تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افتادن Leaves fall in autumn برگ ها در پاییز می افتند 🇿🇼

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قفس The bird is in the cage پرنده داخل قفس است 🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه I live in a big house 🏴󠁧󠁢󠁳󠁣󠁴󠁿🏴󠁧󠁢󠁳󠁣󠁴󠁿🏴󠁧󠁢󠁳󠁣󠁴󠁿 من در یک خانه ی بزرگ زندگی میکنم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فردا We will talk tomorrow ما فردا حرف خواهیم زد 🏴󠁧󠁢󠁷󠁬󠁳󠁿

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جایی که از لحاظ توریستی کم بازدید است . یه جورایی مخالف tourist traps هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جای پربازدید و شلوغ از لحاظ توریستی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بخشیدن ، عفو کردن I'd never forgive myself if anything happened to the kids اگر اتفاقی برای آن کودکان بیفتد، من هیچگاه خودم را نمیبخشم 👧🏻

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قبول شدن If you don't study, you will not pass اگر درس نخوانی، قبول نخواهی شد. 📘

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

چاق شدن، اضافه وزن پیدا کردن If you eat fast food, you will gain weight اگر فست فود بخورید، چاق خواهید شد 🍔🍔

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

زبان مادری What's your mother tongue زبان مادری ات چیست؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

هیجانی ، احساسی ، عاطفی I felt quite emotional during the wedding ceremony. من در مراسم عروسی احساساتی شدم. 💒💒💒💒💒

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

متعادل A balanced diet is essential for rapid growth. یک رژیم متعادل برای رشد سریع ضروری است. 🍴🍴

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اعتیاد ، میل وافر His addiction began with prescription drugs. اعتیاد او از داروهای تجویزی آغاز شد 💊💊💊💊

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

عادت ، خوی I always buy the same brand of toothpaste out of habit من همیشه از روی عادت نوع خاصی خمیردندان می خرم🦷🦷🦷

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مضر ، زیان آور ، پر زیان Food must be heated to a high temperature to kill harmful bacteria. غذا باید به منظور کشتن باکتری های مضر تا دمای بالا گرم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پُرس ، وعده Have at least five servings of fruits or vegetables a day . حداقل پنج وعده میوه و سبزیجات در روز باید بخورید 🍽🍽🍽🍽

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حمله قلبی John had a heart attack three years ago سه سال قبل به جان حمله ی قلبی دست داد ❣️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فشار خون The nurse will take your blood pressure in a moment . پرستار فشار خونتان را اندکی بعد خواهد گرفت. 🩸🩸🩸🩸

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ضربان قلب ، تپش قلب The doctor told you that your father has a steady heartbeat. دکتر به شما گفت که پدر شما ضربان قلب یک نواختی دارد 💗💗💗

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رژیم غذایی 🥗🥗🥗 I'm going on a diet next week and hope to lose ten pounds before Christmas . من هفته ی بعد می خواهم رژیم غذایی بگیرم و امیدوارم قبل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دور هم جمع شدن why don't we all get together for lunch one day چرا یک روز برای نهار ما دور هم جمع نمیشیم ؟#️⃣#️⃣#️⃣

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گرفتن *️⃣*️⃣*️⃣ I need to get a new battery for my camera من نیاز دارم که یک باتری جدید برای دوربینم بگیرم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

واقعیت آرزوهاتو تبدیل به واقعیت کن! Make your dreams reality !

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

موهایت دارد می ریزد ( کم پشت است ) احتیاج به داروی تقویت دارد Your hair is getting rather thin. It needs a tonic

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوستانه به سر بردن ، رابطه خوبی داشتن Richard and his sister don't get along ریچارد و خواهرش با هم رابطه خوبی ندارند 👿

پیشنهاد
٥

🔆Mary kept promising to get a job. John finally looked her in the eye & said "Actions speak louther than words! "🔆 🎀مری همش قول می داد کاری پیدا ...

پیشنهاد
٩

🍭Actions speak louder than words🍭 🧚‍♀️باید عمل کرد ، حرف زدن کافی نیست . 🧚‍♀️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

زندانی Men are not prisoners of fate , but only prisoners of their owns انسان زندانی سرنوشت نیست ، بلکه زندانی ذهنش است ⛓⛓⛓⛓⛓⛓ فرانکلین روزولت Frank ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

گسترده Extensive research has been done into this disease تحقیقات گسترده ای درباره این بیماری انجام شده است 🔬🔬

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ظاهر کردن یا شدن ( فیلم ) for some reasons , the last film I took didn't develop properly بخاطر چند دلیل ، فیلم آخری که من گرفتم به طور کامل ظاهر نش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

عمل متقابل کردن ، خنثی کردن ، بی اثر کردن ☢☢☢☢ the drug counteracts the effects of the poison آن دارو اثرات سم را خنثی می کند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

محافظه کار ، پیرو سنت قدیم 👴👴👴 It is an extremely conservative society این یک جامعه به شدت پیرو سنت قدیم است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بلند پرواز ، جاه طلب he is an ambitious young lawyer او یک وکیل جوان بلند پرواز است 👨‍⚖️👨‍⚖️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

دستیابی ، پیروزی ، موفقیت they were proud of their children's achievements آن ها به دستاورد های فرزندانشان مفتخر بودند 🥇🥇🥇

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نفوذ ⏬⏬⏬ sunscreens can help reduce the penetration of ultraviolet rays into the skin کرم های ضد آفتاب میتوانند در کاهش نفوذ اشعه های فرابنفش به داخل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به یاد داشتن I wanted to remember this day at the beach forever so I took lots of pictures میخوام این روز ساحلی رو تا ابد به یاد داشته باشم بنابراین ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصطلاعه 🔼🔼🔼 به معنی : آروم باش come down

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تصادف ، ضربه there was a collision between the two boats بین دو قایق ، تصادفی وجود داشت ⬅️⬅️⬅️⬅️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

جویدن we're not allowed to chew gum in class ما اجازه نداریم که در کلاس آدامس بجویم ⬆️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در The door will be opened در باز خواهد شد ⬇️⬇️⬇️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

باز کردن ( فعل ) He will open the door او در را باز خواهد کرد ↗️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

قبل The house was cleaned last week خانه، هفته پیش تمیز شد ↘️↘️↘️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تمیز کردن ( فعل ) Sara cleaned the house last week سارا خانه را هفته پیش تمیز کرد ↙️↙️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Butter is made from milk کره از شیر درست می شود ↖️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

He makes butter from milk او از شیر کره درست می کند ↕️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

فورا He may die unless he is taken to hospital immediately او ممکن است که بمیرد اگر چه سریعا به بیمارستان برده شد ↔️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

💁hosting میزبانی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

شبیه به هم people often think my sister and I look alike ↩️↩️ مردم اغلب فکر میکنند که من و خواهرم شبیه یکدیگر هستیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خالی The room was full of empty chairs اتاق پر از صندلی های خالی بود⤴️⤴️⤴️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

قفل The door to his bedroom was locked در اتاق خواب او قفل بود 🔀🔀🔀🔀

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بسیار بزرگ There is a huge blackboard in our class تخته سیاه بزرگی در کلاس ما وجود دارد ⤵️⤵️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ساکت Students are expected to be quiet in the classroom انتظار می رود که دانش آموزان در کلاس ساکت باشند 🔁🔁

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ساختن 🔂🔂🔂 They're building a new school in the town آن ها در حال ساخت مدرسه جدیدی در شهر هستند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

داروی قابل خرید بدون نسخه پزشک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

حافظه listening to 5 to 10 songs a day can improve memory 🔄🔄 گوش دادن به ٥ تا ١٠ موزیک در روز می تواند باعث افزایش حافظه گردد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

احترام گذاشتن 🎵🎵🎵 Children respect their parents بچه ها به والدینشان احترام می گذارند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

با ارزش The museum has a fine collection of valuable glass موزه کلکسیون خوبی از شیشه های با ارزش دارد 🔃🔃🔃

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در معرض خطر We must help endangered animals 🎶 ما باید به حیوانات در معرض خطر کمک کنیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ارتباط Television is an important means of communication تلویزیون نوعی وسیله ی ارتباطی مهم است ➕➕➕

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ارتباط برقرار کردن We communicate with one another by means of language ما با استفاده از زبان با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم ➖➖➖

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

علی رغم We played football despite the bad weather ما علی رغم هوای بد فوتبال بازی کردیم ➗➗➗

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تغییر کردن The price of gold varies from day to day قیمت طلا روز به روز تغییر می کند ✖️✖️✖️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

توانایی He has the ability to do things well ♾♾♾ او این توانایی را دارد تا کارها را به خوبی پیش ببرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

جامعه We live in a large society 💲💲💲 ما در یک جامعه ی بزرگ زندگی می کنیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زبان اشاره She can't hear or talk, she uses sign language for communication 💱 او نمی تواند بشنود یا صحبت کند، او از زبان اشاره برای برقراری ارتباط ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

قرن Every 100 years is a century هر صد سال یک قرن است ™️™️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سفر کردن My friend has traveled around the world دوست من دور دنیا سفر کرده است �️�️�️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

محبوب She's the most popular teacher in the school او محبوب ترین معلم در مدرسه است 👁‍🗨👁‍🗨👁‍🗨

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درصد You got 20 percent of the answers right شما 20 درصد درست جواب دادید �️�️�️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بومی English is not my native language انگلیسی زبان بومی من نیست 🔚🔚🔚

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

وجود داشتن Poverty still exists in the country هنوز در کشور فقر وجود دارد 🔙🔙🔙

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

قاره There are five large continents in the world پنج قاره ی بزرگ در جهان وجود دارد 🔛🔛🔛

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ناحیه ، منطقه Grapes from this region are very delicious انگورهای این منطقه خیلی خوشمزه اند 🔝🔝🔝

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

صادق بودن To be honest, I don't think it will be possible صادقانه بگویم، فکر نمی کنم امکان پذیر باشد 〰️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نکته You discussed a good point 🔜 شما در مورد نکته ی خوبی بحث کردید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سلیس و روان I like to speak English fluently ➰ دوست دارم انگلیسی را روان صحبت کنم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاملاً ، قطعاً ➿➿➿ I trusted him absolutely من کاملاً به او اعتماد داشتم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

تجربه The best way to learn is by experience بهترین روش یادگیری از طریق تجربه است ✔️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در کنارِ ، بعلاوهِ Do you play any other sports besides football آیا ورزش دیگری در کنار فوتبال بازی می کنی ☑️☑️☑️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ناگهانی he stopped smoking cold turkey او ناگهانی سیگار کشیدن را ترک کرد 🔘

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

چای سبز she has to drink a little green tea every day او باید هر روز کمی چای سبز بنوشد 🔴🔴🔴

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کره how much butter do we need چه قدر کره نیاز داریم 🧈🧈🧈🧈

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

فرش how much does this carpet cost قیمت این فرش چه قدر است 🟠🟠

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مداد how many pencils do you have in your bag چند تا مداد در کیفت داری 🟡🟡🟡🟡🟡🟡

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

قهوه the coffee which they drink is very strong قهوه ای که آن ها می نوشند خیلی غلیظ است 🟢

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

محلی ، بومی Spanish is Diego's native language اسپانیایی زبان محلی دیگو است 🔵🔵🔵

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سیاره مریخ 🟣🟣 Does water really exist on Mars آیا واقعا آب در سیاره مریخ وجود دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

ناحیه Mazandaran is one of the best farming regions of Iran مازندران یکی از بهترین نواحی کشاورزی در ایران است ⚫️⚫️⚫️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ناشنوا deaf people use sign language to communicate ⚪️⚪️ مردم ناشنوا از زبان اشاره برای ارتباط برقرار کردن استفاده می کنند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

مقدس The Holy Quran is available in more than 100 languages قرآن مقدس در بیش از 100 زبان وجود دارد 🟤🟤🟤🟤🟤

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

شکل ، حالت most languages of the world have no written form بیشتر زبان های دنیا شکل نوشتاری ندارند 🔺🔺🔺🔺

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

حدودا ، تقریبا there are about 7000 languages in the world تقریبا 7000 زبان در جهان وجود دارد 🔻🔻🔻🔻

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تعظیم کردن he bowed to the queen او برای ملکه تعظیم کرد 🔸

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

شخصیت those two sisters completely have different characters اون دو خواهر شخصیت های کاملا متفاوتی دارند 🔹🔹🔹🔹🔹

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کرم خوردگی دندان my dentist said I have a cavity which will have to be treated دندان پزشکم گفت که من یک کرم خوردگی دارم که باید درمان شود🔶

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تقلب کردن ( v. ) we can easily cheat on the exam 🔷 ما به راحتی میتوانیم در امتحان تقلب کنیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

exhibits in museums are often shown in glass cases 🔲🔲🔲🔲🔲🔲 اثرات نمایشی در موزه ها معمولا داخل محفظه های شیشه ای به نمایش گذاشته میشوند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بخت آزمایی What would you do if you won the lottery اگر در بخت آزمایی برنده میشدی چکار می کردی ◾️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

یک سوم One third of the population in this city are teenagers یک سوم جمعیت در این شهر نوجوانان هستند ◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

هراس Do you have any fears or phobias آیا ترس یا هراسی دارید ◼️◼️◼️◼️◼️◼️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

از قبل ، از پیش We will pay the rent one month in advance ما اجاره رو یک ماه از قبل پرداخت خواهیم کرد ◻️◻️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

برف there will be snow in many areas tomorrow فردا در بسیاری از مناطق برف خواهد بارید 🟧🟧🟧

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

امشب I don't think he'll come tonight فکر نکنم امشب بیاید 🟨🟨🟨🟨

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

شیشه Windows are made of glass پنجره ها از شیشه تولید شدند🟩

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دور زدن ( فعل ) / دایره ( اسم ) Every twelve months, the Earth circles the Sun هر دوازده ماه ، زمین یک بار خورشید را دور می زند 🟦🟦

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

قول دادن My uncle promises he will give up smoking 🟪 عموی من قول داد ک او سیگار کشیدن را ترک خواهد کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ثروتمند My friend will marry a rich man next month ⬛️⬛️ دوست من با یک مرد ثروتمند در ماه آینده ازدواج خواهد کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خسته the horses were exhausted اسب ها خسته بودند ⬜️⬜️⬜️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

😅 بچه که نیستم/ خام نیستم 😅 I wasn't born yesterday ☺️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

I nearly jump out of my skin از ترس زهره شدن 🟫🟫

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

a little bird told me کلاغه به من خبر داد 🔇🔇

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

knock on the wood بزنم به تخته 🔉🔉

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

talk of the devil: عجب حلال زاده ای 🔊🔊

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

یه قلوپ بخور 🔔🔔

پیشنهاد
١٣

😅 تازه سر شبه 😅 The night is still young ☺️

پیشنهاد
١٥

it seems difficult at first, but you'll soon get the hang of it "شاید اولش به نظر مشکل بیاد اما خیلی زود قلقشو پیدا می کنی" 🔕🔕🔕🔕

پیشنهاد
١٤

get the hang of sth 📣📣 یعنی اینکه بدونی چطور کاری رو انجام بدی ، بدونی چطور از چیزی استفاده کنی که اصطلاحا تو فارسی گفته میشه: "قلق کاری/چیزی رو پی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شجاع Be brave. . . but it's OK to be afraid sometimes - شجاع باش . . . ولی بعضی وقتها خوبه که بترسی📢📢

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

bad - tempered and easily annoyed 💬💬💬💬 ترشرو ، عبوس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

جمعه ^_^ روز ناهید / خدای عشق و زیبایی day of Frigga

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

چهارشنبه ^_^ روز تیر / خدای تجارت day of Mercury

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پنجشنبه ^_^ روز مشتری / خدای رومیان day of Jupiter

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

سه شنبه ^_^ روز مریخ / خدای جنگ day of Mars

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دوشنبه ^_^ روز ماه day of Mon

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک شنبه ^_^ روز خورشید day of sun

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Typist = کسی که تایپ میکند ، کسی ک چیزی را می نویسد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Sound: ➡️صدا ( غیر انسان ) 🎵

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Scream: ➡️جیغ کشیدن😱

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Whistle: ➡️سوت زدن😯

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

پیام قبلی کامل نیومد متاسفانه : ) ) Mumble: ➡️زیر لب چیزی گفتن، من من کردن 😗

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Whisper:➡️ پچ پچ کردن😗

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Mumble: ➡️زیر لب چیزی😗

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Murmur:➡️ زمزمه کردن😗

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

Moan: ➡️ناله کردن😖

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Growl:➡️ غر غر کردن😣

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Cough➡️سرفه کردن😩

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Snore:➡️ خر و پف کردن😴

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Sneeze➡️ عطسه کردن🤧

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گرسنگی زیاد I'm starving 💭💭 دارم از گرسنگی می میرم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

پدربزرگ و مادربزرگ به پدربزرگ و مادربزرگ با هم, گفته میشود. معادل فارسی ندارد. - Children always enjoy visiting their grandparents. 🗯🗯🗯 - بچه ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

غیر اخلاقی ♠️♠️ plagiarism is an immoral act سرقت ادبی عملی غیر اخلاقی است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

persian literature

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پذیرا ، مهربان ، خوش برخورد a hotel with approachable staff هتلی با کارکنان خوش برخورد ♦️♦️♦️♦️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پنهان شدن 🃏🃏 to hide is to try not to let others see you the other children will hide while you count to 100 بقیه بچه ها پنهان میشن تا تو تا 100 بش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کف the bottom is the lowest part 🎴🎴🎴 the bottom of my shoe has a hole in it در کف کفش من یک سوراخ وجود دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

حمله کردن to attack is to try to fight or to hurt 🀄️🀄️🀄️ the man with mask attacked the other man مرد با ماسک به مرد دیگر حمله کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

متخصص هماتولوژی ( خون شناسی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

خوب the weather is very nice هوا خیلی خوبه 🕐🕐🕐🕐

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دختر the girl whom you met is my sister 🕑 دختری که تو ملاقاتش کردی خواهر من است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آسان Some of the scientists did not have easy lives بسیاری از دانشمندان زندگی راحتی نداشتند 🕑🕑🕑

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مردان Many great men and women try hard to find facts 🕒🕒🕒 بسیاری از زنان و مردان بزرگ برای پیدا کردن حقایق سخت تلاش می کنند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دانش Human knowledge develops with scientists’ hard work دانش بشری با سخت کوشی دانشمندان توسعه می یابد 🕕🕕

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

زندگی Actually I learned many interesting things about our scientists’ lives در واقع من چیز های زیاد جالبی در مورد زندگی دانشمندانمان یاد گرفتم 🕘🕘 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

این چنین 🕛🕛 such books are not very interesting این چنین کتاب ها خیلی جذاب نیستند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دانشمند I was reading a book about famous Iranian scientists من داشتم یک کتاب درباره دانشمندان ایرانی می خواندم🕝🕝

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کتابخانه 🕞🕞 Roya and Mahsa are leaving the library رویا و مهسا در حال ترک کردن کتابخانه هستند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بو دادن the flower smells good گل بوی خوبی می دهد 🕞

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نظر رسیدن 🕟 Tom seems bad تام بد به نظر می رسد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نظر رسیدن she appears beautiful او زیبا به نظر می رسد 🕠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

خواب آلود 🕡🕡 I feel sleepy من احساس خواب آلودگی میکنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

امروز Ali looks happy today 🕢🕢 علی امروز خوشحال به نظر می رسه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ضعیف he is getting weak 🕣 او در حال ضعیف شدن است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شدن he became old او پیر شد 🕤🕤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

متزلزل شده 🕦🕦 After the accident, his confidence in his ability to drive was completely rattled بعد از تصادف، اعتمادش به تواناییش در رانندگی کاملاً ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

بزرگ ، عظیم I found a massive collection of old books on literature in my aunt’s library 🕧 من یک مجموعه ی بزرگ از کتابهای قدیمی در مورد ادبیات در کت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ارزیابی 🏳️🏳️ Before filing for bankruptcy, it is advisable to get an evaluation done by a bankruptcy attorney قبل از ثبت رسمی برای ورشکستگی، معقول ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیش بینی نشده 🏴🏴 We had some unforeseen problems with the new engine though we had expected it would work well. ما چند مشکل پیشبینی نشده با موتور ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

عصبانیت ، اضطراب ، تنش 🏴‍☠️🏴‍☠️ We could feel the tension in the room as we waited for our exam results ما میتوانستیم تنش را در اتاق احساس کنیم وقت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

غمگین My little nephew was very gloomy because his best friend had moved away permanently برادرزادة کوچکم خیلی غمگین بود چون بهترین دوستش برای همیشه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اجرا 🚩🚩 The festival of Asian Arts and Music will include two days of live performance جشنواره موزیک و هنرهای آسیایی شامل دو روز اجراهای زنده خواه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

عادت نکرده ، خو نگرفته 🏳️‍🌈🏳️‍🌈 I am unaccustomed to receiving gifts from the people whom I don’t know well من عادت نکرده ام ( عادت ندارم ) که ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به خاطر ، به دلیل 🇰🇳🇰🇳 On account of a breakdown in their computer, the bank had to stop business for a while به خاطر اختلال در کامپیوترشان، بانک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

فریاد زدن 🇱🇨🇱🇨 Why are you shouting aloud �چرا دارید با صدای بلند فریاد میزنید؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

چون Since the weather was fine, we went out for a walk. چون که هوا خوب بود، رفتیم بیرون قدمی بزینم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسئولیت پذیر As a parent, you should be more responsible for your child’s behavior به عنوان یک ولی، شما باید بیشتر مراقب رفتار فرزندت باشی. 🇵🇲🇵🇲

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

اینجا 🇻🇨🇻🇨 he works here as a teacher او در این جا به عنوان یک معلم کار می کند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی As he was too tired, he didn’t feel like going to the gym. چون که او خیلی خسته بود، حوصله باشگاه رفتن نداشت 🇸🇩🇸🇩

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی که 🇸🇷🇸🇷 I saw him as I was walking in the park او را دیدم وقتی که در پارک می دویدم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

متنفر بودن 🇸🇪🇸🇪 . child a was I when school disliked I از مدرسه متنفر بودم وقتی یک بچه بودم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بانک 🇨🇭🇨🇭 The man invited to the party works in a bank. مردی که به جشن دعوت شد در یک بانک کار می کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرودگاه The man going to the airport is my father. مردی که به فرودگاه می رود پدرم است 🇸🇾🇸🇾

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

درس دادن 🇹🇼🇹🇼 The man teaching English came here yesterday مردی که انگلیسی درس می دهد دیروز به اینجا آمد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

نوشته شد 🇹🇯🇹🇯 The letter written last week arrived today نامه ای که هفته ی قبل نوشته شد ، امروز رسید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

دید The boy whom I saw yesterday can speak English. پسری که دیروز دیدم می تواند انگیسی حرف بزند. 🇹🇿🇹🇿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

آمد 🇹🇭🇹🇭 The man who came by bus is a painter. آن مردی که با اتوبوس آمد یک نقاش است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

هستم 🇹🇱🇹🇱 I am too busy to talk to you now من بسیار مشغول هستم برای راه رفتن با تو امروز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تست ، آزمون 🇹🇬🇹🇬 The test was too difficult to finish آزمون برای تمام کردن بسیار سخت بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوربین 🇹🇰🇹🇰 This camera is too expensive for me to buy این دوربین برای من برای خریدن بسیار گران است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

نیست 🇹🇴🇹🇴 He is not old enough to go to school او به اندازه ی کافی برای مدرسه رفتن بزرگ نیست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

او ( مذکر ، مرد ) 🇹🇹🇹🇹 He had enough experience to get the job اون به اندازه ی کافی تجربه برای گرفتن شغل داشت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

آن 🇹🇳🇹🇳 He didn’t have enough money to buy that car او به اندازه ی کافی پول نداشت که آن ماشین را بخرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

آفتابی 🇹🇷🇹🇷 It is such sunny weather that he can play tennis in the park آب و هوای آفتابی بود ب همین دلیل او میتواند در پارک تنیس بازی کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوباره It was such an interesting place that they want to visit it again مکان بسیار جالبی بود ب همین دلیل انها میخواهند دوباره آنرا ببینند 🇹🇲🇹🇲

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

نام اسمی پسرانه ( علی ) 🇹🇨🇹🇨 It was such a cold day that Ali stayed at home روز بسیار سردی بود ب همین دلیل علی در خانه ماند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

صدا زدن She was thinking so deeply that she didn’t hear us calling her او داشت عمیقا فکر میکرد ب همین دلیل صدا زدن ما را نشنید 🇹🇻🇹🇻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواستن راه رفتن 🇻🇮🇻🇮 They were so tired that they didn’t want to walk آنها خیلی خسته بودند ب همین دلیل نمیخاستند راه بروند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

غذا، خوراک The food was so hot that we couldn’t eat it غذا اونقدر گرم بود ک ما نتونستیم بخوریمش 🇺🇬🇺🇬

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرد فرانسوی 🇦🇪🇦🇪 Philip is a Frenchman فلیپ یک مرد فرانسوی است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

خارجی 🇬🇧🇬🇧 can you speak a foreign language آیا می توانید به یک زبان خارجی صحبت کنید؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بالاخره finally he returned after an hour او بالاخره بعد از یک ساعت برگشت 🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

جنگ ، دعوا 🏴󠁧󠁢󠁳󠁣󠁴󠁿🏴󠁧󠁢󠁳󠁣󠁴󠁿 there was a fight between Leo and Kevin last night دیشب یک دعوا بین لئو و کوین بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نقاشی ، طراحی 🏴󠁧󠁢󠁷󠁬󠁳󠁿🏴󠁧󠁢󠁷󠁬󠁳󠁿 this drawing is very old and expensive این طراحی ( تابلوی نقاشی ) خیلی قدیمی و گران قیمت است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترسیم کردن ، کشیدن 🇺🇸🇺🇸 he draws beautiful pictures او نقاشی های زیبایی می کشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مشکل ، سختی 🇺🇾🇺🇾 did you have any difficulty coming here آیا برای آمدن به اینجا مشکلی داشتی ؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

قصاب 🇺🇿🇺🇿 A butcher sells meat قصاب گوشت میفروشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاوبازی Rex went to a bullfight when he was in Spain رکس وقتی در اسپانیا بود به یک گاوبازی رفت. 🇻🇺🇻🇺

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

گاو نر the child was looking at the bull carefully کودک داشت به دقت به گاو نگاه می کرد . 🇻🇦🇻🇦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

قادر بودن 🇻🇪🇻🇪 I was so tired that I wasn't able to speak من انقدر خسته بودم که قادر نبودم حرف بزنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

نانوا 🇻🇳🇻🇳 this baker makes good bread این نانوا نان خوبی درست می کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پختن Sarah is baking a cake for us سارا دارد برای ما کیک می پزد. 🇼🇫🇼🇫

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

دور the waiter looked at the drawing and went away پیشخدمت به طراحی نگاه کرد و دور شد. 🇪🇭🇪🇭

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

I saw the man whom you met yesterday 🇾🇪🇾🇪

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

If I go to college, I will find a job 🇿🇲

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

I sweat a lot when I drink tea in summer. من وقتی که در تابستان چایی می خورم زیاد عرق می کنم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

The plane crashed 20 minutes after take - off. هواپیما 20 دقیقه بعد از بلند شدن سقوط کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

A good looking person looks nice good looking is very common in spoken English he is a good looking guy but he's a bit boring 🏴

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیبا 🏴‍☠️🏴‍☠️ a beautiful woman or child has perfect good looks Grace Kelly was a very beautiful woman

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

In side the butcher's freezer the temperature was very frigid 🔹دمای داخل فریزر قصابی، بسیار سرد بود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

امروزه most kids nowadays prefer watching TV to reading books 🏁 بیشتر بچه ها امروزه تماشای تلویزیون را به خواندن کتاب ترجیح میدهند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

گردشگری we hope that this plan will lead to increased tourism in the area ما امیدواریم که این برنامه منجر به افزایش گردشگری در این منطقه شود 🚩

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خارج some families usually go abroad for their holiday 😊 بعضی از خانواده ها معمولا برای تعطیلاتشان به خارج می روند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بهشت parts of California seem like paradise to many tourists ☺️☺️☺️ قسمت هایی از کالیفرنیا برای بسیاری از گردشگر ها مانند بهشت به نظر می رسد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

طیف there is a full range of activities for children in this modern city در این شهر مدرن طیف کاملی از فعالیت ها برای کودکان وجود دارد 😅😅

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

سفارت after two years in Paris they sent me to the embassy in Beijing بعد از دو سال ماندن در پاریس آنها من را به سفارت در پکن فرستادند 😆

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شبیه my new dress is similar to the one you bought last month پیراهن جدید من شبیه آن است که تو ماه گذشته خریدی 😁😁

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

محمتل the doctor had told me that it was probable that he would die from a heart disease دکتر به من گفته بود که محتمل است او از بیماری قلبی بمیرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

تاریخی I like reading historical stories because I can learn about the lives that people had long times ago 😄 من خواندن داستان های تاریخی را دوست دا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

گذراندن there is only one success : to be able to spend your life in your own way فقط یک موفقیت وجود دارد : قادر بودن به گذراندن زندگی تان به روش خود ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

بلیط please show your ticket to that man when you board the plane لطفا بلیطتان را هنگامی که سوار هواپیما میشوید به آن مرد نشان دهید😀

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

ستودن ، تمجید کردن 👷🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

فریاد پرخاش جویانه برای بر انگیختن دعوا و هیاهو ، نعره ، فریاد👷🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دو چیز را با هم سنجیدن 💂🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ماهر ، چیره دست 💂🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

به طریقِ 🕵🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

کاسه ی مسی 🕵🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

every year I go on vacation in August من هر سال در ماه اوت به تعطیلات می روم 👩🏻‍⚕️👩🏻‍⚕️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

طبقه my office is on the first floor دفتر من در طبقه ی اول است 👨🏻‍⚕️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

سبد the oranges are not in the basket پرتقال ها داخل سبد نیستند 👩🏻‍🌾👩🏻‍🌾👩🏻‍🌾

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

the pilgrims came to Imam Reza Holy Shrine زائران به حرم امام رضا آمدند 👨🏻‍🌾👨🏻‍🌾

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Isfahan has many historical sites اصفهان مکان های تاریخی زیادی دارد👩🏻‍🍳

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

take this information booklet and study it carefully این کتابچه اطلاعات را بگیر و آن را با دقت بخوان 👨🏻‍🍳👨🏻‍🍳👨🏻‍🍳

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

the family spent their summer vacation in Yasooj خانواده تعطیلات تابستانی خود را در یاسوج گذراندند 👩🏻‍🎓

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

صدا ( مخصوص انسان ) Antonio's voice is really good صدای آنتونیو واقعا خوب است 👨🏻‍🎓

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

فصل 👩🏻‍🎤👩🏻‍🎤 many people think that spring is the most beautiful season خیلی از مردم فکر می کنند که بهار زیبا ترین فصل است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بلند ( برای صدا ها ) 👨🏻‍🎤👨🏻‍🎤 Is the television loud enough آیا صدای تلویزیون به اندازه ی کافی بلند است ؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

زبان how many languages can you speak به چند زبان می توانی صحبت کنی ؟؟ 👩🏻‍🏫👩🏻‍🏫

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بیرون 👨🏻‍🏫👨🏻‍🏫 the children couldn't go out because the door was locked بچه ها نمی توانستند بیرون بروند چون در قفل بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

خلیج 👩🏻‍🏭👩🏻‍🏭 the Persian Gulf is a very important sea between Iran and some Arab countries خلیج فارس دریایی مهم بین ایران و بعضی از کشور های ع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

برنز I think she will win the bronze medal in the competition من فکر می کنم که او مدال برنز مسابقه را برنده خواهد شد 👨🏻‍🏭👨🏻‍🏭

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

هوشمند I need a smartphone which allows me to check my email and use facebook 👩🏻‍💻👩🏻‍💻 من یک گوشی هوشمند نیاز دارم که بتوانم با آن ایمیل هایم ر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

گفتن I won't tell anyone what happened 👨🏻‍💻 من به هیچ کس اتفاقی را که افتاد نمی گویم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

شنید ، گذشته ی فعل hear به معنی شنیدن I heard Maryam has won some money 👩🏻‍💼 من شنیدم که مریم مقداری پول برنده شده است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خیابان she lives on Elm street near Jake's shop 👨🏻‍💼 او در خیابان علم نزدیک مغازه ی جِیک زندگی می کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دانشگاه there is a hospital near the university where I study art یک بیمارستان نزدیک دانشگاهی که هنر می خوانم وجود دارد👩🏻‍🔧

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

what time does the bus arrive tomorrow فردا اتوبوس چه زمانی خواهد رسید ؟؟ 👨🏻‍🔧👨🏻‍🔧

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

If wolves' natural home is endanger they may come to village to hunt sheep 👩🏻‍🔬👩🏻‍🔬👩🏻‍🔬 اگر زیستگاه طبیعی گرگ ها در معرض خطر باشد ، آن ها مم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

هیجان ، وجد کاربرد در جمله : عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت / فتنه انگیز جهان نرگس جادوی تو بود ( حافظ ) 👨🏻‍🔬👨🏻‍🔬

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

عدل ، قسط ، انصاف ، عدالت کاربرد در جمله : 👩🏻‍🎨👩🏻‍🎨👩🏻‍🎨 اگر مرگ داد است ، بیداد چیست / ز داد این همه بانگ و فریاد چیست ( فردوسی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

آفریدگار ، خالق ، خدا کاربرد در جمله : 👨🏻‍🎨 انبیا گفتند نومیدی بد است / فضل و رحمت های باری بی حد است ( مولوی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سمت راست ، یمین ، متضاد چپ کاربرد در جمله : 👩🏻‍🚒👩🏻‍🚒 چپ و راست لشکر بیاراستند / به جنگ اندرون نامور خواستند ( فردوسی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

طلوع کردن ، ظاهر شدن کاربرد در جمله : 👨🏻‍🚒👨🏻‍🚒 آفتابا در فراقت هر نفس / صبح شوق از شرق جانم می دمد ( سیف فرغانی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

گیاهی است که از ساقه ی الیاف آن در نساجی استفاده می کنند 👩🏻‍✈️👩🏻‍✈️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرمان بردن ، اطاعت کردن 👨🏻‍✈️👨🏻‍✈️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نامه ، کتاب ، دفتر ، نوشته ی دراز ، لوله ی کاغذ 👩🏻‍🚀👩🏻‍🚀

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

موجودات جهان 👨🏻‍🚀👨🏻‍🚀

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

دام برای پرندگان ، تله 👩🏻‍⚖️👩🏻‍⚖️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی راه رفتن ، گژ رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

جویدن ، به دندان نرم کردن 👨🏻‍⚖️👨🏻‍⚖️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

نا امید ، بی بهره 👰🏻👰🏻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

زیور ، زینت 🤵🏻🤵🏻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

اکسید طبیعی و ناخالصِ روی که محلول آن گندزدایی قوی است . در قدیم این اکسید را در جوش های بهاره و جوش های تراخمی به صورت گرد روی پلک ها می پاشیدند . ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاسه ی مسی که با خود به حمام می برند 🤴🏻🤴🏻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ظرف کوچکی که در آن جواهر یا اشیای دیگر گذارند ، قوطی 🦸🏻‍♀️🦸🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

لوله ی سفالین یا سیمانی کوتاه که در زیر خاک یا میان دیوار گذارند تا آب از آن عبور کند 🦹🏻‍♀️🦹🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نشیب ، پستی ، مقابلِ اوج 🦸🏻‍♂️🦸🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ماه اول تابستان ، از ماه های رومی است 🦹🏻‍♂️🦹🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

مهربانی کردن ، نرمی کردن 🤶🏻🤶🏻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

پرتو ، جلوه 🎅🏻🎅🏻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

اشاره کردن ، اشاره 🧙🏻‍♀️🧙🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را بو کردن ، بوییدن 🧙🏻‍♂️🧙🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نواری که به ساق پا پیچند 🧝🏻‍♀️🧝🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گواهی نامه 🧝🏻‍♂️🧝🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کوتاه گفتن ، سخن کوتاه کردن 🧛🏻‍♀️🧛🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

رای زدن ، مشورت کردن 🧛🏻‍♂️🧛🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی نوا و درویش 🧟‍♀️🧟‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

از ماه های رومی که برابر ماه سوم بهار است 🧟‍♂️🧟‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

رحم خواستن ، طلب رحم کردن 🧞‍♀️🧞‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

فروگذاشتن ، سستی کردن در کار ها 🧞‍♂️🧞‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

میل قلب است به دیدار محبوب ، در کلام مولانا کشش روح کمال طلب و خداجو در راه شناخت پروردگار و ادراک هستی 🧜🏻‍♀️🧜🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

جامه ی جنگی که از حلقه های آهنی سازند ، زره 🧜🏻‍♂️🧜🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

جالب the new film is very interesting فیلم جدید خیلی جالب است 🧚🏻‍♂️🧚🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اشکالی ندارد ، اهمیتی ندارد I lost your pen never mind خودکارت را گم کردم اشکالی ندارد 👼🏻👼🏻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

خط ، دست خط 🤰🏻🤰🏻 if you want to improve your handwriting you must practice اگر می خواهی دست خطت را ارتقا بدی باید تمرین کنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

سوزن 🤱🏻🤱🏻 there is a needle on the floor please pick it up روی زمین یک سوزن است لطفا آن را بردار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دست 🙇🏻‍♀️🙇🏻‍♀️ what do you have in your hand در دستت چی داری ؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بیشتر ، بیشترین most of the students are absent today بیشتر دانش آموزان امروز غایب هستند 💁🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

زمین 💁🏻‍♂️💁🏻‍♂️ Victor and his friends were sitting on the ground ویکتور و دوستانش روی زمین نشسته بودند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اولین I'll never forget the first time I met you 🙅🏻‍♀️🙅🏻‍♀️ من هرگز اولین باری که تو را دیدم را فراموش نمی کنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سینه ، صدر ، بدن کاربرد در جمله :🙅🏻‍♂️ دو دندان به کردار پیل ژیان / بر و کتف فربه و لاغر میان فردوسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زبر ، بالا 🙆🏻‍♀️ کاربرد در جمله : نشسته به آرام در پیشگاه / چو سرو بلند از برش گرد ماه فردوسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف اضافه ، به ، روی کاربرد در جمله : 🙆🏻‍♂️ بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر / زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما حافظ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کیسه ای از پوست دباغی شده ی گوسفند 🙋🏻‍♀️🙋🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

تکیه کردن بر ، اعتماد کردن بر 🙋🏻‍♂️🙋🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

جنگ ، نبرد ، کارزار 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

شدت 🤦🏻‍♂️🤦🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

فوراٌ 🤷🏻‍♀️🤷🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

فتنه ، هیاهو 🤷🏻‍♂️🤷🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پارچه ی زیر لباس 🙎🏻‍♀️🙎🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوابیدن 🙎🏻‍♂️🙎🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

درختی با چوب سیاه و سخت که سنگین و گرانبهاست 🙍🏻‍♀️🙍🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

محل آب خوردن 🙍🏻‍♂️🙍🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کشور هند 💇🏻‍♀️💇🏻‍♀️ Tom will go to India next Friday تام جمعه ی آینده به هند خواهد رفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

خواهر the girl whom you saw is my sister دختری که دیدی خواهرم بود 💇🏻‍♂️💇🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

تمیز کردن 💆🏻‍♀️💆🏻‍♀️ I was going to tidy the flat but I didn't have time من می خواستم آپارتمانم را تمیز کنم ولی وقت نداشتم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در انگلیسی محاوره می توانیم از gonna بجای be going to استفاده کنیم I'm gonna buy a new car next year 💆🏻‍♂️ قرار است سال آینده یک ماشین جدید بخرم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

قطار 🧖🏻‍♀️🧖🏻‍♀️ the train leaves at 5 this afternoon قطار امروز عصر ساعت 5 حرکت خواهد کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

پرواز the traffic is terrible we're going to miss our flight ترافیک وحشتناک است ما پروازمان را از دست خواهیم داد🧖🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

فروختن 💅🏻💅🏻 why do you want to sell your car چرا می خواهی ماشینت را بفروشی؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ملاقات کردن ، دیدن are you going to visit your grandmother قصد داری مادربزرگت را ملاقات کنی ؟؟ 💃🏻💃🏻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بر اساسِ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

مثبت ، فکر مثبت ، امیدوار کننده👯‍♀️ you've got to be more positive about your work باید در مورد کارت مثبت نگر تر باشی زبان 91

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

نوک ، سر ، نکته ، نشان دادن please get to the point لطفا برو سر اصل مطلب👯‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

عکس ، تصویر ، تابلو we took a picture of the children on their new bicycles ما از بچه ها روی دوچرخه ی تازشون عکس گرفتیم 🕴🏻🕴🏻🕴🏻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اجازه the teacher gave me her permission to go home earlier معلم بهم اجازه داد تا زود تر برم خونه تجربی 93 ، هنر 92 ، زبان 92 و. . . 🚶🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمین ، کره ی زمین the Earth goes around the sun زمین دور خورشید می چرخد 🚶🏻‍♂️🚶🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

لحظه one of the happiest moments in my life was my daughter's birthday یکی از خوشحال کننده ترین لحظات زندگی من تولد دخترم بود 🏃🏻‍♀️🏃🏻‍♀️🏃🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کتاب me friend has more English books than his brother دوست من کتاب های زبان بیشتری نسبت به برادرش دارد🏃🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

دور what is the farthest planet from the sun دورترین سیاره از خورشید چیست ؟؟ 👫👫

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

تکان دادن shake the bottle before taking the medicine قبل از خوردن دارو بطری را تکان دهید 👬👬👬

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بخش ، قسمت she doesn't usually take part in any of the class activities اون معمولاٌ در هیچ کدوم از فعالیت های کلاسی شرکت نمی کنه 💑

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

جفت ، زوج I'd like you to do this exercise in pairs 👩‍❤️‍👩👩‍❤️‍👩 ازتون می خوام که این تمرین رو دوتا دوتا انجام بدین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

غلبه کردن بر ، پیروز شدن بر he finally could overcome his fear of flying او در نهایت تونست به ترسش از پرواز غلبه کنه 👨‍❤️‍👨 زبان 87

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

شروع ، آغاز ، افتتاح ، افتتاحیه 💏 we missed the opening of her speech ما شروع سخنرانی او را از دست دادیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فرصت ، موقعیت ، مناسبت we met on several occasions to discus the problem 👩‍❤️‍💋‍👩👩‍❤️‍💋‍👩 ما در چند موقعیت همدیگر رو دیدیم تا در مورد اون مساله ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

یادداشت ، نت ، یادداشت کردن ، توجه کردن به he left a note to say he would be home late اون یه یادداشت گذاشت تا بگه دیر به خونه میاد 👨‍❤️‍💋‍👨👨‍❤️‍ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

معمولاٌ ، در حالت عادی ، به طور طبیعی It's normally much warmer than this in July معمولا در ماه ژوئیه هوا از این خیلی گرم تر است👪 تجربی 89 ، هنر 88

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اصل ، قاعده ، معیار ، موضوع عادی smaller families have become the norm 👨‍👩‍👧👨‍👩‍👧 خانواده های کوچک تر به یک موضوع عادی تبدیل شده اند تجربی 84 ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

لازم ، ضروری It is necessary for all of us to be present at the meeting this afternoon لازم است که همه ی ما در جلسه ی امروز بعد از ظهر حاضر باشیم 👨‍ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

naturally طبیعتاٌ ، به طور طبیعی unnatural غیر طبیعی 👨‍👩‍👦‍👦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

حرکت ، تکان ، جنبش ، نهضت for a long time after the accident he had no movement in his legs او برای مدتی طولانی بعد از تصادف ، هیچ حرکتی در پا هایش ن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

حال ، حوصله ، مود ، فضا 👩‍👩‍👦👩‍👩‍👦👩‍👩‍👦 I'm not really in the mood to go out tonight واقعا امشب توی مود بیرون رفتن نیستم ( حوصله ی بیرون رفت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریاضیات ، ریاضی 👩‍👩‍👦‍👦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شیوه ، روش ، رفتار things had been done in the same manner for centuries قرن ها بود که کار ها به همین شکل انجام شده بودند 👩‍👩‍👧‍👧👩‍👩‍👧‍👧 انس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اصلی ، عمده ، مهم one of the main reasons I came to England was to study English یکی از دلایل اصلی که به انگلیس آمدم انگلیسی خواندن بود 👨‍👨‍👦👨‍👨 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

شنونده 👨‍👨‍👧‍👦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سخنرانی ، کنفرانس ، سخنرانی کردن 👨‍👨‍👦‍👦 tomorrow she will give a lecture at London University او فردا در دانشگاه لندن سخنرانی خواهد کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

تکیه دادن ، خم شدن ، کج شدن A man was leaning out of the window یه آقایی از پنجره به بیرون خم شده بود 👨‍👨‍👧‍👧 انسانی 94 ، ریاضی 86 ، هنر 86

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جوک ، لطیفه ، شوخی 👩‍👦👩‍👦 he was always telling jokes and making people laugh اون همیشه جوک می گفت و مردم رو می خندوند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

درگیری ، شرکت ، مشارکت the active involvement of the government is needed مشارکت فعال دولت ضروری است👩‍👧 تجربی 95 ، زبان 93 ، ریاضی 92 و. . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

معرفی کردن ، عرضه کردن ، ارائه کردن I would like to introduce you to my friend Martin دوست دارم شما را به دوستم مارتین معرفی کنم 👩‍👧‍👦👩‍👧‍👦 ریا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در عوض ، به جای 👩‍👦‍👦👩‍👦‍👦 now I can walk to work instead of going by car الان می تونم عوض رفتن با ماشین ، پیاده برم سر کار هنر 87 ، انسانی 86

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اهمیت ، ارزش It's a matter of the greatest importance to me این موضوع بیشترین اهمیت رو برای من داره 👩‍👦‍👦👩‍👦‍👦 هنر 95

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نادیده گرفتن ، چشم پوشیدن از I made a suggestion but they chose to ignore it 👩‍👧‍👧👩‍👧‍👧 پیشنهادی ارائه کردم ولی آن ها تصمیم گرفتند آن را نادیده ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

شوخی ، شوخ طبعی he's got a great sense of humor 👨‍👧‍👦 اون حس شوخ طبعی فوق العاده ای داره ریاضی 91

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

پس دادن ، برگرداندن 👨‍👦‍👦👨‍👦‍👦👨‍👦‍👦 could you give me back my pen ممکنه خودکارم رو بهم پس بدی ؟؟ هنر 92 ، تجربی 84

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

تفاهم داشتن ، توافق داشتن ، سوار شدن I think we got on the wrong bus 👨‍👧‍👧 فکر کنم سوار اتوبوس اشتباهی شدیم👨‍👧‍👧

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

حرکت سر و دست ، ژست ، حالت A friendly gesture یک ژست دوستانه🧶

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

جلو ، جبهه ، خط مقدم the bus stops right in front of our house اتوبوس درست جلوی خونه ی ما نگه می داره🧵

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

گاه گاهی ، گاهی اوقات she has to work at weekends from time to time اون گاهی اوقات مجبوره آخر هفته ها کار کنه 🧥🧥🧥

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دوستی ، رفاقت 🥼🥼 your friendship is very important to me دوستی تو برام خیلی مهمه ریاضی 90

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

شکل گیری ، تشکیل 👚👚 this book explains the formation of the stars این کتاب روند شکل گیری ستاره ها را توضیح میدهد ریاضی 94 ، هنر 93 ، زبان 93 ، تجرب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

👖👖 شلوار لی ، شلوار جین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

👗👗 لباس بلند زنانه ، پیراهن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

👔👔 کروات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

👙👙 لباس شنا دو تیکه زنانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

👘👘 لباس مخصوص ژاپنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

The supreme leader of Iran watched the military parade in Tehran رهبر ایران رژه ی نظامی را در تهران تماشا کرد 🥿🥿🥿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Ali went to Mashhad in order to take part in celebrating the religious holiday علی برای شرکت در بزرگداشت عید مذهبی به مشهد سفر کرد 👠👠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Sima said that we have to wear special clothes tomorrow night for the ceremony سیما گفت که ما باید فردا شب برای مراسم لباس های مخصوصی بپوشیم 👞👞

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

👢👢 چکمه ، بوت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

👡👡 کفش صندل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

My father read poems of Hafez on Yalda night پدر من در شب یلدا اشعاری از حافظ خواند 👟👟👟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

Can you watch the fireworks from here می توانید آتش بازی را از اینجا تماشا کنید ؟ 🥾

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

🧦🧦 جوراب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

Please clear the table before washing the dishes لطفا پیش از شستن ظرف ها میز را تمیز کنید 🧤🧤🧤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

We should sing the national anthem in front of the president ما باید مقابل رئیس جمهور سرود ملی را بخوانیم 🧣🧣🧣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

I should set the table before our guests come من باید قبل از آمدن مهمان ها میز را بچینم 🎩🎩🎩

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Fatemeh can bake a very delicious kind of cake فاطمه می تواند یک نوع کیک بسیار خوشمزه بپزد 🧢🧢

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

My mother always makes special dinner for the family on weekends مادرم همیشه آخر هفته ها شام مخصوصی برای کل خانواده می پزد 👒👒👒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

Nowadays, people pay tolls electronically on most roads 🎓🎓 امروزه مردم در بیشتر جاده ها عوارض را به صورت الکترونیکی پرداخت می کنند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

You can take an express train to arrive there early ⛑⛑ می توانید برای رسیدن زود هنگام به انجا قطار سریع السیر بگیرید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

👑👑 تاج

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

He was a young sailor making his first voyage 💍💍💍 او ملوانی جوان بود که در حال گذراندن اولین سفر دریایی اش بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

After the plane landed, we headed straight to the baggage reclaim section وقتی که هواپیما به زمین نشست، ما مستقیما به بخش دریافت چمدان رفتیم 👝👝👝

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

👛👛کیف پول زنانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

We can talk to the receptionist to solve this problem می توانیم برای حل این مشکل با پذیرش صحبت کنیم 👜👜

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

We're leaving early tomorrow morning, so you'd better pack for the trip ما فردا صبح زود حرکت خواهیم کرد؛ پس بهتر است که چمدان خود را برای سفر ببندی � ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

We were advised to book the hotel early if we wanted to get a good room به ما توصیه شد که اگر اتاق خوبی می خواهیم باید هر چه زودتر هتل را رزرو کنیم🎒 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

He carefully filled out the forms او با دقت فرم ها را پر کرد 🧳🧳🧳

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

🕶🕶 عینک آفتابی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

👓👓 عینک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Ali needed to exchange some money so he went out of the hotel علی باید کمی پول را تبادل می کرد به همین خاطر از هتل خارج شد 🥽🥽🥽

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

The airplane took off one hour ago هواپیما یک ساعت پیش پرواز کرد 🌂🌂

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

I need to check the timetable to see if I can get to Manchester this evening 🐶 باید برنامه ی زمانی ورود و خروج را چک کنم تا ببینم می توانم امروز عصر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

He checked my passport and told me that it's run out 🐱🐱🐱 او گذرنامه ی من را بررسی کرد و به من گفت که اعتبار گذرنامه ام به پایان رسیده است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

🐭🐭 موش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

🐰🐰 خرگوش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

🐹🐹 همستر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

🦊🦊 روباه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

🐻🐻 خرس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

🐼🐼 پاندا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

🐨🐨 کوالا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

Hamid has always been recognized as a generous kid حمید همیشه به عنوان بچه ای سخاوتمند شناخته شده است🐯

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

He is a shy kid and never asks for anything 🦁 او بچه ای خجالتی است و هیچ گاه چیزی درخواست نمی کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

He is the laziest person in the class او تنبل ترین فرد کلاس است 🐮🐮🐮

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

My uncle is a hard - working worker عموی من کارگر سخت کوشی است 🐷🐷

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

My family and I went to a pleasant environment in the nature day من و خانواده ام در روز طبیعت به یک محیط باصفا رفتیم 🐽🐽

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

She is a selfish person and never considers anyone but herself او شخص خودخواهی است و هرگز کسی به جز خودش را در نظر نمی گیرد 🐵

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

🐸🐸 قورباغه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

I need a quiet place to relax 🙉🙉🙉 من به یک مکان آرام برای ریلکس کردن نیاز دارم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

There were a few nervous boys among the crowd در آن شلوغی چند پسر عصبی حضور داشتند 🙊🙊🙊

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

🐒🐒 میمون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

Hassan is the neatest person I've ever met because his desk is always clean حسن تمیزترین شخصی است که تا به حال دیده ام چون میز کار او همیشه تمیز است ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

🐧🐧 پنگوئن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

Last night, I read a funny story to the kids دیشب داستان بامزه ای برای بچه ها خواندم 🐦🐦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

That cruel boy hurts the animals آن پسر بی رحم حیوانات را اذیت می کند 🐤🐤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

You are a careless man about your money تو در مورد مسائل مالی خود بی دقت هستی 🐣🐣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

🐥🐥 جوجه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

🦆🦆 اردک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

🦅🦅 عقاب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

🦉🦉 جغد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

🐺🐺 گرگ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

🦇🦇 خفاش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

A brave soldier can defend the country against enemy forces یک سرباز شجاع می تواند از کشور در برابر نیروهای دشمن دفاع کند 🐴🐴

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

🐗🐗 گراز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

He took his angry kids to the zoo او کودک عصبانیش را به باغ وحش برد 🦄🦄

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

🐝🐝 زنبور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

رسمی ، تشریفاتی they are formal with people they don't know well آن ها با افرادی که خوب نمی شناسند رسمی هستند 🐛🐛 هنر 95 ، زبان 95 ، تجربی 94

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

🦋🦋 پروانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

🐌🐌 حلزون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مجبور کردن ، وادار کردن ، قدرت ، نیرو I was forced to take a taxi because the last bus had left محبور شدم تاکسی بگیرم چون آخرین اتوبوس رفته بود 🐞🐞 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

🐜🐜 مورچه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دنبال کردن ، به دنبال آمدن ، پیروی کردن از follow me please I'll show you the way لطفا منو دنبال کن راه رو بهت نشون می دم🦟 تجربی 95 ، زبان 95 ، انسا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

🦗🦗 جیرجیرک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

🕷🕷 عنکبوت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

🦂🦂 عقرب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

🕸🕸 تار عنکبوت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

قاطعانه ، به طور جدی ، محکم ، سفت 🐢🐢 I firmly believe that we must do sth very soon به طور جدی اعتقاد دارم که خیلی زود باید یه کاری بکنیم انسانی 95 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

🦎🦎 مارمولک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

🐍🐍 مار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

🦖🦖

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

🦕🦕

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

🐙🐙 هشت پا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

🦑🦑 ماهی مرکب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

🦐🦐 میگو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

🦀🦀 خرچنگ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

🐡🐡 ماهی بادکنکی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ترس ، وحشت 🐠🐠 they looked at one another in fear آن ها با ترس به هم دیگه نگاه می کردند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

🐬🐬 دلفین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

وال ، نهنگ 🐋🐋

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

🦈🦈 کوسه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

🐊🐊 کروکدیل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

🐅🐅 ببر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

🐆🐆 یوزپلنگ ، پلنگ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

🦓🦓 گورخر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

🦍🦍 گوریل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

هیجان زده I'm so excited that we're going to New York خیلی هیجان زده ام که داریم به نیویورک می ریم هنر 94 ، زبان 94 ، انسانی 90 ، تجربی 88 و. . . 🐘

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هیجان انگیز ، پر هیجان I've got some very exciting news for you برات چند تا خبر خیلی هیجان انگیز دارم 🦛🦛

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ارزیابی کردن ، برآورد کردن 🐪🐪 you should be able to evaluate your own work شما باید بتوانید کار خودتان را ارزیابی کنید انسانی 94 ، تجربی 92 ، هنر 8 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

🦏🦏 کرگدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پایان ، آخر ، هدف 🐫🐫 we're going on holiday at the end of this month ما آخر این ماه به تعطیلات می رویم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی احساس ، بی روح an emotionless voice صدایی بی روح 🦒 ریاضی 91 ، زبان 86

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

🦘🦘 کانگورو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

حس ، احساس 🐃🐃 as a nurse I learned to control my emotions من به عنوان پرستار یاد گرفتم احساساتم رو کنترل کنم ریاضی 89 ، زبان 88 ، هنر 86

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

🐂🐂 گاو نر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

🐎🐎 اسب مسابقه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مزاحم شدن ، نگران و آشفته کردن please don't disturb Sarah she's trying to do her homework لطفا مزاحم سارا نشو ، اون داره تلاش می کنه مشق هاشو انجام ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مستقیم ، راست the weather had a direct effect on our plans آب و هوا تاثیر مستقیمی روی برنامه های ما داشت 🦙 زبان 95 ، ریاضی 94 ، انسانی 91

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مختلف ، متفاوت American English is very different from British English انگلیسی آمریکایی با انگلیسی بریتانیایی خیلی متفاوت است 🐕 انسانی 93 ، زبان 90 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

🦌🦌 آهو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

🐩🐩 سگ پشمالو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

🐈🐈 گربه 🐈🐈

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

🐓🐓 خروس 🐓🐓

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

🦃🦃 بوقلمون 🦃🦃

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

🦚🦚 طاووس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

کم شدن ، کاهش یافتن the number of new students decreased from 210 to 160 this year امسال تعداد دانشجویان جدید از 210 به 160 کاهش یافت تجربی 93 ، انس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

مرگ ، فوت 🦜🦜 she worked at the newspaper until her death at age 74 او تا زمان مرگش در 74 سالگی در روزنامه کار می کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

[دانشگاه و غیره ] دوره ، کلاس I'd like to take a writing course next year دوست دارم سال بعد کلاس نگارش بردارم 🦢

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوشتن ( از روی چیزی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

گفت و گو ، مکالمه 🕊🕊🕊 she had a long telephone conversation with her mother اون با مادرش یک مکالمه ی تلفنی طولانی داشت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تماس ، ارتباط ، تماس برقرار کردن با the children lost their contact with their families بچه ها تماسشون رو با خانواده هاشون از دست دادن 🐇 ریاضی 93 ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

اعتماد به نفس ، اعتماد ، اطمینان 🦝🦝 I have complete confidence in her من به او اطمینان کامل دارم تجربی 95 ، زبان 93 و. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

حق مالک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رهایی جستن ، رهایی دادن ، رهاییدن 🦡🦡

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

جمعِ اسطوره ، افسانه ها و داستان های خدایان و پهلوانان ملل قدیم 🐁🐁

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

شرمنده شدن ، خجلت زده شدن 🐀🐀

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در شکل و هیئت اژدها ، دارای نقش اژدها ، همچون اژدها هول انگیز و ترسناک 🐿🐿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ماده ای مخدّر که از شاه دانه به دست می آید 🦔🦔

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

جمعِ ورد ، دعا ها ، ورد ها 🐾🐾

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

لُنگ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

امیر امیران ، فرمانده کل سپاه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

بی رقیب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

چیره زبانی ، زبان آوری ، بلیغ شدن 🐉🐉

پیشنهاد
٠

امواج فوق صوت ، امواجی که فرکانس آن ها بالاتر از 20000 هرتس است و شنیده نمی شود 🐲🐲

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دعا ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بزرگ زاده ، محتشم 🌵🌵

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پشت کردن ، بدبختی 🎄🎄

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پیشوا ، راهنما 🌲🌲

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

پافشاری کردن ، اصرار کردن 🌴🌴

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشوای روحانی آیین برهمایی 🌳🌳

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تیری که نوک آن سخت برنده و درخشان و جلا داده باشد 🌱🌱

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پذیرفتن ، قبول کردن 🌿🌿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نو ، تازه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بلند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بامداد ، صبحگاه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

جوهری که ماهیت اجسام را تغییر دهد و کامل تر سازد ، هر چیز مفید و کمیاب ☘️☘️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی آوردن ، خوشبختی 🍀🍀

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

آزرده ، زخمی ، خسته ، مجروح

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تمرکز کردن ، متمرکز کردن حواس 🎍🎍 I can't concentrate on my work with all that noise با تمام اون سر و صدا نمی تونم روی کارم تمرکز کنم ریاضی 95 ، انس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ارتباط برقرار کردن ، [ خبر ، پیام ] رساندن ، دادن 🎋🎋 Dolphins use sound to communicate with each other دلفین ها برای ارتباط برقرار کردن با هم از صد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

پوشاک ، لباس 🍂🍂 women's / men's / children's clothing پوشاک خانم ها / آقایان / بچه ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمدین ، هنرپیشه ی کمدی 🍃🍃

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ایمان ، اعتقاد ، باور ، عقیده his belief in God gave him hope during difficult times اعتقاد او به خدا در زمان های سخت به او امید می داد 🍁🍁

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ابتدا ، آغاز ، اول 🍄🍄🍄 we're going to Japan at the beginning of July ما اول ژوئیه به ژاپن می رویم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پایه ، اساس ، مبنا ، پایگاه ، قرارگاه this film is based on a short story by Thomas Mann این فیلم بر مبنای یک داستان کوتاه از توماس مان است 🐚 تجربی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

لخت ، برهنه ، عریان 🌾 don't walk around outside in your bare feet با پای برهنه بیرون راه نرو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تعادل ، توازن ، متعادل کردن 💐💐💐 try to keep a balance between work and family سعی کن بین کار و خانواده تعادلی نگه داری هنر 92 ، ریاضی 89

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آگاه ، باخبر 🌷🌷 were you aware of the risks at that time اون موقع از خطرات باخبر بودی ؟؟ انسانی 95 ، زبان 94 ، هنر 88 و. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

معدل ، میانگین ، متوسط ، معمولی ، عادی prices have risen by an average of forty percent over the past year در طول سال گذشته ، قیمت ها به طور متوسط چه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

حضار ، مخاطبان ، بینندگان ، شنوندگان 🥀🥀 this program has attracted an audience of more than 10 million این برنامه بیش از 10 میلیون بیننده رو جذب کر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

جذاب they have a big house with an attractive garden اون ها یه خونه ی بزرگ با یه باغ جذاب دارن 🌺🌺🌺 هنر 87

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جذب کردن ، جلب کردن what attracted me most to the job was the chance to travel چیزی که من رو بیشتر جذب این کار کردن ، امکان سفر کردن بود 🌸🌸 تجربی 9 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

شرمنده ، خجالت زده I felt so ashamed of myself for making such a mistake خیلی از خودم خجالت می کشیدم که چنین اشتباهی کردم 🌼🌼 هنر 91

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

هم . . . . هم . . . ، و هم چنین they sell books as well as newspapers اون ها هم کتاب می فروشن هم روزنامه 🌻🌻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

هم ، نیز ، هم چنین I'd like a cup of coffee and a glass of water as well من یک فنجون قهوه و هم چنین یه لیوان آب می خوام 🌞

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

نگران ، دلواپس ، مشتاق ، آرزومند 🌝🌝 they are anxious about their son's health آن ها نگران سلامتی پسرشان هستند انسانی 95 ، هنر 94 ، زبان 94 و . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مقدار ، میزان 🌛🌛 he gave regular amounts of money to the poor او مقدار ثابتی پول رو به فقرا می داد انسانی 95 ، تجربی 90 ، زبان 90

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اجازه دادن به ، گذاشتن ، امکان دادن she only allows the children to watch television at weekends اون فقط آخر هفته ها به بچه ها اجازه می ده تلویزیون ت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

توصیه ، نصیحت ، مشورت ، مشاوره ask your teacher for advice on how to study for the exam از معلمت مشاوره بخواه که چطور برای امتحان درس بخوانی 🌚🌚 انس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

خویشی ، خویشاوندی 🌕🌕

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

تباه ، تلف 🌖🌖

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

غم ، حمایت و نگاهداشت ، توجّه 🌗🌗

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رها ، آزاد 🌘🌘

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

غوغا ، داد و فریاد ، شلوغی 🌑🌑

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

گرداب ، گودال ، مهلکه ، گرفتاری 🌒🌒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

روش ، طریقه 🌓🌓

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی همتا ، شگفت آور 🌔🌔

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

وعده ، قرار 🌙🌙

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جمعِ مکیدت ، مکر ها ، حیله ها 🌎🌎

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

میدان جنگ ، جای نبرد 🌍🌍

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

گشایش ، گشایش در کار و از میان رفتن غم و رنج 🌏🌏

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیچ و خم زلف ⭐️⭐️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

به نظر آمدن ، تصور شدن 💫💫

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

هجوم و حمله 🌟🌟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرگشته ، حیران ، فرومانده ✨✨

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

محتاط ⚡️⚡️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

ستمگر ، ظالم ☄️☄️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تندرو ، تیزرو 💥💥

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دهان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

شایستگی ، لیاقت 🌪🌪

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

زیور و زینت 🔥🔥

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

لطف ، توجه ، رحمت ، احسان 🌈🌈

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

هنگام اظهار خشنودی یا شگفتی از چیزی یا تشویق و تحسین کسی گفته می شود ، خوشا ، آفرین ، شگفتا ☀️☀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

جمعِ فلک ، آسمان ها 🌤🌤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

عمل کردن ، رفتار کردن ، کار ، عمل he acted as if he'd never met me before ⛅️⛅️ اون جوری رفتار می کرد که انگار منو قبلاٌ هیچ دقت ندیده هنر 94

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بالا ، بالای ، بر فرازِ 🌥🌥 they stood under the tree and looked at the branches above اون ها زیر درخت ایستادند و به شاخه های بالا نگاه کردن هنر 84

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

تلف کردن ، هدر دادن ، زباله ، اتلاف why do you waste money on clothes you don't need چرا پوی رو برای لباس هایی که لازم نداری هدر می دی ؟؟ 🌦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

هوا ، وضع هوا ، آب و هوا ☁️☁️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

[ از پله و غیره ] پایین رفتن 🌧🌧

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

[ در بدن ] رگ ، کشتی blood vessels 🌩 رگ های خونی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

در امتدادِ . . . . . . راه رفتن ⛈⛈

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مفید ، سودمند 🌨🌨 old pictures are useful for seeing how people dressed in the past برای دیدن اینکه مردم در گذشته چطور لباس می پوشیدند ، عکس های قدی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناتوان ، عاجز some children were unable to read or write بعضی از بچه ها نمیتوانستند بخوانند یا بنویسند❄️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

انگشت پا ☃️☃️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

از میانِ ، از وسطِ ، از طریقِ ⛄️⛄️ she was watching the film through the kitchen window اون فیلم رو از پنجره ی آشپزخونه نگاه می کرد انسانی 89

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خلاصه کردن the results of the research are summarized at the end of the book نتایج پژوهش در آخر کتاب خلاصه شده است تجربی 93 ، هنر 90 ، زبان 86 و. . . ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

قوی ، نیرومند ، محکم ، مقاوم 💧💧 are you strong enough to carry that heavy box آیا به اندازه ی کافی قوی هستی که اون جعبه ی سنگین رو حمل کنی ؟؟ ریاضی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

[ دست و پا و غیره ] کشیدن ، کش آوردن 💦💦 It's important to stretch before you exercise مهم است قبل از اینکه ورزش کنید [ دست و پاهایتان ] را کش بیاور ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مستقیم ، راست ، صاف go straight along this road and turn left at the traffic lights این خیابون رو مستقیم برو و توی چراغ راهنمایی بپیچ سمت چپ ☔️ تجربی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ذخیره کردن ، انبار کردن ، ذخیره ، انبار ، مغازه ، فروشگاه ☂️☂️ you can store vegetables in the freezer to keep them fresh شما می توانید سبزیجات را در ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بیان ، اظهار ، گفته ، بیانیه 🌊🌊 are the following statements true or false گفته های زیر درست هستند یا غلط ؟؟ هنر 94 ، ریاضی 92 ، تجربی 89 و . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

پله ، راه پله 🌫🌫 go up the stairs and her office is on the right از پله ها بالا برو و دفترش سمت راسته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ورزش Football , basketball and volleyball are all team sports فوتبال ، بسکتبال و والیبال همگی ورزش های تیمی هستند 🍏

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

جمجمه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ایمن ، در امان ، امن ، مطمئن In some cities you don't feel safe going out alone at night 🍐 در بعضی از شهر ها اگر شما شب ها تنها بیرون بروید احساس ای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

این ور و اون ور دویدن ، [ محاوره ] جان کندن I've been running around all day تمام روز رو این ور و اون ور دویدم 🍊

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوب ، درست ، راست ، سمت راست 🍋🍋 you got three answers right and two wrong سه تا پاسخ درست و دو تا پاسخ غلط داشتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نتیجه ، اثر 🍌🍌 as a result of the accident he was out of work for three months اون بخاطر تصادف ، سه ماه بی کار بود ریاضی 95 ، تجربی 91 ، انسانی 85 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

استراحت ، بقیه ، مابقی ، آرامش پیدا کردن 🍉 the doctor told him that he should rest for a few days دکتر به اون گفت که باید چند روز استراحت کنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

تکراری ، یکنواخت 🍇🍇 a boring repetitive job یک کار یکنواخت کسل کننده انسانی 93 ، هنر 92 و . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

منظم ، مرتب ، عادی ، معمولی getting regular exercise is important انجام ورزش منظم مهم است 🍓🍓 تجربی 94 ، انسانی 94 ، ریاضی 90 و . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

واقعاٌ ، حقیقاٌ I can't believe I'm really going to meet the president باورم نمی شه واقعا قراره رئیس جمهور رو ملاقات کنم 🍈🍈 انسانی 93 ، زبان 91 ، ت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

تلمبه کردن ، پمپاژ کردن the heart pumps blood round the body قلب ، خون را در سرتاسر بدن پمپاژ می کند 🍒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تولید کردن ، ساختن ، موجب شدن the body produces chemicals called endorphins to control the pain بدن برای کنترل کردن درد ، موادی شیمیایی به اسم آندروف ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

برداشتن ، یاد گرفتن ، سوار کردن ، گرفتن when you live in a country you soon pick up the language وقتی در کشوری زندگی می کنید ، زبان انجا را زود یاد م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

جسمی ، بدنی ، فیزیکی hard physical work کار سخت جسمانی 🍍

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مدت ، زمان ، دوره ، دوران ، عصر the study will be carried out over a six month period این مطالعه در یک دوره ی شش ماهه انجام خواهد شد 🥥🥥 تجربی 94 ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

کامل ، بی نقص ، عالی ، فوق العاده the car is ten years old but is in almost perfect condition 🥝 این ماشین ده ساله است ولی تقریباٌ در وضعیت فوق العاد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بارها و بارها ، به کرّات I've told you over and over not to do that بهت بارها و بارها گفتم که اون کارو نکنی 🍅🍅

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

اکسیژن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نظر ، عقیده 🍆🍆 have a high / good opinion of sb / sth راجع به کسی / چیزی خوب فکر کردن have a low / bad opinion of sb / sth راجع به کسی / چیزی بد فک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

ماده ی غذایی 🥑🥑 fruits and vegetables have important nutrients میوه ها و سبزیجات مواد غذایی مهمی دارند تجربی 95 ، انسانی 93 ، زبان 86 ، هنر 84

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ملی ، عمومی ، همگانی 🥬🥬 Britain has more then ten national newspapers بریتانیا بیش از ده روزنامه ی ملی دارد تجربی 95 ، انسانی 92 ، ریاضی 89

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

گفتن ( که ) ، ذکر کردن که 🥒 🥒 I'll mention it to her when I see her tomorrow وقتی فردا ببینمش ، این رو بهش می گم ریاضی 94 ، انسانی 91 ، هنر 89 ، زب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

مهم بودن ، اهمیت داشتن ، موضوع ، مساله 🌶🌶 call me when you got there no matter what the time is وقتی رسیدی اون جا بهم زنگ بزن ، هر وقت که بود ، مهم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

روزگاران ، دوره ها 🥕🥕

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

روی برگرداندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بزرگان ، بزرگ تران

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

جمعِ بدل به معنی اولیاء الله : مردان خدا ، نیک مردان 🍠🍠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شیطان ، اهریمن 🥔🥔

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

چین و شکنی که به واسطه ی خشم به چهره و ابرو و پیشانی افتد 🥐🥐

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

زمانی دراز ، به طور مداوم ، تمام و کامل 🥯🥯

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

آرنج 🍞🍞

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

🥖 آزرو ، امید 🥖

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

حوض کوچک ، حوضچه ، حوضچه ای که از چینی یا آهن و مانند آن برای شست و شو سازند 🥨🥨

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

اطمینان 🧀 کاربرد در جمله : و ثقت دوستان به کرم عهد تو بیفزاید ( خارج 96 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تندی ، تیزی کاربرد در جمله : سورت سرمای دی بیداد ها می کرد 🥚🥚

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

گل یاسمن 🍳 کاربرد در جمله : این چه باد است که از سوی چمن می آید / وین چه خاک است کزو بوی سمن می آید ( هنر 96 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بوی خوش 🥞 کاربرد در جمله : نسیم باد صبا چون ز بوستان آید / مرا ز نکهت او بوی دوستان آید ( هنر 96 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

گمراه 🥓🥓 کاربرد در جمله : که مرو زان سو ببندیش ای غوی / که اسیر رنج و درویشی شوی ( هنر 94 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مسخرگی ، شوخی ، مزاح کاربرد در جمله : 🥩🥩 قومی لباس هزل و هجو و خوشه ی فحش و غیبت از نهاد خویش برکیشدند ( خارج 92 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ظاهر ، شکل ، سیما کاربرد در جمله : 🍗 الهی ، روا مدار در ورای صورت آراسته ی ما سیرتی زشت و ناهموار نهفته باشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

خورشید 🍖 کاربرد در جمله : همی گفت کای پاک دادار هور / فزاینده ی دانش و فر و زور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کوشش کردن ، توجه داشتن ، تیمار کردن کاربرد در جمله : 🦴🦴 هر که در صبانت ذات خویش اهتمام ننماید ، دیگران را در وی امیدی نماند ( هنر 93 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

شیرینی 🌭 کاربرد در جمله : فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر / سخن نو آر که نو را حلاوت است دگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

باغ ، گلزار 🍔 کاربرد در جمله : نادره کبکی به جمال تمام / شاهد آن روضه ی فیروزه فام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

قدغن ، ممنوع ، تنگنا کاربرد در جمله :🍟🍟 مهمان ها سخت در محظور گیر کرده و تکلیف خود را نمی دانند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

بار گناه ، گناه🍕 کاربرد در جمله : به آن چه دارم و اندک است قانعم ، وزر و وبال این چه به کار آید ؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مقدار معین از هر چیز کاربرد در جمله :🥪🥪 وزن سبد خودش به حد نصاب نرسیده باشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیروان🥙🥙 کاربرد در جمله : و اتباع و حشم او از آن خطه بیرون کردند ( زبان 85 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پسندیده 🌯 کاربرد در جمله : و اخلاق نامرضی و عادات نامحمود ایشان را معتبر ندارد ( زبان 88 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پنهان ، مخفی کاربرد در جمله : تن ز جان و جان ز تن مستور نیست 🌮🌮

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دور اندیشی ، هوشیاری کاربرد در جمله : 🥗🥗 حزم آن باشد که برگیری تو آب / تا رهی از ترس و باشی بر صواب ( تجربی 94 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بیهوده ، بی معنی کاربرد در جمله :🥘 این قدر مهمل گفت که سررشته ی امور از دستتان رفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بی مقدار ، بی ارزش کاربرد در جمله : 🥫 ملک از استماع این نصیحت امتناع نمود و سخن مشیر بی نظیر خوار داشت ( زبان 89 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

پرهیز کردن ، دوری کردن کاربرد در جمله : 🍝🍝 ای پسر نیک حذر دار از این هر سه عدد / یک دو بار اینت بگفتم و این بار سوم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

سخن چینی کردن ، آشکار کردن راز کسی🍜 کاربرد در جمله : باد صبا در میان غمزی می کرد ( تجربی 88 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مواد خام raw materials

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

تنها ، بی کس ، غریب she lives alone and often feels lonely 🍣 اون تنها زندگی میکنه و اغلب احساس غریبی میکنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خط ، صف 🍱🍱 I had to stand in line for three hours to get tickets برای خرید بلیت مجبور شدم سه ساعت توی صف بایستم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مفصل ، محل اتصال ، بند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

متصل کردن ، ملحق شدن به 🥟🥟 I don't have time for a drink now but I'll join you later الان برای نوشیدنی وقت ندارم ، ولی بعدا به شما ملحق می شم انسان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

صدمه ، آسیب ، جراحت 🥠🥠 Frank Ribery has missed several games through injury فرانک ریبری به دلیل آسیب دیدگی چند بازی را از دست داده است هنر 88 ، تجر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

صدمه زدن به ، آسیب رساندن به he said that working too hard was injuring his health او گفت که کار کردن بیش از حد به سلامتی اش صدمه می زند🍤 ریاضی 74

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

به عبارت دیگر they asked him to leave in other words he was fired آن ها از او خواستند که برود به عبارت دیگر او اخراج شد 🍙🍙 هنر 85

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

ارتفاع ، بلندی ، [ شخص ] قد 🍚🍚🍚 she is the same height as her sister اون هم قد خواهرشه تجربی 89

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

عنوان ، سرفصل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

صدمه ، آسیب ، آسیب زدن به A mistake like that will do his business a lot of harm یک اشتباه اون جوری به تجارت او خیلی صدمه خواهد زد 🍘

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

خوشحالی ، خوشبختی they are trying to find true happiness 🍥 آن ها تلاش می کنند خوشبختی واقعی را پیدا کنند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

عادت 🥠🥠🥠 try to get into the habit of drinking a glass of water every hour سعی کن عادت کنی هر ساعت یک لیوان آب بخوری هنر 86 ، انسانی 85

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

سالن ورزش ، باشگاه I go to the gym twice a week 🥮🥮 من هفته ای دوبار به سالن ورزش می روم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

those kids are always getting into trouble اون بچه ها همیشه به دردسر می افتند 🍢🍢🍢

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پیاده شدن ، پایین آمدن get off the train at the next station توی ایستگاه بعدی از قطار پیاده شو 🍡

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

کار ، وظیفه ، عملکرد the function of the heart is to pump blood through the body کارکرد قلب ، پمپاژ کردن خون در سرتاسر بدن است 🍧🍧 ریاضی 95 ، انسانی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

تازه ، [ آب ] شیرین ، [ هوا ] خنک و پاک your coffee is cold , let me make you a fresh cup 🍨 قهوه ات سرد شده ، بذار برات یه فنجون تازه شو درست کنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مرکز ، توجه کردن ، تمرکز کردن each exercise focuses on a different grammar point هر تمرین روی یک نکته ی گرامری متفاوت تمرکز می کند 🍦🍦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل تغییر ، انعطاف پذیر ، خم شدنی 🥧🥧 she's been doing exercises to become stronger and more flexible او ورزش می کند تا قوی تر و انعطاف پذیر تر شود ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

حس ، احساس 🧁🧁 he found it difficult to express his feelings براش سخت بود که احساسات خودش رو ابراز کنه هنر 85

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

درباره ی امری به دقت فکر کردن ، درنگ کرد در کاری کاربرد در جمله : در کار ها پیش از تامّل و تدبّر آغاز نکند ( زبان 96 ) 🍰

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جمعِ ستور ، چهارپایان کاربرد در جمله :🎂🎂 در نواحی روستای او دو شیر پدید آمدند و ستوران را می کشتند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مرّوت ، مردانگی 🍮🍮 کاربرد در جمله : شیر گفت هر گاه شفقت و حمیّت گاو یاد کنم ، حسرت مستولی گردد ( هنر 91 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پشتیبانی کردن ، یاری کردن ، حمایت کاربرد در جمله : 🍭🍭🍭 اما ملک به عنایت ازلی و مساعدت روزگار و به معونت مظاهرت یاران توان یافت ( خارج 93 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

خطا ، لغزش🍬 کاربرد در جمله : آدمیان را از روی لغزش و زلت یا از روی غضب از این نوع حادثه ها افتد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

فرمان بردن🍫 کاربرد در جمله : خواهد که خلایق او را مطاوعت و متابعت نمایند ( تجربی 85 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیروی کردن🍿 کاربرد در جمله : امروز زمانه در اطاعت و فلک در متابعت رای و رایت سلطان عادل است ( هنر 88 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

یاری ، همکاری 🍩🍩 کاربرد در جمله : در کسب منافع و دفع مضار معونتی و مظاهرتی واجب دارد ( زبان 90 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

دعایی که بر کاغذ نویسند و با خود دارند ، حرز کاربرد در جمله : 🍪🍪🍪 خاک پای تو چو تسبیح به رخ در مالم / خط دست تو چو تعویذ به بر در گیرم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ستایش🌰🌰 کاربرد در جمله : پس از ثنای جمع ، لب به سخن گشود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

چیره ، مسلط🥜 کاربرد در جمله : حسرت بر من غالب و مستولی گردد ( هنر 91 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

سرشت ، طبیعت ، ذوق کاربرد در جمله : 🍯🍯 از خاکساران متواضع هیچ کس را این فروتنی و سلامت طبع نیست که شتر راست ( خارج 88 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شایسته و مناسب بودن امری ، مصلحت ، نیکوکاری کاربرد در جمله : 🥛🥛🥛 چون اولوالامر از صلاح و فساد واقف نباشند ، مطالب ایشان را به اجابت مقرون گرداند ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نیک ، خوب 🍼 کاربرد در جمله : سخن ها و عذر های نغز که می نهد و مخلص های باریک می جوید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شکستن ، شکستن عهد و پیمان کاربرد در جمله : ☕️☕️☕️ اگر خلاف آن چه در هنگام اسارت گفته ام ، مبادرت ورزم ، در وقت خلاص و فراغ به نقض عهد ، متهم گردم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

صدای بلند🍵 کاربرد در جمله : آن که او آواز مرغ آموخته است ، او مرغ نیست ، صیاد مرغان است ، بانگ و صفیری می کند تا او را مرغ دانند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

درد ، رنج 🥤 کاربرد در جمله : می زد به شمشیر جفا می رفت و می گفت از قفا / سعدی بنالید ز ما مردان ننالند از الم ( زبان 95 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرستاده 🍶🍶 کاربرد در جمله : پس سفیری به بارگاه پادشاه فرستاندند به همراه هدایای بسیار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ارزش 🍺🍺 کاربرد در جمله : هر که در ادای شکر و شناخت قدر نعمت غفلت ورزد ، نام او در جریده ی عاصیان ثبت گردد ( خارج 93 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

حیله ، مکر ، فریب کاربرد در جمله :🍻 تا دلایل غدر و مکر او ظاهر گشت ( زبان 86 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گران بها 🥂🥂 کاربرد در جمله : سخنان نغز و ثمین سخنور همه را به التهاب و هیجان آورده بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

چاق 🍷🍷🍷 کاربرد در جمله : علم جوی و طاعت آور تا به جان / زین تن لاغر برون آیی سمین ( تجربی 94 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوری ، جدایی 🥃🥃 کاربرد در جمله : هر که در طالعش فراغ افتاد / سایه ی او از او کنار کند ( ریاضی 94 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آسایش 🍸 کاربرد در جمله : در طلب رضای فراغ دوستان سعی پیوندد ( زبان 90 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

نشانه ها ، نشان ها ( جمع اماره ) کاربرد در جمله : 🍹🍹🍹 امارات آن بر خود ظاهر نگردانید و هیچ اضطراب ننمود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آباد کردن ، بنا کردن ، ساختمان کاربرد در جمله : 🍾🍾🍾 خانه ی دل ما را از کرم عمارت کن / پیش از آن که این خانه رو نهد به ویرانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

امیری کردن ، فرمانروایی کردن کاربرد در جمله : 🥄🥄🥄 اعیان آن شهر فراهم آمدند تا کار امارت بر کسی قرار دهند ( ریاضی 87 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

دردمندی ، رنج کاربرد در جمله : هر چند تامل زیادت می کنم ، گمان من در وی نیکوتر می شود 🍴🍴

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

علم آموختن🍽 کاربرد در جمله : و فایده در تعلم حرمت ذات و عزت نفس است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نکوهیده ، سرزنش شده کاربرد در جمله : 🥣🥣 خدعه و تزویر همه صفات مذموم اخلاقی هستند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نزدیکی 🥡🥡 کاربرد در جمله : منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوری 🥢🥢 کاربرد در جمله : تا جایی که خلق از مکاید فعلش برفتند و راه غربت گرفتند ( تجربی 89 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

برتری یافتن در دانش و ادب ، برتری 🧂🧂🧂 کاربرد در جمله : سرای قناعت از برای براعت شجاعت او پردازیم ( زبان 92 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بیزاری ، تنفر ، عیب کاربرد در جمله :⚽️ با برائت و بیزاری روی به وقعیت من آوردند ( تجربی 88 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

به جای آوردن ، انجام دادن کاربرد در جمله : 🏀🏀🏀 اگر کسی همه ی عمر به صدق دل نماز گزارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

قرار دادن 🏈 کاربرد در جمله : دل قوی دار و معاینه ی خویش را به زرق فرونگذار ( زبان 88 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

آن که برای انجام کاری به مقامی گماشته شده است ، نصب کرده شده کاربرد در جمله : 🥎🥎🥎 خواجه احمد به وزارت منصوب شد ( زبان 85 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

جمعِ ناحیه ، ناحیه ها کاربرد در جمله : 🎾 و آن نواحی از فساد و تباهی آن غدار پاک گردانید ( زبان 86 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

نهی شده ها ، منکرات ، زشتی ها 🏐🏐🏐 کاربرد در جمله : هر آن چه از اوامر و نواهی فرمودی ( تجربی 91 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پاداش 🏉🏉 کاربرد در جمله : آن که سعی او به مصالح دنیا مصروف باشد ، زندگانی بر او وبال گردد و از ثواب آخرت بماند ( خارج 89 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

درست 🥏🥏 کاربرد در جمله : صواب آن است که صاحب حق را مظفر شمرد ( زبان 89 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مانع ، حجاب 🎱 کاربرد در جمله : چه کنم میان من و دوست اجل حایل بود ( تجربی 94 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ترسناک 🏓 مثال در جمله : در مقامی افتاده ام که هر ساعت موجی هایل می خیزد ( هنر 95 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

چاق ، چربی 🏒🏒 I only use vegetable fats in cooking من در پخت و پز فقط از چربی های گیاهی استفاده می کنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

توضیح دادن ، شرح دادن If there's anything you don't understand I'll be happy to explain اگه هر چیزی هست که متوجه نمی شی ، خوشحال می شم توضیح بدم 🥍 ز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ورزش ، تمرین ، ورزش کردن she exercises most evenings usually by running اون بیشتر عصر ها رو معمولاٌ با دویدن ورزش می کنه 🏏 ریاضی 93 ، تجربی 87

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

عالی ، فوق العاده 🥅🥅 what an excellent idea چه ایده ی فوق العاده ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

حتی ، صاف ، مسطح ، منظم و مرتب It's a very difficult job It might even take a year to finish it کار خیلی سختیه ، شاید حتی یک سال طول بکشه تا تموم بشه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نیرو ، قدرت ، انرژی 🏹🏹 I didn't even have the energy to get out of bed حتی انرژی نداشتم از تخت بیام بیرون تجربی 89

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

موثر ، کار آمد the new machine is far more efficient then the old one دستگاه جدید بسیار کارآمد تر از دستگاه قدیمی است تجربی 94 ، هنر 94 ، ریاضی 93 ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زنگ در

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بحث کردن درباره ی have you discussed the problem with anyone درباره ی این مشکل با کسی صحبت کردی ؟؟ 🥊🥊🥊

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مخالفت کردن ، موافق نبودن 🥋🥋 I disagree with you , I think she's done a very good job باهات مخالفم ، فکر می کنم خیلی خوب کار کرده هنر 95 ، انسانی 89

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

خلاصه ، چکیده، [ غذا ] هضم کردن most babies can digest many kind of food easily 🎽 بیشتر بچه ها می توانند بسیاری از غذا ها را به آسانی هضم کنند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

وابسته بودن به ، متکی بودن به their future depends on how well they do in these exams 🛹 آینده ی آن ها وابسته است به اینکه در این امتحانات چقدر خوب ع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

[ مفهوم ، کلمه ] تعریف what's your definition of success تعریف شما از موفقیت چیست ؟؟ 🛷 زبان 91 ، انسانی 90

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

تعریف کردن ، [ کلمه ] معنی کردن ⛸⛸ defining the word love can be very difficult معنی کردن کلمه عشق می تواند خیلی سخت باشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

عمیقاٌ ، شدیداٌ 🥌 we don't want to get too deeply involved with these people ما نمی خواهیم خیلی زیاد با این افراد نزدیک بشیم انسانی 92 ، هنر 87

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

خلق کردن ، ایجاد کردن the government plans to create more jobs for young people دولت برنامه دارد برای افراد جوان شغل های بیشتری ایجاد کند 🎿🎿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

[ در دستور زبان ] حرف ربط ، کلمه ی ربط

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

خارج شدن ، [ روزنامه ، کتاب و غیره ] منتشر شدن when is her new book coming out کتاب جدیدش کِی منتشر می شود ؟؟⛷

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

وارد شدن ، ( به بازار ) آمدن we're still waiting for copies of the book to come in هنوز منتظریم که نسخه های اون کتاب وارد بازار بشه 🏂🏂

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ترکیب شدن ، متحد شدن 🏋🏻‍♀️ Hydrogen and oxygen combine to form water هیدروژن و اکسیژن ترکیب می شوند تا آب را شکل بدهند هنر 94 ، انسانی 93 ، ریاضی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

باشگاه ، کلوب have you though about becoming a member of our club [ تا حالا به این موضوع ] فکر کردی که عضو باشگاه ما بشی ؟🏋🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بالا رفتن ، صعود کردن As they climbed higher , the air became cooler اون ها هر چی بالاتر می رفتند ، هوا خنک تر می شد 🤼‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

انتخاب کردن ، برگزیدن I don't mind which one we have , you choose 🤼‍♂️ برام فرقی نداره کدوم یکی رو ورمی داریم ، تو انتخاب کن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

سینه ، قفسه سینه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

blood brain cells سلول های خونی مغزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

حمل کردن ، بردن there books are too heavy for me to carry ⛹🏻‍♀️ این کتاب ها اون قدر سنگین هستند که نمیتونم اونا رو ببرم ریاضی 87 ، هنر 87 ، تجربی 84

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دقیق ، مواظب ، مراقب ⛹🏻‍♂️ be careful to look both ways when you cross the road وقتی از خیابون رد می شی ، مواظب باش هر دو طرف رو نگاه کنی انسانی 95 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

کالری there are about 50 calories in an apple در هر سیب حدود 50 کالری وجود دارد 🤺🤺

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

[کالری و غیره ] سوزاندن ، مصرف کردن which burns up more calories swimming or running کدوم یکی کالری بیشتری می سوزونه ، شنا یا دویدن 🤾🏻‍♀️🤾🏻‍♀️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

زحمت ، اذیت ، دردسر it doesn't bother me if he doesn't come اگه نیاد ، اهمیتی نداره و ناراحتم نمی کنه 🤾🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

[ با خود ] آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

استخوان he broke a bone in his left arm 🏌🏻‍♀️ اون یک استخوان رو توی دست چپش شکست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زیر ، پایین they have three children below the age of four اون ها سه تا بچه ی زیر چهار سال دارند 🏌🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

[ در جمله ی منفی ] بیش از این ، دیگر 🏇🏻 why doesn't he speak to me anymore چرا اون دیگه با من حرف نمی زنه ؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

هم عقیده بودن ، موافق بودن my father and I don't agree on very much 🧘🏻‍♀️ من و پدرم در مورد چیزهای زیادی هم عقیده نیستیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

aerobic exercises are like running and swimming

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

افزایش ، اضافه ، چیز اضافه شده in addition to his apartment in London he has a villa in Italy اون علاوه بر آپارتمانش تو لندن ، یک ویلا تو ایتالیا دار ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

وفق دادن ، سازگار کردن ، اقتباس کردن 🏄🏻‍♀️ It took me a while to adapt to a new job برام مدتی طول کشید تا با کار جدید سازگار شم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در واقع ، در عمل ، واقعا there are lots of people there who can actually help you اون جا افراد زیادی هستند که می توانند واقعا بهت کمک کنن🏄🏻‍♂️🏄🏻 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

فعالیت ، کار 🏊🏻‍♀️🏊🏻‍♀️ the streets were noisy and full of activity خیابان ها شلوغ و پر از فعالیت بودن تجربی 93 ، انسانی 92 ، هنر 91 و. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

فعال ، پر جنب و جوش ، فعل معلوم she is over 80 but is still very active 🤽🏻‍♀️ اون بالای 80 سال سن داره ولی هنوز خیلی فعالی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کمی ، تا حدودی It costs a bit more than I wanted to spend 🤽🏻‍♂️🤽🏻‍♂️🤽🏻‍♂️ قیمت این کمی بیشتر از چیزی هستش که می خواستم خرج کنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تا ، تا وقتی که ، تا هنگامِ 🚣🏻‍♀️🚣🏻‍♀️ you will just have to wait until they call your name شما فقط باید تا وقتی که اسمتون رو صدا می زنن صبر کنید ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

unemployment has been rising for months ماه هاست که بیکاری افزایش می یابد 🚣🏻‍♂️🚣🏻‍♂️🚣🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

فهمیدن ، درک کردن 🧗🏻‍♀️🧗🏻‍♀️ Is there anyone here who understands French اینجا کسی هست که فرانسوی بفهمه ؟؟ انسانی 93 ، تجربی 91

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

منتقل کردن ، انتقال دادن you will be transferred to the London office شما به دفتر لندن منتقل خواهید شد 🧗🏻‍♂️🧗🏻‍♂️ انسانی 95 ، تجربی 93 ، هنر 93 ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

موضوع ، مبحث ، درس ، فاعل 🚵🏻‍♀️🚵🏻 can we talk about a different subject please ممکنه لطفا در مورد یک موضوع دیگه حرف بزنیم ؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

[ غذا و غیره ] فاسد شدن ، خراب شدن the food will spoil if you don't keep it in the fridge اگه غذا رو توی یخچال نگه نداری، فاسد می شود 🚵🏻‍♂️🚵🏻‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

جدی ، خطرناک ، حاد 🚴🏻‍♀️ smoking has become a serious problem in a lot of schools سیگار کشیدن در بسیاری از مدارس به یک مشکل حاد تبدیل شده است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

شناختن ، تشخیص دادن I recognize him as he came in the room به محض این که وارد اتاق شد او را شناختم 🚴🏻‍♂️ ریاضی 95 ، هنر 95 ، زبان 91 ، انسان 88

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دلیل ، علت ، سبب ، منطق the reason I called was to ask about the plans for Saturday دلیل اینکه زنگ زدم این بود که در مورد برنامه های شنبه سوال کنم🏆 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

روند ، پروسه ، فرآیند 🥇🥇 changes occur in the body because of the process of ageing به دلیل فرایند پیری ، در بدن تغییراتی اتفاق می افتد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

توانایی ، استعداد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ممکن ، امکان پذیر 🥈🥈 I can't get it all done by Friday it's just possible نمی تونم همه شو تا جمعه تموم کنم ، اصلا ممکن نیست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آلوده کردن the factory pollutes the air and water کارخانه هوا و آب را آلوده می کند 🥉🥉🥉 ریاضی 94 ، هنر 91

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

شخصی ، خصوصی do you mind if I ask you a personal question اشکالی نداره اگه ازت یه سوال خصوصی بپرسم ؟؟ 🏅 هنر 95 ، انسانی 94، ریاضی 92 ، زبان 91 ، تج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

شریک ، [ ورزش و غیره ] هم بازی ، یار John is my tennis partner 🎖🎖 جان هم بازی تنیس من هستش هنر 95 ، زبان 95 ، انسانی 94

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نشات گرفتن ، ریشه گرفتن 🏵🏵 no one knows when or where this idea fist originated هیچ کس نمی داند که این فکر اولین بار کی یا کجا نشات گرفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Mina made herself a cake 🎫 مینا برای خودش یک کیک درست کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

we were working on a difficult problem when the power went out ما در حال کار کردن روی یک مسئله سخت بودیم وقتی برق رفت 🎟🎟🎟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

I was driving when you called me 🎪🎪🎪 من در حال رانندگی بودم وقتی شما به من زنگ زدید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

did you eat seafood yesterday آیا دیروز غذای دریایی خوردی؟؟🤹🏼‍♂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

do you like to go there again 🎭 آیا دوست داری دوباره به آنجا بروی ؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

you play tennis better than I do شما از من بهتر تنیس بازی می کنید🎨

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

you are the worst driver I know 🎬🎬 تو بدترین راننده ای هستی که من می شناسم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

he is still in hospital he is better then he was last week او هنوز در بیمارستان است ، او بهتر از هفته پیش است 🎤🎤🎤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Tara is the best student at school تارا بهترین دانش آموز در مدرسه است🎧

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

I have more books then you من کتاب های بیشتری از شما دارم 🎼🎼

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Karoon is the longest river of Iran کارون بلند ترین رود ایران است 🎹🎹

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

this watch is as expensive as a car این ساعت هم قیمت یک ماشین است🥁

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Sara is as kind as Neda 🎷 سارا به اندازه ندا مهربان است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

عمل جراحی ، کار the poor man had two operations in two weeks مرد بیچاره توی دو هفته تو تا عمل جراحی داشت 🎺🎺

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

چیز ، مفعول look , there's a strange object in the sky نگاه کن ، یه چیز عجیب توی آسمون هست 🎸

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گم شده 🎻🎻🎻 her father has been missing since September 1992 پدرش از سپتامبر سال 1992 گم شده است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بخشنده ، باگذشت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( مربوط به ) پزشکی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

حقوق دان ، وکیل I want to see my lawyer before I say anything قبل از اینکه چیزی بگم ، می خوام وکیلم رو ببینم 🎲

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

[ در فهرست ] قلم ، فقره the restaurant has a long menu of about 50 items رستوران منویی طولانی از حدود 50 قلم [ غذا ] دارد ♟♟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شامل شدن the job involves me traveling all over the country این کار شامل سفر کردن من به تمام کشور می شود 🎯🎯

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

دعوت ، کارت دعوت ، دعوت کردن از he invited a few friends to come over to his house after work او چند تا از دوست هاشو دعوت کرد تا بعد از کار به خانه ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اختراع کردن ، ابداع کردن Alexander Graham Bell invented the telephone in 1876 🎮🎮🎮

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

آموزش ، تعلیم ، دستورالعمل they need clear instructions on what to do next 🎰🎰🎰 آنها برای کاری که بعداً باید انجام دهند به دستورالعمل واضحی نیاز دا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

صنعتی there are thousands of industrial uses for plastic برای پلاستیک هزاران کاربرد صنعتی وجود دارد 🧩🧩🧩

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بهتر کردن ، بهبود بخشیدن I thought the best way to improve my French was to live in France فکر می کردم بهترین راه بهتر کردن فرانسوی ام زندگی کردن در ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

معانی زیادی داره و باتوجه به جمله تغییر میکنه ؛ در اینجا یکی از معانی رو میتونید ببینین : نگه داشتن could you hold the door open please ممکن است لطفا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تاریخی ، مهم ، برجسته 🚙🚙🚙 tourists like to visit historic buildings توریست ها دوست دارند که از ساختمان های تاریخی دیدن کنند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلامتی ، تندرستی ، وضعیت جسمانی 🚌 she is 85 and still in very good health اون 85 سال داره و هنوز وضعیت جسمانی خیلی خوبی داره تجربی 89 ، زبان 87

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

[ کامپیوتر ] سخت افزار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

اتفاق افتادن ، رخ دادن the accident happened at 4 : 30 p. m. yesterday تصادف دیروز ساعت چهار و نیم بعد از ظهر اتفاق افتاد🚎 تجربی 88

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

آشنا ، شناخته شده there were one or two familiar faces in the party توی مهمونی یکی دوتا چهره ی آشنا وجود داشت 🏎🏎🏎

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شکست ، عدم موفقیت Winston isn't someone who accepts failure easily وینستون کسی نیست که شکست را راحت قبول کند 🚓🚓

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

حقیقت، واقعیت 🚑🚑🚑 no decision will be made till we know all the facts تا وقتی که تمامی واقعیت ها را بدانیم ، هیچ تصمیمی گرفته نخواهد شد انسانی 95 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نظارت my parents' supervision is of great value to me in life نظارت والدینم در زندگی ارزش زیادی برای من دارد 🚐🚐🚐

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

the witness was asked to describe the robber's face in details از شاهد خواسته شد که چهره ی دزد را با جزئیات شرح دهد 🚚🚚🚚

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

I don't like the idea of confining a bird in a cage 🚛 من ایده ی زندانی کردن پرنده ای در قفس را دوست ندارم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

before a passage puts in newspaper it is edited several times قبل از اینکه یک متن در روزنامه ای قرار گیرد چندین بار ویرایش می شود🚜

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

I posted my application for the job three week ago تقاضا نامه برای شغل را سه هفته پیش پست کردم 🛴🛴

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

can you tell me the main point of the discussion می توانی نکات اصلی بحث را به من بگویی ؟؟ 🚲🚲🚲

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

he couldn't return the book he had borrowed to the library on time او نتونست که کتابی که از کتابخانه گرفته بود را سر وقت برگردونه 🛵🛵🛵

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

یکدیگر they absolutely hate each other آن ها مطمئناٌ از یکدیگر متنفر هستند🏍

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

شستن there is a bird washing itself in the river 🚨🚨🚨 آنجا پرنده ایست که دارد خودش را در روخانه ای می شوید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پول you and your friend must prepare all the money yourselves تو و دوستت باید تمام پول را خودتان آماده کنید 🚔🚔

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

I don't think he will be able to manage the shop himself من فکر نمی کنم که او بتواند خودش مغازه را اداره کند 🚍🚍🚍

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

کت I took my coat with me because it was snowing من کتم را با خودم بردم چون داشت برف می بارید 🚘

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

the man standing there looks kind 🚖 مردی که آنجا ایستاده است مهربان به نظر می آید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

I'm sure he took his umbrella with him من مطمئنم که او چترش را با خودش برد 🚡🚡

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

the old lady fell as she was crossing the street زن مسن وقتی داشت از خیابان عبور می کرد ، افتاد 🚠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

have a nice journey and look after yourself سفر خوبی داشته باشی و مراقبت خودتان باش 🚟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

while I was writing the email the net suddenly cut off وقتی داشتم ایمیل می نوشتم ، ناگهان اینترنت قطع شد 🚃

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اضافی ، بیشتر if you need any extra help , just call me 🚋🚋 اگه به هر کمک بیشتری نیاز داشتی فقط بهم زنگ بزن انسانی 93 ، تجربی 85 ، هنر 85

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تجربه ، تجربه کردن everyone experiences these problems at some time in their lives همه ، این مشکلات را موقعی از زندگی شان تجربه می کنند هنر 95 ، زبان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

انتظار داشتن ، احتمال دادن 🚝🚝 we were expecting the letter to arrive by now انتظار داشتیم که نامه تا الان برسد تجربی 95 ، هنر 95 ، زبان 95 ، ریاضی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

دقیق 🚄🚄 the exact time of the accident was 2:43 p. m زمان دقیق تصادف 2:43 بعد از ظهر بود ریاضی 95 ، زبان 94 ، هنر 91 ، انسانی 88

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مخصوصاٌ ، به خصوص ، به ویژه 🚅🚅🚅 this car is small especially if you have children این ماشین کوچیکه مخصوصا اگه بچه دارین ریاضی 93 ، زبان 93 ، انسان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

همه ، تمامِ 🚈🚈 it was the best day in my entire life بهترین روز تمام زندگی ام بود هنر 95 ، زبان 95 ، ریاضی 94 ، انسانی 94

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تشویق کردن ، ترغیب کردن ، حمایت کردن از we were encouraged to learn foreign languages at school ما در مدرسه تشویق می شدیم که زبان های خارجی را یاد بگ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

احساسی ، عاطفی ، احساساتی my doctor said the problem was more emotional then physical پزشکم گفت ک مشکل بیشتر عاطفی است تا جسمی 🚆 تجربی 94 ، هنر 94 ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایمیل ، پست الکترونیکی ، ایمیل زدن ، با ایمیل فرستادن🚇 I haven't had time to check my E - mail this morning امروز صبح وقت نداشتم ایمیل خودم را چک کن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اثر ، تاثیر ، نتیجه ، پیامد I took aspirin for the headache but it didn't have any effect برای سردرد آسپرین خوردم ولی هیچ اثری نداشت تجربی 91 ، ریاضی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

طراحی کردن ، کشیدن ، طرح she designed a new logo for the company 🚉🚉 او برای شرکت یک علامت جدید طراحی کرد ریاضی 93 ، هنر 87 ، زبان 87 ، انسانی 85

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تصمیم 🛫🛫 the committee should make its decision later this week کمیسیون باید تصمیمش را آخر هفته بگیرد ریاضی 85 ، تجربی 84

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

درست ، صحیح ، تصحیح کردن the first person that gives the correct answer wins 50 dollars اولین شخصی که جواب درست بدهد 50 دلار برنده می شود 🛬🛬🛬 ریاض ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کنترل کردن ، اداره کردن ، نظاره ، کنترل new teachers often find it difficult to control their classes 🛩🛩 اغلب معلم های تازه احساس میکنند ک کنترل کر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادامه دادن ، ادامه یافتن she decided to continue her studies for another two years او تصمیم گرفت دو سال دیگر به تحصیلاتش ادامه دهد 💺💺💺 تجربی88 ، ه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

کامل ، کامل کردن ، تکمیل کردن 🛰🛰 complete the sentence with one of the adjectives provided این جمله را با یکی از صفات ارائه شده کامل کنید زبان 91

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

رقابت ، مسابقه there's a lot of competition between computer companies بین شرکت های کامپیوتری رقابت زیادی وجود دارد ریاضی 92 ، انسانی 92 ، زبان 88 ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

مقایسه کردن ، سنجیدن I compared several bicycles before buying one قبل از اینکه یک دوچرخه بخرم چند تا رو مقایسه کردم🛸 انسانی 94 ، هنر 94 ، ریاضی 93 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کمیته ، کمیسیون the committee has decided to close the restaurant کمیته تصمیم گرفته است که رستوران را تعطیل کند 🚁🚁 انسانی 92 ، تجربی 87

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

انتخاب ، حق انتخاب he has to make some important choices او باید چند تا انتخاب مهم انجام بده 🛶🛶🛶 زبان 92 ، تجربی 87

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

قطعی ، مطمئن ، معین I think I met her in 1998 but I can't say for certain ⛵️ فکر میکنم اونو سال 1998 دیدم اما نمیتونم به طور قطع بگم هنر 95 ، ریاضی 9 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گنجایش و ظرفیت ، توانایی و قابلیت there are plans to increase the capacity of the stadium برای افزایش ظرفیت استادیوم برنامه هایی وجود دارد زبان94 ، ه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفکر we need a person with an organized mind to do the job ما به شخصی با تفکر سازمان یافته نیازمندیم تا کار را انجام دهیم🛥

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مالِ من the book which is on the table is mine کتاب که روی میز است مال من است ⛴⛴

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

باهوش Amin is the cleverest student in the class امین باهوش ترین دانش آموز در کلاس است 🚢

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آشپزخانه my mother is working in the kitchen now مادرم الان دارد در آشپزخانه کار می کند ⚓️⚓️⚓️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

will she come to school tomorrow آیا او فردا به مدرسه خواهد آمد ؟؟ ⛽️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

you can be proud of yourself 🚦 شما میتوانید به خودتان افتخار کنید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

she was pleased with herself او از خودش راضی بود 🚥🚥🚥

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالم older women have less chance of having healthy babies خانم های مسن تر شانس کمتری برای داشتن فرزندان سالم دارند🚏

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

دشت Moghan plain is a nice place in the north west of Iran دشت مغان مکان زیبایی در شمال غربی ایران است 🗺🗺🗺

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

نقل مکان کردن we hope to move to Shiraz in soon future 🗿 🗿🗿 ما امیدواریم که در آینده ی نزدیک به شیراز نقل مکان کنیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

نزدیک he lost several close relatives in the war 🗽🗽🗽 او چندین نفر از خویشاوندان نزدیکش را در جنگ از دست داد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دفاع کردن my sister defended me when dad said I was lazy خواهرم از من دفاع کرد وقتی پدر گفت من تنبل هستم🗼

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترک کردن what time are they doing to leave the city چه زمانی آن ها قصد دارند که شهر را ترک کنند🏰

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بدترین he is the worst student in the class او بدترین دانش آموز کلاس است 🏯🏯

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

خاموش کردن 🏟🏟 to stop sth from burning

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

مدار the planets go around the sun in different orbits سیاره ها در مدار های مختلف دور خورشید می چرخند 🎡

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خون he lost a lot of blood in the accident او خون زیادی را در تصادف از دست داد🎢

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

پدربزرگ Is your grandfather alive آیا پدربزرگت زنده است؟؟🎠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کمتر کردن فعالیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورزش بسکتبال he both loves and plays basketball ⛱⛱ او ورزش بسکتبال را هم دوست دارد و هم بازی میکند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دیدن both his parents and his grandfather are coming to visit him هم والدینش و هم پدربزرگش برای دیدن او دارند می آیند 🏖🏖

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

داستان when my father came in I was reading s story وقتی پدرم اومد من داشتم یک داستان میخواندم 🏝

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

زبان انگلیسی they were studying English all day yesterday آنها کل دیروز داشتند انگلیسی می خواندند 🏜🏜🏜

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

من I was watching football at this time yesterday من دیروز همین ساعت داشتم فوتبال می دیدم 🌋

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

کل ⛰⛰ were they watching TV all night آیا آنها تمام شب تلویزیون میدیدند؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نوشتن he was writing a letter between 9 and 10 last night او ساعت 9 و 10 دیشب داشت نامه ای می نوشت 🏔🏔🏔

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

آنتی ویروس You need to install an antivirus program on your laptop باید بر روی لپتاب خود یک برنامه ی آنتی ویروس نصب کنید 🗻🗻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

عوض کردن 🏕🏕 My father always changes the TV channel during the movie پدر من همیشه وسط فیلم کانال را عوض می کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

جنگ ⛺️⛺️ She doesn't like to see war movies او علاقه ای به دیدن فیلم های جنگی ندارد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مسابقه اطلاعات عمومی 🏠🏠 Tonight is a quiz show and I'm going to watch it with my family امشب مسابقه ی معلومات عمومی است و قرار است من آن را همراه ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

دکه روزنامه فروشی Why are you looking at the newsstand so carefully 🏡 چرا داری به دکه ی روزنامه فروشی این چنین با دقت نگاه می کنی؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نصب کردن You need to install a computer dictionary on this particular laptop نیاز است بر روی همین لپتاب، یک فرهنگ لغت کامپیوتری نصب کنید 🏘🏘🏘

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بیش از حد 🏚🏚 These days we use IT excessively این روزها بیش از حد از فن آوری اطلاعات استفاده می کنیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

I wish I could attend a TV program 🏗🏗 کاش می توانستم در یک برنامه ی تلویزیونی شرکت کنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

متاسفانه 🏢🏢 Unfortunately, we cannot connect to the internet right now متاسفانه الان نمی توانیم به اینترنت متصل شویم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Davood downloaded some files from the internet داوود چند فایل را از اینترنت دانلود کرد 🏭🏭

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

شرکت کردن It is necessary to participate in this online course ضروری است که در این دوره ی آنلاین شرکت کنید 🏬🏬🏬

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

The owners should update the blog daily صاحبان وبلاگ باید هرروز آن را به روزرسانی کند🏣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

She received your e - mail 2 days ago او ایمیل تو را دو روز پیش دریافت کرد 🏤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

I texted a lot of messages to you yesterday but you didn't answer من دیروز پیام های زیادی برای تو فرستادم اما به آن ها پاسخ ندادی 🏥🏥🏥

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

I had to interview somebody for a job with a publisher last week هفته ی پیش باید برای کاری که مرتبط با یک انتشاراتی بود با یک نفر متقاضی این کار مصاح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

خوابگاه His dorm room is bright and sunny اتاق خوابگاه او روشن و آفتابی است 🏨

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

جدید Some of my new friends are trying to speak English with me بعضی از دوستان جدیدم تلاش میکنند تا با من انگلیسی صحبت کنند🏪

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کلاس she speaks English in the classroom او در کلاس انگلیسی حرف می زند 🏫🏫🏫

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

چای His mother made tea this morning مادر او امروز صبح چای درست کرد 🏩🏩

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

تمیز Hoda cleaned the rooms 2 hours ago هدی دو ساعت پیش اتاق را تمیز کرد 💒💒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

خوشحال They were happy yesterday آن ها دیروز خوشحال بودند 🏛

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دیشب we were tired last night ما دیشب خسته بودیم ⛪️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بود 🕌🕌 You were at school yesterday تو دیروز در مدرسه بودی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شیراز 🕍🕍 He was in Shiraz last week او هفته ی گذشته در شیراز بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

بود 🕋🕋 She was absent yesterday او دیروز غایب بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مریض I was sick yesterday من دیروز مریض بودم⛩

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

سه 🛤🛤🛤 Three years is a long time to be without a job سه سال زمان زیادی برای بیکار ماندن است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

طولانی Six miles is a long way to walk every day 🛣 شش مایل مسیر طولانی هست برای هر روز راه رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیز One of the things that really makes me angry is people who don’t answer letters یکی از چیزایی که واقعا من رو عصبانی میکنه مردمی هستند که جواب نام ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Warthogs are a type of wild hog hog : گونه ای از گراز و خوک 🎑🎑🎑

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

برگ 🏞🏞 giraffes' height helps them reach leaves on tall trees قد بلند زرافه ها به ان ها کمک میکند که به برگ های روی درختان بلند برسند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

Giraffes are the tallest animals in the world زرافه ها قد بلند ترین حیوانات روی زمین هستند🌅

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Elephants live together in a group called a herd

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Herbivores are plant eaters

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

عاج Elephants are animals with trunks and tusks فیل ها حیواناتی با خرطوم ها و عاج ها هستند 🌄🌄

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

صحیح و سالم 🎆🎆 in very good physical condition

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

از دست چیزی خلاص شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حدس guess what 🌇 حدس بزن چی شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ساکت I will turn off the TV and will keep quiet 🌆 تلویزیون را خاموش خواهم کرد و ساکت خواهم شد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

تمرکز I need silence for my concentration من برای تمرکزم به سکوت نیاز دارم 🏙🏙

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

امتحان پایان ترم 🌃🌃🌃 I'm studying for my finals دارم برای امتحانات پایان ترمم درس میخونم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

stop making so much noise زیاد سر و صدا نکن!! 🌌🌌🌌

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

حیاط he likes to spend all his time playing in the yard او دوست دارد تمام وقتش را صرف بازی در حیاط کند🌉

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

به سرعت she gave correct answers to all the questions rapidly او به همه ی سوالات به سرعت پاسخ درست داد 🌁🌁

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

افزایش دادن teacher should always seek knowledge and develop their skills ⌚️ معلمان همیشه باید در پی کسب دانش بوده و مهارت های خود را افزایش دهند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

برنامه 📱📱 my favorite program is an interesting program on our local radio station برنامه مورد علاقه ی من یک برنامه جالب در ایستگاه رادیویی محلی است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجتماعی 📲📲 education can help solve almost every social problems تحصیلات میتواند به حل کردن تقریبا هر مشکل اجتماعی کمک کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فرهنگ 💻💻 when you travel to a foreign country you need to be familiar with its culture وقتی به یک کشور خارجی سفر می کنید باید با فرهنگ آن ها آشنا ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

فیزیک ⌨️⌨️ Azin is good at physics and most of the weak students ask her for help آذین در درس فیزیک خوب است و بیشتر بچه های ضعیف از او تقاضای کمک میک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

باحال 🖥🖥 Golsa has bought a beautiful little doll which is very cool گلسا عروسک کوچک زیبایی خریده که خیلی باحاله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنتی Kiana is interested in traditional music کیانا به موسیقی سنتی علاقه مند است 💾💾

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

مدرن ، بروز ، پیشرفته the president has decided to build a modern observatory رئیس جمهور تصمیم گرفت تا یک رصدخانه ی پیشرفته بسازد 💿💿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تاکید📼📼 out teacher put a lot of emphasis on learning new words of this unit معلم ما بر یادگیری واژگان جدید این فصل تاکید زیادی کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

شاه، پادشاه Nader was a very famous and brave Iranian king نادر پادشاه بسیار معروف و شجاع ایرانی بود 📷📷📷

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کُشتن if you water this plant too much you will kill it اگر به این گیاه خیلی آب دهی آن را می کشی 📹📹

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مهارت many jobs today need computer skills 🎥🎥 امروزه بسیاری از شغل ها نیاز به مهارت رایانه ای دارند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

عضله 📽📽 he developed his muscles by exercise او عضلاتش را با ورزش پرورش داد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

سرانجام 🎞🎞 after a long wait , the bus finally arrived بعد از یک انتظار طولانی سرانجام اتوبوس رسید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

she thinks money will solve all her problems او فکر میکند پول تمام مشکلاتش را حل خواهد کرد📞

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

New York is famous for its museums نیویورک برای موزه هایش معروف است ☎️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بزرگ the experiment was a big success آزمایش ، موفقیت بزرگی بود 📟📟📟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دارو ، پزشکی take this medicine every day این دارو رو هر روز مصرف کن 📠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحقیق کردن ، تحقیق scientists are researching the cause of the disease دانشمندان در حال تحقیق درباره ی علت این بیماری هستند📺

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

قبر ، گور we put some flowers on the grave ما تعدادی گل روی قبر گذاشتیم 📻📻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

cradle is a small bed for a baby which can be moved from side to side

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

آزمایش ، آزمایش کردن the laboratory began doing experiments on rats 🎙🎙 آزمایشگاه شروع به انجام دادن آزمایش هایی روی موش ها کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بدونِ he did it without my knowledge او آن کار را بدون اطلاع من انجام داد🎚

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ژاپنی 🧭🧭 have you ever tried japanese food آیا تا کنون غذای ژاپنی را امتحان کرده اید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

تلاش کردن ⏱⏱ she was trying not to cry او تلاش می کرد تا گریه نکند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

جست و جو کردن ، تقاضا کردن you should seek help ⏲ شما باید تقاضای کمک کنید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

عجیب ⏰⏰ we looked up and saw a strange animal in front of us ما به بالا نگاه کردیم و یک جانور عجیب را جلوی خودمان دیدیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خریدن I'm thinking too much about buying a new car من به خریدن ماشین جدید خیلی فکر میکنم 🕰🕰🕰

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

خوش هیکل keep yourself fit by running five miles a day ⌛️ خودت را با پنج مایل دویدن در روز خوش هیکل نگه دار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

باغ ، باغچه I hurt my back while I was working in the garden وقتی داشتم در باغ کار می کردم به کمرم آسیب زدم ⏳⏳

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اسم یک شخص مذکر when Karen arrived we were having dinner وقتی کارن رسید ما داشتیم شام می خوردیم 📡📡

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

as I was jogging a man stopped me and asked for the time وقتی در حال دویدن بودم مردی مرا متوقف کرد و ساعت را پرسید 🔋

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارک 🔌🔌 I saw you in the park yesterday دیروز شما را در پارک دیدم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

who was the man you were talking to 💡 آن مردی که شما با او حرف می زدید که بود ؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پسر the boys had a great time at the party پسر ها اوقات خوبی در جشن داشتند 🔦🔦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوچرخه the bike doesn't work . let's repair it دوچرخه کار نمیکند . بیا درستش کنیم 🕯🕯🕯

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

نامه I didn't want anybody to see the letters so I burned them نمی خواستم کسی نامه ها را ببیند برای همین آن ها را سوزاندم 🧯

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

The water in the lake is so clear that you can see the bottom آب دریاچه آنچنان شفاف است که می شود ته دریاچه را دید 🛢🛢

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

جمعیت 💵💵 The population of the village is about three thousand جمعیت روستا حدودا سه هزار نفر است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

میکروب 💸💸 Microbes are too small to be seen by the human eye

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

متشکل از The human body is composed of billions of small cells بدن انسان متشکل از میلیون ها سلول کوچک است 💴💴

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

قطره ، افتادن 💴💴 A drop of water dropped on my head یک قطره آب بر روی سر من افتاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جیوه ، مریخ 💶💶 Mercury is liquid at room temperature جیوه در دمای اتاق مایع است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

She's the most powerful person in the organization او قدرتمندترین فرد در سازمان است 💷💷

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

It was difficult for him to go through the rocky path برایش سخت بود که از راه سنگی عبور کند 💰💰

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

نزدیک I'd like to sit near a window 💳💳 دوست دارم که نزدیک یک پنجره بنشینم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

Place the specimen on the microscope slide نمونه را بر روی لام میکروسکوپ بگذارید 💎💎

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

With a good telescope, you can see the moon with great detail با یک تلسکوپ خوب، می توانی ماه را با جزئیات زیاد ببینی ⚖️⚖️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

An observatory is a special building where scientists can watch the moon, weather, etc 🧰🧰 رصدخانه جای مخصوصی است که دانشمندان در آن می توانند ماه، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

جریان ، چرخش 🔨🔨 you can see the circulation of the blood in human body می توانی چرخش خون در بدن انسان را ببینی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

هلال 🔧🔧 The crescent of the moon is apparent هلال ماه مشخص است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

قلب She has a weak heart او قلب ضعیفی دارد ⚒⚒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

He gave a diamond ring to his mother as a gift او به مادرش یک انگشتر الماس هدیه داد 🛠🛠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

He felt pain all over his body ⛏ او همه جای بدنش احساس درد داشت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

They launched a rocket to the planet Mars🔩 آن ها یک موشک به سمت سیاره ی مریخ پرتاب کردند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

They studied the behavior of ants ⚙️ آن ها روی رفتار مورچه ها مطالعاتی انجام دادند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Camels can travel across hot and dry deserts with little food and water شترها می توانند با مقدار کمی آب و غذا سرتاسر بیابان گرم و خشک را طی کنند 🧱🧱

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

I'm looking for a job which will enable me to develop my talents ⛓ من به دنبال شغلی می گردم که من را قادر سازد استعدادهایم را گسترش دهم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ریاضی 🧲🧲 She solved my mathematical problems easily او مسائل ریاضی مرا به راحتی حل کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بیش از 🔫🔫 The light bulb was invented over a hundred years ago لامپ بیش از صد سال پیش اختراع شده است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

موفقیت 💣💣 His success in the experiment surprised everyone موفقیت او در آزمایش همه را شگفت زده کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بیماری ، مریضی He felt weak because of his illness 🧨 او به خاطر بیماری اش احساس ضعف می کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

باستانی ، قدیمی I'm doing research on ancient Persian language دارم بر روی زبان فارسی باستان تحقیق می کنم 🔪🔪

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

She has grown up enough to be a good teacher او آنقدر بالغ شده که بتواند معلم خوبی شود 🗡🗡

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نمونه ⚔️⚔️ We did various experiments on the new samples ما آزمایش های مختلفی روی نمونه های جدید انجام دادیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

The kindergarten organizes lots of energetic activities for the kids مهد کودک فعالیت های پرانرژی زیادی را برای کودکان سامان دهی می کند 🛡🛡

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

I'm going to be a famous soccer player when I grow up وقتی بزرگ شوم یک فوتبالیست مشهور خواهم شد⚰️⚰️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

رودخانه They're building new houses by the river 🚬🚬 آن ها در حال ساخت خانه های جدیدی در کنار رودخانه هستند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

گیاهی She knows a lot about herbal medicines او اطلاعات زیادی در مورد داروهای گیاهی دارد⚱️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختمان This building is owned by the president این ساختمان متعلق به رئیس جمهور است🏺🏺

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مجهز 🔮🔮 This laboratory is equipped with the latest computers این آزمایشگاه مجهز به جدیدترین سیستم های کامپیوتری است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Scientists haven't found a cure for cancer yet دانشمندان هنوز درمانی برای سرطان نیافته اند 📿📿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

She spends hours on the telephone every day او هر روز چندین ساعت با تلفن مشغول است 💈💈

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Tom went to Boston by airplane تام با هواپیما به بستون رفت 🧿🧿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Thomas Edison invented the light bulb توماس ادیسون لامپ را اختراع کرد ⚗️⚗️⚗️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

You can't bring your camera to this exhibition 🔭🔭 شما نمیتوانید دوربین عکاسیتان را داخل این نمایشگاه بیاورید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

He narrated the story of Rustam and Sohrab او داستان رستم و سهراب را نقل کرد 🔬🔬

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

did you hear what the teacher just said آیا شنیدی اندکی پیش معلم چه گفت؟؟🕳🕳

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

I was waiting for a call from my family 💊 منتظر یک تماس تلفنی از طرف خانواده ام بودم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

we were having lunch when we heard the news داشتیم ناهار میخوردیم که اخبار را شنیدیم 💉💉

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خودخواه🧬🧬 some people are very selfish بعضی افراد خیلی خودخواه هستند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

last night I dropped a plate when I was doing the dishes دیشب وقتی داشتم ظرف ها را می شستم یک بشقاب را انداختم🦠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Anna fell asleep while she was watching a boring film 🧪 وقتی آنا در حال تماشا کردن یک فیلم خسته کننده بود خوابش برد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

it was raining when I got up وقتی از خواب بیدار شدم داشت باران میبارید 🌡🌡

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

some friends of mine are building their own house now بعضی از دوستانم اکنون در حال ساختن خانه خودشان هستند 🧹

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

do you want something to eat آیا می خواهید چیزی بخورید؟؟🧺

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Nicky is thinking of giving up her job 🧻 نایکی درباره ی ترک کردن شغلش فکر می کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دیروز 🚽 what were you doing at this time yesterday دیروز این موقع چیکار میکردی؟؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شام 🚰🚰 my mother was cooking something for supper in the kitchen مادرم داشت در آشپزخانه برای شام چیزی درست می کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

I can do it by myself من میتوانم به تنهایی آنرا انجام دهم 🚿🚿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

he often likes to spend time by himself او اغلب دوست دارد به تنهایی وقت بگذراند🛁

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Mike didn't have any money with him مایک هیچ پولی با خودش نداشت 🛀🏼🛀🏼

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سریع تر ، تند تر it's quicker if you do it yourself 🧼🧼 اگر خودت آن کار را انجام دهی سریع تر است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

the house it self is nice but the garden is small خود خانه زیباست اما باغ کوچک است 🧽🧽

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گذشته فعل speak the teacher herself spoke to me خود معلم با من حرف زد 🧴🧴

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

I'm going to tell her a few facts about herself می خواهم حقایقی را به او درباره ی خودش بگویم🛎

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

I love you for yourself not for your money من تو را بخاطر خودت دوست دارم نه بخاطر پولت 🔑🔑

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

his conversations are all about himself همه ی صحبت هایش درباره ی خودش است🗝

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

the children watch themselves on video بچه ها خودشان را در فیلم تماشا کردن 🚪🚪

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

گرفتن I need to get myself some new shoes باید برای خودم تعدادی کفش نو بخرم🛋🛋

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

آینه🛏🛏 Ali looked at himself in the mirror علی به خودش در آینه نگاه کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

منظور 🛌 I see what you mean فهمیدم منظورت چیست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

اشتباه ، خطا I think you made a mistake تصور میکنم شما اشتباه کردید🧸

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

فکر کردن 🖼 I'm thinking about my mom now من الان به مادرم فکر میکنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

as Eric was walking down the road he saw James وقتی اریک به پایین جاده قدم میزد، جیمز را دید 🎈🎈

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

تلفن the phone rang while I was having dinner وقتی داشتم شام می خوردم تلفن زنگ خورد🎏

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

when I got up this morning the sun was shining وقتی امروز صبح از خواب بیدار شدم ، خورشید داشت می درخشید 🎀🎀

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

تماشا کردن 🎊🎊 Edward was watching TV at nine o'clock yesterday evening ادوارد ساعت نه دیشب ، تلویزیون تماشا می کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

پنجره 🎉🎉 Daniel broke a window this morning دنیل امروز یک پنجره را شکست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شب🎎🎎 I slept for eight hours last night دیشب هشت ساعت خوابیدم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

کشور اسپانیا 🛍🛍 we traveled to Spain three years ago ما سه سال پیش به اسپانیا سفر کردیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اسم یک شخص Terry worked in a bank from 1996 to 2003 تری از سال 1996 تا 2003 در یک بانک کار کرد 🛒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

that football player is tall and muscular آن فوتبالیست قد بلند و عضلانی است 🎁🎁

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

please try to overlook your brother's mistakes and don't blame him لطفا تلاش کن تا اشتباهات برادرت را نادیده بگیری و او را سرزنش نکنی 🏮🏮

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

you shouldn't reserve when you are driving in freeways نباید دنده عقب بری وقتی تو آزاد راه ها رانندگی میکنی 🎐🎐

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

follow my steps to find me 🧧 قدم هایم را دنبال کن تا پیدام کنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

suddenly the answer of a question struck me at exam در امتحان جواب یک سوال ناگهان به ذهنم خطور کرد ✉️✉️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

soldiers are the witness of wars سربازان شاهد جنگ ها هستند📩📩

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قدردانی کردن 📨 admire , be thankful

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

do you remember the day when he died تو روزی که او ، مُرد را به خاطر می آوری؟؟ 📧📧

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

this is the place where accident happened این مکانیه ک تصادف اتفاق افتاد 💌💌

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشور i enjoy visiting many different countries من از دیدن کشور های مختلف لذت میبرم 📥

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

i wanted to eat fish for lunch 📤 من میخواستم که برای نهار ماهی بخورم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

i have an appointment to go to the dentist من یه قرار ملاقات برای رفتن به دندون پزشکی دارم 📦📦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

we will visit Australia during our next vacation ما استرالیا را در طول سفر بعدی خود خواهیم دید 🏷🏷

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نهار we can eat our lunch at the restaurant ما میتونیم نهارمان را در رستوران بخوریم 📫

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

i want to go to bed so i am brushing my teeth 📬 میخوام برم بخوابم بنابراین دندان هایم را مسواک میزنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تلویزیون 📭📭 he doesn't have a television او تلویزیون ندارند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سوپ this soup is hot and delicious این سوپ گرم و خوشمزه است 📮

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رانندگی کردن learning how to drive is interesting 📯 یاد گرفتن اینکه چگونه رانندگی کنیم جالب است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

he reads magazines but he doesn't like to read books او مجله میخواند ولی خواندن کتاب را دوست ندارد 📜📜

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

راز you won't tell anyone my secret تو به کسی راز من را نخواهی گفت 📃

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کار کردن you work in a bank , don't you تو در بانک کار میکنی ، مگه نه ؟📄

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

he is a doctor , isn't he او دکتر است ، مگه نه ؟📑

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

it was a difficult time but we never gave up hope 📈 زمان بسیار سختی بود اما ما هرگز امیدمان را از دست ندادیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کیفیت 📉📉 in many big cities of the world air quality has gotten worse recently اخیرا در بسیاری از شهر های بزرگ جهان کیفیت هوا بد تر شده است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

انگشتر her grandmother gave her a beautiful silver ring مادربزرگش به او یک انگشتر خوشگل نقره ای داد 🗒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

he could pass the exam by studying hard 📅 او با سخت درس خواندن توانست که امتحان را پاس کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

he could earn a lot of money by working او تونست پول زیادی را با کار کردن کسب کنه 🗑

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

he is afraid of working in the dark room او از کار کردن در اتاق تاریک می ترسد 📇

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

they think that working in hot area is dangerous آنها فکر میکنند ک کارکردن در منطقه گرم خطرناک است 🗃

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

swimming in this river is dangerous شنا کردن در این رودخانه خطرناک است🗳

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

smoking is forbidden in this place سیگار کشیدن در این مکان ممنوعه 🗄

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

traffic laws must be obeyed by all of the drivers قوانین راهنمایی و رانندگی باید توسط همه ی رانندگان اطاعت شوند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

this is the tallest tree in the world این بلندترین درخت تو جهان است 📁

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

all the students hope to get a good grade 📂 همه ی دانش آموزان امیدوارند که نمره ی خوبی بگیرند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

I wish it weren't cold today کاشکی امروز سرد نبود 🗂🗂

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

I wish I had a bicycle 🗞 کاشکی من یه دوچرخه داشتم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

I hope that I can see you soon again 📰 من امیدوارم که بتونم بزودی دوباره تو رو ببینم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

she wishes to see the manager او امیدوار است که مدیر را ببیند 📓 پ. ن:در اینجا wish به معنی آرزو نیست چون جمله مربوط به امری ممکن است پس از آرزو کردن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

I hope to pass the test من امیدوارم که امتحان رو قبول شم 📔📔

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

she is more beautiful than her sister او از خواهرش خوشگل تره 📒📒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سریع A car is faster than a bicycle ماشین سریع تر از دوچرخه است📕

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ظاهرا clearly , obviously sth that seems to happen but not sure 📘📘

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

از عهده چیزی بر آمدن we can't afford rent a bigger house ما از عهده اجاره خونه بزرگ تر بر نمیایم 📙

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Ali feels happy when he sees his grandmother 📚 هر وقت علی مادربزرگش را میبیند احساس خوشحالی می کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

I need a bag much bigger من به کیف بزرگتری نیاز دارم 📖📖

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Liz fell and hurt herself quite badly لیز افتاد و بدجوری به خودش آسیب زد🔖

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

the least expensive seats are at the back ارزان ترین صندلی ها در عقب هستند 🧷

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

he is the most hardworking man that I know او سخت کوش ترین مردی است که می شناسم 🔗

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

people say that it is the funniest film of the year مردم می گویند که آن خنده دارترین فیلم سال است 📎

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

what is the tallest building in the world بزرگ ترین ساختمان در جهان چیست ؟ 🖇

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

you are as beautiful as ever شما مثل همیشه زیبا هستید 📐

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

قد she is as tall as her brother او هم قد برادرش است 📏

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٣٧

I need a round wooden table من به یک میز گرد چوبی نیاز دارم 📌

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

my grand father loves in a lovely little old village پدر بزرگم در یک روستای قدیمی کوچک زیبا زندگی میکند📍

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

I was looking for a little plastic spoon دنبال یک قاشق پلاستکی کوچک میگشتم✂️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

he tried hard to find a job but he had no luck 🖊 او سخت برای یافتن یک شغل تلاش میکند اما هیچ شانسی ندارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

David walks very fast 🖋 دیوید خیلی سریع راه می رود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

he speaks English well 🖍 او انگلیسی را خوب حرف می زند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Robert speaks loudly رابرت بلند حرف میزند 📝

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

I tasted the food carefully من به دقت غذا را چشیدم ✏️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Mark talked to me angrily مارک با عصبانیت با من حرف زد 🔍🔍

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

the sea turned rough دریا نا آرام شد 🔎

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

the milk went bad شیر فاسد شد 🔏 پ. ن : ( expression )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Sarah remained calm 🔐 سارا خونسردی اش را حفظ کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

جزو فعل های اسنادی به معنی ( شدن ) هم می باشد James grew tired جیمز خسته شد 🔒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

the train is very slow قطار خیلی کند است 🔓

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

the cake tastes good کیک مزه خوبی دارد ❤️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

Ava looks tired 💛 آوا خسته به نظر می رسد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

she lives in a large flat in New York 💚 او در آپارتمان بزرگی در نیویورک زندگی میکند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

the new secretary doesn't like me منشی جدید از من خوشش نمی آید 🖤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

using the natural resources doesn't mean that we can do everything to harm nature استفاده کردن از منابع طبیعی به این معنی نیست که ما میتوانیم هر صدم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

farmers need water for farming and growing plants کشاورزان به آب برای کشاورزی و رشد دادن گیاهان نیاز دارند❣️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

humans use water for different purposes like washing 💕 انسان ها از آب برای هدف های زیادی استفاده میکندد مثل شستشو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

از بین بردن ، قطع کردن cutting down the trees is bad for nature قطع کردن درختان برای طبیعت بد است💗💗

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

گربه وحشی the wildcat ate most of my birds last year گربه وحشی بیشتر پرندگان منو پارسال خورد💖

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

there is a big wildfire in the jungle 💘💘 آتش سوزی بزرگی در جنگل رخ داده است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یوزپلنگ 💝💝 Golestan jungle is the natural home of Iranian cheetah جنگل گلستان زیستگاه طبیعی یوزپلنگ ایرانی می باشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

موزه the students are going to visit the museum of natural history دانش آموزان قصد دارند به دیدن موزه تاریخ طبیعی بروند💟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

تقسیم کردن mother divided the cake into three parts مادر کیک را به سه قسمت تقسیم کرد ☮️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درست ، مناسب every thing was in its proper place هر چیزی در جای مناسب خودش بود ✝️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

رایج ، متداول ، عادی ، مشترک ، معمولی heart disease is one of the commonest causes of death بیماری قلبی یکی از رایج ترین دلایل مرگ است ☪️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مناسب ، درخور ، شایسته 🕉 these clothes are not appropriate for a job interview این لباس ها برای مصاحبه شغلی مناسب نیستند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ایده ، عقیده ، نظر ، فکر ☸️ I knew it was a bad idea to leave him on his own میدانستم که ایده بدی بود که او را به حال خود رها کنیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

برنامه Meg's new book is well ahead of schedule کتاب جدید مگ بسیار جلوتر از برنامه است ✡️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

وحشی🔯 there are many wild animals in this area حیوانات وحشی زیادی در این ناحیه وجود دارند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

شکار کردن 🕎 hunters come to our village to hunt animals شکارچی ها برای شکار به روستای ما می آیند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اخیرا ، به تازگی I know you recently got a new job☯️ میدانم که اخیرا یک شغل جدید پیدا کرده ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دریاچه Gahar lake is famous for its clear water دریاچه گهر برای آب تمیزش معروف است ☦️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آینده what are your plans for the future برنامه شما برای آینده چیست؟🛐

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انسان dogs can hear much better than humans سگ ها میتوانند بسیار بهتر از انسان ها بشنوند⛎

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعداد کمی ، چند ، چندتا I read a few of her books ♈️ من چند تا از کتاب های او را خواندم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

علاقه Hamid showed an interest in music حمید به موسیقی علاقه نشان داد♉️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

آسیب دیده ، مصدوم ، مجروح ♊️ grandpa was badly injured in the war پدربزرگ بدجوری در جنگ مجروح شد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

امیدوار بودن ، امید we hope that more woman will attend the meeting امیدواریم که زنان بیشتری در جلسه شرکت کنند♋️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

طبیعی♑️ It's not natural for a child of his age to be so quiet برای بچه ای به سن او طبیعی نیست که انقدر ساکت باشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

توجه کردن ، دقت کردن she tried to pay attention to what he was saying او تلاش میکرد به انچه او میگوید توجه کند♒️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

منقرض شدن the wild population of Koalas is in danger of dying out جمعیت وحشی کوالا ها در خطر انقراض قرار دارد♓️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ویران کردن ، نابود کردن🆔 the fire destroyed the house آتش خانه را ویران کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

forest is a large area of land with a lot of trees جنگل⚛️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

مراقبت کردن ( از ) who takes care of the dog while you are away وقتی نیستید چه کسی از سگ مراقبت میکند؟🉑

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

طرح ، برنامه ، نقشه do you have any plans for the weekend آیا هیچ برنامه ای برای آخر هفته دارید ؟☢️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

animals and plants in nature are called wildlife حیات وحش☣️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

طبیعت 📴 we enjoy the beauties of nature ما از زیبایی های طبیعت لذت میبریم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

محافظت کردن parents try to protect their children from danger📳 والدین تلاش میکنند تا از کودکانشان در برابر خطر محافظت کنند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

شنیدن🈶 I heard someone laughing in the next room صدای کسی را که در اتاق یغلی می خندید را شنیدم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ازدیاد ، افزایش یافتن the number of cheetahs will increase in future تعداد یوزپلنگ ها در آینده افزایش خواهد یافت 🈚️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

زنده 🈸 It was a bad accident. they are lucky to be alive تصادف بدی بود . انها خوش شانس هستند که زنده اند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

گوسفند 🈷️ the sheep on the field are eating grass گوسفندران مشغول خوردن علف در مزرعه هستند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مرکز شهر the downtown is always full of tourists مرکز شهر همیشه پر از گردشگر است✴️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مدیر🆚 the women over there plan to meet the manager خانم هایی که آنجا هستند میخواهند مدیر را ببینند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ترافیک the traffic is terrible in Tehran today ترافیک در تهران امروز افتضاح است💮

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Kristin washes her hair every other day or so کریستین موهایش را یک روز در میان یا بیشتر میشوید 🉐

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

تابیدن every morning , the sun shines in my bedroom window هر روز ، خورشید به پنجره اتاقم میتابد㊙️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برنده بود یا برده بود ㊗️ which team won the game کدوم تیم برنده بازی بود ؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

سوخت🈴 with out fuel , cars don't work ماشین ها بدون سوخت کار نمیکنند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دفتر I work in a small office in the center of London من در دفتر کوچکی در مرکز لندن کار میکنم🈵

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

استاد she is a university lecturer او استاد دانشگاه است🈹

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

هنرمند🈲 although I'm not an artist , music is my favorite art اگرچه هنرمند نیستم ولی موسیقی ، هنر مورد علاقه من است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ماشین Is that Emily's car 🅰️ آیا آن ماشین امیلی است؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

elephants can swim well 🅱️ فیل ها میتوانند خیلی خوب شنا کنند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

نور 🆎 nothing can travel faster than light هیچ چیز نمیتواند سریع تر از نور حرکت کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسب 🆑 my sister loves horses خواهرم عاشق اسب هاست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پیچیده life is complicated زندگی پیچیده است🅾️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

باد 🆘 I love listening to the wind من عاشق گوش دادن به باد هستم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

عکس❌ this is the best photo این بهترین عکس است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دولت⭕️ do you trust the government آیا به دولت اعتماد میکنی؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٣٣

فوتبال 🛑 he is playing football with his friends او با دوستانش فوتبال بازی میکند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساحل we usually do to the beach at the weekend ما معمولا آخر هفته به ساحل میرویم ⛔️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

باران I guess it will rain this afternoon 📛 حدس میزنم این بعد از ظهر باران خواهد آمد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

افتادن 🚫 look , that kid is going to fall off his bike نگاه کن ، آن بچه از دوچرخه اش دارد می افتد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

کریسمس we are going to spend Christmas at home ما قصد داریم کریسمس را در خانه سپری کنیم 💯

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

تصادف 💢 he will have an accident if he goes on driving like that اون تصادف خواهد کرد اگر به این گونه رانندگی کردن ادامه دهد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

مردن ♨️ Stephen Hawking died on March 14, 2018 استیون هاوکینگ در 14 مارچ 2018 مرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

مثال 🚷 my father knew the man standing next to me پدرم مردی را که کنارم ایستاده بود را می شناخت پ. ن : know می شناسد knew شناخت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

صبحانه 🚯 I was having breakfast at 6 o'clock yesterday من دیروز ساعت 6 در حال خوردن صبحانه بودم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

راحت 🚳 This chair is the most comfortable chair in the whole house این صندلی راحت ترین صندلی در کل خانه است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

زمستان Winter is the coldest season of the year زمستان سرد ترین فصل سال است 🚱

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

سخت 🔞 my clever students study hard دانش آموزان باهوش من ، سخت درس میخوانند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

احساس کردن 📵 my mother feels happy مادر من احساس خوشحالی میکند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

دیوار 🚭 We saw a cat on the wall ما یک گربه روی دیوار دیدیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

سگ My daughter really wants a dog for Christmas دخترم واقعا یک سگ برای کریسمس می خواهد ❗️❗️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

تحصیلات I am going to continue my education in England من تحصیلاتم را در انگلستان ادامه خواهم داد ❕❕

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

سفر کردن I think my sister will travel in October فکر میکنم خواهرم در ماه اکتبر سفر خواهد کرد ❓❓

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ترک کردن My uncle promises he will give up smoking عمویم قول داد که سیگار کشیدن را ترک خواهد کرد ❔❔

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

My friend will marry a rich man next month دوستم با یک مرد ثروتمند ، ماه دیگر ازدواج میکند‼️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

almost not very he is fairly fat ⁉️ او نسبتا چاق است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

vital necessary water is essential for living things آب برای زندگی چیز ها ضروریه 🔅

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

a part of sth 🔆

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

person guy زمانی استفاده میکنیم که اسم کسی رو نمیدونیم ( informal ) hey buddy , what are you doing with my car آهای رفیق، داری با ماشین من چیکار میک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

quarrel angry discussion بحث 🚸

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

wonderful surprising شگفت انگیز 🔱

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

will they win this game ⚜️ آیا اونها این بازی را برنده خواهند شد ؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

I'm sure you'll enjoy the film 🔰 من مطمئم که تو از فیلم لذت خواهی برد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تمام کردن ♻️ you'll never finish that book تو هرگز آن کتاب را تمام نخواهی کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

will all the family be at the wedding آیا همه خانواده در عروسی خواهند بود ✅

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

he'll look better without beard او بدون ریش قیافه بهتری خواهد داشت 🈯️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

شنا کردن 💹 She can swim well او میتواند شنا کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

Mina is as old as Maryam مینا به اندازه ی مریم پیر است ✳️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

this car is as expensive as the other car این ماشین به اندازه ی ماشین دیگه گرونه ❎

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

آماده بودن 🌐 . An important key to self confidence is preparation کلید مهم اعتماد به نفس، آماده بودن هست. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

she was running fast ، that is why she is now breathing heavily او سریع می دوید به همین دلیل است که اکنون به سختی نفس میکشد 💠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مواد مغذی we humans get our nutritious from what we eat Ⓜ️ ما انسان ها مواد مغذی خود را از آنچه میخوریم دریافت میکنیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

just Peter is too short to become a police officer . He is only 165 cm tall پیتر برای پلیس شدن خیلی کوتاه است . او فقط 165 سانتی متر قد دارد. 🌀

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

Carol's father has a hotel in New York پدر کارل یک هتل در نیویورک دارد 💤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

بزرگ، زیاد Albert Einstein was a great man آلبرت انیشتین یک مرد بزرگ بود 🏧

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

جوشان ، داغ be careful with the boiling water مواظب آب جوش باش 🚾

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

a bird was flying in the sky ♿️ یک پرنده داشت در آسمان پرواز میکرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

there was a notebook between the books یک دفتر ، بین کتاب ها بود 🅿️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

you should wash your feet before going inside the pool تو باید پاهایت را قبل از ورود به استخر بشویی 🈳 foot یعنی پا ، و جمع آن feet است یعنی پاها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

he was boiling an egg on the fire 🈂️ او داشت یک تخم مرغ را روی آتش می جوشاند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

I'm late and I can't find my socks 🛂 من دیرم شده است و نمیتوانم جوراب هایم را پیدا کنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

have you ever seen a lion آیا تا به حال شیر دیده ای ؟ 🛃

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Are you afraid of snakes آیا از مارها می ترسی ؟ 🛄

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Is anybody outside آیا کسی بیرون است ؟ 🛅

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

don't laugh at him . he may become angry به او نخندید . ممکن از عصبانی شود 🚹

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

David ate almost everything on the plate 🚺 دیوید تقریبا همه چیزهایی که در بشقاب بود رو خورد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

she knew alphabet when she was 4 او الفبا را وقتی 4 ساله بود می دانست 🎦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

Friedrich played alone in a garden فردریک به تنهایی در یک باغ بازی میکرد 📶

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدرس ، نشانی can I have your address میتونم آدرس شما رو داشته باشم؟ 🈁

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

people didn't pay attention to Froebei مردم به فروبل توجه نمیکردند 🔣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

I have much homework to do today امروز من تکالیف زیادی دارم تا انجام دهم ℹ️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Reza has the least money رضا کمترین پول را دارد 🔤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کمتر my friend has less money than me دوستم پول کمتری از من دارد 🔡

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

جیب I have little money in my pocket من پول کمی در جیبم دارم 🔠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

lesson 2 is easier than lesson 3 درس دوم از درس سوم راحت تر است 🆖

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

she always talk to her self when she is angry او همیشه با خودش حرف می زند وقتی عصبانی است 🆗

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

some of my friends are absent بعضی از دوستانم غایب هستند 🆙

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

please look at your book لطفا به کتابت نگاه کن 🆒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

I saw Amin at school من امین رو در مدرسه دیدم 🆕

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

شناختن، دانستن 🆓 do you know the boys playing ping pong پسر های را که دارند پینگ پنگ بازی میکنند ، میشناسی؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

yesterday i saw the birds which were flying south دیروز پرندگانی را که داشتند به سمت جنوب پرواز می کردند را دیدم 1️⃣ پ. ن : کلمه south در قطب نما ها ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

the man who saw you yesterday was my father مردی که دیروز تو را دید ، پدر من بود 2️⃣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

the man who is talking to Bahram is our teacher مردی که دارد با بهرام حرف میزند معلم ماست 3️⃣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

my father always helps me to do my homework پدرم همیشه به من کمک میکند که تکالیفم را انجام دهم 4️⃣ پ. ن:بعد از فعل help هم میتوانیم از to استفاده کنی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

suggest ( v. ) یعنی پیشنهاد کردن suggestion ( n. ) یعنی پیشنهاد و نظر she suggested going to the park او پیشنهاد کرد که به پارک برویم 5️⃣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

back یعنی پشت و عقب talk behind one's back یعنی پشت کسی حرف زدن you should stop talking behind his back تو باید دست از پشت سر او حرف زدن برداری 6️⃣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بچه ها ، جمعِ child ( بچه، کودک ) the children started crying بچه ها شروع کردند به گریه کردن 7️⃣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

we spent three hours looking for his keys ما سه ساعت صرف گشتن به دنبال کلید های او کردیم 8️⃣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

I don't want to risk losing my home من نمیخواهم خطر از دست دادن خانه ام را بپذیرم 9️⃣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

I still remember buying my first bicycle هنوز خریدن اولین دوچرخه ام را به یاد دارم 🔟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

ترجیح دادن #️⃣ I prefer staying at home من در خانه ماندن را ترجیح میدهم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

I don't want to miss watching that movie من نمیخواهم تماشا کردن آن فیلم را از دست بدهم *️⃣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

I love swimming in the sea من عاشق شنا کردن در دریا هستم▶️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ورزش پینگ پنگ she likes playing ping - pong او پینگ پنگ بازی کردن را دوست دارد پ ن : معمولا بین دو کلمه پینگ و پنگ در انگلیسی خط تیره میگذارند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادامه دادن she kept on reading that book او به خواندن آن کتاب ادامه داد⏸

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

i can't imagine living in that country من نمیتوانم زندگی کردن در آن کشور را تصور کنم ⏯

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

please pay attention to what i am saying لطفا به چیزی که میگم توجه کنید ⏹

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

وجه have you thought about the problem from every aspect در مورد این مشکل از هر جنبه ای فکر کرده ای ؟ ⏺

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

her father died last year but her mother is still alive پدرش سال قبل فوت کرد ولی مادرش هنوز زندست ⏭

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دستاورد getting the project done on time was a real achievement تمام کردن پروژه سر وقت یه دستاورد واقعی بود ⏮

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

the clerk asked the manager to give her a chance to explain کارمند از مدیر خواست که بهش یک فرصت برای توضیح بده ⏩

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

my uncle decided to withdraw all his money before leaving the country عموم تصمیم گرفت که تمام پولش رو قبل از ترک کردن کشور برداشت کنه ⏪

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

he wrote the name on a slip of paper and put it in his pocket او اسم رو روی یک برگ کاغذ نوشت و توی جیبش گذاشت⏫

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

the boy whose father is a mechanic won the game پسری که پدرش مکانیکه بازی رو برد ⏬

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

her father let her go on a trip alone ◀️ پدرش به او اجازه داد که تنهایی به سفر بره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Carol didn't know how to prepare the report کارل نمیدونست که چجوری گزارش رو آماده کنه 🔼

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

spring is the time when we go to the beach بهار زمانیه که ما به ساحل میریم🔽

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

the baby monkey clings to its mother until it can climb بچه میمون به مادرش آویزون میشه تا زمانی که بتونه بالا بره➡️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

don't scold him for doing badly at school he's doing his best ⬅️ برای انجام دادن بدش تو مدرسه سرزنشش نکن ، اون بهترینش رو داره انجام میده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

my little sister often forgets to turn the TV off but a reminder will help her remember it خواهر کوچک من اغلب فراموش میکنه که تلویزیون رو خاموش کنه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

i never imagined that one day i'd go to London and settle there ⬇️ من هیچ وقت تصور نمیکردم که یک روزی به لندن برم و اونجا مستقر بشم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Emily showed her passport as proof of her identity امیلی پاسپورتش رو به عنوان نشانه ی هویتش نشون داد↗️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

we missed the first ten minutes of the movie ما ده دقیقه ی اول فیلم رو از دست دادیم ↘️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

why didn't you give me a warning that your parents were coming to visit ↙️ چرا من رو آگاه نکردی که والدینت میخوان برای دیدن بیان ؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

i couldn't walk well so i began to crawl on my hands and knees toward the door من نمیتونستم خوب راه برم برای همین تا در شروع به خزیدن روی دست و زانوم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

Frank had just taken a shower ، his hair was still damp فرانک باید تازه حموم گرفته باشه ، موهاش هنوز نمناکه ↕️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

it took them a long time to figure out how to work with the machine برای اون ها مدت زمان زیادی گرفت تا بفهمن چجوری با دستگاه کار کنن ↔️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

if you want to fish in this lake ، you must have a license اگر می خواهی در این دریاچه ماهی گیری کنی باید مجوز داشته باشی↪️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

if you want to leave the room ، please raise your hand ↩️ اگر میخواهی اتاق رو ترک کنی لطفا دستت رو بالا ببر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

the windows reflected the bright morning sunlight پنجره ها روشنایی نور صبح رو بازتاب و نشون میدن ⤴️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

there's now growing concern about the safety of cell phones ⤵️ الان نگرانی درباره امنیت تلفن همراه داره رشد میکنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

it was cold and damp outside so we preferred to stay in بیرون سر د و نمناک بود برای همین ما ترجیح دادیم داخل بمونیم🔀

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

two people drowned in a boating accident yesterday دو نفر دیروز در برخورد قایق غرق شدند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

put a bit of glue on both edges and hold them together یکم چسپ روی دو گوشه بریز و روی هم نگه دار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

should we really blame Tom for his father's death ? آیا واقعا ما باید تام را بخاطر مرگ پدرش سرزنش کنیم؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

we've offered her a job , but i don't know whether she'll accept it کار را به او پیشنهاد کردیم اما نمیدانم که آیا آن را قبول خواهد کرد🔁 زبان 94، ریا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

i will help you move this heavy table من به تو در جابجایی این میز سنگین کمک خواهم کرد💱

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

you will help him later تو به او بعدا کمک خواهی کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

plastic takes years to break down پلاستیک سال ها طول میکشد که تجزیه شود یکی دیگر از معانی break down تجزیه شدن است🔝

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

these flowers will bloom all through the summer این گل ها تمام تابستان را شکوفه میدهند🔜

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

biodegradable packaging پلاستیک های تجزیه پذیر〰️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

some things like books that sell large number of copies ➰

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

some bacteria help our body بعضی از باکتری ها به بدن ما کمک می کنند➿

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

you have to apologize to your teacher for being late تو باید از معلمت عذر خواهی کنی بخاطر دیر اومدنت✔️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

the hottest area of the earth ⚫️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

sticky fingers انگشتان چسبناک ( مخصوصا وقتی یه شیرینی میخوریم : ) 🔴

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به سختی پیدا کردن he finally spotted the shirt he wanted او بالاخره لباسی که میخواست رو پیدا کرد🔵

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

done alone , without other people انجام دادن کاری به تنهایی بدون مردم دیگه ، تکی 🔺

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

snails and turtles have shells حلزون ها و لاک پشت ها لاک یا صدف بیرونی دارند 🔻

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

sight , hearing , smell , taste and touch are the five senses اسامی حواس پنجگانه 🔸

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

lift raise your hand دستت رو بالا ببر 🔹

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

one of the male or female pair of animal جفت حیوون🔶

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

leap means jump 🔷

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

produce eggs : تولید تخم : منظور همون تخم گذاشتنه 🔳

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

hunt for a lost book جست و جو برای یک کتاب گمشده🔲

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

for an egg : break ▪️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

the natural home of plant or an animal خونه طبیعی گیاهان یا جانوران ▫️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

a bottle / tube of glue ◾️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

sweat glands غدد عرق ◽️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

the skin and hair of an animal that is used for making clothes پوست حیوانات که معمولا برای ساخت لباس و غیره استفاده میشه a fur coat کت خز دار◼️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

type of animal or plant which is in danger of disappearing from the world گونه گیاهی یا جانوری که در حال خطر ناپدید شدن از کره زمین هستند◻️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

you can buy your tickets at the counter در اینجا معنی باجه هم میده تو میتونی بلیت ها تو از باجه بخری🀄️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

worried 🕐

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

she boarded the wrong train او سوار قطار اشتباهی شد🕑

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

if you fail the exam , you'll only have yourself to blame اگر ازمونت رو افتادی ، تو فقط خودت رو برای سرزنش کردن داری 🕒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

search for a missing child جست و جو کردن برای یک بچه گم شده 🕓

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

توانایی ، قدرت the ability to speak English has become very important توانایی انگلیسی صحبت کردن خیلی مهم شده انسانی 88 ، تجربی 85 ، ریاضی 84

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

the film isn't suitable for children این فیلم برای کودکان مناسب نیست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

we were stuck in a heavy traffic for an hour

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

he has been back to America recently او اخیرا به آمریکا بر گشته بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

boss به معنی رئیس میشه ، بالاترین فرد در یک حیطه he became the president of the local camera club

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Frank wanna live overseas فرانک میخاد اون ور آب ( خارج ) زندگی کنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

i can get a job if it doesn't interfere with my homework من میتونم یک شغل داشته باشم اگر با تکالیفم تداخل نداشته باشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

he realized that his acting career was over او باور کرد که مسیر شغلی بازیگری او به پایان رسیده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

feeling of a place there is a very friendly atmosphere in our office

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

to become a member , fill out the application form برای اینکه یکی از اعضا باشی این فرم درخواست را پر کن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

she is a computer expert

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

there is a delivery for you downstairs

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

sorry i wasn't listening , i was daydreaming ببخشید گوش ندادم ، رویاپردازی میکردم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

break the house was badly damaged by fire خونه به وسیله آتش بشدت خراب شد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

there is a crack in this cup یک ترک روی این فنجان است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

i pulled the drawer and the handle came off

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

break a small piece from sth شکستن یه تیکه کوچیک از چیزی try not to chip these cups when you wash them

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

not working correctly you can't watch television , it's broken تو نمیتونی تلویزیون ببینی اون خرابه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

we got there at ten but Martin had already left ما ساعت ده اونجا رسیدیم ولی مارتین قبلا رسیده بود before. . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

do what you are told to do

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

how are your kids بچه هات چطورن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

could you iron this dress for me میشه این لباس رو برای من اتو کنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

get more of sth I've gained a lot of weight this winter من در این زمستان وزن زیادی بدست آوردم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

the fortune teller was wearing a colorful scarf on her head and large earrings فالگیر روسری رنگارنگی روی سرش و گوشواره های بزرگ پوشیده بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

what is going to happen to a person in the future چیزی که قراره در آینده برای فردی اتفاق بیفته show me your hand and I'll tell you your future دست ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مخالف ازدواج ( marry ) after they got divorced , she never married بعد از اینکه آنها طلاق گرفتند او اصلا ازدواج نکرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

become impossible to see or find the moon disappeared behind the clouds ماه در پشت ابر ها ناپدید شد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

decrease کاهش there was a cut in government spending

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

A glass ball in which some people believe you can see what is going to happen in the future یک گوی شیشه ای که بعضی افراد اعتقاد دارند میتوانید آن چی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

having or showing courage , very brave داشتن یا نشون دادن دلیری ، خیلی شجاع he made a courageous decision

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

a complicated system

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

I'll have a chat with him about the party من با او درباره جشن گفتگو کردم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

توضیح شمع و کاربردش : A round stick of wax with a piece of string through the middle that you can burn to give light

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

A date when you celebrate sth that happened in a previous year that is important to you مدت زمانی ک مهمه و جشن میگریش همون طور ک بقیه گفتن مثل سالگرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

very attractive

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

agree , often without wanting to , that sth is true

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

for the stomach : phone and tel them that you have an upset stomach

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

the best treatment for a cold is to rest and drink lots of liquids بهترین درمان برای سرما خوردگی استراحت کردن و نوشیدن زیاد مایعات است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

of the nose : blocked , so that breathing id sifficult

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

an answer to a problem , question , difficulty , etc not every problems has a simple solution همه مشکلات راه حل ساده ای ندارند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

not showing thought or understanding foolish what a silly thing to say چه چیز احمقانه ای برای گفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

need we require extra help ما کمک بیشتری میخایم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

hot lemon with remedy for colds شربت لیمو گرم به همراه عسل راه کار خوبی برای سرما خوردگی است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

sth that makes you better when you are ill or in pain

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

become better develop medical technology is always progressing تکنولوژی درمان همواره در حال پیشرفته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

the correct way for doing sth

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

medicine with out prescription

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

درمان کردن ( verb ) the doctor is treating him for cancer

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

معنی دیگه ای که داره : تحت تاثر قرار گرفتن چیزی یا کسی his sad story touched us داستان ناراحت کننده وی ما را متاثر کرد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

injure by suddenly turning it too much My grandma sprained her knee

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

truly *** really*** honestly I sincerely hope it will succeed

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

be or look like sb/sth I resemble my mother

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

the megalodon died out two million years ago

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

forgetful

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

in the USA crossing the road in the wrong place is called jaywalking and in some cities it is illegal.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

admit a mistake

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

we're going to offer vacations to business people who need to escape the stress of the city

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

آب جوشیده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مثلا. . . تو هواپیما صندلیی که کنار پنجره باشه رو میتونی بگی window seat

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

Your life is well balanced

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Table tennis 🎾 تنیس روی میز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گردشگری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

خویشاوندان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نقشه

پیشنهاد
٥

بهترین استفاده را کردن از چیزی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

وزنه برداری و وزنه زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

I lift weights for half an hour

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٧

اوقات فراغت Free time ⌚

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

she was always punctual

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

he was very modest and calm

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

he was a very confident manager

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

in fact she was very kind and caring

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

was he an arrogant guy ?

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

with no friends

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

i was afraid of dark rooms

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

my bed in that hotel was very comfortable

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

yours affectionately با احترام و محبت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

write postcards

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

buy souvenirs

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

sleep in 😴😴 بیشتر از حالت معمول و همیشگی خوابیدن oversleep 😴😴بیشتر خوابیدن از آن مقداری که میخواستید heavy sleeper 😴😴 کسی که خواب عمیق یا سنگی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

این کلمه به معنای � زیرا � می باشد و برای بیان علت پدیده ای استفاده می شود. مثال : he went to bed because he was sleepy او به رختخواب رفت زیرا که ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

you don't have to be great to start but you have to start to be great

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

when you choose hope anything is possible

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

champion is someone who gets up even when he can't

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

our grandparents are playing bingo with numbered cards

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

i though someone came into the bedroom but it was just a dream

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

sport shoes made by Nike are very popular all around the world

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

these couches are really comfortable and four people can sit on them

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

if you want to get a refund you have to show the receipt of the shirt

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

bill is helping the teacher to collect the students' homework

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

robert got a good grade on his math test yesterday

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

i want to stay here and go swimming every day

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

certainly isn't nice

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

my friend john wants to travel by car all summer

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

i don't know what to do this summer

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

there is not much entertainment in this small town and people like to stay indoors

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

if he doesn't like the jacket he can exchange it and get another one

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

my grand father has collected different kinds of coins for many years

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

mr. clark's hobbies include hiking swimming and reading books

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

the mug of cappuccino tipped over making all the table dirty

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

you can order different kinds of hot and cold beverages at this coffee shop

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

we kept a diary to write in everything we did on the camp

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

it was an exhausting day for clerks because they had worked for 12 hours

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

it is a school rule not to eat or drink while you are in class

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

he studies hard and his test scores are much better than before

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

mrs. smith poured coffee for her husband and put it on the table

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

last night's fire has caused extensive damage in state park

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

my mother is a nurse and she discourages me from becoming a nurse

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

you can buy any clothes at the new shopping mall downtown

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

the rabinsons have a big family portrait in their living room

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

milk doesn't agree with me شیر به مزاج من سازگار نیست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

سرمشق قرار دادن، پیروی کردن، تقلید کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

heaven must be very small because i can see it in my mom's eyes

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

the spaces between your fingers were created so that another، s could fill them in

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

our purpose in this life is to help other

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

موقعیت، وضع و حال

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

get used to new conditions

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

receive something

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

my new radio didnt work so i exchanged it for another one

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٤

information means knowledge or facts اطلاعات و حقیقت هایی درباره یک موضوع

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

discover something for example by asking or studying پیدا کردن جواب یه چیزی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

my uncle can lift this bike because he is strong