reproduce

/ˌriprəˈduːs//ˌriːprəˈdjuːs/

معنی: تکثیر کردن، دوباره ساختن، چاپ کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، باز عمل آوردن
معانی دیگر: دوباره ایجاد کردن، تولیدمثل کردن، نوزایی کردن، زاییدن، بازآورش کردن، (تصویر یا نوشته یا آوا) تکثیر کردن، وستادن، هنگفتاندن، دوباره تولید کردن، باز فروردن، دوباره فرآوری کردن، (دوباره) در نظر مجسم کردن، (از راه حافظه یا تخیل) گذشته را تن مند یا زنده کردن، تکرار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reproduces, reproducing, reproduced
(1) تعریف: to make a copy or duplicate of.
مشابه: copy, duplicate, imitate, manifold, mirror, replicate

- The furniture maker reproduced a chair made hundreds of years ago.
[ترجمه فریده] سازنده مبلمان، صندلی که صدهاسال قبل ساخته شده بودرا دوباره تولید کرد
|
[ترجمه زیام] مبل ساز یک صندلی رو که صدها سال پیش ساخته شده بود رو ترمیم کرد ( نوسازی کرد )
|
[ترجمه گوگل] سازنده مبلمان، صندلی ساخته شده صدها سال پیش را بازتولید کرد
[ترجمه ترگمان] سازندگان مبلمان یک صندلی را صدها سال پیش تولید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to produce again.
مشابه: duplicate, regenerate

- Can you reproduce that sound you just made?
[ترجمه گوگل] آیا می توانید آن صدایی را که به تازگی ساخته اید بازتولید کنید؟
[ترجمه ترگمان] میتونی همچین صدایی تولید کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to create (new plants or animals of the same kind) by means of a sexual or an asexual process.
مشابه: engender, propagate

(4) تعریف: to have a mental image of, or to bring to mind again.
مشابه: image, imagine
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: reproducible (adj.), reproducer (n.), reproducibility (n.)
(1) تعریف: to go through a process of copying, duplication, or reproduction.
مشابه: copy, replicate

- This design will reproduce well.
[ترجمه گوگل] این طرح به خوبی بازتولید خواهد شد
[ترجمه ترگمان] این طراحی به خوبی تولید خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to create offspring.
مشابه: breed, increase, multiply, procreate, propagate

- Turtles reproduce by laying eggs.
[ترجمه گوگل] لاک پشت ها با تخم گذاری تولید مثل می کنند
[ترجمه ترگمان] Turtles با تخم گذاری تکثیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. plants reproduce through pollination
گیاهان از راه گرده افشانی تولید مثل می کنند.

2. to reproduce a detail of a painting
بخشی از یک نقاشی را مجزا و بزرگ کردن

3. an animal that can reproduce a lost part of its body
جانوری که می تواند بخش از دست رفته ی بدن خود را دوباره ترمیم کند

4. These plants can reproduce sexually and asexually.
[ترجمه گوگل]این گیاهان می توانند به صورت جنسی و غیرجنسی تولید مثل کنند
[ترجمه ترگمان]این گیاهان می توانند از نظر جنسی و جنسی تکثیر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I shall not try to reproduce the policemen's English.
[ترجمه گوگل]من سعی نمی کنم انگلیسی پلیس را بازتولید کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم انگلیسی پلیس ها را دوباره بازتولید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The turtles return to the coast to reproduce.
[ترجمه گوگل]لاک پشت ها برای تولید مثل به ساحل باز می گردند
[ترجمه ترگمان]لاک پشت ها به ساحل باز می گردند تا تولید مثل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This copier can reproduce colour photographs.
[ترجمه گوگل]این دستگاه کپی می تواند عکس های رنگی را تولید کند
[ترجمه ترگمان]این copier می تواند عکس های رنگی تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is illegal to reproduce these worksheets without permission from the publisher.
[ترجمه گوگل]تکثیر این کاربرگ‌ها بدون اجازه ناشر غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]تکثیر این worksheets بدون اجازه ناشر غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The movie makes no pretension to reproduce life.
[ترجمه گوگل]فیلم هیچ ادعایی برای بازتولید زندگی نمی کند
[ترجمه ترگمان]این فیلم هیچ ادعایی برای تولید مثل ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cells are irradiated so that they cannot reproduce.
[ترجمه گوگل]سلول ها تحت تابش قرار می گیرند تا نتوانند تولید مثل کنند
[ترجمه ترگمان]سلول ها تابیده می شوند طوری که نمی توانند تکثیر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They said the printing was too faint to reproduce well.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که چاپ آنقدر ضعیف است که نمی تواند خوب تکثیر شود
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که چاپ انقدر ضعیف بود که به خوبی تکثیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The machine can reproduce a key in two minutes.
[ترجمه گوگل]دستگاه می تواند یک کلید را در دو دقیقه تولید کند
[ترجمه ترگمان]ماشین می تواند در عرض دو دقیقه یک کلید تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If we can reproduce the form we have shown in the last couple of months we will be successful.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانیم فرمی را که در یکی دو ماه اخیر نشان داده ایم بازتولید کنیم، موفق خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانیم شکلی را دوباره بسازیم که در چند ماه اخیر نشان داده ایم، موفق خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unfortunately, he was never able to reproduce this level of performance in a competition.
[ترجمه گوگل]متأسفانه او هرگز نتوانست این سطح از عملکرد را در یک مسابقه بازتولید کند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، او هرگز قادر به تکثیر این سطح از عملکرد در یک رقابت نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We obtained special permission to reproduce the book in our magazine.
[ترجمه گوگل]ما مجوز ویژه ای برای تکثیر کتاب در مجله خود گرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما اجازه خاصی به دست آوردیم تا این کتاب را در مجله مان تولید کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکثیر کردن (فعل)
increase, propagate, duplicate, multiply, reproduce, mimeograph

دوباره ساختن (فعل)
make over, rehabilitate, repeat, reproduce

چاپ کردن (فعل)
publish, reproduce, print

فرااوردن (فعل)
reproduce

دو بار تولید کردن (فعل)
reproduce

باز عمل آوردن (فعل)
reproduce

تخصصی

[ریاضیات] دوباره ایجاد کردن، تکثیر کردن

انگلیسی به انگلیسی

• procreate, multiply, produce offspring; duplicate, copy; re-create, remake
if you reproduce something, you produce a copy of it.
when people, animals, or plants reproduce or reproduce themselves, they produce more of their own species.

پیشنهاد کاربران

دوباره ایجاد کردن. دوباره ساختن
reproduce: بازتولید
illustrate or reproduce:نشان دادن یا بازتولید
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : reproduce
✅️ اسم ( noun ) : reproduction
✅️ صفت ( adjective ) : reproducible / reproductive
✅️ قید ( adverb ) : _
1 - بازنمود2 - بازافرینی
بازنشر
تولید مثل کردن، تکثیر کردن، کپی کردن، دوباره تولید کردن
Flies reproduce rapidly
مگس ها به سرعت تولید مثل میکنند.
The virus is able to reproduce itself rapidly
این ویروس قادر است خود را به سرعت تکثیر کند.
...
[مشاهده متن کامل]

It is illegal to reproduce these worksheets whitout permission
کپی کردن این کاربرگ ها بدون اجازه ممنوع است.
واژگان زبان کیاسالار

reproduce ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تولیدمثل کردن
تعریف: به وجود آمدن جاندار فرزند از جاندار والد به طریقۀ جنسی یا غیرجنسی|||متـ . زادآوری کردن، زاد آوردن
این کلمه یه فعل هس پس باید به صورت فعل ترجمه شه. . . ینی باز تولید کردن. . باز افرینی کردن
بازبینی
copy
تولید مثل کردن
بازنویسی
در مقالات: تصویر کردن یا تصویر شدن یک پدیده در شبیه سازی
بازآفرینی
بازتولید
ریاضیات : دوباره نوشته شده - دوباره ایجاد شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس