پیشنهادهای tinabailari (١,٣٩٤)
افتادن Leaves fall in autumn برگ ها در پاییز می افتند 🇿🇼
قفس The bird is in the cage پرنده داخل قفس است 🏴
خانه I live in a big house 🏴🏴🏴 من در یک خانه ی بزرگ زندگی میکنم
فردا We will talk tomorrow ما فردا حرف خواهیم زد 🏴
جایی که از لحاظ توریستی کم بازدید است . یه جورایی مخالف tourist traps هست
جای پربازدید و شلوغ از لحاظ توریستی
بخشیدن ، عفو کردن I'd never forgive myself if anything happened to the kids اگر اتفاقی برای آن کودکان بیفتد، من هیچگاه خودم را نمیبخشم 👧🏻
قبول شدن If you don't study, you will not pass اگر درس نخوانی، قبول نخواهی شد. 📘
چاق شدن، اضافه وزن پیدا کردن If you eat fast food, you will gain weight اگر فست فود بخورید، چاق خواهید شد 🍔🍔
زبان مادری What's your mother tongue زبان مادری ات چیست؟
هیجانی ، احساسی ، عاطفی I felt quite emotional during the wedding ceremony. من در مراسم عروسی احساساتی شدم. 💒💒💒💒💒
متعادل A balanced diet is essential for rapid growth. یک رژیم متعادل برای رشد سریع ضروری است. 🍴🍴
اعتیاد ، میل وافر His addiction began with prescription drugs. اعتیاد او از داروهای تجویزی آغاز شد 💊💊💊💊
عادت ، خوی I always buy the same brand of toothpaste out of habit من همیشه از روی عادت نوع خاصی خمیردندان می خرم🦷🦷🦷
مضر ، زیان آور ، پر زیان Food must be heated to a high temperature to kill harmful bacteria. غذا باید به منظور کشتن باکتری های مضر تا دمای بالا گرم ...
پُرس ، وعده Have at least five servings of fruits or vegetables a day . حداقل پنج وعده میوه و سبزیجات در روز باید بخورید 🍽🍽🍽🍽
حمله قلبی John had a heart attack three years ago سه سال قبل به جان حمله ی قلبی دست داد ❣️
فشار خون The nurse will take your blood pressure in a moment . پرستار فشار خونتان را اندکی بعد خواهد گرفت. 🩸🩸🩸🩸
ضربان قلب ، تپش قلب The doctor told you that your father has a steady heartbeat. دکتر به شما گفت که پدر شما ضربان قلب یک نواختی دارد 💗💗💗
رژیم غذایی 🥗🥗🥗 I'm going on a diet next week and hope to lose ten pounds before Christmas . من هفته ی بعد می خواهم رژیم غذایی بگیرم و امیدوارم قبل ...
دور هم جمع شدن why don't we all get together for lunch one day چرا یک روز برای نهار ما دور هم جمع نمیشیم ؟#️⃣#️⃣#️⃣
گرفتن *️⃣*️⃣*️⃣ I need to get a new battery for my camera من نیاز دارم که یک باتری جدید برای دوربینم بگیرم
واقعیت آرزوهاتو تبدیل به واقعیت کن! Make your dreams reality !
موهایت دارد می ریزد ( کم پشت است ) احتیاج به داروی تقویت دارد Your hair is getting rather thin. It needs a tonic
دوستانه به سر بردن ، رابطه خوبی داشتن Richard and his sister don't get along ریچارد و خواهرش با هم رابطه خوبی ندارند 👿
🔆Mary kept promising to get a job. John finally looked her in the eye & said "Actions speak louther than words! "🔆 🎀مری همش قول می داد کاری پیدا ...
🍭Actions speak louder than words🍭 🧚♀️باید عمل کرد ، حرف زدن کافی نیست . 🧚♀️
زندانی Men are not prisoners of fate , but only prisoners of their owns انسان زندانی سرنوشت نیست ، بلکه زندانی ذهنش است ⛓⛓⛓⛓⛓⛓ فرانکلین روزولت Frank ...
گسترده Extensive research has been done into this disease تحقیقات گسترده ای درباره این بیماری انجام شده است 🔬🔬
ظاهر کردن یا شدن ( فیلم ) for some reasons , the last film I took didn't develop properly بخاطر چند دلیل ، فیلم آخری که من گرفتم به طور کامل ظاهر نش ...
عمل متقابل کردن ، خنثی کردن ، بی اثر کردن ☢☢☢☢ the drug counteracts the effects of the poison آن دارو اثرات سم را خنثی می کند
محافظه کار ، پیرو سنت قدیم 👴👴👴 It is an extremely conservative society این یک جامعه به شدت پیرو سنت قدیم است
بلند پرواز ، جاه طلب he is an ambitious young lawyer او یک وکیل جوان بلند پرواز است 👨⚖️👨⚖️
دستیابی ، پیروزی ، موفقیت they were proud of their children's achievements آن ها به دستاورد های فرزندانشان مفتخر بودند 🥇🥇🥇
نفوذ ⏬⏬⏬ sunscreens can help reduce the penetration of ultraviolet rays into the skin کرم های ضد آفتاب میتوانند در کاهش نفوذ اشعه های فرابنفش به داخل ...
به یاد داشتن I wanted to remember this day at the beach forever so I took lots of pictures میخوام این روز ساحلی رو تا ابد به یاد داشته باشم بنابراین ...
اصطلاعه 🔼🔼🔼 به معنی : آروم باش come down
تصادف ، ضربه there was a collision between the two boats بین دو قایق ، تصادفی وجود داشت ⬅️⬅️⬅️⬅️
جویدن we're not allowed to chew gum in class ما اجازه نداریم که در کلاس آدامس بجویم ⬆️
در The door will be opened در باز خواهد شد ⬇️⬇️⬇️
باز کردن ( فعل ) He will open the door او در را باز خواهد کرد ↗️
قبل The house was cleaned last week خانه، هفته پیش تمیز شد ↘️↘️↘️
تمیز کردن ( فعل ) Sara cleaned the house last week سارا خانه را هفته پیش تمیز کرد ↙️↙️
Butter is made from milk کره از شیر درست می شود ↖️
He makes butter from milk او از شیر کره درست می کند ↕️
فورا He may die unless he is taken to hospital immediately او ممکن است که بمیرد اگر چه سریعا به بیمارستان برده شد ↔️
💁hosting میزبانی کردن
شبیه به هم people often think my sister and I look alike ↩️↩️ مردم اغلب فکر میکنند که من و خواهرم شبیه یکدیگر هستیم
خالی The room was full of empty chairs اتاق پر از صندلی های خالی بود⤴️⤴️⤴️
قفل The door to his bedroom was locked در اتاق خواب او قفل بود 🔀🔀🔀🔀
بسیار بزرگ There is a huge blackboard in our class تخته سیاه بزرگی در کلاس ما وجود دارد ⤵️⤵️
ساکت Students are expected to be quiet in the classroom انتظار می رود که دانش آموزان در کلاس ساکت باشند 🔁🔁
ساختن 🔂🔂🔂 They're building a new school in the town آن ها در حال ساخت مدرسه جدیدی در شهر هستند
داروی قابل خرید بدون نسخه پزشک
حافظه listening to 5 to 10 songs a day can improve memory 🔄🔄 گوش دادن به ٥ تا ١٠ موزیک در روز می تواند باعث افزایش حافظه گردد
احترام گذاشتن 🎵🎵🎵 Children respect their parents بچه ها به والدینشان احترام می گذارند
با ارزش The museum has a fine collection of valuable glass موزه کلکسیون خوبی از شیشه های با ارزش دارد 🔃🔃🔃
در معرض خطر We must help endangered animals 🎶 ما باید به حیوانات در معرض خطر کمک کنیم
ارتباط Television is an important means of communication تلویزیون نوعی وسیله ی ارتباطی مهم است ➕➕➕
ارتباط برقرار کردن We communicate with one another by means of language ما با استفاده از زبان با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم ➖➖➖
علی رغم We played football despite the bad weather ما علی رغم هوای بد فوتبال بازی کردیم ➗➗➗
تغییر کردن The price of gold varies from day to day قیمت طلا روز به روز تغییر می کند ✖️✖️✖️
توانایی He has the ability to do things well ♾♾♾ او این توانایی را دارد تا کارها را به خوبی پیش ببرد
جامعه We live in a large society 💲💲💲 ما در یک جامعه ی بزرگ زندگی می کنیم
زبان اشاره She can't hear or talk, she uses sign language for communication 💱 او نمی تواند بشنود یا صحبت کند، او از زبان اشاره برای برقراری ارتباط ا ...
قرن Every 100 years is a century هر صد سال یک قرن است ™️™️
سفر کردن My friend has traveled around the world دوست من دور دنیا سفر کرده است �️�️�️
محبوب She's the most popular teacher in the school او محبوب ترین معلم در مدرسه است 👁🗨👁🗨👁🗨
درصد You got 20 percent of the answers right شما 20 درصد درست جواب دادید �️�️�️
بومی English is not my native language انگلیسی زبان بومی من نیست 🔚🔚🔚
وجود داشتن Poverty still exists in the country هنوز در کشور فقر وجود دارد 🔙🔙🔙
قاره There are five large continents in the world پنج قاره ی بزرگ در جهان وجود دارد 🔛🔛🔛
ناحیه ، منطقه Grapes from this region are very delicious انگورهای این منطقه خیلی خوشمزه اند 🔝🔝🔝
صادق بودن To be honest, I don't think it will be possible صادقانه بگویم، فکر نمی کنم امکان پذیر باشد 〰️
نکته You discussed a good point 🔜 شما در مورد نکته ی خوبی بحث کردید
سلیس و روان I like to speak English fluently ➰ دوست دارم انگلیسی را روان صحبت کنم
کاملاً ، قطعاً ➿➿➿ I trusted him absolutely من کاملاً به او اعتماد داشتم
تجربه The best way to learn is by experience بهترین روش یادگیری از طریق تجربه است ✔️
در کنارِ ، بعلاوهِ Do you play any other sports besides football آیا ورزش دیگری در کنار فوتبال بازی می کنی ☑️☑️☑️
ناگهانی he stopped smoking cold turkey او ناگهانی سیگار کشیدن را ترک کرد 🔘
چای سبز she has to drink a little green tea every day او باید هر روز کمی چای سبز بنوشد 🔴🔴🔴
کره how much butter do we need چه قدر کره نیاز داریم 🧈🧈🧈🧈
فرش how much does this carpet cost قیمت این فرش چه قدر است 🟠🟠
مداد how many pencils do you have in your bag چند تا مداد در کیفت داری 🟡🟡🟡🟡🟡🟡
قهوه the coffee which they drink is very strong قهوه ای که آن ها می نوشند خیلی غلیظ است 🟢
محلی ، بومی Spanish is Diego's native language اسپانیایی زبان محلی دیگو است 🔵🔵🔵
سیاره مریخ 🟣🟣 Does water really exist on Mars آیا واقعا آب در سیاره مریخ وجود دارد
ناحیه Mazandaran is one of the best farming regions of Iran مازندران یکی از بهترین نواحی کشاورزی در ایران است ⚫️⚫️⚫️
ناشنوا deaf people use sign language to communicate ⚪️⚪️ مردم ناشنوا از زبان اشاره برای ارتباط برقرار کردن استفاده می کنند
مقدس The Holy Quran is available in more than 100 languages قرآن مقدس در بیش از 100 زبان وجود دارد 🟤🟤🟤🟤🟤
شکل ، حالت most languages of the world have no written form بیشتر زبان های دنیا شکل نوشتاری ندارند 🔺🔺🔺🔺
حدودا ، تقریبا there are about 7000 languages in the world تقریبا 7000 زبان در جهان وجود دارد 🔻🔻🔻🔻
تعظیم کردن he bowed to the queen او برای ملکه تعظیم کرد 🔸
شخصیت those two sisters completely have different characters اون دو خواهر شخصیت های کاملا متفاوتی دارند 🔹🔹🔹🔹🔹
کرم خوردگی دندان my dentist said I have a cavity which will have to be treated دندان پزشکم گفت که من یک کرم خوردگی دارم که باید درمان شود🔶
تقلب کردن ( v. ) we can easily cheat on the exam 🔷 ما به راحتی میتوانیم در امتحان تقلب کنیم
exhibits in museums are often shown in glass cases 🔲🔲🔲🔲🔲🔲 اثرات نمایشی در موزه ها معمولا داخل محفظه های شیشه ای به نمایش گذاشته میشوند
بخت آزمایی What would you do if you won the lottery اگر در بخت آزمایی برنده میشدی چکار می کردی ◾️
یک سوم One third of the population in this city are teenagers یک سوم جمعیت در این شهر نوجوانان هستند ◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️
هراس Do you have any fears or phobias آیا ترس یا هراسی دارید ◼️◼️◼️◼️◼️◼️
از قبل ، از پیش We will pay the rent one month in advance ما اجاره رو یک ماه از قبل پرداخت خواهیم کرد ◻️◻️
برف there will be snow in many areas tomorrow فردا در بسیاری از مناطق برف خواهد بارید 🟧🟧🟧
امشب I don't think he'll come tonight فکر نکنم امشب بیاید 🟨🟨🟨🟨
شیشه Windows are made of glass پنجره ها از شیشه تولید شدند🟩
دور زدن ( فعل ) / دایره ( اسم ) Every twelve months, the Earth circles the Sun هر دوازده ماه ، زمین یک بار خورشید را دور می زند 🟦🟦
قول دادن My uncle promises he will give up smoking 🟪 عموی من قول داد ک او سیگار کشیدن را ترک خواهد کرد
ثروتمند My friend will marry a rich man next month ⬛️⬛️ دوست من با یک مرد ثروتمند در ماه آینده ازدواج خواهد کرد
خسته the horses were exhausted اسب ها خسته بودند ⬜️⬜️⬜️
😅 بچه که نیستم/ خام نیستم 😅 I wasn't born yesterday ☺️
I nearly jump out of my skin از ترس زهره شدن 🟫🟫
a little bird told me کلاغه به من خبر داد 🔇🔇
knock on the wood بزنم به تخته 🔉🔉
talk of the devil: عجب حلال زاده ای 🔊🔊
یه قلوپ بخور 🔔🔔
😅 تازه سر شبه 😅 The night is still young ☺️
it seems difficult at first, but you'll soon get the hang of it "شاید اولش به نظر مشکل بیاد اما خیلی زود قلقشو پیدا می کنی" 🔕🔕🔕🔕
get the hang of sth 📣📣 یعنی اینکه بدونی چطور کاری رو انجام بدی ، بدونی چطور از چیزی استفاده کنی که اصطلاحا تو فارسی گفته میشه: "قلق کاری/چیزی رو پی ...
شجاع Be brave. . . but it's OK to be afraid sometimes - شجاع باش . . . ولی بعضی وقتها خوبه که بترسی📢📢
bad - tempered and easily annoyed 💬💬💬💬 ترشرو ، عبوس
جمعه ^_^ روز ناهید / خدای عشق و زیبایی day of Frigga
چهارشنبه ^_^ روز تیر / خدای تجارت day of Mercury
پنجشنبه ^_^ روز مشتری / خدای رومیان day of Jupiter
سه شنبه ^_^ روز مریخ / خدای جنگ day of Mars
دوشنبه ^_^ روز ماه day of Mon
یک شنبه ^_^ روز خورشید day of sun
Typist = کسی که تایپ میکند ، کسی ک چیزی را می نویسد
Sound: ➡️صدا ( غیر انسان ) 🎵
Scream: ➡️جیغ کشیدن😱
Whistle: ➡️سوت زدن😯
پیام قبلی کامل نیومد متاسفانه : ) ) Mumble: ➡️زیر لب چیزی گفتن، من من کردن 😗
Whisper:➡️ پچ پچ کردن😗
Mumble: ➡️زیر لب چیزی😗
Murmur:➡️ زمزمه کردن😗
Moan: ➡️ناله کردن😖
Growl:➡️ غر غر کردن😣
Cough➡️سرفه کردن😩
Snore:➡️ خر و پف کردن😴
Sneeze➡️ عطسه کردن🤧
گرسنگی زیاد I'm starving 💭💭 دارم از گرسنگی می میرم
پدربزرگ و مادربزرگ به پدربزرگ و مادربزرگ با هم, گفته میشود. معادل فارسی ندارد. - Children always enjoy visiting their grandparents. 🗯🗯🗯 - بچه ه ...
غیر اخلاقی ♠️♠️ plagiarism is an immoral act سرقت ادبی عملی غیر اخلاقی است
persian literature
پذیرا ، مهربان ، خوش برخورد a hotel with approachable staff هتلی با کارکنان خوش برخورد ♦️♦️♦️♦️
پنهان شدن 🃏🃏 to hide is to try not to let others see you the other children will hide while you count to 100 بقیه بچه ها پنهان میشن تا تو تا 100 بش ...
کف the bottom is the lowest part 🎴🎴🎴 the bottom of my shoe has a hole in it در کف کفش من یک سوراخ وجود دارد
حمله کردن to attack is to try to fight or to hurt 🀄️🀄️🀄️ the man with mask attacked the other man مرد با ماسک به مرد دیگر حمله کرد
متخصص هماتولوژی ( خون شناسی )
خوب the weather is very nice هوا خیلی خوبه 🕐🕐🕐🕐
دختر the girl whom you met is my sister 🕑 دختری که تو ملاقاتش کردی خواهر من است
آسان Some of the scientists did not have easy lives بسیاری از دانشمندان زندگی راحتی نداشتند 🕑🕑🕑
مردان Many great men and women try hard to find facts 🕒🕒🕒 بسیاری از زنان و مردان بزرگ برای پیدا کردن حقایق سخت تلاش می کنند
دانش Human knowledge develops with scientists’ hard work دانش بشری با سخت کوشی دانشمندان توسعه می یابد 🕕🕕
زندگی Actually I learned many interesting things about our scientists’ lives در واقع من چیز های زیاد جالبی در مورد زندگی دانشمندانمان یاد گرفتم 🕘🕘 ...
این چنین 🕛🕛 such books are not very interesting این چنین کتاب ها خیلی جذاب نیستند
دانشمند I was reading a book about famous Iranian scientists من داشتم یک کتاب درباره دانشمندان ایرانی می خواندم🕝🕝
کتابخانه 🕞🕞 Roya and Mahsa are leaving the library رویا و مهسا در حال ترک کردن کتابخانه هستند
بو دادن the flower smells good گل بوی خوبی می دهد 🕞
به نظر رسیدن 🕟 Tom seems bad تام بد به نظر می رسد
به نظر رسیدن she appears beautiful او زیبا به نظر می رسد 🕠
خواب آلود 🕡🕡 I feel sleepy من احساس خواب آلودگی میکنم
امروز Ali looks happy today 🕢🕢 علی امروز خوشحال به نظر می رسه
ضعیف he is getting weak 🕣 او در حال ضعیف شدن است
شدن he became old او پیر شد 🕤🕤
متزلزل شده 🕦🕦 After the accident, his confidence in his ability to drive was completely rattled بعد از تصادف، اعتمادش به تواناییش در رانندگی کاملاً ...
بزرگ ، عظیم I found a massive collection of old books on literature in my aunt’s library 🕧 من یک مجموعه ی بزرگ از کتابهای قدیمی در مورد ادبیات در کت ...
ارزیابی 🏳️🏳️ Before filing for bankruptcy, it is advisable to get an evaluation done by a bankruptcy attorney قبل از ثبت رسمی برای ورشکستگی، معقول ...
پیش بینی نشده 🏴🏴 We had some unforeseen problems with the new engine though we had expected it would work well. ما چند مشکل پیشبینی نشده با موتور ...
عصبانیت ، اضطراب ، تنش 🏴☠️🏴☠️ We could feel the tension in the room as we waited for our exam results ما میتوانستیم تنش را در اتاق احساس کنیم وقت ...
غمگین My little nephew was very gloomy because his best friend had moved away permanently برادرزادة کوچکم خیلی غمگین بود چون بهترین دوستش برای همیشه ...
اجرا 🚩🚩 The festival of Asian Arts and Music will include two days of live performance جشنواره موزیک و هنرهای آسیایی شامل دو روز اجراهای زنده خواه ...
عادت نکرده ، خو نگرفته 🏳️🌈🏳️🌈 I am unaccustomed to receiving gifts from the people whom I don’t know well من عادت نکرده ام ( عادت ندارم ) که ا ...
به خاطر ، به دلیل 🇰🇳🇰🇳 On account of a breakdown in their computer, the bank had to stop business for a while به خاطر اختلال در کامپیوترشان، بانک ...
فریاد زدن 🇱🇨🇱🇨 Why are you shouting aloud �چرا دارید با صدای بلند فریاد میزنید؟
چون Since the weather was fine, we went out for a walk. چون که هوا خوب بود، رفتیم بیرون قدمی بزینم
مسئولیت پذیر As a parent, you should be more responsible for your child’s behavior به عنوان یک ولی، شما باید بیشتر مراقب رفتار فرزندت باشی. 🇵🇲🇵🇲
اینجا 🇻🇨🇻🇨 he works here as a teacher او در این جا به عنوان یک معلم کار می کند.
خیلی As he was too tired, he didn’t feel like going to the gym. چون که او خیلی خسته بود، حوصله باشگاه رفتن نداشت 🇸🇩🇸🇩
وقتی که 🇸🇷🇸🇷 I saw him as I was walking in the park او را دیدم وقتی که در پارک می دویدم
متنفر بودن 🇸🇪🇸🇪 . child a was I when school disliked I از مدرسه متنفر بودم وقتی یک بچه بودم.
بانک 🇨🇭🇨🇭 The man invited to the party works in a bank. مردی که به جشن دعوت شد در یک بانک کار می کند
فرودگاه The man going to the airport is my father. مردی که به فرودگاه می رود پدرم است 🇸🇾🇸🇾
درس دادن 🇹🇼🇹🇼 The man teaching English came here yesterday مردی که انگلیسی درس می دهد دیروز به اینجا آمد
نوشته شد 🇹🇯🇹🇯 The letter written last week arrived today نامه ای که هفته ی قبل نوشته شد ، امروز رسید
دید The boy whom I saw yesterday can speak English. پسری که دیروز دیدم می تواند انگیسی حرف بزند. 🇹🇿🇹🇿
آمد 🇹🇭🇹🇭 The man who came by bus is a painter. آن مردی که با اتوبوس آمد یک نقاش است.
هستم 🇹🇱🇹🇱 I am too busy to talk to you now من بسیار مشغول هستم برای راه رفتن با تو امروز
تست ، آزمون 🇹🇬🇹🇬 The test was too difficult to finish آزمون برای تمام کردن بسیار سخت بود
دوربین 🇹🇰🇹🇰 This camera is too expensive for me to buy این دوربین برای من برای خریدن بسیار گران است
نیست 🇹🇴🇹🇴 He is not old enough to go to school او به اندازه ی کافی برای مدرسه رفتن بزرگ نیست
او ( مذکر ، مرد ) 🇹🇹🇹🇹 He had enough experience to get the job اون به اندازه ی کافی تجربه برای گرفتن شغل داشت
آن 🇹🇳🇹🇳 He didn’t have enough money to buy that car او به اندازه ی کافی پول نداشت که آن ماشین را بخرد
آفتابی 🇹🇷🇹🇷 It is such sunny weather that he can play tennis in the park آب و هوای آفتابی بود ب همین دلیل او میتواند در پارک تنیس بازی کند
دوباره It was such an interesting place that they want to visit it again مکان بسیار جالبی بود ب همین دلیل انها میخواهند دوباره آنرا ببینند 🇹🇲🇹🇲
نام اسمی پسرانه ( علی ) 🇹🇨🇹🇨 It was such a cold day that Ali stayed at home روز بسیار سردی بود ب همین دلیل علی در خانه ماند
صدا زدن She was thinking so deeply that she didn’t hear us calling her او داشت عمیقا فکر میکرد ب همین دلیل صدا زدن ما را نشنید 🇹🇻🇹🇻
خواستن راه رفتن 🇻🇮🇻🇮 They were so tired that they didn’t want to walk آنها خیلی خسته بودند ب همین دلیل نمیخاستند راه بروند
غذا، خوراک The food was so hot that we couldn’t eat it غذا اونقدر گرم بود ک ما نتونستیم بخوریمش 🇺🇬🇺🇬
مرد فرانسوی 🇦🇪🇦🇪 Philip is a Frenchman فلیپ یک مرد فرانسوی است
خارجی 🇬🇧🇬🇧 can you speak a foreign language آیا می توانید به یک زبان خارجی صحبت کنید؟؟
بالاخره finally he returned after an hour او بالاخره بعد از یک ساعت برگشت 🏴
جنگ ، دعوا 🏴🏴 there was a fight between Leo and Kevin last night دیشب یک دعوا بین لئو و کوین بود
نقاشی ، طراحی 🏴🏴 this drawing is very old and expensive این طراحی ( تابلوی نقاشی ) خیلی قدیمی و گران قیمت است
ترسیم کردن ، کشیدن 🇺🇸🇺🇸 he draws beautiful pictures او نقاشی های زیبایی می کشد
مشکل ، سختی 🇺🇾🇺🇾 did you have any difficulty coming here آیا برای آمدن به اینجا مشکلی داشتی ؟؟
قصاب 🇺🇿🇺🇿 A butcher sells meat قصاب گوشت میفروشد
گاوبازی Rex went to a bullfight when he was in Spain رکس وقتی در اسپانیا بود به یک گاوبازی رفت. 🇻🇺🇻🇺
گاو نر the child was looking at the bull carefully کودک داشت به دقت به گاو نگاه می کرد . 🇻🇦🇻🇦
قادر بودن 🇻🇪🇻🇪 I was so tired that I wasn't able to speak من انقدر خسته بودم که قادر نبودم حرف بزنم
نانوا 🇻🇳🇻🇳 this baker makes good bread این نانوا نان خوبی درست می کند
پختن Sarah is baking a cake for us سارا دارد برای ما کیک می پزد. 🇼🇫🇼🇫
دور the waiter looked at the drawing and went away پیشخدمت به طراحی نگاه کرد و دور شد. 🇪🇭🇪🇭
I saw the man whom you met yesterday 🇾🇪🇾🇪
If I go to college, I will find a job 🇿🇲
I sweat a lot when I drink tea in summer. من وقتی که در تابستان چایی می خورم زیاد عرق می کنم.
The plane crashed 20 minutes after take - off. هواپیما 20 دقیقه بعد از بلند شدن سقوط کرد.
A good looking person looks nice good looking is very common in spoken English he is a good looking guy but he's a bit boring 🏴
زیبا 🏴☠️🏴☠️ a beautiful woman or child has perfect good looks Grace Kelly was a very beautiful woman
In side the butcher's freezer the temperature was very frigid 🔹دمای داخل فریزر قصابی، بسیار سرد بود.
امروزه most kids nowadays prefer watching TV to reading books 🏁 بیشتر بچه ها امروزه تماشای تلویزیون را به خواندن کتاب ترجیح میدهند
گردشگری we hope that this plan will lead to increased tourism in the area ما امیدواریم که این برنامه منجر به افزایش گردشگری در این منطقه شود 🚩
خارج some families usually go abroad for their holiday 😊 بعضی از خانواده ها معمولا برای تعطیلاتشان به خارج می روند
بهشت parts of California seem like paradise to many tourists ☺️☺️☺️ قسمت هایی از کالیفرنیا برای بسیاری از گردشگر ها مانند بهشت به نظر می رسد
طیف there is a full range of activities for children in this modern city در این شهر مدرن طیف کاملی از فعالیت ها برای کودکان وجود دارد 😅😅
سفارت after two years in Paris they sent me to the embassy in Beijing بعد از دو سال ماندن در پاریس آنها من را به سفارت در پکن فرستادند 😆
شبیه my new dress is similar to the one you bought last month پیراهن جدید من شبیه آن است که تو ماه گذشته خریدی 😁😁
محمتل the doctor had told me that it was probable that he would die from a heart disease دکتر به من گفته بود که محتمل است او از بیماری قلبی بمیرد
تاریخی I like reading historical stories because I can learn about the lives that people had long times ago 😄 من خواندن داستان های تاریخی را دوست دا ...
گذراندن there is only one success : to be able to spend your life in your own way فقط یک موفقیت وجود دارد : قادر بودن به گذراندن زندگی تان به روش خود ...
بلیط please show your ticket to that man when you board the plane لطفا بلیطتان را هنگامی که سوار هواپیما میشوید به آن مرد نشان دهید😀
ستودن ، تمجید کردن 👷🏻♀️
فریاد پرخاش جویانه برای بر انگیختن دعوا و هیاهو ، نعره ، فریاد👷🏻♂️
دو چیز را با هم سنجیدن 💂🏻♀️
ماهر ، چیره دست 💂🏻♂️
به طریقِ 🕵🏻♀️
کاسه ی مسی 🕵🏻♂️
every year I go on vacation in August من هر سال در ماه اوت به تعطیلات می روم 👩🏻⚕️👩🏻⚕️
طبقه my office is on the first floor دفتر من در طبقه ی اول است 👨🏻⚕️
سبد the oranges are not in the basket پرتقال ها داخل سبد نیستند 👩🏻🌾👩🏻🌾👩🏻🌾
the pilgrims came to Imam Reza Holy Shrine زائران به حرم امام رضا آمدند 👨🏻🌾👨🏻🌾
Isfahan has many historical sites اصفهان مکان های تاریخی زیادی دارد👩🏻🍳
take this information booklet and study it carefully این کتابچه اطلاعات را بگیر و آن را با دقت بخوان 👨🏻🍳👨🏻🍳👨🏻🍳
the family spent their summer vacation in Yasooj خانواده تعطیلات تابستانی خود را در یاسوج گذراندند 👩🏻🎓
صدا ( مخصوص انسان ) Antonio's voice is really good صدای آنتونیو واقعا خوب است 👨🏻🎓
فصل 👩🏻🎤👩🏻🎤 many people think that spring is the most beautiful season خیلی از مردم فکر می کنند که بهار زیبا ترین فصل است
بلند ( برای صدا ها ) 👨🏻🎤👨🏻🎤 Is the television loud enough آیا صدای تلویزیون به اندازه ی کافی بلند است ؟؟
زبان how many languages can you speak به چند زبان می توانی صحبت کنی ؟؟ 👩🏻🏫👩🏻🏫
بیرون 👨🏻🏫👨🏻🏫 the children couldn't go out because the door was locked بچه ها نمی توانستند بیرون بروند چون در قفل بود
خلیج 👩🏻🏭👩🏻🏭 the Persian Gulf is a very important sea between Iran and some Arab countries خلیج فارس دریایی مهم بین ایران و بعضی از کشور های ع ...
برنز I think she will win the bronze medal in the competition من فکر می کنم که او مدال برنز مسابقه را برنده خواهد شد 👨🏻🏭👨🏻🏭
هوشمند I need a smartphone which allows me to check my email and use facebook 👩🏻💻👩🏻💻 من یک گوشی هوشمند نیاز دارم که بتوانم با آن ایمیل هایم ر ...
گفتن I won't tell anyone what happened 👨🏻💻 من به هیچ کس اتفاقی را که افتاد نمی گویم
شنید ، گذشته ی فعل hear به معنی شنیدن I heard Maryam has won some money 👩🏻💼 من شنیدم که مریم مقداری پول برنده شده است
خیابان she lives on Elm street near Jake's shop 👨🏻💼 او در خیابان علم نزدیک مغازه ی جِیک زندگی می کند
دانشگاه there is a hospital near the university where I study art یک بیمارستان نزدیک دانشگاهی که هنر می خوانم وجود دارد👩🏻🔧
what time does the bus arrive tomorrow فردا اتوبوس چه زمانی خواهد رسید ؟؟ 👨🏻🔧👨🏻🔧
If wolves' natural home is endanger they may come to village to hunt sheep 👩🏻🔬👩🏻🔬👩🏻🔬 اگر زیستگاه طبیعی گرگ ها در معرض خطر باشد ، آن ها مم ...
هیجان ، وجد کاربرد در جمله : عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت / فتنه انگیز جهان نرگس جادوی تو بود ( حافظ ) 👨🏻🔬👨🏻🔬
عدل ، قسط ، انصاف ، عدالت کاربرد در جمله : 👩🏻🎨👩🏻🎨👩🏻🎨 اگر مرگ داد است ، بیداد چیست / ز داد این همه بانگ و فریاد چیست ( فردوسی )
آفریدگار ، خالق ، خدا کاربرد در جمله : 👨🏻🎨 انبیا گفتند نومیدی بد است / فضل و رحمت های باری بی حد است ( مولوی )
سمت راست ، یمین ، متضاد چپ کاربرد در جمله : 👩🏻🚒👩🏻🚒 چپ و راست لشکر بیاراستند / به جنگ اندرون نامور خواستند ( فردوسی )
طلوع کردن ، ظاهر شدن کاربرد در جمله : 👨🏻🚒👨🏻🚒 آفتابا در فراقت هر نفس / صبح شوق از شرق جانم می دمد ( سیف فرغانی )
گیاهی است که از ساقه ی الیاف آن در نساجی استفاده می کنند 👩🏻✈️👩🏻✈️
فرمان بردن ، اطاعت کردن 👨🏻✈️👨🏻✈️
نامه ، کتاب ، دفتر ، نوشته ی دراز ، لوله ی کاغذ 👩🏻🚀👩🏻🚀
موجودات جهان 👨🏻🚀👨🏻🚀
دام برای پرندگان ، تله 👩🏻⚖️👩🏻⚖️
بی راه رفتن ، گژ رفتن
جویدن ، به دندان نرم کردن 👨🏻⚖️👨🏻⚖️
نا امید ، بی بهره 👰🏻👰🏻
زیور ، زینت 🤵🏻🤵🏻
اکسید طبیعی و ناخالصِ روی که محلول آن گندزدایی قوی است . در قدیم این اکسید را در جوش های بهاره و جوش های تراخمی به صورت گرد روی پلک ها می پاشیدند . ا ...
کاسه ی مسی که با خود به حمام می برند 🤴🏻🤴🏻
ظرف کوچکی که در آن جواهر یا اشیای دیگر گذارند ، قوطی 🦸🏻♀️🦸🏻♀️
لوله ی سفالین یا سیمانی کوتاه که در زیر خاک یا میان دیوار گذارند تا آب از آن عبور کند 🦹🏻♀️🦹🏻♀️
نشیب ، پستی ، مقابلِ اوج 🦸🏻♂️🦸🏻♂️
ماه اول تابستان ، از ماه های رومی است 🦹🏻♂️🦹🏻♂️
مهربانی کردن ، نرمی کردن 🤶🏻🤶🏻
پرتو ، جلوه 🎅🏻🎅🏻
اشاره کردن ، اشاره 🧙🏻♀️🧙🏻♀️
چیزی را بو کردن ، بوییدن 🧙🏻♂️🧙🏻♂️
نواری که به ساق پا پیچند 🧝🏻♀️🧝🏻♀️
گواهی نامه 🧝🏻♂️🧝🏻♂️
دیر
کوتاه گفتن ، سخن کوتاه کردن 🧛🏻♀️🧛🏻♀️
رای زدن ، مشورت کردن 🧛🏻♂️🧛🏻♂️
بی نوا و درویش 🧟♀️🧟♀️
از ماه های رومی که برابر ماه سوم بهار است 🧟♂️🧟♂️
رحم خواستن ، طلب رحم کردن 🧞♀️🧞♀️
فروگذاشتن ، سستی کردن در کار ها 🧞♂️🧞♂️
میل قلب است به دیدار محبوب ، در کلام مولانا کشش روح کمال طلب و خداجو در راه شناخت پروردگار و ادراک هستی 🧜🏻♀️🧜🏻♀️
جامه ی جنگی که از حلقه های آهنی سازند ، زره 🧜🏻♂️🧜🏻♂️
جالب the new film is very interesting فیلم جدید خیلی جالب است 🧚🏻♂️🧚🏻♂️
اشکالی ندارد ، اهمیتی ندارد I lost your pen never mind خودکارت را گم کردم اشکالی ندارد 👼🏻👼🏻
خط ، دست خط 🤰🏻🤰🏻 if you want to improve your handwriting you must practice اگر می خواهی دست خطت را ارتقا بدی باید تمرین کنی
سوزن 🤱🏻🤱🏻 there is a needle on the floor please pick it up روی زمین یک سوزن است لطفا آن را بردار
دست 🙇🏻♀️🙇🏻♀️ what do you have in your hand در دستت چی داری ؟؟
بیشتر ، بیشترین most of the students are absent today بیشتر دانش آموزان امروز غایب هستند 💁🏻♀️
زمین 💁🏻♂️💁🏻♂️ Victor and his friends were sitting on the ground ویکتور و دوستانش روی زمین نشسته بودند
اولین I'll never forget the first time I met you 🙅🏻♀️🙅🏻♀️ من هرگز اولین باری که تو را دیدم را فراموش نمی کنم
سینه ، صدر ، بدن کاربرد در جمله :🙅🏻♂️ دو دندان به کردار پیل ژیان / بر و کتف فربه و لاغر میان فردوسی
زبر ، بالا 🙆🏻♀️ کاربرد در جمله : نشسته به آرام در پیشگاه / چو سرو بلند از برش گرد ماه فردوسی
حرف اضافه ، به ، روی کاربرد در جمله : 🙆🏻♂️ بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر / زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما حافظ
کیسه ای از پوست دباغی شده ی گوسفند 🙋🏻♀️🙋🏻♀️
تکیه کردن بر ، اعتماد کردن بر 🙋🏻♂️🙋🏻♂️
جنگ ، نبرد ، کارزار 🤦🏻♀️🤦🏻♀️
شدت 🤦🏻♂️🤦🏻♂️
فوراٌ 🤷🏻♀️🤷🏻♀️
فتنه ، هیاهو 🤷🏻♂️🤷🏻♂️
پارچه ی زیر لباس 🙎🏻♀️🙎🏻♀️
خوابیدن 🙎🏻♂️🙎🏻♂️
درختی با چوب سیاه و سخت که سنگین و گرانبهاست 🙍🏻♀️🙍🏻♀️
محل آب خوردن 🙍🏻♂️🙍🏻♂️
کشور هند 💇🏻♀️💇🏻♀️ Tom will go to India next Friday تام جمعه ی آینده به هند خواهد رفت
خواهر the girl whom you saw is my sister دختری که دیدی خواهرم بود 💇🏻♂️💇🏻♂️
تمیز کردن 💆🏻♀️💆🏻♀️ I was going to tidy the flat but I didn't have time من می خواستم آپارتمانم را تمیز کنم ولی وقت نداشتم
در انگلیسی محاوره می توانیم از gonna بجای be going to استفاده کنیم I'm gonna buy a new car next year 💆🏻♂️ قرار است سال آینده یک ماشین جدید بخرم
قطار 🧖🏻♀️🧖🏻♀️ the train leaves at 5 this afternoon قطار امروز عصر ساعت 5 حرکت خواهد کرد
پرواز the traffic is terrible we're going to miss our flight ترافیک وحشتناک است ما پروازمان را از دست خواهیم داد🧖🏻♂️
فروختن 💅🏻💅🏻 why do you want to sell your car چرا می خواهی ماشینت را بفروشی؟؟
ملاقات کردن ، دیدن are you going to visit your grandmother قصد داری مادربزرگت را ملاقات کنی ؟؟ 💃🏻💃🏻
بر اساسِ
مثبت ، فکر مثبت ، امیدوار کننده👯♀️ you've got to be more positive about your work باید در مورد کارت مثبت نگر تر باشی زبان 91
نوک ، سر ، نکته ، نشان دادن please get to the point لطفا برو سر اصل مطلب👯♂️
عکس ، تصویر ، تابلو we took a picture of the children on their new bicycles ما از بچه ها روی دوچرخه ی تازشون عکس گرفتیم 🕴🏻🕴🏻🕴🏻
اجازه the teacher gave me her permission to go home earlier معلم بهم اجازه داد تا زود تر برم خونه تجربی 93 ، هنر 92 ، زبان 92 و. . . 🚶🏻♀️
زمین ، کره ی زمین the Earth goes around the sun زمین دور خورشید می چرخد 🚶🏻♂️🚶🏻♂️
لحظه one of the happiest moments in my life was my daughter's birthday یکی از خوشحال کننده ترین لحظات زندگی من تولد دخترم بود 🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️
کتاب me friend has more English books than his brother دوست من کتاب های زبان بیشتری نسبت به برادرش دارد🏃🏻♂️
دور what is the farthest planet from the sun دورترین سیاره از خورشید چیست ؟؟ 👫👫
تکان دادن shake the bottle before taking the medicine قبل از خوردن دارو بطری را تکان دهید 👬👬👬
بخش ، قسمت she doesn't usually take part in any of the class activities اون معمولاٌ در هیچ کدوم از فعالیت های کلاسی شرکت نمی کنه 💑
جفت ، زوج I'd like you to do this exercise in pairs 👩❤️👩👩❤️👩 ازتون می خوام که این تمرین رو دوتا دوتا انجام بدین
غلبه کردن بر ، پیروز شدن بر he finally could overcome his fear of flying او در نهایت تونست به ترسش از پرواز غلبه کنه 👨❤️👨 زبان 87
شروع ، آغاز ، افتتاح ، افتتاحیه 💏 we missed the opening of her speech ما شروع سخنرانی او را از دست دادیم
فرصت ، موقعیت ، مناسبت we met on several occasions to discus the problem 👩❤️💋👩👩❤️💋👩 ما در چند موقعیت همدیگر رو دیدیم تا در مورد اون مساله ...
یادداشت ، نت ، یادداشت کردن ، توجه کردن به he left a note to say he would be home late اون یه یادداشت گذاشت تا بگه دیر به خونه میاد 👨❤️💋👨👨❤️ ...
معمولاٌ ، در حالت عادی ، به طور طبیعی It's normally much warmer than this in July معمولا در ماه ژوئیه هوا از این خیلی گرم تر است👪 تجربی 89 ، هنر 88
اصل ، قاعده ، معیار ، موضوع عادی smaller families have become the norm 👨👩👧👨👩👧 خانواده های کوچک تر به یک موضوع عادی تبدیل شده اند تجربی 84 ، ...
لازم ، ضروری It is necessary for all of us to be present at the meeting this afternoon لازم است که همه ی ما در جلسه ی امروز بعد از ظهر حاضر باشیم 👨 ...
naturally طبیعتاٌ ، به طور طبیعی unnatural غیر طبیعی 👨👩👦👦
حرکت ، تکان ، جنبش ، نهضت for a long time after the accident he had no movement in his legs او برای مدتی طولانی بعد از تصادف ، هیچ حرکتی در پا هایش ن ...
حال ، حوصله ، مود ، فضا 👩👩👦👩👩👦👩👩👦 I'm not really in the mood to go out tonight واقعا امشب توی مود بیرون رفتن نیستم ( حوصله ی بیرون رفت ...
ریاضیات ، ریاضی 👩👩👦👦
شیوه ، روش ، رفتار things had been done in the same manner for centuries قرن ها بود که کار ها به همین شکل انجام شده بودند 👩👩👧👧👩👩👧👧 انس ...
اصلی ، عمده ، مهم one of the main reasons I came to England was to study English یکی از دلایل اصلی که به انگلیس آمدم انگلیسی خواندن بود 👨👨👦👨👨 ...
شنونده 👨👨👧👦
سخنرانی ، کنفرانس ، سخنرانی کردن 👨👨👦👦 tomorrow she will give a lecture at London University او فردا در دانشگاه لندن سخنرانی خواهد کرد
تکیه دادن ، خم شدن ، کج شدن A man was leaning out of the window یه آقایی از پنجره به بیرون خم شده بود 👨👨👧👧 انسانی 94 ، ریاضی 86 ، هنر 86
جوک ، لطیفه ، شوخی 👩👦👩👦 he was always telling jokes and making people laugh اون همیشه جوک می گفت و مردم رو می خندوند
درگیری ، شرکت ، مشارکت the active involvement of the government is needed مشارکت فعال دولت ضروری است👩👧 تجربی 95 ، زبان 93 ، ریاضی 92 و. . . .
معرفی کردن ، عرضه کردن ، ارائه کردن I would like to introduce you to my friend Martin دوست دارم شما را به دوستم مارتین معرفی کنم 👩👧👦👩👧👦 ریا ...
در عوض ، به جای 👩👦👦👩👦👦 now I can walk to work instead of going by car الان می تونم عوض رفتن با ماشین ، پیاده برم سر کار هنر 87 ، انسانی 86
اهمیت ، ارزش It's a matter of the greatest importance to me این موضوع بیشترین اهمیت رو برای من داره 👩👦👦👩👦👦 هنر 95
نادیده گرفتن ، چشم پوشیدن از I made a suggestion but they chose to ignore it 👩👧👧👩👧👧 پیشنهادی ارائه کردم ولی آن ها تصمیم گرفتند آن را نادیده ...
شوخی ، شوخ طبعی he's got a great sense of humor 👨👧👦 اون حس شوخ طبعی فوق العاده ای داره ریاضی 91
پس دادن ، برگرداندن 👨👦👦👨👦👦👨👦👦 could you give me back my pen ممکنه خودکارم رو بهم پس بدی ؟؟ هنر 92 ، تجربی 84
تفاهم داشتن ، توافق داشتن ، سوار شدن I think we got on the wrong bus 👨👧👧 فکر کنم سوار اتوبوس اشتباهی شدیم👨👧👧
حرکت سر و دست ، ژست ، حالت A friendly gesture یک ژست دوستانه🧶
جلو ، جبهه ، خط مقدم the bus stops right in front of our house اتوبوس درست جلوی خونه ی ما نگه می داره🧵
گاه گاهی ، گاهی اوقات she has to work at weekends from time to time اون گاهی اوقات مجبوره آخر هفته ها کار کنه 🧥🧥🧥
دوستی ، رفاقت 🥼🥼 your friendship is very important to me دوستی تو برام خیلی مهمه ریاضی 90
شکل گیری ، تشکیل 👚👚 this book explains the formation of the stars این کتاب روند شکل گیری ستاره ها را توضیح میدهد ریاضی 94 ، هنر 93 ، زبان 93 ، تجرب ...
👖👖 شلوار لی ، شلوار جین
👗👗 لباس بلند زنانه ، پیراهن
👔👔 کروات
👙👙 لباس شنا دو تیکه زنانه
👘👘 لباس مخصوص ژاپنی
The supreme leader of Iran watched the military parade in Tehran رهبر ایران رژه ی نظامی را در تهران تماشا کرد 🥿🥿🥿
Ali went to Mashhad in order to take part in celebrating the religious holiday علی برای شرکت در بزرگداشت عید مذهبی به مشهد سفر کرد 👠👠
Sima said that we have to wear special clothes tomorrow night for the ceremony سیما گفت که ما باید فردا شب برای مراسم لباس های مخصوصی بپوشیم 👞👞
👢👢 چکمه ، بوت
👡👡 کفش صندل
My father read poems of Hafez on Yalda night پدر من در شب یلدا اشعاری از حافظ خواند 👟👟👟
Can you watch the fireworks from here می توانید آتش بازی را از اینجا تماشا کنید ؟ 🥾
🧦🧦 جوراب
Please clear the table before washing the dishes لطفا پیش از شستن ظرف ها میز را تمیز کنید 🧤🧤🧤
We should sing the national anthem in front of the president ما باید مقابل رئیس جمهور سرود ملی را بخوانیم 🧣🧣🧣
I should set the table before our guests come من باید قبل از آمدن مهمان ها میز را بچینم 🎩🎩🎩
Fatemeh can bake a very delicious kind of cake فاطمه می تواند یک نوع کیک بسیار خوشمزه بپزد 🧢🧢
My mother always makes special dinner for the family on weekends مادرم همیشه آخر هفته ها شام مخصوصی برای کل خانواده می پزد 👒👒👒
Nowadays, people pay tolls electronically on most roads 🎓🎓 امروزه مردم در بیشتر جاده ها عوارض را به صورت الکترونیکی پرداخت می کنند
You can take an express train to arrive there early ⛑⛑ می توانید برای رسیدن زود هنگام به انجا قطار سریع السیر بگیرید
👑👑 تاج
He was a young sailor making his first voyage 💍💍💍 او ملوانی جوان بود که در حال گذراندن اولین سفر دریایی اش بود
After the plane landed, we headed straight to the baggage reclaim section وقتی که هواپیما به زمین نشست، ما مستقیما به بخش دریافت چمدان رفتیم 👝👝👝
👛👛کیف پول زنانه
We can talk to the receptionist to solve this problem می توانیم برای حل این مشکل با پذیرش صحبت کنیم 👜👜
We're leaving early tomorrow morning, so you'd better pack for the trip ما فردا صبح زود حرکت خواهیم کرد؛ پس بهتر است که چمدان خود را برای سفر ببندی � ...
We were advised to book the hotel early if we wanted to get a good room به ما توصیه شد که اگر اتاق خوبی می خواهیم باید هر چه زودتر هتل را رزرو کنیم🎒 ...
He carefully filled out the forms او با دقت فرم ها را پر کرد 🧳🧳🧳
🕶🕶 عینک آفتابی
👓👓 عینک
Ali needed to exchange some money so he went out of the hotel علی باید کمی پول را تبادل می کرد به همین خاطر از هتل خارج شد 🥽🥽🥽
The airplane took off one hour ago هواپیما یک ساعت پیش پرواز کرد 🌂🌂
I need to check the timetable to see if I can get to Manchester this evening 🐶 باید برنامه ی زمانی ورود و خروج را چک کنم تا ببینم می توانم امروز عصر ...
He checked my passport and told me that it's run out 🐱🐱🐱 او گذرنامه ی من را بررسی کرد و به من گفت که اعتبار گذرنامه ام به پایان رسیده است
🐭🐭 موش
🐰🐰 خرگوش
🐹🐹 همستر
🦊🦊 روباه
🐻🐻 خرس
🐼🐼 پاندا
🐨🐨 کوالا
Hamid has always been recognized as a generous kid حمید همیشه به عنوان بچه ای سخاوتمند شناخته شده است🐯
He is a shy kid and never asks for anything 🦁 او بچه ای خجالتی است و هیچ گاه چیزی درخواست نمی کند
He is the laziest person in the class او تنبل ترین فرد کلاس است 🐮🐮🐮
My uncle is a hard - working worker عموی من کارگر سخت کوشی است 🐷🐷
My family and I went to a pleasant environment in the nature day من و خانواده ام در روز طبیعت به یک محیط باصفا رفتیم 🐽🐽
She is a selfish person and never considers anyone but herself او شخص خودخواهی است و هرگز کسی به جز خودش را در نظر نمی گیرد 🐵
🐸🐸 قورباغه
I need a quiet place to relax 🙉🙉🙉 من به یک مکان آرام برای ریلکس کردن نیاز دارم
There were a few nervous boys among the crowd در آن شلوغی چند پسر عصبی حضور داشتند 🙊🙊🙊
🐒🐒 میمون
Hassan is the neatest person I've ever met because his desk is always clean حسن تمیزترین شخصی است که تا به حال دیده ام چون میز کار او همیشه تمیز است ...
🐧🐧 پنگوئن
Last night, I read a funny story to the kids دیشب داستان بامزه ای برای بچه ها خواندم 🐦🐦
That cruel boy hurts the animals آن پسر بی رحم حیوانات را اذیت می کند 🐤🐤
You are a careless man about your money تو در مورد مسائل مالی خود بی دقت هستی 🐣🐣
🐥🐥 جوجه
🦆🦆 اردک
🦅🦅 عقاب
🦉🦉 جغد
🐺🐺 گرگ
🦇🦇 خفاش
A brave soldier can defend the country against enemy forces یک سرباز شجاع می تواند از کشور در برابر نیروهای دشمن دفاع کند 🐴🐴
🐗🐗 گراز
He took his angry kids to the zoo او کودک عصبانیش را به باغ وحش برد 🦄🦄
🐝🐝 زنبور
رسمی ، تشریفاتی they are formal with people they don't know well آن ها با افرادی که خوب نمی شناسند رسمی هستند 🐛🐛 هنر 95 ، زبان 95 ، تجربی 94
🦋🦋 پروانه
🐌🐌 حلزون
مجبور کردن ، وادار کردن ، قدرت ، نیرو I was forced to take a taxi because the last bus had left محبور شدم تاکسی بگیرم چون آخرین اتوبوس رفته بود 🐞🐞 ...
🐜🐜 مورچه
دنبال کردن ، به دنبال آمدن ، پیروی کردن از follow me please I'll show you the way لطفا منو دنبال کن راه رو بهت نشون می دم🦟 تجربی 95 ، زبان 95 ، انسا ...
🦗🦗 جیرجیرک
🕷🕷 عنکبوت
🦂🦂 عقرب
🕸🕸 تار عنکبوت
قاطعانه ، به طور جدی ، محکم ، سفت 🐢🐢 I firmly believe that we must do sth very soon به طور جدی اعتقاد دارم که خیلی زود باید یه کاری بکنیم انسانی 95 ...
🦎🦎 مارمولک
🐍🐍 مار
🦖🦖
🦕🦕
🐙🐙 هشت پا
🦑🦑 ماهی مرکب
🦐🦐 میگو
🦀🦀 خرچنگ
🐡🐡 ماهی بادکنکی
ترس ، وحشت 🐠🐠 they looked at one another in fear آن ها با ترس به هم دیگه نگاه می کردند
🐬🐬 دلفین
وال ، نهنگ 🐋🐋
🦈🦈 کوسه
🐊🐊 کروکدیل
🐅🐅 ببر
🐆🐆 یوزپلنگ ، پلنگ
🦓🦓 گورخر
🦍🦍 گوریل
هیجان زده I'm so excited that we're going to New York خیلی هیجان زده ام که داریم به نیویورک می ریم هنر 94 ، زبان 94 ، انسانی 90 ، تجربی 88 و. . . 🐘
هیجان انگیز ، پر هیجان I've got some very exciting news for you برات چند تا خبر خیلی هیجان انگیز دارم 🦛🦛
ارزیابی کردن ، برآورد کردن 🐪🐪 you should be able to evaluate your own work شما باید بتوانید کار خودتان را ارزیابی کنید انسانی 94 ، تجربی 92 ، هنر 8 ...
🦏🦏 کرگدن
پایان ، آخر ، هدف 🐫🐫 we're going on holiday at the end of this month ما آخر این ماه به تعطیلات می رویم
بی احساس ، بی روح an emotionless voice صدایی بی روح 🦒 ریاضی 91 ، زبان 86
🦘🦘 کانگورو
حس ، احساس 🐃🐃 as a nurse I learned to control my emotions من به عنوان پرستار یاد گرفتم احساساتم رو کنترل کنم ریاضی 89 ، زبان 88 ، هنر 86
🐂🐂 گاو نر
🐎🐎 اسب مسابقه
مزاحم شدن ، نگران و آشفته کردن please don't disturb Sarah she's trying to do her homework لطفا مزاحم سارا نشو ، اون داره تلاش می کنه مشق هاشو انجام ب ...
مستقیم ، راست the weather had a direct effect on our plans آب و هوا تاثیر مستقیمی روی برنامه های ما داشت 🦙 زبان 95 ، ریاضی 94 ، انسانی 91
مختلف ، متفاوت American English is very different from British English انگلیسی آمریکایی با انگلیسی بریتانیایی خیلی متفاوت است 🐕 انسانی 93 ، زبان 90 ...
🦌🦌 آهو
🐩🐩 سگ پشمالو
🐈🐈 گربه 🐈🐈
🐓🐓 خروس 🐓🐓
🦃🦃 بوقلمون 🦃🦃
🦚🦚 طاووس
کم شدن ، کاهش یافتن the number of new students decreased from 210 to 160 this year امسال تعداد دانشجویان جدید از 210 به 160 کاهش یافت تجربی 93 ، انس ...
مرگ ، فوت 🦜🦜 she worked at the newspaper until her death at age 74 او تا زمان مرگش در 74 سالگی در روزنامه کار می کرد
[دانشگاه و غیره ] دوره ، کلاس I'd like to take a writing course next year دوست دارم سال بعد کلاس نگارش بردارم 🦢
نوشتن ( از روی چیزی )
گفت و گو ، مکالمه 🕊🕊🕊 she had a long telephone conversation with her mother اون با مادرش یک مکالمه ی تلفنی طولانی داشت
تماس ، ارتباط ، تماس برقرار کردن با the children lost their contact with their families بچه ها تماسشون رو با خانواده هاشون از دست دادن 🐇 ریاضی 93 ، ...
اعتماد به نفس ، اعتماد ، اطمینان 🦝🦝 I have complete confidence in her من به او اطمینان کامل دارم تجربی 95 ، زبان 93 و. . .
حق مالک
رهایی جستن ، رهایی دادن ، رهاییدن 🦡🦡
جمعِ اسطوره ، افسانه ها و داستان های خدایان و پهلوانان ملل قدیم 🐁🐁
شرمنده شدن ، خجلت زده شدن 🐀🐀
در شکل و هیئت اژدها ، دارای نقش اژدها ، همچون اژدها هول انگیز و ترسناک 🐿🐿
ماده ای مخدّر که از شاه دانه به دست می آید 🦔🦔
جمعِ ورد ، دعا ها ، ورد ها 🐾🐾
لُنگ
امیر امیران ، فرمانده کل سپاه
بی رقیب
چیره زبانی ، زبان آوری ، بلیغ شدن 🐉🐉
امواج فوق صوت ، امواجی که فرکانس آن ها بالاتر از 20000 هرتس است و شنیده نمی شود 🐲🐲
دعا ها
بزرگ زاده ، محتشم 🌵🌵
پشت کردن ، بدبختی 🎄🎄
پیشوا ، راهنما 🌲🌲
پافشاری کردن ، اصرار کردن 🌴🌴
پیشوای روحانی آیین برهمایی 🌳🌳
تیری که نوک آن سخت برنده و درخشان و جلا داده باشد 🌱🌱
پذیرفتن ، قبول کردن 🌿🌿
نو ، تازه
بلند
بامداد ، صبحگاه
اسب
جوهری که ماهیت اجسام را تغییر دهد و کامل تر سازد ، هر چیز مفید و کمیاب ☘️☘️
روی آوردن ، خوشبختی 🍀🍀
آزرده ، زخمی ، خسته ، مجروح
تمرکز کردن ، متمرکز کردن حواس 🎍🎍 I can't concentrate on my work with all that noise با تمام اون سر و صدا نمی تونم روی کارم تمرکز کنم ریاضی 95 ، انس ...
ارتباط برقرار کردن ، [ خبر ، پیام ] رساندن ، دادن 🎋🎋 Dolphins use sound to communicate with each other دلفین ها برای ارتباط برقرار کردن با هم از صد ...
پوشاک ، لباس 🍂🍂 women's / men's / children's clothing پوشاک خانم ها / آقایان / بچه ها
کمدین ، هنرپیشه ی کمدی 🍃🍃
ایمان ، اعتقاد ، باور ، عقیده his belief in God gave him hope during difficult times اعتقاد او به خدا در زمان های سخت به او امید می داد 🍁🍁
ابتدا ، آغاز ، اول 🍄🍄🍄 we're going to Japan at the beginning of July ما اول ژوئیه به ژاپن می رویم
پایه ، اساس ، مبنا ، پایگاه ، قرارگاه this film is based on a short story by Thomas Mann این فیلم بر مبنای یک داستان کوتاه از توماس مان است 🐚 تجربی ...
لخت ، برهنه ، عریان 🌾 don't walk around outside in your bare feet با پای برهنه بیرون راه نرو
تعادل ، توازن ، متعادل کردن 💐💐💐 try to keep a balance between work and family سعی کن بین کار و خانواده تعادلی نگه داری هنر 92 ، ریاضی 89
آگاه ، باخبر 🌷🌷 were you aware of the risks at that time اون موقع از خطرات باخبر بودی ؟؟ انسانی 95 ، زبان 94 ، هنر 88 و. . .
معدل ، میانگین ، متوسط ، معمولی ، عادی prices have risen by an average of forty percent over the past year در طول سال گذشته ، قیمت ها به طور متوسط چه ...
حضار ، مخاطبان ، بینندگان ، شنوندگان 🥀🥀 this program has attracted an audience of more than 10 million این برنامه بیش از 10 میلیون بیننده رو جذب کر ...
جذاب they have a big house with an attractive garden اون ها یه خونه ی بزرگ با یه باغ جذاب دارن 🌺🌺🌺 هنر 87
جذب کردن ، جلب کردن what attracted me most to the job was the chance to travel چیزی که من رو بیشتر جذب این کار کردن ، امکان سفر کردن بود 🌸🌸 تجربی 9 ...
شرمنده ، خجالت زده I felt so ashamed of myself for making such a mistake خیلی از خودم خجالت می کشیدم که چنین اشتباهی کردم 🌼🌼 هنر 91
هم . . . . هم . . . ، و هم چنین they sell books as well as newspapers اون ها هم کتاب می فروشن هم روزنامه 🌻🌻
هم ، نیز ، هم چنین I'd like a cup of coffee and a glass of water as well من یک فنجون قهوه و هم چنین یه لیوان آب می خوام 🌞
نگران ، دلواپس ، مشتاق ، آرزومند 🌝🌝 they are anxious about their son's health آن ها نگران سلامتی پسرشان هستند انسانی 95 ، هنر 94 ، زبان 94 و . . .
مقدار ، میزان 🌛🌛 he gave regular amounts of money to the poor او مقدار ثابتی پول رو به فقرا می داد انسانی 95 ، تجربی 90 ، زبان 90
اجازه دادن به ، گذاشتن ، امکان دادن she only allows the children to watch television at weekends اون فقط آخر هفته ها به بچه ها اجازه می ده تلویزیون ت ...
توصیه ، نصیحت ، مشورت ، مشاوره ask your teacher for advice on how to study for the exam از معلمت مشاوره بخواه که چطور برای امتحان درس بخوانی 🌚🌚 انس ...
خویشی ، خویشاوندی 🌕🌕
تباه ، تلف 🌖🌖
غم ، حمایت و نگاهداشت ، توجّه 🌗🌗
رها ، آزاد 🌘🌘
غوغا ، داد و فریاد ، شلوغی 🌑🌑
گرداب ، گودال ، مهلکه ، گرفتاری 🌒🌒
روش ، طریقه 🌓🌓
بی همتا ، شگفت آور 🌔🌔
وعده ، قرار 🌙🌙
جمعِ مکیدت ، مکر ها ، حیله ها 🌎🌎
میدان جنگ ، جای نبرد 🌍🌍
گشایش ، گشایش در کار و از میان رفتن غم و رنج 🌏🌏
پیچ و خم زلف ⭐️⭐️
به نظر آمدن ، تصور شدن 💫💫
هجوم و حمله 🌟🌟
سرگشته ، حیران ، فرومانده ✨✨
محتاط ⚡️⚡️
ستمگر ، ظالم ☄️☄️
تندرو ، تیزرو 💥💥
دهان
شایستگی ، لیاقت 🌪🌪
زیور و زینت 🔥🔥
لطف ، توجه ، رحمت ، احسان 🌈🌈
هنگام اظهار خشنودی یا شگفتی از چیزی یا تشویق و تحسین کسی گفته می شود ، خوشا ، آفرین ، شگفتا ☀️☀️
جمعِ فلک ، آسمان ها 🌤🌤
عمل کردن ، رفتار کردن ، کار ، عمل he acted as if he'd never met me before ⛅️⛅️ اون جوری رفتار می کرد که انگار منو قبلاٌ هیچ دقت ندیده هنر 94
بالا ، بالای ، بر فرازِ 🌥🌥 they stood under the tree and looked at the branches above اون ها زیر درخت ایستادند و به شاخه های بالا نگاه کردن هنر 84
تلف کردن ، هدر دادن ، زباله ، اتلاف why do you waste money on clothes you don't need چرا پوی رو برای لباس هایی که لازم نداری هدر می دی ؟؟ 🌦
هوا ، وضع هوا ، آب و هوا ☁️☁️
[ از پله و غیره ] پایین رفتن 🌧🌧
[ در بدن ] رگ ، کشتی blood vessels 🌩 رگ های خونی
در امتدادِ . . . . . . راه رفتن ⛈⛈
مفید ، سودمند 🌨🌨 old pictures are useful for seeing how people dressed in the past برای دیدن اینکه مردم در گذشته چطور لباس می پوشیدند ، عکس های قدی ...
ناتوان ، عاجز some children were unable to read or write بعضی از بچه ها نمیتوانستند بخوانند یا بنویسند❄️
انگشت پا ☃️☃️
از میانِ ، از وسطِ ، از طریقِ ⛄️⛄️ she was watching the film through the kitchen window اون فیلم رو از پنجره ی آشپزخونه نگاه می کرد انسانی 89
خلاصه کردن the results of the research are summarized at the end of the book نتایج پژوهش در آخر کتاب خلاصه شده است تجربی 93 ، هنر 90 ، زبان 86 و. . . ...
قوی ، نیرومند ، محکم ، مقاوم 💧💧 are you strong enough to carry that heavy box آیا به اندازه ی کافی قوی هستی که اون جعبه ی سنگین رو حمل کنی ؟؟ ریاضی ...
[ دست و پا و غیره ] کشیدن ، کش آوردن 💦💦 It's important to stretch before you exercise مهم است قبل از اینکه ورزش کنید [ دست و پاهایتان ] را کش بیاور ...
مستقیم ، راست ، صاف go straight along this road and turn left at the traffic lights این خیابون رو مستقیم برو و توی چراغ راهنمایی بپیچ سمت چپ ☔️ تجربی ...
ذخیره کردن ، انبار کردن ، ذخیره ، انبار ، مغازه ، فروشگاه ☂️☂️ you can store vegetables in the freezer to keep them fresh شما می توانید سبزیجات را در ...
بیان ، اظهار ، گفته ، بیانیه 🌊🌊 are the following statements true or false گفته های زیر درست هستند یا غلط ؟؟ هنر 94 ، ریاضی 92 ، تجربی 89 و . . .
پله ، راه پله 🌫🌫 go up the stairs and her office is on the right از پله ها بالا برو و دفترش سمت راسته
ورزش Football , basketball and volleyball are all team sports فوتبال ، بسکتبال و والیبال همگی ورزش های تیمی هستند 🍏
جمجمه
ایمن ، در امان ، امن ، مطمئن In some cities you don't feel safe going out alone at night 🍐 در بعضی از شهر ها اگر شما شب ها تنها بیرون بروید احساس ای ...
این ور و اون ور دویدن ، [ محاوره ] جان کندن I've been running around all day تمام روز رو این ور و اون ور دویدم 🍊
خوب ، درست ، راست ، سمت راست 🍋🍋 you got three answers right and two wrong سه تا پاسخ درست و دو تا پاسخ غلط داشتی
نتیجه ، اثر 🍌🍌 as a result of the accident he was out of work for three months اون بخاطر تصادف ، سه ماه بی کار بود ریاضی 95 ، تجربی 91 ، انسانی 85 ...
استراحت ، بقیه ، مابقی ، آرامش پیدا کردن 🍉 the doctor told him that he should rest for a few days دکتر به اون گفت که باید چند روز استراحت کنه
تکراری ، یکنواخت 🍇🍇 a boring repetitive job یک کار یکنواخت کسل کننده انسانی 93 ، هنر 92 و . . .
منظم ، مرتب ، عادی ، معمولی getting regular exercise is important انجام ورزش منظم مهم است 🍓🍓 تجربی 94 ، انسانی 94 ، ریاضی 90 و . . .
واقعاٌ ، حقیقاٌ I can't believe I'm really going to meet the president باورم نمی شه واقعا قراره رئیس جمهور رو ملاقات کنم 🍈🍈 انسانی 93 ، زبان 91 ، ت ...
تلمبه کردن ، پمپاژ کردن the heart pumps blood round the body قلب ، خون را در سرتاسر بدن پمپاژ می کند 🍒
تولید کردن ، ساختن ، موجب شدن the body produces chemicals called endorphins to control the pain بدن برای کنترل کردن درد ، موادی شیمیایی به اسم آندروف ...
برداشتن ، یاد گرفتن ، سوار کردن ، گرفتن when you live in a country you soon pick up the language وقتی در کشوری زندگی می کنید ، زبان انجا را زود یاد م ...
جسمی ، بدنی ، فیزیکی hard physical work کار سخت جسمانی 🍍
مدت ، زمان ، دوره ، دوران ، عصر the study will be carried out over a six month period این مطالعه در یک دوره ی شش ماهه انجام خواهد شد 🥥🥥 تجربی 94 ، ...
کامل ، بی نقص ، عالی ، فوق العاده the car is ten years old but is in almost perfect condition 🥝 این ماشین ده ساله است ولی تقریباٌ در وضعیت فوق العاد ...
بارها و بارها ، به کرّات I've told you over and over not to do that بهت بارها و بارها گفتم که اون کارو نکنی 🍅🍅
اکسیژن
نظر ، عقیده 🍆🍆 have a high / good opinion of sb / sth راجع به کسی / چیزی خوب فکر کردن have a low / bad opinion of sb / sth راجع به کسی / چیزی بد فک ...
ماده ی غذایی 🥑🥑 fruits and vegetables have important nutrients میوه ها و سبزیجات مواد غذایی مهمی دارند تجربی 95 ، انسانی 93 ، زبان 86 ، هنر 84
ملی ، عمومی ، همگانی 🥬🥬 Britain has more then ten national newspapers بریتانیا بیش از ده روزنامه ی ملی دارد تجربی 95 ، انسانی 92 ، ریاضی 89
گفتن ( که ) ، ذکر کردن که 🥒 🥒 I'll mention it to her when I see her tomorrow وقتی فردا ببینمش ، این رو بهش می گم ریاضی 94 ، انسانی 91 ، هنر 89 ، زب ...
مهم بودن ، اهمیت داشتن ، موضوع ، مساله 🌶🌶 call me when you got there no matter what the time is وقتی رسیدی اون جا بهم زنگ بزن ، هر وقت که بود ، مهم ...
روزگاران ، دوره ها 🥕🥕
روی برگرداندن
بزرگان ، بزرگ تران
جمعِ بدل به معنی اولیاء الله : مردان خدا ، نیک مردان 🍠🍠
شیطان ، اهریمن 🥔🥔
چین و شکنی که به واسطه ی خشم به چهره و ابرو و پیشانی افتد 🥐🥐
زمانی دراز ، به طور مداوم ، تمام و کامل 🥯🥯
آرنج 🍞🍞
🥖 آزرو ، امید 🥖
حوض کوچک ، حوضچه ، حوضچه ای که از چینی یا آهن و مانند آن برای شست و شو سازند 🥨🥨
اطمینان 🧀 کاربرد در جمله : و ثقت دوستان به کرم عهد تو بیفزاید ( خارج 96 )
تندی ، تیزی کاربرد در جمله : سورت سرمای دی بیداد ها می کرد 🥚🥚
گل یاسمن 🍳 کاربرد در جمله : این چه باد است که از سوی چمن می آید / وین چه خاک است کزو بوی سمن می آید ( هنر 96 )
بوی خوش 🥞 کاربرد در جمله : نسیم باد صبا چون ز بوستان آید / مرا ز نکهت او بوی دوستان آید ( هنر 96 )
گمراه 🥓🥓 کاربرد در جمله : که مرو زان سو ببندیش ای غوی / که اسیر رنج و درویشی شوی ( هنر 94 )
مسخرگی ، شوخی ، مزاح کاربرد در جمله : 🥩🥩 قومی لباس هزل و هجو و خوشه ی فحش و غیبت از نهاد خویش برکیشدند ( خارج 92 )
ظاهر ، شکل ، سیما کاربرد در جمله : 🍗 الهی ، روا مدار در ورای صورت آراسته ی ما سیرتی زشت و ناهموار نهفته باشد
خورشید 🍖 کاربرد در جمله : همی گفت کای پاک دادار هور / فزاینده ی دانش و فر و زور
کوشش کردن ، توجه داشتن ، تیمار کردن کاربرد در جمله : 🦴🦴 هر که در صبانت ذات خویش اهتمام ننماید ، دیگران را در وی امیدی نماند ( هنر 93 )
شیرینی 🌭 کاربرد در جمله : فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر / سخن نو آر که نو را حلاوت است دگر
باغ ، گلزار 🍔 کاربرد در جمله : نادره کبکی به جمال تمام / شاهد آن روضه ی فیروزه فام
قدغن ، ممنوع ، تنگنا کاربرد در جمله :🍟🍟 مهمان ها سخت در محظور گیر کرده و تکلیف خود را نمی دانند
بار گناه ، گناه🍕 کاربرد در جمله : به آن چه دارم و اندک است قانعم ، وزر و وبال این چه به کار آید ؟؟
مقدار معین از هر چیز کاربرد در جمله :🥪🥪 وزن سبد خودش به حد نصاب نرسیده باشد
پیروان🥙🥙 کاربرد در جمله : و اتباع و حشم او از آن خطه بیرون کردند ( زبان 85 )
پسندیده 🌯 کاربرد در جمله : و اخلاق نامرضی و عادات نامحمود ایشان را معتبر ندارد ( زبان 88 )
پنهان ، مخفی کاربرد در جمله : تن ز جان و جان ز تن مستور نیست 🌮🌮
دور اندیشی ، هوشیاری کاربرد در جمله : 🥗🥗 حزم آن باشد که برگیری تو آب / تا رهی از ترس و باشی بر صواب ( تجربی 94 )
بیهوده ، بی معنی کاربرد در جمله :🥘 این قدر مهمل گفت که سررشته ی امور از دستتان رفت
بی مقدار ، بی ارزش کاربرد در جمله : 🥫 ملک از استماع این نصیحت امتناع نمود و سخن مشیر بی نظیر خوار داشت ( زبان 89 )
پرهیز کردن ، دوری کردن کاربرد در جمله : 🍝🍝 ای پسر نیک حذر دار از این هر سه عدد / یک دو بار اینت بگفتم و این بار سوم
سخن چینی کردن ، آشکار کردن راز کسی🍜 کاربرد در جمله : باد صبا در میان غمزی می کرد ( تجربی 88 )
مواد خام raw materials
تنها ، بی کس ، غریب she lives alone and often feels lonely 🍣 اون تنها زندگی میکنه و اغلب احساس غریبی میکنه
خط ، صف 🍱🍱 I had to stand in line for three hours to get tickets برای خرید بلیت مجبور شدم سه ساعت توی صف بایستم
مفصل ، محل اتصال ، بند
متصل کردن ، ملحق شدن به 🥟🥟 I don't have time for a drink now but I'll join you later الان برای نوشیدنی وقت ندارم ، ولی بعدا به شما ملحق می شم انسان ...
صدمه ، آسیب ، جراحت 🥠🥠 Frank Ribery has missed several games through injury فرانک ریبری به دلیل آسیب دیدگی چند بازی را از دست داده است هنر 88 ، تجر ...
صدمه زدن به ، آسیب رساندن به he said that working too hard was injuring his health او گفت که کار کردن بیش از حد به سلامتی اش صدمه می زند🍤 ریاضی 74
به عبارت دیگر they asked him to leave in other words he was fired آن ها از او خواستند که برود به عبارت دیگر او اخراج شد 🍙🍙 هنر 85
ارتفاع ، بلندی ، [ شخص ] قد 🍚🍚🍚 she is the same height as her sister اون هم قد خواهرشه تجربی 89
عنوان ، سرفصل
صدمه ، آسیب ، آسیب زدن به A mistake like that will do his business a lot of harm یک اشتباه اون جوری به تجارت او خیلی صدمه خواهد زد 🍘
خوشحالی ، خوشبختی they are trying to find true happiness 🍥 آن ها تلاش می کنند خوشبختی واقعی را پیدا کنند
عادت 🥠🥠🥠 try to get into the habit of drinking a glass of water every hour سعی کن عادت کنی هر ساعت یک لیوان آب بخوری هنر 86 ، انسانی 85
سالن ورزش ، باشگاه I go to the gym twice a week 🥮🥮 من هفته ای دوبار به سالن ورزش می روم
those kids are always getting into trouble اون بچه ها همیشه به دردسر می افتند 🍢🍢🍢
پیاده شدن ، پایین آمدن get off the train at the next station توی ایستگاه بعدی از قطار پیاده شو 🍡
کار ، وظیفه ، عملکرد the function of the heart is to pump blood through the body کارکرد قلب ، پمپاژ کردن خون در سرتاسر بدن است 🍧🍧 ریاضی 95 ، انسانی ...
تازه ، [ آب ] شیرین ، [ هوا ] خنک و پاک your coffee is cold , let me make you a fresh cup 🍨 قهوه ات سرد شده ، بذار برات یه فنجون تازه شو درست کنم
مرکز ، توجه کردن ، تمرکز کردن each exercise focuses on a different grammar point هر تمرین روی یک نکته ی گرامری متفاوت تمرکز می کند 🍦🍦
قابل تغییر ، انعطاف پذیر ، خم شدنی 🥧🥧 she's been doing exercises to become stronger and more flexible او ورزش می کند تا قوی تر و انعطاف پذیر تر شود ...
حس ، احساس 🧁🧁 he found it difficult to express his feelings براش سخت بود که احساسات خودش رو ابراز کنه هنر 85
درباره ی امری به دقت فکر کردن ، درنگ کرد در کاری کاربرد در جمله : در کار ها پیش از تامّل و تدبّر آغاز نکند ( زبان 96 ) 🍰
جمعِ ستور ، چهارپایان کاربرد در جمله :🎂🎂 در نواحی روستای او دو شیر پدید آمدند و ستوران را می کشتند
مرّوت ، مردانگی 🍮🍮 کاربرد در جمله : شیر گفت هر گاه شفقت و حمیّت گاو یاد کنم ، حسرت مستولی گردد ( هنر 91 )
پشتیبانی کردن ، یاری کردن ، حمایت کاربرد در جمله : 🍭🍭🍭 اما ملک به عنایت ازلی و مساعدت روزگار و به معونت مظاهرت یاران توان یافت ( خارج 93 )
خطا ، لغزش🍬 کاربرد در جمله : آدمیان را از روی لغزش و زلت یا از روی غضب از این نوع حادثه ها افتد
فرمان بردن🍫 کاربرد در جمله : خواهد که خلایق او را مطاوعت و متابعت نمایند ( تجربی 85 )
پیروی کردن🍿 کاربرد در جمله : امروز زمانه در اطاعت و فلک در متابعت رای و رایت سلطان عادل است ( هنر 88 )
یاری ، همکاری 🍩🍩 کاربرد در جمله : در کسب منافع و دفع مضار معونتی و مظاهرتی واجب دارد ( زبان 90 )
دعایی که بر کاغذ نویسند و با خود دارند ، حرز کاربرد در جمله : 🍪🍪🍪 خاک پای تو چو تسبیح به رخ در مالم / خط دست تو چو تعویذ به بر در گیرم
ستایش🌰🌰 کاربرد در جمله : پس از ثنای جمع ، لب به سخن گشود
چیره ، مسلط🥜 کاربرد در جمله : حسرت بر من غالب و مستولی گردد ( هنر 91 )
سرشت ، طبیعت ، ذوق کاربرد در جمله : 🍯🍯 از خاکساران متواضع هیچ کس را این فروتنی و سلامت طبع نیست که شتر راست ( خارج 88 )
شایسته و مناسب بودن امری ، مصلحت ، نیکوکاری کاربرد در جمله : 🥛🥛🥛 چون اولوالامر از صلاح و فساد واقف نباشند ، مطالب ایشان را به اجابت مقرون گرداند ( ...
نیک ، خوب 🍼 کاربرد در جمله : سخن ها و عذر های نغز که می نهد و مخلص های باریک می جوید
شکستن ، شکستن عهد و پیمان کاربرد در جمله : ☕️☕️☕️ اگر خلاف آن چه در هنگام اسارت گفته ام ، مبادرت ورزم ، در وقت خلاص و فراغ به نقض عهد ، متهم گردم
صدای بلند🍵 کاربرد در جمله : آن که او آواز مرغ آموخته است ، او مرغ نیست ، صیاد مرغان است ، بانگ و صفیری می کند تا او را مرغ دانند
درد ، رنج 🥤 کاربرد در جمله : می زد به شمشیر جفا می رفت و می گفت از قفا / سعدی بنالید ز ما مردان ننالند از الم ( زبان 95 )
فرستاده 🍶🍶 کاربرد در جمله : پس سفیری به بارگاه پادشاه فرستاندند به همراه هدایای بسیار
ارزش 🍺🍺 کاربرد در جمله : هر که در ادای شکر و شناخت قدر نعمت غفلت ورزد ، نام او در جریده ی عاصیان ثبت گردد ( خارج 93 )
حیله ، مکر ، فریب کاربرد در جمله :🍻 تا دلایل غدر و مکر او ظاهر گشت ( زبان 86 )
گران بها 🥂🥂 کاربرد در جمله : سخنان نغز و ثمین سخنور همه را به التهاب و هیجان آورده بود
چاق 🍷🍷🍷 کاربرد در جمله : علم جوی و طاعت آور تا به جان / زین تن لاغر برون آیی سمین ( تجربی 94 )
دوری ، جدایی 🥃🥃 کاربرد در جمله : هر که در طالعش فراغ افتاد / سایه ی او از او کنار کند ( ریاضی 94 )
آسایش 🍸 کاربرد در جمله : در طلب رضای فراغ دوستان سعی پیوندد ( زبان 90 )
نشانه ها ، نشان ها ( جمع اماره ) کاربرد در جمله : 🍹🍹🍹 امارات آن بر خود ظاهر نگردانید و هیچ اضطراب ننمود
آباد کردن ، بنا کردن ، ساختمان کاربرد در جمله : 🍾🍾🍾 خانه ی دل ما را از کرم عمارت کن / پیش از آن که این خانه رو نهد به ویرانی
امیری کردن ، فرمانروایی کردن کاربرد در جمله : 🥄🥄🥄 اعیان آن شهر فراهم آمدند تا کار امارت بر کسی قرار دهند ( ریاضی 87 )
دردمندی ، رنج کاربرد در جمله : هر چند تامل زیادت می کنم ، گمان من در وی نیکوتر می شود 🍴🍴
علم آموختن🍽 کاربرد در جمله : و فایده در تعلم حرمت ذات و عزت نفس است
نکوهیده ، سرزنش شده کاربرد در جمله : 🥣🥣 خدعه و تزویر همه صفات مذموم اخلاقی هستند
نزدیکی 🥡🥡 کاربرد در جمله : منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است
دوری 🥢🥢 کاربرد در جمله : تا جایی که خلق از مکاید فعلش برفتند و راه غربت گرفتند ( تجربی 89 )
برتری یافتن در دانش و ادب ، برتری 🧂🧂🧂 کاربرد در جمله : سرای قناعت از برای براعت شجاعت او پردازیم ( زبان 92 )
بیزاری ، تنفر ، عیب کاربرد در جمله :⚽️ با برائت و بیزاری روی به وقعیت من آوردند ( تجربی 88 )
به جای آوردن ، انجام دادن کاربرد در جمله : 🏀🏀🏀 اگر کسی همه ی عمر به صدق دل نماز گزارد
قرار دادن 🏈 کاربرد در جمله : دل قوی دار و معاینه ی خویش را به زرق فرونگذار ( زبان 88 )
آن که برای انجام کاری به مقامی گماشته شده است ، نصب کرده شده کاربرد در جمله : 🥎🥎🥎 خواجه احمد به وزارت منصوب شد ( زبان 85 )
جمعِ ناحیه ، ناحیه ها کاربرد در جمله : 🎾 و آن نواحی از فساد و تباهی آن غدار پاک گردانید ( زبان 86 )
نهی شده ها ، منکرات ، زشتی ها 🏐🏐🏐 کاربرد در جمله : هر آن چه از اوامر و نواهی فرمودی ( تجربی 91 )
پاداش 🏉🏉 کاربرد در جمله : آن که سعی او به مصالح دنیا مصروف باشد ، زندگانی بر او وبال گردد و از ثواب آخرت بماند ( خارج 89 )
درست 🥏🥏 کاربرد در جمله : صواب آن است که صاحب حق را مظفر شمرد ( زبان 89 )
مانع ، حجاب 🎱 کاربرد در جمله : چه کنم میان من و دوست اجل حایل بود ( تجربی 94 )
ترسناک 🏓 مثال در جمله : در مقامی افتاده ام که هر ساعت موجی هایل می خیزد ( هنر 95 )
چاق ، چربی 🏒🏒 I only use vegetable fats in cooking من در پخت و پز فقط از چربی های گیاهی استفاده می کنم
توضیح دادن ، شرح دادن If there's anything you don't understand I'll be happy to explain اگه هر چیزی هست که متوجه نمی شی ، خوشحال می شم توضیح بدم 🥍 ز ...
ورزش ، تمرین ، ورزش کردن she exercises most evenings usually by running اون بیشتر عصر ها رو معمولاٌ با دویدن ورزش می کنه 🏏 ریاضی 93 ، تجربی 87
عالی ، فوق العاده 🥅🥅 what an excellent idea چه ایده ی فوق العاده ای
حتی ، صاف ، مسطح ، منظم و مرتب It's a very difficult job It might even take a year to finish it کار خیلی سختیه ، شاید حتی یک سال طول بکشه تا تموم بشه ...
نیرو ، قدرت ، انرژی 🏹🏹 I didn't even have the energy to get out of bed حتی انرژی نداشتم از تخت بیام بیرون تجربی 89
موثر ، کار آمد the new machine is far more efficient then the old one دستگاه جدید بسیار کارآمد تر از دستگاه قدیمی است تجربی 94 ، هنر 94 ، ریاضی 93 ، ...
زنگ در
بحث کردن درباره ی have you discussed the problem with anyone درباره ی این مشکل با کسی صحبت کردی ؟؟ 🥊🥊🥊
مخالفت کردن ، موافق نبودن 🥋🥋 I disagree with you , I think she's done a very good job باهات مخالفم ، فکر می کنم خیلی خوب کار کرده هنر 95 ، انسانی 89
خلاصه ، چکیده، [ غذا ] هضم کردن most babies can digest many kind of food easily 🎽 بیشتر بچه ها می توانند بسیاری از غذا ها را به آسانی هضم کنند
وابسته بودن به ، متکی بودن به their future depends on how well they do in these exams 🛹 آینده ی آن ها وابسته است به اینکه در این امتحانات چقدر خوب ع ...
[ مفهوم ، کلمه ] تعریف what's your definition of success تعریف شما از موفقیت چیست ؟؟ 🛷 زبان 91 ، انسانی 90
تعریف کردن ، [ کلمه ] معنی کردن ⛸⛸ defining the word love can be very difficult معنی کردن کلمه عشق می تواند خیلی سخت باشد
عمیقاٌ ، شدیداٌ 🥌 we don't want to get too deeply involved with these people ما نمی خواهیم خیلی زیاد با این افراد نزدیک بشیم انسانی 92 ، هنر 87
خلق کردن ، ایجاد کردن the government plans to create more jobs for young people دولت برنامه دارد برای افراد جوان شغل های بیشتری ایجاد کند 🎿🎿
[ در دستور زبان ] حرف ربط ، کلمه ی ربط
خارج شدن ، [ روزنامه ، کتاب و غیره ] منتشر شدن when is her new book coming out کتاب جدیدش کِی منتشر می شود ؟؟⛷
وارد شدن ، ( به بازار ) آمدن we're still waiting for copies of the book to come in هنوز منتظریم که نسخه های اون کتاب وارد بازار بشه 🏂🏂
ترکیب شدن ، متحد شدن 🏋🏻♀️ Hydrogen and oxygen combine to form water هیدروژن و اکسیژن ترکیب می شوند تا آب را شکل بدهند هنر 94 ، انسانی 93 ، ریاضی ...
باشگاه ، کلوب have you though about becoming a member of our club [ تا حالا به این موضوع ] فکر کردی که عضو باشگاه ما بشی ؟🏋🏻♂️
بالا رفتن ، صعود کردن As they climbed higher , the air became cooler اون ها هر چی بالاتر می رفتند ، هوا خنک تر می شد 🤼♀️
انتخاب کردن ، برگزیدن I don't mind which one we have , you choose 🤼♂️ برام فرقی نداره کدوم یکی رو ورمی داریم ، تو انتخاب کن
سینه ، قفسه سینه
blood brain cells سلول های خونی مغزی
حمل کردن ، بردن there books are too heavy for me to carry ⛹🏻♀️ این کتاب ها اون قدر سنگین هستند که نمیتونم اونا رو ببرم ریاضی 87 ، هنر 87 ، تجربی 84
دقیق ، مواظب ، مراقب ⛹🏻♂️ be careful to look both ways when you cross the road وقتی از خیابون رد می شی ، مواظب باش هر دو طرف رو نگاه کنی انسانی 95 ...
کالری there are about 50 calories in an apple در هر سیب حدود 50 کالری وجود دارد 🤺🤺
[کالری و غیره ] سوزاندن ، مصرف کردن which burns up more calories swimming or running کدوم یکی کالری بیشتری می سوزونه ، شنا یا دویدن 🤾🏻♀️🤾🏻♀️
زحمت ، اذیت ، دردسر it doesn't bother me if he doesn't come اگه نیاد ، اهمیتی نداره و ناراحتم نمی کنه 🤾🏻♂️
[ با خود ] آوردن
استخوان he broke a bone in his left arm 🏌🏻♀️ اون یک استخوان رو توی دست چپش شکست
زیر ، پایین they have three children below the age of four اون ها سه تا بچه ی زیر چهار سال دارند 🏌🏻♂️
[ در جمله ی منفی ] بیش از این ، دیگر 🏇🏻 why doesn't he speak to me anymore چرا اون دیگه با من حرف نمی زنه ؟؟
هم عقیده بودن ، موافق بودن my father and I don't agree on very much 🧘🏻♀️ من و پدرم در مورد چیزهای زیادی هم عقیده نیستیم
aerobic exercises are like running and swimming
افزایش ، اضافه ، چیز اضافه شده in addition to his apartment in London he has a villa in Italy اون علاوه بر آپارتمانش تو لندن ، یک ویلا تو ایتالیا دار ...
وفق دادن ، سازگار کردن ، اقتباس کردن 🏄🏻♀️ It took me a while to adapt to a new job برام مدتی طول کشید تا با کار جدید سازگار شم
در واقع ، در عمل ، واقعا there are lots of people there who can actually help you اون جا افراد زیادی هستند که می توانند واقعا بهت کمک کنن🏄🏻♂️🏄🏻 ...
فعالیت ، کار 🏊🏻♀️🏊🏻♀️ the streets were noisy and full of activity خیابان ها شلوغ و پر از فعالیت بودن تجربی 93 ، انسانی 92 ، هنر 91 و. . .
فعال ، پر جنب و جوش ، فعل معلوم she is over 80 but is still very active 🤽🏻♀️ اون بالای 80 سال سن داره ولی هنوز خیلی فعالی
کمی ، تا حدودی It costs a bit more than I wanted to spend 🤽🏻♂️🤽🏻♂️🤽🏻♂️ قیمت این کمی بیشتر از چیزی هستش که می خواستم خرج کنم
تا ، تا وقتی که ، تا هنگامِ 🚣🏻♀️🚣🏻♀️ you will just have to wait until they call your name شما فقط باید تا وقتی که اسمتون رو صدا می زنن صبر کنید ...
unemployment has been rising for months ماه هاست که بیکاری افزایش می یابد 🚣🏻♂️🚣🏻♂️🚣🏻♂️
فهمیدن ، درک کردن 🧗🏻♀️🧗🏻♀️ Is there anyone here who understands French اینجا کسی هست که فرانسوی بفهمه ؟؟ انسانی 93 ، تجربی 91
منتقل کردن ، انتقال دادن you will be transferred to the London office شما به دفتر لندن منتقل خواهید شد 🧗🏻♂️🧗🏻♂️ انسانی 95 ، تجربی 93 ، هنر 93 ، ...
موضوع ، مبحث ، درس ، فاعل 🚵🏻♀️🚵🏻 can we talk about a different subject please ممکنه لطفا در مورد یک موضوع دیگه حرف بزنیم ؟؟
[ غذا و غیره ] فاسد شدن ، خراب شدن the food will spoil if you don't keep it in the fridge اگه غذا رو توی یخچال نگه نداری، فاسد می شود 🚵🏻♂️🚵🏻♂️
جدی ، خطرناک ، حاد 🚴🏻♀️ smoking has become a serious problem in a lot of schools سیگار کشیدن در بسیاری از مدارس به یک مشکل حاد تبدیل شده است
شناختن ، تشخیص دادن I recognize him as he came in the room به محض این که وارد اتاق شد او را شناختم 🚴🏻♂️ ریاضی 95 ، هنر 95 ، زبان 91 ، انسان 88
دلیل ، علت ، سبب ، منطق the reason I called was to ask about the plans for Saturday دلیل اینکه زنگ زدم این بود که در مورد برنامه های شنبه سوال کنم🏆 ...
روند ، پروسه ، فرآیند 🥇🥇 changes occur in the body because of the process of ageing به دلیل فرایند پیری ، در بدن تغییراتی اتفاق می افتد
توانایی ، استعداد
ممکن ، امکان پذیر 🥈🥈 I can't get it all done by Friday it's just possible نمی تونم همه شو تا جمعه تموم کنم ، اصلا ممکن نیست
آلوده کردن the factory pollutes the air and water کارخانه هوا و آب را آلوده می کند 🥉🥉🥉 ریاضی 94 ، هنر 91
شخصی ، خصوصی do you mind if I ask you a personal question اشکالی نداره اگه ازت یه سوال خصوصی بپرسم ؟؟ 🏅 هنر 95 ، انسانی 94، ریاضی 92 ، زبان 91 ، تج ...
شریک ، [ ورزش و غیره ] هم بازی ، یار John is my tennis partner 🎖🎖 جان هم بازی تنیس من هستش هنر 95 ، زبان 95 ، انسانی 94
نشات گرفتن ، ریشه گرفتن 🏵🏵 no one knows when or where this idea fist originated هیچ کس نمی داند که این فکر اولین بار کی یا کجا نشات گرفت
Mina made herself a cake 🎫 مینا برای خودش یک کیک درست کرد
we were working on a difficult problem when the power went out ما در حال کار کردن روی یک مسئله سخت بودیم وقتی برق رفت 🎟🎟🎟
I was driving when you called me 🎪🎪🎪 من در حال رانندگی بودم وقتی شما به من زنگ زدید
did you eat seafood yesterday آیا دیروز غذای دریایی خوردی؟؟🤹🏼♂️
do you like to go there again 🎭 آیا دوست داری دوباره به آنجا بروی ؟؟
you play tennis better than I do شما از من بهتر تنیس بازی می کنید🎨
you are the worst driver I know 🎬🎬 تو بدترین راننده ای هستی که من می شناسم
he is still in hospital he is better then he was last week او هنوز در بیمارستان است ، او بهتر از هفته پیش است 🎤🎤🎤
Tara is the best student at school تارا بهترین دانش آموز در مدرسه است🎧
I have more books then you من کتاب های بیشتری از شما دارم 🎼🎼
Karoon is the longest river of Iran کارون بلند ترین رود ایران است 🎹🎹
this watch is as expensive as a car این ساعت هم قیمت یک ماشین است🥁
Sara is as kind as Neda 🎷 سارا به اندازه ندا مهربان است
عمل جراحی ، کار the poor man had two operations in two weeks مرد بیچاره توی دو هفته تو تا عمل جراحی داشت 🎺🎺
چیز ، مفعول look , there's a strange object in the sky نگاه کن ، یه چیز عجیب توی آسمون هست 🎸
گم شده 🎻🎻🎻 her father has been missing since September 1992 پدرش از سپتامبر سال 1992 گم شده است
بخشنده ، باگذشت
( مربوط به ) پزشکی
حقوق دان ، وکیل I want to see my lawyer before I say anything قبل از اینکه چیزی بگم ، می خوام وکیلم رو ببینم 🎲
[ در فهرست ] قلم ، فقره the restaurant has a long menu of about 50 items رستوران منویی طولانی از حدود 50 قلم [ غذا ] دارد ♟♟
شامل شدن the job involves me traveling all over the country این کار شامل سفر کردن من به تمام کشور می شود 🎯🎯
دعوت ، کارت دعوت ، دعوت کردن از he invited a few friends to come over to his house after work او چند تا از دوست هاشو دعوت کرد تا بعد از کار به خانه ا ...
اختراع کردن ، ابداع کردن Alexander Graham Bell invented the telephone in 1876 🎮🎮🎮
آموزش ، تعلیم ، دستورالعمل they need clear instructions on what to do next 🎰🎰🎰 آنها برای کاری که بعداً باید انجام دهند به دستورالعمل واضحی نیاز دا ...
صنعتی there are thousands of industrial uses for plastic برای پلاستیک هزاران کاربرد صنعتی وجود دارد 🧩🧩🧩
بهتر کردن ، بهبود بخشیدن I thought the best way to improve my French was to live in France فکر می کردم بهترین راه بهتر کردن فرانسوی ام زندگی کردن در ...
معانی زیادی داره و باتوجه به جمله تغییر میکنه ؛ در اینجا یکی از معانی رو میتونید ببینین : نگه داشتن could you hold the door open please ممکن است لطفا ...
تاریخی ، مهم ، برجسته 🚙🚙🚙 tourists like to visit historic buildings توریست ها دوست دارند که از ساختمان های تاریخی دیدن کنند
سلامتی ، تندرستی ، وضعیت جسمانی 🚌 she is 85 and still in very good health اون 85 سال داره و هنوز وضعیت جسمانی خیلی خوبی داره تجربی 89 ، زبان 87
[ کامپیوتر ] سخت افزار
اتفاق افتادن ، رخ دادن the accident happened at 4 : 30 p. m. yesterday تصادف دیروز ساعت چهار و نیم بعد از ظهر اتفاق افتاد🚎 تجربی 88
آشنا ، شناخته شده there were one or two familiar faces in the party توی مهمونی یکی دوتا چهره ی آشنا وجود داشت 🏎🏎🏎
شکست ، عدم موفقیت Winston isn't someone who accepts failure easily وینستون کسی نیست که شکست را راحت قبول کند 🚓🚓
حقیقت، واقعیت 🚑🚑🚑 no decision will be made till we know all the facts تا وقتی که تمامی واقعیت ها را بدانیم ، هیچ تصمیمی گرفته نخواهد شد انسانی 95 ...
نظارت my parents' supervision is of great value to me in life نظارت والدینم در زندگی ارزش زیادی برای من دارد 🚐🚐🚐
the witness was asked to describe the robber's face in details از شاهد خواسته شد که چهره ی دزد را با جزئیات شرح دهد 🚚🚚🚚
I don't like the idea of confining a bird in a cage 🚛 من ایده ی زندانی کردن پرنده ای در قفس را دوست ندارم
before a passage puts in newspaper it is edited several times قبل از اینکه یک متن در روزنامه ای قرار گیرد چندین بار ویرایش می شود🚜
I posted my application for the job three week ago تقاضا نامه برای شغل را سه هفته پیش پست کردم 🛴🛴
can you tell me the main point of the discussion می توانی نکات اصلی بحث را به من بگویی ؟؟ 🚲🚲🚲
he couldn't return the book he had borrowed to the library on time او نتونست که کتابی که از کتابخانه گرفته بود را سر وقت برگردونه 🛵🛵🛵
یکدیگر they absolutely hate each other آن ها مطمئناٌ از یکدیگر متنفر هستند🏍
شستن there is a bird washing itself in the river 🚨🚨🚨 آنجا پرنده ایست که دارد خودش را در روخانه ای می شوید
پول you and your friend must prepare all the money yourselves تو و دوستت باید تمام پول را خودتان آماده کنید 🚔🚔
I don't think he will be able to manage the shop himself من فکر نمی کنم که او بتواند خودش مغازه را اداره کند 🚍🚍🚍
کت I took my coat with me because it was snowing من کتم را با خودم بردم چون داشت برف می بارید 🚘
the man standing there looks kind 🚖 مردی که آنجا ایستاده است مهربان به نظر می آید
I'm sure he took his umbrella with him من مطمئنم که او چترش را با خودش برد 🚡🚡
the old lady fell as she was crossing the street زن مسن وقتی داشت از خیابان عبور می کرد ، افتاد 🚠
have a nice journey and look after yourself سفر خوبی داشته باشی و مراقبت خودتان باش 🚟
while I was writing the email the net suddenly cut off وقتی داشتم ایمیل می نوشتم ، ناگهان اینترنت قطع شد 🚃
اضافی ، بیشتر if you need any extra help , just call me 🚋🚋 اگه به هر کمک بیشتری نیاز داشتی فقط بهم زنگ بزن انسانی 93 ، تجربی 85 ، هنر 85
تجربه ، تجربه کردن everyone experiences these problems at some time in their lives همه ، این مشکلات را موقعی از زندگی شان تجربه می کنند هنر 95 ، زبان ...
انتظار داشتن ، احتمال دادن 🚝🚝 we were expecting the letter to arrive by now انتظار داشتیم که نامه تا الان برسد تجربی 95 ، هنر 95 ، زبان 95 ، ریاضی ...
دقیق 🚄🚄 the exact time of the accident was 2:43 p. m زمان دقیق تصادف 2:43 بعد از ظهر بود ریاضی 95 ، زبان 94 ، هنر 91 ، انسانی 88
مخصوصاٌ ، به خصوص ، به ویژه 🚅🚅🚅 this car is small especially if you have children این ماشین کوچیکه مخصوصا اگه بچه دارین ریاضی 93 ، زبان 93 ، انسان ...
همه ، تمامِ 🚈🚈 it was the best day in my entire life بهترین روز تمام زندگی ام بود هنر 95 ، زبان 95 ، ریاضی 94 ، انسانی 94
تشویق کردن ، ترغیب کردن ، حمایت کردن از we were encouraged to learn foreign languages at school ما در مدرسه تشویق می شدیم که زبان های خارجی را یاد بگ ...
احساسی ، عاطفی ، احساساتی my doctor said the problem was more emotional then physical پزشکم گفت ک مشکل بیشتر عاطفی است تا جسمی 🚆 تجربی 94 ، هنر 94 ، ...
ایمیل ، پست الکترونیکی ، ایمیل زدن ، با ایمیل فرستادن🚇 I haven't had time to check my E - mail this morning امروز صبح وقت نداشتم ایمیل خودم را چک کن ...
اثر ، تاثیر ، نتیجه ، پیامد I took aspirin for the headache but it didn't have any effect برای سردرد آسپرین خوردم ولی هیچ اثری نداشت تجربی 91 ، ریاضی ...
طراحی کردن ، کشیدن ، طرح she designed a new logo for the company 🚉🚉 او برای شرکت یک علامت جدید طراحی کرد ریاضی 93 ، هنر 87 ، زبان 87 ، انسانی 85
تصمیم 🛫🛫 the committee should make its decision later this week کمیسیون باید تصمیمش را آخر هفته بگیرد ریاضی 85 ، تجربی 84
درست ، صحیح ، تصحیح کردن the first person that gives the correct answer wins 50 dollars اولین شخصی که جواب درست بدهد 50 دلار برنده می شود 🛬🛬🛬 ریاض ...
کنترل کردن ، اداره کردن ، نظاره ، کنترل new teachers often find it difficult to control their classes 🛩🛩 اغلب معلم های تازه احساس میکنند ک کنترل کر ...
ادامه دادن ، ادامه یافتن she decided to continue her studies for another two years او تصمیم گرفت دو سال دیگر به تحصیلاتش ادامه دهد 💺💺💺 تجربی88 ، ه ...
کامل ، کامل کردن ، تکمیل کردن 🛰🛰 complete the sentence with one of the adjectives provided این جمله را با یکی از صفات ارائه شده کامل کنید زبان 91
رقابت ، مسابقه there's a lot of competition between computer companies بین شرکت های کامپیوتری رقابت زیادی وجود دارد ریاضی 92 ، انسانی 92 ، زبان 88 ، ...
مقایسه کردن ، سنجیدن I compared several bicycles before buying one قبل از اینکه یک دوچرخه بخرم چند تا رو مقایسه کردم🛸 انسانی 94 ، هنر 94 ، ریاضی 93 ...
کمیته ، کمیسیون the committee has decided to close the restaurant کمیته تصمیم گرفته است که رستوران را تعطیل کند 🚁🚁 انسانی 92 ، تجربی 87
انتخاب ، حق انتخاب he has to make some important choices او باید چند تا انتخاب مهم انجام بده 🛶🛶🛶 زبان 92 ، تجربی 87
قطعی ، مطمئن ، معین I think I met her in 1998 but I can't say for certain ⛵️ فکر میکنم اونو سال 1998 دیدم اما نمیتونم به طور قطع بگم هنر 95 ، ریاضی 9 ...
گنجایش و ظرفیت ، توانایی و قابلیت there are plans to increase the capacity of the stadium برای افزایش ظرفیت استادیوم برنامه هایی وجود دارد زبان94 ، ه ...
تفکر we need a person with an organized mind to do the job ما به شخصی با تفکر سازمان یافته نیازمندیم تا کار را انجام دهیم🛥
مالِ من the book which is on the table is mine کتاب که روی میز است مال من است ⛴⛴
باهوش Amin is the cleverest student in the class امین باهوش ترین دانش آموز در کلاس است 🚢
آشپزخانه my mother is working in the kitchen now مادرم الان دارد در آشپزخانه کار می کند ⚓️⚓️⚓️
will she come to school tomorrow آیا او فردا به مدرسه خواهد آمد ؟؟ ⛽️
you can be proud of yourself 🚦 شما میتوانید به خودتان افتخار کنید
she was pleased with herself او از خودش راضی بود 🚥🚥🚥
سالم older women have less chance of having healthy babies خانم های مسن تر شانس کمتری برای داشتن فرزندان سالم دارند🚏
دشت Moghan plain is a nice place in the north west of Iran دشت مغان مکان زیبایی در شمال غربی ایران است 🗺🗺🗺
نقل مکان کردن we hope to move to Shiraz in soon future 🗿 🗿🗿 ما امیدواریم که در آینده ی نزدیک به شیراز نقل مکان کنیم
نزدیک he lost several close relatives in the war 🗽🗽🗽 او چندین نفر از خویشاوندان نزدیکش را در جنگ از دست داد
دفاع کردن my sister defended me when dad said I was lazy خواهرم از من دفاع کرد وقتی پدر گفت من تنبل هستم🗼
ترک کردن what time are they doing to leave the city چه زمانی آن ها قصد دارند که شهر را ترک کنند🏰
بدترین he is the worst student in the class او بدترین دانش آموز کلاس است 🏯🏯
خاموش کردن 🏟🏟 to stop sth from burning
مدار the planets go around the sun in different orbits سیاره ها در مدار های مختلف دور خورشید می چرخند 🎡
خون he lost a lot of blood in the accident او خون زیادی را در تصادف از دست داد🎢
پدربزرگ Is your grandfather alive آیا پدربزرگت زنده است؟؟🎠
کمتر کردن فعالیت
ورزش بسکتبال he both loves and plays basketball ⛱⛱ او ورزش بسکتبال را هم دوست دارد و هم بازی میکند
دیدن both his parents and his grandfather are coming to visit him هم والدینش و هم پدربزرگش برای دیدن او دارند می آیند 🏖🏖
داستان when my father came in I was reading s story وقتی پدرم اومد من داشتم یک داستان میخواندم 🏝
زبان انگلیسی they were studying English all day yesterday آنها کل دیروز داشتند انگلیسی می خواندند 🏜🏜🏜
من I was watching football at this time yesterday من دیروز همین ساعت داشتم فوتبال می دیدم 🌋
کل ⛰⛰ were they watching TV all night آیا آنها تمام شب تلویزیون میدیدند؟
نوشتن he was writing a letter between 9 and 10 last night او ساعت 9 و 10 دیشب داشت نامه ای می نوشت 🏔🏔🏔
آنتی ویروس You need to install an antivirus program on your laptop باید بر روی لپتاب خود یک برنامه ی آنتی ویروس نصب کنید 🗻🗻
عوض کردن 🏕🏕 My father always changes the TV channel during the movie پدر من همیشه وسط فیلم کانال را عوض می کند
جنگ ⛺️⛺️ She doesn't like to see war movies او علاقه ای به دیدن فیلم های جنگی ندارد.
مسابقه اطلاعات عمومی 🏠🏠 Tonight is a quiz show and I'm going to watch it with my family امشب مسابقه ی معلومات عمومی است و قرار است من آن را همراه ب ...
دکه روزنامه فروشی Why are you looking at the newsstand so carefully 🏡 چرا داری به دکه ی روزنامه فروشی این چنین با دقت نگاه می کنی؟
نصب کردن You need to install a computer dictionary on this particular laptop نیاز است بر روی همین لپتاب، یک فرهنگ لغت کامپیوتری نصب کنید 🏘🏘🏘
بیش از حد 🏚🏚 These days we use IT excessively این روزها بیش از حد از فن آوری اطلاعات استفاده می کنیم
I wish I could attend a TV program 🏗🏗 کاش می توانستم در یک برنامه ی تلویزیونی شرکت کنم
متاسفانه 🏢🏢 Unfortunately, we cannot connect to the internet right now متاسفانه الان نمی توانیم به اینترنت متصل شویم
Davood downloaded some files from the internet داوود چند فایل را از اینترنت دانلود کرد 🏭🏭
شرکت کردن It is necessary to participate in this online course ضروری است که در این دوره ی آنلاین شرکت کنید 🏬🏬🏬
The owners should update the blog daily صاحبان وبلاگ باید هرروز آن را به روزرسانی کند🏣
She received your e - mail 2 days ago او ایمیل تو را دو روز پیش دریافت کرد 🏤
I texted a lot of messages to you yesterday but you didn't answer من دیروز پیام های زیادی برای تو فرستادم اما به آن ها پاسخ ندادی 🏥🏥🏥
I had to interview somebody for a job with a publisher last week هفته ی پیش باید برای کاری که مرتبط با یک انتشاراتی بود با یک نفر متقاضی این کار مصاح ...
خوابگاه His dorm room is bright and sunny اتاق خوابگاه او روشن و آفتابی است 🏨
جدید Some of my new friends are trying to speak English with me بعضی از دوستان جدیدم تلاش میکنند تا با من انگلیسی صحبت کنند🏪
کلاس she speaks English in the classroom او در کلاس انگلیسی حرف می زند 🏫🏫🏫
چای His mother made tea this morning مادر او امروز صبح چای درست کرد 🏩🏩
تمیز Hoda cleaned the rooms 2 hours ago هدی دو ساعت پیش اتاق را تمیز کرد 💒💒
خوشحال They were happy yesterday آن ها دیروز خوشحال بودند 🏛
دیشب we were tired last night ما دیشب خسته بودیم ⛪️
بود 🕌🕌 You were at school yesterday تو دیروز در مدرسه بودی
شیراز 🕍🕍 He was in Shiraz last week او هفته ی گذشته در شیراز بود
بود 🕋🕋 She was absent yesterday او دیروز غایب بود
مریض I was sick yesterday من دیروز مریض بودم⛩
سه 🛤🛤🛤 Three years is a long time to be without a job سه سال زمان زیادی برای بیکار ماندن است
طولانی Six miles is a long way to walk every day 🛣 شش مایل مسیر طولانی هست برای هر روز راه رفتن
چیز One of the things that really makes me angry is people who don’t answer letters یکی از چیزایی که واقعا من رو عصبانی میکنه مردمی هستند که جواب نام ...
Warthogs are a type of wild hog hog : گونه ای از گراز و خوک 🎑🎑🎑
برگ 🏞🏞 giraffes' height helps them reach leaves on tall trees قد بلند زرافه ها به ان ها کمک میکند که به برگ های روی درختان بلند برسند
Giraffes are the tallest animals in the world زرافه ها قد بلند ترین حیوانات روی زمین هستند🌅
Elephants live together in a group called a herd
Herbivores are plant eaters
عاج Elephants are animals with trunks and tusks فیل ها حیواناتی با خرطوم ها و عاج ها هستند 🌄🌄
صحیح و سالم 🎆🎆 in very good physical condition
از دست چیزی خلاص شدن
حدس guess what 🌇 حدس بزن چی شده
ساکت I will turn off the TV and will keep quiet 🌆 تلویزیون را خاموش خواهم کرد و ساکت خواهم شد
تمرکز I need silence for my concentration من برای تمرکزم به سکوت نیاز دارم 🏙🏙
امتحان پایان ترم 🌃🌃🌃 I'm studying for my finals دارم برای امتحانات پایان ترمم درس میخونم
stop making so much noise زیاد سر و صدا نکن!! 🌌🌌🌌
حیاط he likes to spend all his time playing in the yard او دوست دارد تمام وقتش را صرف بازی در حیاط کند🌉
به سرعت she gave correct answers to all the questions rapidly او به همه ی سوالات به سرعت پاسخ درست داد 🌁🌁
افزایش دادن teacher should always seek knowledge and develop their skills ⌚️ معلمان همیشه باید در پی کسب دانش بوده و مهارت های خود را افزایش دهند
برنامه 📱📱 my favorite program is an interesting program on our local radio station برنامه مورد علاقه ی من یک برنامه جالب در ایستگاه رادیویی محلی است
اجتماعی 📲📲 education can help solve almost every social problems تحصیلات میتواند به حل کردن تقریبا هر مشکل اجتماعی کمک کند
فرهنگ 💻💻 when you travel to a foreign country you need to be familiar with its culture وقتی به یک کشور خارجی سفر می کنید باید با فرهنگ آن ها آشنا ب ...
فیزیک ⌨️⌨️ Azin is good at physics and most of the weak students ask her for help آذین در درس فیزیک خوب است و بیشتر بچه های ضعیف از او تقاضای کمک میک ...
باحال 🖥🖥 Golsa has bought a beautiful little doll which is very cool گلسا عروسک کوچک زیبایی خریده که خیلی باحاله
سنتی Kiana is interested in traditional music کیانا به موسیقی سنتی علاقه مند است 💾💾
مدرن ، بروز ، پیشرفته the president has decided to build a modern observatory رئیس جمهور تصمیم گرفت تا یک رصدخانه ی پیشرفته بسازد 💿💿
تاکید📼📼 out teacher put a lot of emphasis on learning new words of this unit معلم ما بر یادگیری واژگان جدید این فصل تاکید زیادی کرد
شاه، پادشاه Nader was a very famous and brave Iranian king نادر پادشاه بسیار معروف و شجاع ایرانی بود 📷📷📷
کُشتن if you water this plant too much you will kill it اگر به این گیاه خیلی آب دهی آن را می کشی 📹📹
مهارت many jobs today need computer skills 🎥🎥 امروزه بسیاری از شغل ها نیاز به مهارت رایانه ای دارند
عضله 📽📽 he developed his muscles by exercise او عضلاتش را با ورزش پرورش داد
سرانجام 🎞🎞 after a long wait , the bus finally arrived بعد از یک انتظار طولانی سرانجام اتوبوس رسید
she thinks money will solve all her problems او فکر میکند پول تمام مشکلاتش را حل خواهد کرد📞
New York is famous for its museums نیویورک برای موزه هایش معروف است ☎️
بزرگ the experiment was a big success آزمایش ، موفقیت بزرگی بود 📟📟📟
دارو ، پزشکی take this medicine every day این دارو رو هر روز مصرف کن 📠
تحقیق کردن ، تحقیق scientists are researching the cause of the disease دانشمندان در حال تحقیق درباره ی علت این بیماری هستند📺
قبر ، گور we put some flowers on the grave ما تعدادی گل روی قبر گذاشتیم 📻📻
cradle is a small bed for a baby which can be moved from side to side
آزمایش ، آزمایش کردن the laboratory began doing experiments on rats 🎙🎙 آزمایشگاه شروع به انجام دادن آزمایش هایی روی موش ها کرد
بدونِ he did it without my knowledge او آن کار را بدون اطلاع من انجام داد🎚
ژاپنی 🧭🧭 have you ever tried japanese food آیا تا کنون غذای ژاپنی را امتحان کرده اید
تلاش کردن ⏱⏱ she was trying not to cry او تلاش می کرد تا گریه نکند
جست و جو کردن ، تقاضا کردن you should seek help ⏲ شما باید تقاضای کمک کنید
عجیب ⏰⏰ we looked up and saw a strange animal in front of us ما به بالا نگاه کردیم و یک جانور عجیب را جلوی خودمان دیدیم
خریدن I'm thinking too much about buying a new car من به خریدن ماشین جدید خیلی فکر میکنم 🕰🕰🕰
خوش هیکل keep yourself fit by running five miles a day ⌛️ خودت را با پنج مایل دویدن در روز خوش هیکل نگه دار
باغ ، باغچه I hurt my back while I was working in the garden وقتی داشتم در باغ کار می کردم به کمرم آسیب زدم ⏳⏳
اسم یک شخص مذکر when Karen arrived we were having dinner وقتی کارن رسید ما داشتیم شام می خوردیم 📡📡
as I was jogging a man stopped me and asked for the time وقتی در حال دویدن بودم مردی مرا متوقف کرد و ساعت را پرسید 🔋
پارک 🔌🔌 I saw you in the park yesterday دیروز شما را در پارک دیدم
who was the man you were talking to 💡 آن مردی که شما با او حرف می زدید که بود ؟؟
پسر the boys had a great time at the party پسر ها اوقات خوبی در جشن داشتند 🔦🔦
دوچرخه the bike doesn't work . let's repair it دوچرخه کار نمیکند . بیا درستش کنیم 🕯🕯🕯
نامه I didn't want anybody to see the letters so I burned them نمی خواستم کسی نامه ها را ببیند برای همین آن ها را سوزاندم 🧯
The water in the lake is so clear that you can see the bottom آب دریاچه آنچنان شفاف است که می شود ته دریاچه را دید 🛢🛢
جمعیت 💵💵 The population of the village is about three thousand جمعیت روستا حدودا سه هزار نفر است
میکروب 💸💸 Microbes are too small to be seen by the human eye
متشکل از The human body is composed of billions of small cells بدن انسان متشکل از میلیون ها سلول کوچک است 💴💴
قطره ، افتادن 💴💴 A drop of water dropped on my head یک قطره آب بر روی سر من افتاد
جیوه ، مریخ 💶💶 Mercury is liquid at room temperature جیوه در دمای اتاق مایع است
She's the most powerful person in the organization او قدرتمندترین فرد در سازمان است 💷💷
It was difficult for him to go through the rocky path برایش سخت بود که از راه سنگی عبور کند 💰💰
نزدیک I'd like to sit near a window 💳💳 دوست دارم که نزدیک یک پنجره بنشینم
Place the specimen on the microscope slide نمونه را بر روی لام میکروسکوپ بگذارید 💎💎
With a good telescope, you can see the moon with great detail با یک تلسکوپ خوب، می توانی ماه را با جزئیات زیاد ببینی ⚖️⚖️
An observatory is a special building where scientists can watch the moon, weather, etc 🧰🧰 رصدخانه جای مخصوصی است که دانشمندان در آن می توانند ماه، ...
جریان ، چرخش 🔨🔨 you can see the circulation of the blood in human body می توانی چرخش خون در بدن انسان را ببینی
هلال 🔧🔧 The crescent of the moon is apparent هلال ماه مشخص است
قلب She has a weak heart او قلب ضعیفی دارد ⚒⚒
He gave a diamond ring to his mother as a gift او به مادرش یک انگشتر الماس هدیه داد 🛠🛠
He felt pain all over his body ⛏ او همه جای بدنش احساس درد داشت
They launched a rocket to the planet Mars🔩 آن ها یک موشک به سمت سیاره ی مریخ پرتاب کردند
They studied the behavior of ants ⚙️ آن ها روی رفتار مورچه ها مطالعاتی انجام دادند
Camels can travel across hot and dry deserts with little food and water شترها می توانند با مقدار کمی آب و غذا سرتاسر بیابان گرم و خشک را طی کنند 🧱🧱
I'm looking for a job which will enable me to develop my talents ⛓ من به دنبال شغلی می گردم که من را قادر سازد استعدادهایم را گسترش دهم
ریاضی 🧲🧲 She solved my mathematical problems easily او مسائل ریاضی مرا به راحتی حل کرد
بیش از 🔫🔫 The light bulb was invented over a hundred years ago لامپ بیش از صد سال پیش اختراع شده است
موفقیت 💣💣 His success in the experiment surprised everyone موفقیت او در آزمایش همه را شگفت زده کرد
بیماری ، مریضی He felt weak because of his illness 🧨 او به خاطر بیماری اش احساس ضعف می کرد
باستانی ، قدیمی I'm doing research on ancient Persian language دارم بر روی زبان فارسی باستان تحقیق می کنم 🔪🔪
She has grown up enough to be a good teacher او آنقدر بالغ شده که بتواند معلم خوبی شود 🗡🗡
نمونه ⚔️⚔️ We did various experiments on the new samples ما آزمایش های مختلفی روی نمونه های جدید انجام دادیم
The kindergarten organizes lots of energetic activities for the kids مهد کودک فعالیت های پرانرژی زیادی را برای کودکان سامان دهی می کند 🛡🛡
I'm going to be a famous soccer player when I grow up وقتی بزرگ شوم یک فوتبالیست مشهور خواهم شد⚰️⚰️
رودخانه They're building new houses by the river 🚬🚬 آن ها در حال ساخت خانه های جدیدی در کنار رودخانه هستند
گیاهی She knows a lot about herbal medicines او اطلاعات زیادی در مورد داروهای گیاهی دارد⚱️
ساختمان This building is owned by the president این ساختمان متعلق به رئیس جمهور است🏺🏺
مجهز 🔮🔮 This laboratory is equipped with the latest computers این آزمایشگاه مجهز به جدیدترین سیستم های کامپیوتری است
Scientists haven't found a cure for cancer yet دانشمندان هنوز درمانی برای سرطان نیافته اند 📿📿
She spends hours on the telephone every day او هر روز چندین ساعت با تلفن مشغول است 💈💈
Tom went to Boston by airplane تام با هواپیما به بستون رفت 🧿🧿
Thomas Edison invented the light bulb توماس ادیسون لامپ را اختراع کرد ⚗️⚗️⚗️
You can't bring your camera to this exhibition 🔭🔭 شما نمیتوانید دوربین عکاسیتان را داخل این نمایشگاه بیاورید
He narrated the story of Rustam and Sohrab او داستان رستم و سهراب را نقل کرد 🔬🔬
did you hear what the teacher just said آیا شنیدی اندکی پیش معلم چه گفت؟؟🕳🕳
I was waiting for a call from my family 💊 منتظر یک تماس تلفنی از طرف خانواده ام بودم
we were having lunch when we heard the news داشتیم ناهار میخوردیم که اخبار را شنیدیم 💉💉
خودخواه🧬🧬 some people are very selfish بعضی افراد خیلی خودخواه هستند
last night I dropped a plate when I was doing the dishes دیشب وقتی داشتم ظرف ها را می شستم یک بشقاب را انداختم🦠
Anna fell asleep while she was watching a boring film 🧪 وقتی آنا در حال تماشا کردن یک فیلم خسته کننده بود خوابش برد
it was raining when I got up وقتی از خواب بیدار شدم داشت باران میبارید 🌡🌡
some friends of mine are building their own house now بعضی از دوستانم اکنون در حال ساختن خانه خودشان هستند 🧹
do you want something to eat آیا می خواهید چیزی بخورید؟؟🧺
Nicky is thinking of giving up her job 🧻 نایکی درباره ی ترک کردن شغلش فکر می کند
دیروز 🚽 what were you doing at this time yesterday دیروز این موقع چیکار میکردی؟؟
شام 🚰🚰 my mother was cooking something for supper in the kitchen مادرم داشت در آشپزخانه برای شام چیزی درست می کرد
I can do it by myself من میتوانم به تنهایی آنرا انجام دهم 🚿🚿
he often likes to spend time by himself او اغلب دوست دارد به تنهایی وقت بگذراند🛁
Mike didn't have any money with him مایک هیچ پولی با خودش نداشت 🛀🏼🛀🏼
سریع تر ، تند تر it's quicker if you do it yourself 🧼🧼 اگر خودت آن کار را انجام دهی سریع تر است
the house it self is nice but the garden is small خود خانه زیباست اما باغ کوچک است 🧽🧽
گذشته فعل speak the teacher herself spoke to me خود معلم با من حرف زد 🧴🧴
I'm going to tell her a few facts about herself می خواهم حقایقی را به او درباره ی خودش بگویم🛎
I love you for yourself not for your money من تو را بخاطر خودت دوست دارم نه بخاطر پولت 🔑🔑
his conversations are all about himself همه ی صحبت هایش درباره ی خودش است🗝
the children watch themselves on video بچه ها خودشان را در فیلم تماشا کردن 🚪🚪
گرفتن I need to get myself some new shoes باید برای خودم تعدادی کفش نو بخرم🛋🛋
آینه🛏🛏 Ali looked at himself in the mirror علی به خودش در آینه نگاه کرد
منظور 🛌 I see what you mean فهمیدم منظورت چیست
اشتباه ، خطا I think you made a mistake تصور میکنم شما اشتباه کردید🧸
فکر کردن 🖼 I'm thinking about my mom now من الان به مادرم فکر میکنم
as Eric was walking down the road he saw James وقتی اریک به پایین جاده قدم میزد، جیمز را دید 🎈🎈
تلفن the phone rang while I was having dinner وقتی داشتم شام می خوردم تلفن زنگ خورد🎏
when I got up this morning the sun was shining وقتی امروز صبح از خواب بیدار شدم ، خورشید داشت می درخشید 🎀🎀
تماشا کردن 🎊🎊 Edward was watching TV at nine o'clock yesterday evening ادوارد ساعت نه دیشب ، تلویزیون تماشا می کرد
پنجره 🎉🎉 Daniel broke a window this morning دنیل امروز یک پنجره را شکست
شب🎎🎎 I slept for eight hours last night دیشب هشت ساعت خوابیدم
کشور اسپانیا 🛍🛍 we traveled to Spain three years ago ما سه سال پیش به اسپانیا سفر کردیم
اسم یک شخص Terry worked in a bank from 1996 to 2003 تری از سال 1996 تا 2003 در یک بانک کار کرد 🛒
that football player is tall and muscular آن فوتبالیست قد بلند و عضلانی است 🎁🎁
please try to overlook your brother's mistakes and don't blame him لطفا تلاش کن تا اشتباهات برادرت را نادیده بگیری و او را سرزنش نکنی 🏮🏮
you shouldn't reserve when you are driving in freeways نباید دنده عقب بری وقتی تو آزاد راه ها رانندگی میکنی 🎐🎐
follow my steps to find me 🧧 قدم هایم را دنبال کن تا پیدام کنی
suddenly the answer of a question struck me at exam در امتحان جواب یک سوال ناگهان به ذهنم خطور کرد ✉️✉️
soldiers are the witness of wars سربازان شاهد جنگ ها هستند📩📩
قدردانی کردن 📨 admire , be thankful
do you remember the day when he died تو روزی که او ، مُرد را به خاطر می آوری؟؟ 📧📧
this is the place where accident happened این مکانیه ک تصادف اتفاق افتاد 💌💌
کشور i enjoy visiting many different countries من از دیدن کشور های مختلف لذت میبرم 📥
i wanted to eat fish for lunch 📤 من میخواستم که برای نهار ماهی بخورم
i have an appointment to go to the dentist من یه قرار ملاقات برای رفتن به دندون پزشکی دارم 📦📦
we will visit Australia during our next vacation ما استرالیا را در طول سفر بعدی خود خواهیم دید 🏷🏷
نهار we can eat our lunch at the restaurant ما میتونیم نهارمان را در رستوران بخوریم 📫
i want to go to bed so i am brushing my teeth 📬 میخوام برم بخوابم بنابراین دندان هایم را مسواک میزنم
تلویزیون 📭📭 he doesn't have a television او تلویزیون ندارند
سوپ this soup is hot and delicious این سوپ گرم و خوشمزه است 📮
رانندگی کردن learning how to drive is interesting 📯 یاد گرفتن اینکه چگونه رانندگی کنیم جالب است
he reads magazines but he doesn't like to read books او مجله میخواند ولی خواندن کتاب را دوست ندارد 📜📜
راز you won't tell anyone my secret تو به کسی راز من را نخواهی گفت 📃
کار کردن you work in a bank , don't you تو در بانک کار میکنی ، مگه نه ؟📄
he is a doctor , isn't he او دکتر است ، مگه نه ؟📑
it was a difficult time but we never gave up hope 📈 زمان بسیار سختی بود اما ما هرگز امیدمان را از دست ندادیم
کیفیت 📉📉 in many big cities of the world air quality has gotten worse recently اخیرا در بسیاری از شهر های بزرگ جهان کیفیت هوا بد تر شده است
انگشتر her grandmother gave her a beautiful silver ring مادربزرگش به او یک انگشتر خوشگل نقره ای داد 🗒
he could pass the exam by studying hard 📅 او با سخت درس خواندن توانست که امتحان را پاس کند
he could earn a lot of money by working او تونست پول زیادی را با کار کردن کسب کنه 🗑
he is afraid of working in the dark room او از کار کردن در اتاق تاریک می ترسد 📇
they think that working in hot area is dangerous آنها فکر میکنند ک کارکردن در منطقه گرم خطرناک است 🗃
swimming in this river is dangerous شنا کردن در این رودخانه خطرناک است🗳
smoking is forbidden in this place سیگار کشیدن در این مکان ممنوعه 🗄
traffic laws must be obeyed by all of the drivers قوانین راهنمایی و رانندگی باید توسط همه ی رانندگان اطاعت شوند
this is the tallest tree in the world این بلندترین درخت تو جهان است 📁
all the students hope to get a good grade 📂 همه ی دانش آموزان امیدوارند که نمره ی خوبی بگیرند
I wish it weren't cold today کاشکی امروز سرد نبود 🗂🗂
I wish I had a bicycle 🗞 کاشکی من یه دوچرخه داشتم
I hope that I can see you soon again 📰 من امیدوارم که بتونم بزودی دوباره تو رو ببینم
she wishes to see the manager او امیدوار است که مدیر را ببیند 📓 پ. ن:در اینجا wish به معنی آرزو نیست چون جمله مربوط به امری ممکن است پس از آرزو کردن ...
I hope to pass the test من امیدوارم که امتحان رو قبول شم 📔📔
she is more beautiful than her sister او از خواهرش خوشگل تره 📒📒
سریع A car is faster than a bicycle ماشین سریع تر از دوچرخه است📕
ظاهرا clearly , obviously sth that seems to happen but not sure 📘📘
از عهده چیزی بر آمدن we can't afford rent a bigger house ما از عهده اجاره خونه بزرگ تر بر نمیایم 📙
Ali feels happy when he sees his grandmother 📚 هر وقت علی مادربزرگش را میبیند احساس خوشحالی می کند
I need a bag much bigger من به کیف بزرگتری نیاز دارم 📖📖
Liz fell and hurt herself quite badly لیز افتاد و بدجوری به خودش آسیب زد🔖
the least expensive seats are at the back ارزان ترین صندلی ها در عقب هستند 🧷
he is the most hardworking man that I know او سخت کوش ترین مردی است که می شناسم 🔗
people say that it is the funniest film of the year مردم می گویند که آن خنده دارترین فیلم سال است 📎
what is the tallest building in the world بزرگ ترین ساختمان در جهان چیست ؟ 🖇
you are as beautiful as ever شما مثل همیشه زیبا هستید 📐
قد she is as tall as her brother او هم قد برادرش است 📏
I need a round wooden table من به یک میز گرد چوبی نیاز دارم 📌
my grand father loves in a lovely little old village پدر بزرگم در یک روستای قدیمی کوچک زیبا زندگی میکند📍
I was looking for a little plastic spoon دنبال یک قاشق پلاستکی کوچک میگشتم✂️
he tried hard to find a job but he had no luck 🖊 او سخت برای یافتن یک شغل تلاش میکند اما هیچ شانسی ندارد
David walks very fast 🖋 دیوید خیلی سریع راه می رود
he speaks English well 🖍 او انگلیسی را خوب حرف می زند
Robert speaks loudly رابرت بلند حرف میزند 📝
I tasted the food carefully من به دقت غذا را چشیدم ✏️
Mark talked to me angrily مارک با عصبانیت با من حرف زد 🔍🔍
the sea turned rough دریا نا آرام شد 🔎
the milk went bad شیر فاسد شد 🔏 پ. ن : ( expression )
Sarah remained calm 🔐 سارا خونسردی اش را حفظ کرد
جزو فعل های اسنادی به معنی ( شدن ) هم می باشد James grew tired جیمز خسته شد 🔒
the train is very slow قطار خیلی کند است 🔓
the cake tastes good کیک مزه خوبی دارد ❤️
Ava looks tired 💛 آوا خسته به نظر می رسد
she lives in a large flat in New York 💚 او در آپارتمان بزرگی در نیویورک زندگی میکند
the new secretary doesn't like me منشی جدید از من خوشش نمی آید 🖤
using the natural resources doesn't mean that we can do everything to harm nature استفاده کردن از منابع طبیعی به این معنی نیست که ما میتوانیم هر صدم ...
farmers need water for farming and growing plants کشاورزان به آب برای کشاورزی و رشد دادن گیاهان نیاز دارند❣️
humans use water for different purposes like washing 💕 انسان ها از آب برای هدف های زیادی استفاده میکندد مثل شستشو
از بین بردن ، قطع کردن cutting down the trees is bad for nature قطع کردن درختان برای طبیعت بد است💗💗
گربه وحشی the wildcat ate most of my birds last year گربه وحشی بیشتر پرندگان منو پارسال خورد💖
there is a big wildfire in the jungle 💘💘 آتش سوزی بزرگی در جنگل رخ داده است
یوزپلنگ 💝💝 Golestan jungle is the natural home of Iranian cheetah جنگل گلستان زیستگاه طبیعی یوزپلنگ ایرانی می باشد
موزه the students are going to visit the museum of natural history دانش آموزان قصد دارند به دیدن موزه تاریخ طبیعی بروند💟
تقسیم کردن mother divided the cake into three parts مادر کیک را به سه قسمت تقسیم کرد ☮️
درست ، مناسب every thing was in its proper place هر چیزی در جای مناسب خودش بود ✝️
رایج ، متداول ، عادی ، مشترک ، معمولی heart disease is one of the commonest causes of death بیماری قلبی یکی از رایج ترین دلایل مرگ است ☪️
مناسب ، درخور ، شایسته 🕉 these clothes are not appropriate for a job interview این لباس ها برای مصاحبه شغلی مناسب نیستند
ایده ، عقیده ، نظر ، فکر ☸️ I knew it was a bad idea to leave him on his own میدانستم که ایده بدی بود که او را به حال خود رها کنیم
برنامه Meg's new book is well ahead of schedule کتاب جدید مگ بسیار جلوتر از برنامه است ✡️
وحشی🔯 there are many wild animals in this area حیوانات وحشی زیادی در این ناحیه وجود دارند
شکار کردن 🕎 hunters come to our village to hunt animals شکارچی ها برای شکار به روستای ما می آیند
اخیرا ، به تازگی I know you recently got a new job☯️ میدانم که اخیرا یک شغل جدید پیدا کرده ای
دریاچه Gahar lake is famous for its clear water دریاچه گهر برای آب تمیزش معروف است ☦️
آینده what are your plans for the future برنامه شما برای آینده چیست؟🛐
انسان dogs can hear much better than humans سگ ها میتوانند بسیار بهتر از انسان ها بشنوند⛎
تعداد کمی ، چند ، چندتا I read a few of her books ♈️ من چند تا از کتاب های او را خواندم
علاقه Hamid showed an interest in music حمید به موسیقی علاقه نشان داد♉️
آسیب دیده ، مصدوم ، مجروح ♊️ grandpa was badly injured in the war پدربزرگ بدجوری در جنگ مجروح شد
امیدوار بودن ، امید we hope that more woman will attend the meeting امیدواریم که زنان بیشتری در جلسه شرکت کنند♋️
طبیعی♑️ It's not natural for a child of his age to be so quiet برای بچه ای به سن او طبیعی نیست که انقدر ساکت باشد
توجه کردن ، دقت کردن she tried to pay attention to what he was saying او تلاش میکرد به انچه او میگوید توجه کند♒️
منقرض شدن the wild population of Koalas is in danger of dying out جمعیت وحشی کوالا ها در خطر انقراض قرار دارد♓️
ویران کردن ، نابود کردن🆔 the fire destroyed the house آتش خانه را ویران کرد
forest is a large area of land with a lot of trees جنگل⚛️
مراقبت کردن ( از ) who takes care of the dog while you are away وقتی نیستید چه کسی از سگ مراقبت میکند؟🉑
طرح ، برنامه ، نقشه do you have any plans for the weekend آیا هیچ برنامه ای برای آخر هفته دارید ؟☢️
animals and plants in nature are called wildlife حیات وحش☣️
طبیعت 📴 we enjoy the beauties of nature ما از زیبایی های طبیعت لذت میبریم
محافظت کردن parents try to protect their children from danger📳 والدین تلاش میکنند تا از کودکانشان در برابر خطر محافظت کنند
شنیدن🈶 I heard someone laughing in the next room صدای کسی را که در اتاق یغلی می خندید را شنیدم
ازدیاد ، افزایش یافتن the number of cheetahs will increase in future تعداد یوزپلنگ ها در آینده افزایش خواهد یافت 🈚️
زنده 🈸 It was a bad accident. they are lucky to be alive تصادف بدی بود . انها خوش شانس هستند که زنده اند
گوسفند 🈷️ the sheep on the field are eating grass گوسفندران مشغول خوردن علف در مزرعه هستند
مرکز شهر the downtown is always full of tourists مرکز شهر همیشه پر از گردشگر است✴️
مدیر🆚 the women over there plan to meet the manager خانم هایی که آنجا هستند میخواهند مدیر را ببینند
ترافیک the traffic is terrible in Tehran today ترافیک در تهران امروز افتضاح است💮
Kristin washes her hair every other day or so کریستین موهایش را یک روز در میان یا بیشتر میشوید 🉐
تابیدن every morning , the sun shines in my bedroom window هر روز ، خورشید به پنجره اتاقم میتابد㊙️
برنده بود یا برده بود ㊗️ which team won the game کدوم تیم برنده بازی بود ؟
سوخت🈴 with out fuel , cars don't work ماشین ها بدون سوخت کار نمیکنند
دفتر I work in a small office in the center of London من در دفتر کوچکی در مرکز لندن کار میکنم🈵
استاد she is a university lecturer او استاد دانشگاه است🈹
هنرمند🈲 although I'm not an artist , music is my favorite art اگرچه هنرمند نیستم ولی موسیقی ، هنر مورد علاقه من است
ماشین Is that Emily's car 🅰️ آیا آن ماشین امیلی است؟
elephants can swim well 🅱️ فیل ها میتوانند خیلی خوب شنا کنند
نور 🆎 nothing can travel faster than light هیچ چیز نمیتواند سریع تر از نور حرکت کند
اسب 🆑 my sister loves horses خواهرم عاشق اسب هاست
پیچیده life is complicated زندگی پیچیده است🅾️
باد 🆘 I love listening to the wind من عاشق گوش دادن به باد هستم
عکس❌ this is the best photo این بهترین عکس است
دولت⭕️ do you trust the government آیا به دولت اعتماد میکنی؟
فوتبال 🛑 he is playing football with his friends او با دوستانش فوتبال بازی میکند
ساحل we usually do to the beach at the weekend ما معمولا آخر هفته به ساحل میرویم ⛔️
باران I guess it will rain this afternoon 📛 حدس میزنم این بعد از ظهر باران خواهد آمد
افتادن 🚫 look , that kid is going to fall off his bike نگاه کن ، آن بچه از دوچرخه اش دارد می افتد
کریسمس we are going to spend Christmas at home ما قصد داریم کریسمس را در خانه سپری کنیم 💯
تصادف 💢 he will have an accident if he goes on driving like that اون تصادف خواهد کرد اگر به این گونه رانندگی کردن ادامه دهد
مردن ♨️ Stephen Hawking died on March 14, 2018 استیون هاوکینگ در 14 مارچ 2018 مرد.
مثال 🚷 my father knew the man standing next to me پدرم مردی را که کنارم ایستاده بود را می شناخت پ. ن : know می شناسد knew شناخت
صبحانه 🚯 I was having breakfast at 6 o'clock yesterday من دیروز ساعت 6 در حال خوردن صبحانه بودم
راحت 🚳 This chair is the most comfortable chair in the whole house این صندلی راحت ترین صندلی در کل خانه است
زمستان Winter is the coldest season of the year زمستان سرد ترین فصل سال است 🚱
سخت 🔞 my clever students study hard دانش آموزان باهوش من ، سخت درس میخوانند
احساس کردن 📵 my mother feels happy مادر من احساس خوشحالی میکند
دیوار 🚭 We saw a cat on the wall ما یک گربه روی دیوار دیدیم
سگ My daughter really wants a dog for Christmas دخترم واقعا یک سگ برای کریسمس می خواهد ❗️❗️
تحصیلات I am going to continue my education in England من تحصیلاتم را در انگلستان ادامه خواهم داد ❕❕
سفر کردن I think my sister will travel in October فکر میکنم خواهرم در ماه اکتبر سفر خواهد کرد ❓❓
ترک کردن My uncle promises he will give up smoking عمویم قول داد که سیگار کشیدن را ترک خواهد کرد ❔❔
My friend will marry a rich man next month دوستم با یک مرد ثروتمند ، ماه دیگر ازدواج میکند‼️
almost not very he is fairly fat ⁉️ او نسبتا چاق است
vital necessary water is essential for living things آب برای زندگی چیز ها ضروریه 🔅
a part of sth 🔆
person guy زمانی استفاده میکنیم که اسم کسی رو نمیدونیم ( informal ) hey buddy , what are you doing with my car آهای رفیق، داری با ماشین من چیکار میک ...
quarrel angry discussion بحث 🚸
wonderful surprising شگفت انگیز 🔱
will they win this game ⚜️ آیا اونها این بازی را برنده خواهند شد ؟
I'm sure you'll enjoy the film 🔰 من مطمئم که تو از فیلم لذت خواهی برد
تمام کردن ♻️ you'll never finish that book تو هرگز آن کتاب را تمام نخواهی کرد
will all the family be at the wedding آیا همه خانواده در عروسی خواهند بود ✅
he'll look better without beard او بدون ریش قیافه بهتری خواهد داشت 🈯️
شنا کردن 💹 She can swim well او میتواند شنا کند
Mina is as old as Maryam مینا به اندازه ی مریم پیر است ✳️
this car is as expensive as the other car این ماشین به اندازه ی ماشین دیگه گرونه ❎
آماده بودن 🌐 . An important key to self confidence is preparation کلید مهم اعتماد به نفس، آماده بودن هست. . .
she was running fast ، that is why she is now breathing heavily او سریع می دوید به همین دلیل است که اکنون به سختی نفس میکشد 💠
مواد مغذی we humans get our nutritious from what we eat Ⓜ️ ما انسان ها مواد مغذی خود را از آنچه میخوریم دریافت میکنیم
just Peter is too short to become a police officer . He is only 165 cm tall پیتر برای پلیس شدن خیلی کوتاه است . او فقط 165 سانتی متر قد دارد. 🌀
Carol's father has a hotel in New York پدر کارل یک هتل در نیویورک دارد 💤
بزرگ، زیاد Albert Einstein was a great man آلبرت انیشتین یک مرد بزرگ بود 🏧
جوشان ، داغ be careful with the boiling water مواظب آب جوش باش 🚾
a bird was flying in the sky ♿️ یک پرنده داشت در آسمان پرواز میکرد
there was a notebook between the books یک دفتر ، بین کتاب ها بود 🅿️
you should wash your feet before going inside the pool تو باید پاهایت را قبل از ورود به استخر بشویی 🈳 foot یعنی پا ، و جمع آن feet است یعنی پاها
he was boiling an egg on the fire 🈂️ او داشت یک تخم مرغ را روی آتش می جوشاند
I'm late and I can't find my socks 🛂 من دیرم شده است و نمیتوانم جوراب هایم را پیدا کنم
have you ever seen a lion آیا تا به حال شیر دیده ای ؟ 🛃
Are you afraid of snakes آیا از مارها می ترسی ؟ 🛄
Is anybody outside آیا کسی بیرون است ؟ 🛅
don't laugh at him . he may become angry به او نخندید . ممکن از عصبانی شود 🚹
David ate almost everything on the plate 🚺 دیوید تقریبا همه چیزهایی که در بشقاب بود رو خورد
she knew alphabet when she was 4 او الفبا را وقتی 4 ساله بود می دانست 🎦
Friedrich played alone in a garden فردریک به تنهایی در یک باغ بازی میکرد 📶
آدرس ، نشانی can I have your address میتونم آدرس شما رو داشته باشم؟ 🈁
people didn't pay attention to Froebei مردم به فروبل توجه نمیکردند 🔣
I have much homework to do today امروز من تکالیف زیادی دارم تا انجام دهم ℹ️
Reza has the least money رضا کمترین پول را دارد 🔤
کمتر my friend has less money than me دوستم پول کمتری از من دارد 🔡
جیب I have little money in my pocket من پول کمی در جیبم دارم 🔠
lesson 2 is easier than lesson 3 درس دوم از درس سوم راحت تر است 🆖
she always talk to her self when she is angry او همیشه با خودش حرف می زند وقتی عصبانی است 🆗
some of my friends are absent بعضی از دوستانم غایب هستند 🆙
please look at your book لطفا به کتابت نگاه کن 🆒
I saw Amin at school من امین رو در مدرسه دیدم 🆕
شناختن، دانستن 🆓 do you know the boys playing ping pong پسر های را که دارند پینگ پنگ بازی میکنند ، میشناسی؟
yesterday i saw the birds which were flying south دیروز پرندگانی را که داشتند به سمت جنوب پرواز می کردند را دیدم 1️⃣ پ. ن : کلمه south در قطب نما ها ...
the man who saw you yesterday was my father مردی که دیروز تو را دید ، پدر من بود 2️⃣
the man who is talking to Bahram is our teacher مردی که دارد با بهرام حرف میزند معلم ماست 3️⃣
my father always helps me to do my homework پدرم همیشه به من کمک میکند که تکالیفم را انجام دهم 4️⃣ پ. ن:بعد از فعل help هم میتوانیم از to استفاده کنی ...
suggest ( v. ) یعنی پیشنهاد کردن suggestion ( n. ) یعنی پیشنهاد و نظر she suggested going to the park او پیشنهاد کرد که به پارک برویم 5️⃣
back یعنی پشت و عقب talk behind one's back یعنی پشت کسی حرف زدن you should stop talking behind his back تو باید دست از پشت سر او حرف زدن برداری 6️⃣
بچه ها ، جمعِ child ( بچه، کودک ) the children started crying بچه ها شروع کردند به گریه کردن 7️⃣
we spent three hours looking for his keys ما سه ساعت صرف گشتن به دنبال کلید های او کردیم 8️⃣
I don't want to risk losing my home من نمیخواهم خطر از دست دادن خانه ام را بپذیرم 9️⃣
I still remember buying my first bicycle هنوز خریدن اولین دوچرخه ام را به یاد دارم 🔟
ترجیح دادن #️⃣ I prefer staying at home من در خانه ماندن را ترجیح میدهم
I don't want to miss watching that movie من نمیخواهم تماشا کردن آن فیلم را از دست بدهم *️⃣
I love swimming in the sea من عاشق شنا کردن در دریا هستم▶️
ورزش پینگ پنگ she likes playing ping - pong او پینگ پنگ بازی کردن را دوست دارد پ ن : معمولا بین دو کلمه پینگ و پنگ در انگلیسی خط تیره میگذارند
ادامه دادن she kept on reading that book او به خواندن آن کتاب ادامه داد⏸
i can't imagine living in that country من نمیتوانم زندگی کردن در آن کشور را تصور کنم ⏯
please pay attention to what i am saying لطفا به چیزی که میگم توجه کنید ⏹
وجه have you thought about the problem from every aspect در مورد این مشکل از هر جنبه ای فکر کرده ای ؟ ⏺
her father died last year but her mother is still alive پدرش سال قبل فوت کرد ولی مادرش هنوز زندست ⏭
دستاورد getting the project done on time was a real achievement تمام کردن پروژه سر وقت یه دستاورد واقعی بود ⏮
the clerk asked the manager to give her a chance to explain کارمند از مدیر خواست که بهش یک فرصت برای توضیح بده ⏩
my uncle decided to withdraw all his money before leaving the country عموم تصمیم گرفت که تمام پولش رو قبل از ترک کردن کشور برداشت کنه ⏪
he wrote the name on a slip of paper and put it in his pocket او اسم رو روی یک برگ کاغذ نوشت و توی جیبش گذاشت⏫
the boy whose father is a mechanic won the game پسری که پدرش مکانیکه بازی رو برد ⏬
her father let her go on a trip alone ◀️ پدرش به او اجازه داد که تنهایی به سفر بره
Carol didn't know how to prepare the report کارل نمیدونست که چجوری گزارش رو آماده کنه 🔼
spring is the time when we go to the beach بهار زمانیه که ما به ساحل میریم🔽
the baby monkey clings to its mother until it can climb بچه میمون به مادرش آویزون میشه تا زمانی که بتونه بالا بره➡️
don't scold him for doing badly at school he's doing his best ⬅️ برای انجام دادن بدش تو مدرسه سرزنشش نکن ، اون بهترینش رو داره انجام میده
my little sister often forgets to turn the TV off but a reminder will help her remember it خواهر کوچک من اغلب فراموش میکنه که تلویزیون رو خاموش کنه ...
i never imagined that one day i'd go to London and settle there ⬇️ من هیچ وقت تصور نمیکردم که یک روزی به لندن برم و اونجا مستقر بشم
Emily showed her passport as proof of her identity امیلی پاسپورتش رو به عنوان نشانه ی هویتش نشون داد↗️
we missed the first ten minutes of the movie ما ده دقیقه ی اول فیلم رو از دست دادیم ↘️
why didn't you give me a warning that your parents were coming to visit ↙️ چرا من رو آگاه نکردی که والدینت میخوان برای دیدن بیان ؟
i couldn't walk well so i began to crawl on my hands and knees toward the door من نمیتونستم خوب راه برم برای همین تا در شروع به خزیدن روی دست و زانوم ...
Frank had just taken a shower ، his hair was still damp فرانک باید تازه حموم گرفته باشه ، موهاش هنوز نمناکه ↕️
it took them a long time to figure out how to work with the machine برای اون ها مدت زمان زیادی گرفت تا بفهمن چجوری با دستگاه کار کنن ↔️
if you want to fish in this lake ، you must have a license اگر می خواهی در این دریاچه ماهی گیری کنی باید مجوز داشته باشی↪️
if you want to leave the room ، please raise your hand ↩️ اگر میخواهی اتاق رو ترک کنی لطفا دستت رو بالا ببر
the windows reflected the bright morning sunlight پنجره ها روشنایی نور صبح رو بازتاب و نشون میدن ⤴️
there's now growing concern about the safety of cell phones ⤵️ الان نگرانی درباره امنیت تلفن همراه داره رشد میکنه
it was cold and damp outside so we preferred to stay in بیرون سر د و نمناک بود برای همین ما ترجیح دادیم داخل بمونیم🔀
two people drowned in a boating accident yesterday دو نفر دیروز در برخورد قایق غرق شدند
put a bit of glue on both edges and hold them together یکم چسپ روی دو گوشه بریز و روی هم نگه دار
should we really blame Tom for his father's death ? آیا واقعا ما باید تام را بخاطر مرگ پدرش سرزنش کنیم؟
we've offered her a job , but i don't know whether she'll accept it کار را به او پیشنهاد کردیم اما نمیدانم که آیا آن را قبول خواهد کرد🔁 زبان 94، ریا ...
i will help you move this heavy table من به تو در جابجایی این میز سنگین کمک خواهم کرد💱
you will help him later تو به او بعدا کمک خواهی کرد
plastic takes years to break down پلاستیک سال ها طول میکشد که تجزیه شود یکی دیگر از معانی break down تجزیه شدن است🔝
these flowers will bloom all through the summer این گل ها تمام تابستان را شکوفه میدهند🔜
biodegradable packaging پلاستیک های تجزیه پذیر〰️
some things like books that sell large number of copies ➰
some bacteria help our body بعضی از باکتری ها به بدن ما کمک می کنند➿
you have to apologize to your teacher for being late تو باید از معلمت عذر خواهی کنی بخاطر دیر اومدنت✔️
the hottest area of the earth ⚫️
sticky fingers انگشتان چسبناک ( مخصوصا وقتی یه شیرینی میخوریم : ) 🔴
به سختی پیدا کردن he finally spotted the shirt he wanted او بالاخره لباسی که میخواست رو پیدا کرد🔵
done alone , without other people انجام دادن کاری به تنهایی بدون مردم دیگه ، تکی 🔺
snails and turtles have shells حلزون ها و لاک پشت ها لاک یا صدف بیرونی دارند 🔻
sight , hearing , smell , taste and touch are the five senses اسامی حواس پنجگانه 🔸
lift raise your hand دستت رو بالا ببر 🔹
one of the male or female pair of animal جفت حیوون🔶
leap means jump 🔷
produce eggs : تولید تخم : منظور همون تخم گذاشتنه 🔳
hunt for a lost book جست و جو برای یک کتاب گمشده🔲
for an egg : break ▪️
the natural home of plant or an animal خونه طبیعی گیاهان یا جانوران ▫️
a bottle / tube of glue ◾️
sweat glands غدد عرق ◽️
the skin and hair of an animal that is used for making clothes پوست حیوانات که معمولا برای ساخت لباس و غیره استفاده میشه a fur coat کت خز دار◼️
type of animal or plant which is in danger of disappearing from the world گونه گیاهی یا جانوری که در حال خطر ناپدید شدن از کره زمین هستند◻️
you can buy your tickets at the counter در اینجا معنی باجه هم میده تو میتونی بلیت ها تو از باجه بخری🀄️
worried 🕐
she boarded the wrong train او سوار قطار اشتباهی شد🕑
if you fail the exam , you'll only have yourself to blame اگر ازمونت رو افتادی ، تو فقط خودت رو برای سرزنش کردن داری 🕒
search for a missing child جست و جو کردن برای یک بچه گم شده 🕓
توانایی ، قدرت the ability to speak English has become very important توانایی انگلیسی صحبت کردن خیلی مهم شده انسانی 88 ، تجربی 85 ، ریاضی 84
the film isn't suitable for children این فیلم برای کودکان مناسب نیست
we were stuck in a heavy traffic for an hour
he has been back to America recently او اخیرا به آمریکا بر گشته بود
boss به معنی رئیس میشه ، بالاترین فرد در یک حیطه he became the president of the local camera club
Frank wanna live overseas فرانک میخاد اون ور آب ( خارج ) زندگی کنه
i can get a job if it doesn't interfere with my homework من میتونم یک شغل داشته باشم اگر با تکالیفم تداخل نداشته باشد
he realized that his acting career was over او باور کرد که مسیر شغلی بازیگری او به پایان رسیده
feeling of a place there is a very friendly atmosphere in our office
to become a member , fill out the application form برای اینکه یکی از اعضا باشی این فرم درخواست را پر کن
she is a computer expert
there is a delivery for you downstairs
sorry i wasn't listening , i was daydreaming ببخشید گوش ندادم ، رویاپردازی میکردم
break the house was badly damaged by fire خونه به وسیله آتش بشدت خراب شد
there is a crack in this cup یک ترک روی این فنجان است
i pulled the drawer and the handle came off
break a small piece from sth شکستن یه تیکه کوچیک از چیزی try not to chip these cups when you wash them
not working correctly you can't watch television , it's broken تو نمیتونی تلویزیون ببینی اون خرابه
we got there at ten but Martin had already left ما ساعت ده اونجا رسیدیم ولی مارتین قبلا رسیده بود before. . . .
do what you are told to do
how are your kids بچه هات چطورن
could you iron this dress for me میشه این لباس رو برای من اتو کنی
get more of sth I've gained a lot of weight this winter من در این زمستان وزن زیادی بدست آوردم
the fortune teller was wearing a colorful scarf on her head and large earrings فالگیر روسری رنگارنگی روی سرش و گوشواره های بزرگ پوشیده بود
what is going to happen to a person in the future چیزی که قراره در آینده برای فردی اتفاق بیفته show me your hand and I'll tell you your future دست ...
مخالف ازدواج ( marry ) after they got divorced , she never married بعد از اینکه آنها طلاق گرفتند او اصلا ازدواج نکرد
become impossible to see or find the moon disappeared behind the clouds ماه در پشت ابر ها ناپدید شد
decrease کاهش there was a cut in government spending
A glass ball in which some people believe you can see what is going to happen in the future یک گوی شیشه ای که بعضی افراد اعتقاد دارند میتوانید آن چی ...
having or showing courage , very brave داشتن یا نشون دادن دلیری ، خیلی شجاع he made a courageous decision
a complicated system
I'll have a chat with him about the party من با او درباره جشن گفتگو کردم
توضیح شمع و کاربردش : A round stick of wax with a piece of string through the middle that you can burn to give light
A date when you celebrate sth that happened in a previous year that is important to you مدت زمانی ک مهمه و جشن میگریش همون طور ک بقیه گفتن مثل سالگرد ...
very attractive
agree , often without wanting to , that sth is true
for the stomach : phone and tel them that you have an upset stomach
the best treatment for a cold is to rest and drink lots of liquids بهترین درمان برای سرما خوردگی استراحت کردن و نوشیدن زیاد مایعات است
of the nose : blocked , so that breathing id sifficult
an answer to a problem , question , difficulty , etc not every problems has a simple solution همه مشکلات راه حل ساده ای ندارند
not showing thought or understanding foolish what a silly thing to say چه چیز احمقانه ای برای گفتن
need we require extra help ما کمک بیشتری میخایم
hot lemon with remedy for colds شربت لیمو گرم به همراه عسل راه کار خوبی برای سرما خوردگی است
sth that makes you better when you are ill or in pain
become better develop medical technology is always progressing تکنولوژی درمان همواره در حال پیشرفته
the correct way for doing sth
medicine with out prescription
درمان کردن ( verb ) the doctor is treating him for cancer
معنی دیگه ای که داره : تحت تاثر قرار گرفتن چیزی یا کسی his sad story touched us داستان ناراحت کننده وی ما را متاثر کرد
injure by suddenly turning it too much My grandma sprained her knee
truly *** really*** honestly I sincerely hope it will succeed
be or look like sb/sth I resemble my mother
the megalodon died out two million years ago
forgetful
in the USA crossing the road in the wrong place is called jaywalking and in some cities it is illegal.
admit a mistake
we're going to offer vacations to business people who need to escape the stress of the city
آب جوشیده
مثلا. . . تو هواپیما صندلیی که کنار پنجره باشه رو میتونی بگی window seat
Your life is well balanced
Table tennis 🎾 تنیس روی میز
گردشگری
خویشاوندان
نقشه
بهترین استفاده را کردن از چیزی
وزنه برداری و وزنه زدن
I lift weights for half an hour
اوقات فراغت Free time ⌚
she was always punctual
he was very modest and calm
he was a very confident manager
in fact she was very kind and caring
was he an arrogant guy ?
with no friends
i was afraid of dark rooms
my bed in that hotel was very comfortable
yours affectionately با احترام و محبت
write postcards
buy souvenirs
sleep in 😴😴 بیشتر از حالت معمول و همیشگی خوابیدن oversleep 😴😴بیشتر خوابیدن از آن مقداری که میخواستید heavy sleeper 😴😴 کسی که خواب عمیق یا سنگی ...
این کلمه به معنای � زیرا � می باشد و برای بیان علت پدیده ای استفاده می شود. مثال : he went to bed because he was sleepy او به رختخواب رفت زیرا که ...
you don't have to be great to start but you have to start to be great
when you choose hope anything is possible
champion is someone who gets up even when he can't
our grandparents are playing bingo with numbered cards
i though someone came into the bedroom but it was just a dream
sport shoes made by Nike are very popular all around the world
these couches are really comfortable and four people can sit on them
if you want to get a refund you have to show the receipt of the shirt
bill is helping the teacher to collect the students' homework
robert got a good grade on his math test yesterday
i want to stay here and go swimming every day
certainly isn't nice
my friend john wants to travel by car all summer
i don't know what to do this summer
there is not much entertainment in this small town and people like to stay indoors
if he doesn't like the jacket he can exchange it and get another one
my grand father has collected different kinds of coins for many years
mr. clark's hobbies include hiking swimming and reading books
the mug of cappuccino tipped over making all the table dirty
you can order different kinds of hot and cold beverages at this coffee shop
we kept a diary to write in everything we did on the camp
it was an exhausting day for clerks because they had worked for 12 hours
it is a school rule not to eat or drink while you are in class
he studies hard and his test scores are much better than before
mrs. smith poured coffee for her husband and put it on the table
last night's fire has caused extensive damage in state park
my mother is a nurse and she discourages me from becoming a nurse
you can buy any clothes at the new shopping mall downtown
the rabinsons have a big family portrait in their living room
milk doesn't agree with me شیر به مزاج من سازگار نیست
سرمشق قرار دادن، پیروی کردن، تقلید کردن
heaven must be very small because i can see it in my mom's eyes
the spaces between your fingers were created so that another، s could fill them in
our purpose in this life is to help other
موقعیت، وضع و حال
get used to new conditions
receive something
my new radio didnt work so i exchanged it for another one
information means knowledge or facts اطلاعات و حقیقت هایی درباره یک موضوع
discover something for example by asking or studying پیدا کردن جواب یه چیزی
my uncle can lift this bike because he is strong