wrap up

/ˈræpˈəp//ræpʌp/

معنی: به نتیجه رسیدن، تمام کردن
معانی دیگر: خاتمه دادن، (عامیانه)، پایان دهنده، پایانی، خلاصه ی آخر برنامه، گزارش پایانی، نتیجه، خاتمه یافتن، تمام شدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to finish or organize tidily; conclude.
مشابه: complete, conclude, end

- The detective wrapped up the details of the crime.
[ترجمه گوگل] کارآگاه جزئیات جنایت را جمع بندی کرد
[ترجمه ترگمان] کارآگاه جزئیات جنایت رو پیچیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a summary, esp. of broadcast news.

جمله های نمونه

1. Make sure you wrap up in the cold wind.
[ترجمه سجاد] مطمئن شو که در باد سرد لباس گرم بپوشی
|
[ترجمه Fateme] حواست باشد که در باد سرد خودت را بپوشانی.
|
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که در باد سرد بسته شده اید
[ترجمه ترگمان] مطمئن شو که توی باد سرد wrap
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Diana is taking the opportunity to wrap up the family presents.
[ترجمه كيميا] دیانا از این فرصت استفاده میکند تا هدیه های خانوادگی را کادو ( بپوشاند ) کند.
|
[ترجمه گوگل]دایانا از فرصت استفاده می کند و هدایای خانواده را جمع می کند
[ترجمه ترگمان]دایانا از این فرصت استفاده می کند تا هدیه های خانوادگی را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wrap up warmly - it's bitter outside.
[ترجمه siamak] خودت را بخوبی بپوشان . هوای بیرون سوزناک است
|
[ترجمه گوگل]گرم بپیچید - بیرون تلخ است
[ترجمه ترگمان]بیرون بپیچ به گرمی - بیرون خیلی تلخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. NATO defense ministers wrap up their meeting in Brussels today.
[ترجمه گوگل]وزیران دفاع ناتو امروز نشست خود را در بروکسل به پایان می‌رسانند
[ترجمه ترگمان]وزرای دفاع ناتو امروز جلسه خود را در بروکسل خاتمه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I've still got a few Christmas presents to wrap up.
[ترجمه گوگل]من هنوز چند هدیه کریسمس دارم که باید جمع کنم
[ترجمه ترگمان]هنوز چند تا هدیه کریسمس برای بسته بندی کردن دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We're hoping to wrap up the negotiations this week.
[ترجمه گوگل]امیدواریم این هفته مذاکرات را به پایان برسانیم
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که مذاکرات این هفته را خاتمه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wrap up well - it's cold outside.
[ترجمه نفيسه] خودت رو خوب بپوشون بیرون سرده
|
[ترجمه گوگل]خوب بپیچید - بیرون سرد است
[ترجمه ترگمان]بپیچ به راست - بیرون سرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Make sure you wrap up warm - it's freezing.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که آن را گرم بپیچید - در حال یخ زدن است
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که گرم شوید - سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She told them to wrap up warm / warmly.
[ترجمه گوگل]او به آنها گفت که گرم / گرم بپیچند
[ترجمه ترگمان]او به آن ها گفت که گرم و گرم شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let's wrap up the meeting before 5 o'clock.
[ترجمه گوگل]بیایید تا قبل از ساعت 5 جلسه را به پایان برسانیم
[ترجمه ترگمان]بیایید قبل از ساعت ۵ جلسه را خاتمه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Make sure you wrap up warmly if you're going out.
[ترجمه گوگل]اگر بیرون می روید مطمئن شوید که گرم بپوشید
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که از اینجا بیرون بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Remember to wrap up warmly on cold days.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که در روزهای سرد لباس را گرم بپوشانید
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که روزه ای سرد با گرمی سر و کار داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If they accept our price we can wrap up the deal right away.
[ترجمه گوگل]اگر آنها قیمت ما را بپذیرند، می توانیم بلافاصله معامله را به پایان برسانیم
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها قیمت ما را قبول کنند، ما می توانیم معامله را درست انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nenna used to wrap up in her coat and bring out two rugs for him.
[ترجمه گوگل]ننا کتش را می پیچید و دو قالیچه برایش بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]Nenna در کتش پیچیده بود و دو قالیچه برایش پهن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Does Steven stay to wrap up report he planned to wrap up before lunch or leave it till next day?
[ترجمه گوگل]آیا استیون می‌ماند تا گزارشی را که قصد داشت قبل از ناهار به پایان برساند یا آن را تا روز بعد بگذارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا استیون برای جمع بندی گزارشی که قرار است قبل از نهار آماده کند و یا آن را تا روز بعد ترک کند، می ماند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

به نتیجه رسیدن (فعل)
fetch up, aim, wrap up

تمام کردن (فعل)
finish, attain, fulfill, process, end, wrap up, exhaust, integrate, fiddle away, polish off

انگلیسی به انگلیسی

• final summary or report; summary of the news
finish, take care of the final details, "tie up loose ends"; summarize; wrap in paper or cloth, package; absorbed, engrossed
wear much clothes in order to keep warm; cover yourself up

پیشنهاد کاربران

دو اصطلاح
Wrapped up in : تمام هم و غم آدم
Under wraps : در خفا - مخفیانه
جمع بندی
خلاصه چیزی
بسته شدن
معانی پرتکرار:
۱. جمع بندی کردن
۲. کادوپیچ کردن
۳. ( در رستوران ) اضافه غذا را توی ظرفِ بیرون بر ریختن
۴. ( در هنگام خرید لباس ) بسته بندی کردن و توی پلاستیک گذاشتن
۵. پیچیدن و پوشانیدن ( لای هر چی )
غرق چیزی شدن
ساکت شدن، ساکت شو
۱ -
wrap something up
to complete or finish something / To complete something successfully
کاری را با موفقیت به پایان رساندن یا چیزی را کامل کردن
Ukrainian soldiers wrap up this week a four - week training course in Spain
...
[مشاهده متن کامل]

She wrapped up a deal just before she left on vacation
It’s getting late – let’s wrap it up
That just about wraps it up for today
2 -
wrap ( someone ) up
To dress in warm clothes, or to dress someone in warm clothes
لباس گرم پوشیدن یا کسی را لباس گرم پوشاندن
Wrap up well - it's cold outside
A woman held the baby wrapped up in a cloth

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/wrap-up
جمعبندی
تمام کردن - پرونده یک کاری را بستن
Let's wrap up this level : بیا پرونده ی این سطحو ببندیم ( تموم شه بره )
فیصله دادن
?Do you like science classes
Not at all! Science is one of the subjects that I really loathed ( =hated ) when I was a student, especially when I started studying Physics and Chemistry. I don’t know, I just couldn’t absorb the lessons. It’s such a shame that oftentimes I got a C in most of my major science exams. I think it wasn’t my cup of tea!
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
The speaker gave a negative answer and expressed his intense dislike of that subject. He recalled the time when he was still a student studying Science and how he under - performed. He ended his answer by stating a very good expression to ⭐wrap up⭐ everything that he said

بسه دیگه، تمومیش کنید ( در دعوا )
Wrap it up or we can say , enough is enough
برای گرمی بقچه پیچ کردن
مثل بانداژ کردن دست برای گرم نگهداشتنش
Her right hand was wrapped up in bandages
۱. تمام کردن ( کارها و فعالیت ها )
۲. لباس تن کسی کردن ( پوشانیدن ) یا تن خود کردن ( پوشیدن )
۳. کادو پیچ کردن
1. to complete something successfully
2. to dress in warm clothes, or to dress someone in warm clothes
...
[مشاهده متن کامل]

3. to cover or surround something in paper, cloth, or other material
معنی برای معنی اول :
That just about wraps it up for today
مثال برای معنی دوم :
Wrap up well - it's cold outside
مثال برای معنی سوم :
?Have you wrapped up Jenny's present yet
مثال دیگر برای معنی تکیمل کردن :
A : Hey Bro, i swung by your office to take you out for lunch on your birthday. Are you Free ? ( تو راه که داشتم میرفتم ) یه سری به دفترت زدم تا تو را برای ناهار در روز تولدت بیرون ببرم.
B : Aww, That's so nice. I just have a couple of things to wrap up, then I'll meet you in the Lobby ? خیلی هم عالی. من فقط چند چیز دارم که باید جمع بندی کنم، بعد تو را در لابی ملاقات می کنم؟
A : Hmm, i was thinking maybe the storage room down the hall from your office. . . هوم، داشتم فکر می کردم شاید انباری پایین راهروی دفتر شما. . .
B : Alright. I'll be right there
در مثال بالا یعنی یسری چیزا مونده که باید تکیمل کنم ( یسری کارا مونده که باید انجامشون بدم )
* Swing by یعنی سر زدن به جایی هنگام طی کردن مسیر اصلی

بسته بندی کردن اضافه غذا در رستوران
بسته بندی کردن
کادو پیچ کردن
Before we wrap it up, we would like to give a shout out
در پایان سخنرانی: قبل از تموم کردن میخوایم چیزی بگیم که صدامونو به همه برسونیم
Wrap up warm
لباس گرم پوشیدن
کادو پیچ کردن
سَمبل کردن
● پوشاندن ( با لباس دیگر ، یا لایه ای از کاغذ به دور چیزی )
● لباس ( گرم ) پوشیدن
● کار یا قرار خود رو به انجام رساندن
● be wrapped up in sth: چیزی همه فکرو ذکر شخص شدن
do light exercise before you do any hard or vigorous exercise
جمع بندی
مثلا جمع بندی یه بحث
اگر برای زخم استفاده شود به معنای بستن است
مثلا :
Wrap up the wound یعنی بستن زخم
پیچوندن کسی
حلقه کردن . پیچیدن . پوشاندن
راست و ریس کردن، سر و ته چیزی را هم آوردن
( عبارت فعل )
1 - پوشاندن یا پیچیدن چیزی در مثلا کاغذ یا پارچه و. . .
2 - تمام کردن کاری با موفقیت
Wrap - up=round - up
زبده ی اخبار
و در حالت فعل هم پوشیدن و هم پوشاندن
Wrap up/wrap somebody up
سر هم کردن یا جمع و جور کردن یه بحثی و تموم کردنش.
( oxford ) ( informal ) usually used as an order to tell somebody to stop talking or causing trouble, etc
این عبارت فعلی موقعی به کار می رود که کاری را یا چیزی را به علت ترس از چیزی متوقف کنی. به این جمله در کتاب Soviet توجه کنید:
...
[مشاهده متن کامل]

She's wrapping up the radio in a table - cloth
یعنی به خاطر ترس از چیزی یا کسی، رادیو رو جمع کرده و پیچیده توی سفره رومیزی

پایان دادن
be wrapped up in some thing: to give your attention so much to sth that u dont have time for any thing else
تمام کردن
کادو کردن
خلاصه شدن در چیزی
مثال Their cultures, food, traditions, and beliefs were wrapped up in their environment.
فرهنگ، غذا ، سنت و اعتقاداتشان در محیط شان خلاصه شده بود.
در معنای مجازی یعنی بسیار گرفتار بودن
پیچیدن در چیزی
جمع بندی ( مطالب )
چکیده ( پایانی هر فصل ازکتاب )
کامل پوشاندن
خلاصه ی نکات مهم
پوشاندن
مترادف: cover
به طور کامل با چیزی پوشاندن ، cover with sth completely
پوشاندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٣)

بپرس