gambit

/ˈɡæmˌbɪt//ˈɡæmbɪt/

معنی: بذله، شروع بازی شطرنج، موضوع بحی
معانی دیگر: (شطرنج - حرکت اول بازی که در آن شطرنج باز در مقابل از دست دادن یک پیاده یا مهره ی دیگر موقعیت خوب به دست می آورد) گامبی، از دست دادن یکی دو پیاده دربرابر تحصیل امتیازاتی، موضوع بحک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in chess, a tactic of sacrificing a pawn or other piece in order to gain an advantage.
مشابه: tactics

(2) تعریف: a tactic or maneuver designed to gain an advantage, esp. one that involves some sacrifice on one's part.
مشابه: maneuver, ploy

- Offering his services for no pay was a gambit that paid off, because it allowed him to make a name for himself and eventually get high-paying clients.
[ترجمه گوگل] ارائه خدمات بدون دستمزد یک بازی بود که نتیجه داد، زیرا به او اجازه داد تا نامی برای خود دست و پا کند و در نهایت مشتریان پردرآمدی به دست آورد
[ترجمه ترگمان] یک gambit بود که به او پرداخت می شد، زیرا به او اجازه می داد تا برای خود شهرتی به دست آورد و در نهایت مشتریان پردرآمد خود را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a remark or question used to open a conversation.

جمله های نمونه

1. Her clever opening gambit gave her an early advantage.
[ترجمه سیروس] بازی هوشمندانه ابتدایی او برتری اولیه به او داد
|
[ترجمه محمود] شروع هوشمندانه او برتری زودهنگام به او داد.
|
[ترجمه گوگل]بازی هوشمندانه او در ابتدای کار به او مزیت اولیه داد
[ترجمه ترگمان]کار زیرکانه او به او یک مزیت اولیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His opening gambit at the debate was a direct attack on Government policy.
[ترجمه گوگل]بازی آغازین او در این مناظره، حمله مستقیم به سیاست دولت بود
[ترجمه ترگمان]حرکت اول او در مناظره یک حمله مستقیم به سیاست دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His idea of a brilliant conversational gambit is 'What's a nice girl like you doing in a place like this?'
[ترجمه گوگل]ایده او از یک گامبیت محاوره ای درخشان این است که "یک دختر خوب مثل شما در چنین مکانی چه می کند؟"
[ترجمه ترگمان]فکر او این بود که چه دختر نازنینی مثل شما در چنین جایی چنین کاری را انجام می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These questions are often an opening gambit for a negotiation.
[ترجمه گوگل]این سؤالات اغلب راهگشای یک مذاکره هستند
[ترجمه ترگمان]این سوالات اغلب یک gambit باز برای مذاکره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His favourite opening gambit is: "You are so beautiful, will you be my next wife?"
[ترجمه گوگل]بازی مورد علاقه او این است: "تو خیلی زیبا هستی، آیا همسر بعدی من خواهی بود؟"
[ترجمه ترگمان]اولین حرکتش این است: \"شما خیلی زیبا هستید، آیا شما همسر بعدی من خواهید بود؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This gambit nevertheless breaks the ice, and they begin by discussing the merits of various brands of scotch.
[ترجمه گوگل]با این حال، این بازی یخ را می شکند و آنها با بحث در مورد شایستگی مارک های مختلف اسکاچ شروع می کنند
[ترجمه ترگمان]این حرکت، با این حال، یخ را می شکند و آن ها با بحث در مورد مزایای برنده ای مختلف اسکاچ شروع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Warwick's opening gambit is to blur the line between consciousness and intelligence.
[ترجمه گوگل]قدم اول وارویک برای محو کردن مرز بین هوشیاری و هوش است
[ترجمه ترگمان]اولین حرکتش برای محو کردن خط بین آگاهی و هوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At other times it is a gambit to extract the maximum price concession from the seller.
[ترجمه گوگل]در مواقع دیگر، گرفتن حداکثر امتیاز قیمت از فروشنده یک بازی است
[ترجمه ترگمان]در زمان های دیگر، یک حرکت gambit برای استخراج بالاترین امتیاز قیمت از فروشنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As this gambit brought no success, she returned to the salt.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این بازی هیچ موفقیتی به همراه نداشت، او به نمک بازگشت
[ترجمه ترگمان]وقتی این تاکتیک موفق نشد او به سمت نمک برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But it's just the opening gambit in what could be a long chess match.
[ترجمه گوگل]اما این تنها بازی آغازین در مسابقه طولانی شطرنج است
[ترجمه ترگمان]اما این تنها راه باز کردن این بود که چه چیزی می تواند یک مسابقه شطرنج طولانی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Firstly, using GAMBIT carves up gas film's mesh in the hydrostatic gas spherical bearing, set up model and set sound boundary condition.
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، با استفاده از GAMBIT مش فیلم گاز را در یاتاقان کروی گاز هیدرواستاتیک حک می کند، مدل را تنظیم می کند و شرایط مرزی صدا را تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]ابتدا استفاده از gambit باعث ایجاد شبکه گاز در شکل کروی گاز هیدرو استاتیک، تنظیم مدل و تنظیم شرایط مرزی به صدا در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Florida - friend gambit had not fooled Sweeting for an instant.
[ترجمه گوگل]بازی دوست فلوریدا برای یک لحظه سوئیتینگ را فریب نداده بود
[ترجمه ترگمان] اون دوست \"فلوریدا\" یه لحظه هم گول نخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His favorite opening gambit is: " What a beautiful day! "
[ترجمه گوگل]بازی مورد علاقه او این است: "چه روز زیبایی!"
[ترجمه ترگمان]اولین حرکتش این است: \"چه روز زیبایی!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hyundai followed up its Super Bowl gambit with an ad blitz in ABC's Academy Awards broadcast, its first national play with the Oscars.
[ترجمه گوگل]هیوندای بازی Super Bowl خود را با پخش یک آگهی تبلیغاتی در پخش جوایز آکادمی ABC دنبال کرد، اولین نمایش ملی خود با اسکار
[ترجمه ترگمان]شرکت هیوندای پس از بازی در مراسم اهدای جوایز آکادمی ABC در اولین بازی ملی خود با اسکار به جلو حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بذله (اسم)
quip, joke, jest, bon mot, gambit, mot, facetiae

شروع بازی شطرنج (اسم)
gambit

موضوع بحی (اسم)
gambit

انگلیسی به انگلیسی

• tactic in which a piece is sacrificed to gain an advantage (chess); maneuver by which one seeks to gain an advantage
a gambit is something that you do or say in a situation or game in order to try to gain an advantage.
a gambit is also something you say to someone in order to start a conversation with them.

پیشنهاد کاربران

نقشه
ترفند
راهکار
مهره کلیدی، وزیر ( اشاره به مهره ای کلیدی شطرنج )
ترفند
حیله
ترفند راهگشا ، راهکار راهگشا
حرکت برنامه ریزی شده
حرکت ترفندی
ترفند آغازین ، ترفند نخستین ، نخستین ترفند
ترفند آغاز کار
عبارت های آماده برای شروع ، حفظ و پایان مکالمه
عمل یا سخن محاسبه شده و برنامه ریزی شده ویژه در شروع چیزی جهت بدست آوردن امتیاز
حرکت راهگشا
a thing that somebody does, or something that somebody says at the beginning of a situation or conversation, that is intended to give them some advantage. Ox
شروع، پایان و نوبت گیری در مکالمه
آغاز گفتگو با مطرح کردن جمله ای در مورد مثلا آب وهوا
- - نوعی شروع بازی شطرنج که بازیکن با سوزاندن چند مهره پیاده خود موقعیت های بهتر را در ادامه بازی برای خود ایجاد می کند - - -
استراتژی ( ریختن ) ، مانور ( دادن با چیزی ) ، طرح و برنامه، فکر بکر ( زدن ) ، ایده بکر ( زدن ) ، ریسک کردن از روی برنامه ( به امید نتیجه دادن در آینده ) ، قمار کردن
...
[مشاهده متن کامل]

سر صحبت ( را باز کردن ) ،

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس