
هر وسیله ی فرار از خطر (ولو اینکه ناخوشایند باشد)

60. a boat tossed by the storm
قایقی که توفان آن را بالا و پایین می برد

61. a ship stranded by the storm
کشتی که توفان آنرا به گل نشانده است

62. he flew on, notwithstanding the storm
با وجود طوفان به پرواز ادامه داد.

63. his words adumbrated the coming storm
حرف های او حاکی از توفان آینده بود.

64. i warned them about the storm
درباره ی توفان به آنها هشدار دادم.

65. the mindless force of a storm
طوفان سردرگم

66. the sea was wild with storm
توفان دریا را متلاطم کرده بود.

67. they carried the town by storm
با یورش ناگهانی شهر را گرفتند.

68. we are heading into a storm
ما داریم به سوی توفان می رویم.

69. at the very height of the storm
درست در بحبوحه ی توفان

70. divine retribution in the form of storm and floods
تنبیه الهی به صورت توفان و سیل

مترادف ها

کولاک (اسم)
storm, blizzard, ice storm

طوفان (اسم)
gale, storm, flood, typhoon, hurricane, deluge

توفان (اسم)
squall, storm, tornado, tempest, windstorm

باد شدید (اسم)
storm

طوفان مستقیم (اسم)
storm

تغییر ناگهانی هوا (اسم)
storm

با حمله گرفتن (فعل)
storm

متلاطم شدن (فعل)
rage, storm

یورش اوردن (فعل)
raid, storm, sally, sortie

توفانی شدن (فعل)
squall, storm, tempest

موج زدن (فعل)
wave, surge, billow, fluctuate, storm

موجدار بودن (فعل)
surge, billow, storm

تخصصی

[عمران و معماری] توفان - رگبار
[زمین شناسی] توفان - باد شدیدی با درجه 11 که سرعت آن به حدود 59 تا 115 کیلومتر در ساعت برسد
[آب و خاک] توفان، رگبار، تفتان

انگلیسی به انگلیسی

• squall, tempest, strong atmospheric disturbance which brings strong winds and sometimes precipitation; intense barrage of objects or blows; violent emotional outburst, fury; disruption, disturbance
blow with great force (of wind); fall heavily, come down with great force (of precipitation); rage; charge, forcefully assault
a storm is very bad weather, with heavy rain, strong winds, and often thunder and lightning.
a storm is also an angry or excited reaction from a large number of people.
if you storm into or out of a place, you enter or leave it quickly and noisily, because you are angry.
to storm means to say something very loudly and angrily; a literary use.
if people storm a place, they attack it.
if someone or something takes a place by storm, they are very successful in that place.

پیشنهاد کاربران

طوفان
مثال: The storm knocked down trees and power lines.
طوفان درختان و خطوط برق را ویران کرد.
طوفان. کولاک، تغییر ناگهانی هوا، توفانی شدن، با حمله گرفتن، یورش آوردن، معماری: طوفان
فاجعه
storm ( n ) ( stɔrm ) =very bad weather with strong winds and rain, and often thunder and lightning, e. g. violent storms.
storm
تو کتاب vocab in use نوشته به حالت باران شدید و باد تند میگن
Up a storm
به معنی انجام دادن کاری با هیجان و شدت زیاده.
Talk up a storm
Bake up a storm
Run up a storm
. . .
Vigorously, enthusiastically, or to an excessive degree.
I didn't get a chance to ask her about that because she was talking up a storm the whole night.
...
[مشاهده متن کامل]

Sometimes, when I'm really stressed out, I go into the kitchen and bake up a storm to focus my attention on something positive.
You guys sure danced up a storm at the wedding last night—no wonder you're exhausted!

اگر فعل باشه، یکی از معانیش میشه: ناگهان به مکانی حمله ور شدن
1/طوفان
2/موج، هجوم
یورش
storm توفان
Thunder رعدوبرق
rain باران
Snow برف
Thunderstorm طوفان و رعدو برق
. . .
the storm with a bad wind and lightening
storm ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: توفان
تعریف: حالت آشفتگی در جوّ که بر سطح زمین تأثیر بگذارد و نشان‏دهندۀ هوای نامساعد و احتمالاً مخرب باشد
با عصبانیت حرکت کردن
Sam threw his books down in disgust and stormed out of the room
سام کتاب هاشو با انزجار انداخت و با داد و هوار ار اتاق بیرون رفت
( ریاضی 95 ، خارج 92 ، 3000 )
hurricane = باد خیلی شدید ( طوفان )
storm = باد و باران شدید هم زمان
thunderstorm= رعد و برق و باران و گاهی همراه با باد
storm=Very bad weather with heavy rain and strong winds.
طوفان: هوای بسیار بد همراه با باران شدید و وزش باد شدید.
sentence=There was a severe storm last year , causing a lot of damage .
جمله :سال گذشته طوفان شدیدی رخ داد که خسارات زیادی به بار آورد.
لایک یادت نره😉👍❤
ترجمه در کانون زبان ایران: طوفان
very bad weather with heavy rain and strong winds
پایه اموزشی : reach 3
هوایی با باران زیاد و سنگین و باد شدید
طوفان
( Storm into ( Phrasal verb :
وارد شدن پر سر و صدا به جایی، به طوری که نشان دهد فرد به شدت عصبانی است.
( Verb ) : با عصبانیت فریاد زدن
VERB
✅یورش بردن، هجوم بردن، ( با خشم ) مورد حمله قرار دادن
The rocket fire came after Israeli forces stormed the Al - Aqsa Mosque compound in Jerusalem’s Old City for a second night on Thursday, preventing Palestinian worshippers from entering the mosque for dawn prayers
...
[مشاهده متن کامل]

Aljazeera. com@
🟩🟩🟩
NOUN
[Bad Weather]
[Collocation]
be in for/​brave/​shelter from a/​the storm

[Bad Weather]
[Collocation]
​storm clouds form/​gather/​roll in/​cover the sky/​block out the sun
طوفان
broadcast storm
کامپیوتر:رگبار پیام های براد کست . . . . پیام های براد کست پیام هایی هستند که اگر از یک جا فریاد زده بشه همه میشنوند، مثل سخنرانی ای که سخنران صحبت میکند و همه میشنوند.
بادی که تندی آن میان 64 تا 72 مایل در ساعت STORM
بادی که تندی آن بیش از 73 مایل در ساعت و همعمولا با باران های شدید سیل اسا HURRICANE

storm: ( n. ) = very bad weather with heavy rain and strong winds
کانون زبان ایران
ترم Reach 3
Very bad weather with strong winds and rain
🌀طوفان🌀
The dread full storm
توفان ترسناک
Storm=طوفان به همراه باد شدید
Very bad weather with heavy rain and stronge windsاین معنی در کانون ترمReach 3به کار میرود
جمله=There was a big storm in china that destroyed:طوفان بزرگی در چین امد که بعضی جاها را خراب کرد
اگه دوست دارین لایک کنینThankyou💙💖
storm: ( n. ) = very bad weather with heavy rain and strong winds
کانون زبان ایران
ترم Reach 3
جمله: When I make my friend angry she becomes angry like a storm.
کولاک طوفان
به معنای بادبسیار شدیدیست که در ایران به آن طوفان هم گفته می شود
به معنی طوفان
توفان شدید
طوفان

A very bad storm with heavy rain
کولاک - باد شدید
رعد و برق
.
.
.
طوفان

Very bad weather with strong winds and rain
طوفان . . . . به همراه باد شدید. . . ، ، 😉
Very bad weather with heavy rain and strong winds.
معنی فوت کردن هم میده
توفان_
کولاک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)

بپرس