cherish
/ˈt͡ʃeˌrɪʃ//ˈt͡ʃerɪʃ/
معنی: تسلی دادن، عزیز کردن، پروردن، گرامی داشتن
معانی دیگر: عزیز شمردن، خوب توجه کردن از، حفظ و حراست کردن، مغتنم شمردن، (در خاطر) پروردن

بررسی کلمه
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cherishes, cherishing, cherished
مشتقات: cherishable (adj.), cherishingly (adv.)
حالات: cherishes, cherishing, cherished
مشتقات: cherishable (adj.), cherishingly (adv.)
• (1) تعریف: to value with great affection.
• مترادف: esteem, treasure, value
• متضاد: disdain, scorn
• مشابه: adore, appreciate, cleave to, cling to, love, prize, respect, revere, venerate
• مترادف: esteem, treasure, value
• متضاد: disdain, scorn
• مشابه: adore, appreciate, cleave to, cling to, love, prize, respect, revere, venerate
- She cherishes their friendship.
[ترجمه امیری] او دوستی شان را گرامی میدارد.|
[ترجمه گوگل] او دوستی آنها را گرامی می دارد[ترجمه ترگمان] اون دوستی اونا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to foster tenderly; care for.
• مترادف: foster, mother, nurture, take care of
• متضاد: neglect
• مشابه: aid, cradle, harbor, keep, nourish, nurse, shelter, succor
• مترادف: foster, mother, nurture, take care of
• متضاد: neglect
• مشابه: aid, cradle, harbor, keep, nourish, nurse, shelter, succor
- The child cherished the homeless kitten.
[ترجمه A.A] کودک بچه گربه آواره را پرورش داد|
[ترجمه علی ماشا اله زاده] ( خاطره ی ) این بچه گربه بی سرپناه ( برای همیشه ) در ذهن این بچه ماند|
[ترجمه گوگل] کودک بچه گربه بی خانمان را گرامی داشت[ترجمه ترگمان] کودک بچه گربه بی خانمان را پرورش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to hold in one's mind fondly or inveterately; harbor.
• مترادف: cling to, dwell on, harbor
• مشابه: entertain, foster, hug, nurse
• مترادف: cling to, dwell on, harbor
• مشابه: entertain, foster, hug, nurse
- She cherishes her memories of home.
[ترجمه A.A] او برای خاطرات وطنش ارزش قائل است|
[ترجمه سارا] او دوست دارد خاطراتش از ان خانه را|
[ترجمه گوگل] او خاطراتش از خانه را گرامی می دارد[ترجمه ترگمان] اون خاطراتی از خونه - ش رو داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I cherish no resentment about the incident.
[ترجمه گوگل] من از این حادثه ناراحت نیستم
[ترجمه ترگمان] من از این واقعه هیچ ناراحت نمی شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من از این واقعه هیچ ناراحت نمی شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. he would cherish his parents
او والدین خود را گرامی می داشت.
2. that is a memory i will always cherish
آن خاطره ای است که همیشه برایم عزیز خواهد بود.
3. I am not good, but only one, cherish it, cherish it.
[ترجمه گوگل]من خوب نیستم، اما فقط یکی، آن را گرامی بدار، آن را گرامی بدار
[ترجمه ترگمان]من خوب نیستم، اما فقط یکی، آن را گرامی می دارد، آن را گرامی می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من خوب نیستم، اما فقط یکی، آن را گرامی می دارد، آن را گرامی می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The president will cherish the memory of this visit to Ohio.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور یاد و خاطره این سفر به اوهایو را گرامی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور خاطره این دیدار از اوهایو را گرامی خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور خاطره این دیدار از اوهایو را گرامی خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I will cherish all tne memories of us together!
[ترجمه لیدا] من تمام خاطرات باهم بودنمان را گرامی خواهم داشت.|
[ترجمه گوگل]من تمام خاطراتمان را با هم گرامی خواهم داشت![ترجمه ترگمان]! من همه خاطرات tne رو با هم دوست خواهم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I will cherish the memory of working with you and wish you all the best, enjoy your new job and life.
[ترجمه گوگل]خاطره همکاری با شما را گرامی خواهم داشت و برای شما بهترین ها را آرزو می کنم، از شغل و زندگی جدید خود لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]من خاطره کار کردن با تو را گرامی خواهم داشت و از شغل جدیدت لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من خاطره کار کردن با تو را گرامی خواهم داشت و از شغل جدیدت لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Although I cherish my children, I do allow them their independence.
[ترجمه گوگل]اگرچه فرزندانم را گرامی می دارم، اما به آنها اجازه استقلال آنها را می دهم
[ترجمه ترگمان]اگرچه من فرزندان خود را دوست دارم، اما به آن ها اجازه استقلال می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگرچه من فرزندان خود را دوست دارم، اما به آن ها اجازه استقلال می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Cherish every moment with those you love at every stage of your journey.
[ترجمه گوگل]هر لحظه را با کسانی که دوستشان دارید در هر مرحله از سفرتان گرامی بدارید
[ترجمه ترگمان]هر لحظه را با کسانی که در هر مرحله سفر خود دوست دارید، به خاطر داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر لحظه را با کسانی که در هر مرحله سفر خود دوست دارید، به خاطر داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I just want to cherish now.
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم اکنون را گرامی بدارم
[ترجمه ترگمان] من فقط می خوام تو رو دوست داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من فقط می خوام تو رو دوست داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Don't cherish the illusion that your father will always pay your debts.
[ترجمه گوگل]این توهم را که پدرتان همیشه بدهی های شما را پرداخت می کند، گرامی نداشته باشید
[ترجمه ترگمان]این توهم را فراموش نکنید که پدرتان همیشه به شما بدهی های خود را پرداخت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این توهم را فراموش نکنید که پدرتان همیشه به شما بدهی های خود را پرداخت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They cherish their native land.
[ترجمه گوگل]آنها سرزمین مادری خود را گرامی می دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها سرزمین مادری خود را گرامی می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها سرزمین مادری خود را گرامی می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We never cherish any unrealistic fancies about those desperate criminals.
[ترجمه گوگل]ما هرگز خیالات غیرواقعی در مورد آن جنایتکاران ناامید را گرامی نمی داریم
[ترجمه ترگمان]ما هیچ وقت به هیچ گونه تخیلات واهی در مورد اون criminals نومید نیستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما هیچ وقت به هیچ گونه تخیلات واهی در مورد اون criminals نومید نیستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If love, please cherish.
[ترجمه رضایی] گر عاشقی، گرامی دارش|
[ترجمه گوگل]اگر عشق، لطفا گرامی داشته باشید[ترجمه ترگمان] اگه عاشق باشی، لطفا مراقب خودت باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. These people cherish their independence and sovereignty.
[ترجمه گوگل]این افراد استقلال و حاکمیت خود را گرامی می دارند
[ترجمه ترگمان]این افراد استقلال و حاکمیت خود را گرامی می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این افراد استقلال و حاکمیت خود را گرامی می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I cherish the memories of the time we spent together.
[ترجمه امیر نادری] من خاطره ی لحظاتی را که با هم سپری کردیم را گرامی می دارم .|
[ترجمه گوگل]خاطرات زمانی را که با هم گذراندیم را گرامی می دارم[ترجمه ترگمان]یاد خاطرات زمانی می افتم که با هم بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تسلی دادن (فعل)
relieve, soothe, solace, becalm, console, cherish
عزیز کردن (فعل)
bosom, cherish
پروردن (فعل)
encourage, breed, rear, feed, raise, propagate, nurture, form, cherish, foster, bring up, mother
گرامی داشتن (فعل)
entertain, value, cherish, treasure
به انگلیسی
• love; nurture, care for lovingly; treasure
if you cherish a hope or a memory, you keep it in your mind so that it gives you happy feelings.
if you cherish someone, you care for them in a loving way.
if you cherish a right or a privilege, you regard it as important and try hard to keep it.
if you cherish a hope or a memory, you keep it in your mind so that it gives you happy feelings.
if you cherish someone, you care for them in a loving way.
if you cherish a right or a privilege, you regard it as important and try hard to keep it.
پیشنهاد کاربران
عزیزمی، عزیز دلمی = I cherish you
گرامی داشتن، پرورش دادن
nurture
mother
قدر دانستن
To protect and care for ( someone ) lovingly
To adore and to love adore
To hold dear
To care very much for
To feel great affection for
To think the world of
To treasure
To adore and to love adore
To hold dear
To care very much for
To feel great affection for
To think the world of
To treasure
حفظ و حراست کردن از دیدگاه معنی گرامی داشتن
Immigrants are at crossroads either converge with domestic culture or cherish their own cultural heritages.
Immigrants are at crossroads either converge with domestic culture or cherish their own cultural heritages.
ارج نهادن
عشق زیاد به کسی
۱ - عزیز شمردن، دوست داشتن
۲ - در ذهن نگه داشتن برای مدت طولانی
۲ - در ذهن نگه داشتن برای مدت طولانی
در برخی از ترجمه ها، بدلیل ارزش معنایی حفظ و حراست و یا پروریدن میتوان به جای این عبارات از کلمات "دارای" یا "حاوی" نیز استفاده نمود.
ارزش قائل شدن
گرامی داشتن میتونه معادل خوب برای این کلمه باشه
EXAMPlE :
I cherish you
من گرامی میدارم ( یعنی دوست دارم و ارزش قائلم )
I cherish those memory
من ان خاطرات را گرامی میدارم
و کمی رسمی هست
Like if you like
EXAMPlE :
I cherish you
من گرامی میدارم ( یعنی دوست دارم و ارزش قائلم )
I cherish those memory
من ان خاطرات را گرامی میدارم
و کمی رسمی هست
Like if you like
I always cherish my childhood memories
گرامی داشتن.
گرامی داشتن.
دقیقا معنای خاصی نداره. یه جور حس یا تصور است که در نظر گرفته میشه
گرامی داشتن
ارج نهادن
ارج نهادن
۱_ بطور مجازی ( در ذهن ) نگهداشتن
" ( در ذهن ) قدر دانستن "
"همیشه در خاطر داشتن"
She cherishes her memories of home.
او خاطرات وطن را همیشه در خاطرش دارد
that is a memory i will always cherish
این خاطره ای است که همیشه در خاطرم می ماند
۲_ بطور فیزیکی نگهداشتن
بطور فیزیکی" قدر چیزی را دانستن"
. he would cherish his parents
او قدر پدر و مادرش را می داند
In marriage, a man promises to cherish his wife.
در ازدواج، یک مرد قول می دهد که قدر همسرش را بداند
She cherishes their friendship
او قدر دوستی هایشان را می داند
" ( در ذهن ) قدر دانستن "
"همیشه در خاطر داشتن"
She cherishes her memories of home.
او خاطرات وطن را همیشه در خاطرش دارد
that is a memory i will always cherish
این خاطره ای است که همیشه در خاطرم می ماند
۲_ بطور فیزیکی نگهداشتن
بطور فیزیکی" قدر چیزی را دانستن"
. he would cherish his parents
او قدر پدر و مادرش را می داند
In marriage, a man promises to cherish his wife.
در ازدواج، یک مرد قول می دهد که قدر همسرش را بداند
She cherishes their friendship
او قدر دوستی هایشان را می داند