|
واژه
|
جمله های ترجمه شده
|
|
|
1 |
prevention
|
• An ounce of prevention is worth a pound of cure.
• یک مثقال پیشگیری می ارزد به یک خروار معالجه
|
١٣٩٩/٠٩/١٤
|
|
|
2 |
playback
|
• I heard a playback of one of the tapes.
• من یک اجرای ضبط شده از یکی از نوار ها را شنیدم
|
١٣٩٩/٠٧/١٦
|
|
|
3 |
playback
|
• A TV playback showed exactly what had happened.
• اجرای ویدیوی ضبط شده در تلویزیون نشان داد دقیقا چه اتفاقی افتاده است.
|
١٣٩٩/٠٧/١٦
|
|
|
4 |
moment of truth
|
• Both men knew the moment of truth had arrived.
• هر دو مرد می دانستند که زمان رویارویی با حقیقت فرا رسیده بود/آن لحظه ی سرنوشت ساز فرا رسیده بود
|
١٣٩٩/٠٦/١١
|
|
|
5 |
hit it off
|
• They hit it off straight away, Daddy and Walter.
• آنها سریع اخت شدند،دید و والتر
|
١٣٩٩/٠١/٢٠
|
|
|
6 |
hit it off
|
• I didn't really hit it off with his friends.
• من واقعا اخت نشدم با دوستاش
|
١٣٩٩/٠١/٢٠
|
|
|
7 |
hit it off
|
• These children hit it off well in the kindergarten.
• این بچه ها خوب با هم اخت شدند در مهد کودک
|
١٣٩٩/٠١/٢٠
|
|
|