ancient

/ˈeɪnt͡ʃənt//ˈeɪnʃənt/

معنی: دیر، پیر، قدیمی، کهنه، باستانی، کهن، پارینه، دیرینه، عتیق، اباء واجدادی
معانی دیگر: پرچم، بیرق، تاریخ باستان (از آغاز تا انقراض امپراطوری روم غربی در 476 میلادی)، آدم پیر، سالخورده، سالمند، کهنسال، کلانسال، از مد افتاده، به سبک کهن، وابسته به پیش از انقراض امپراطوری روم غربی در 476 میلادی، (قدیمی) پیر و موقر، عاقل و پیر، دنیا دیده، ریش سفید، کسی که در زمان های کهن می زیسته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: extremely old; existing for many years.
مترادف: age-old, antique, old
متضاد: brand-new, new
مشابه: aged, immemorial, old-time, superannuated

- We saw the ancient ruins of the old city.
[ترجمه علی افراسی] ما قدیمی ترین خرابه شهر قدیمی را دیدار کردیم
|
[ترجمه شان] ما از خرابه های باستانی شهر کهن ، دیدن کردیم.
|
[ترجمه الهه مختار آبادی] ما از آثار باستانی شهر قدیمی دیدار کردیم
|
[ترجمه گوگل] خرابه های باستانی شهر قدیمی را دیدیم
[ترجمه ترگمان] ویرانه های باستانی شهر قدیمی را دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or referring to times in the distant past.
مترادف: archaic, early
متضاد: contemporary, modern
مشابه: antique, bygone, classical, immemorial, prehistoric

- The class is studying the rulers of ancient Egypt.
[ترجمه ...] کلاس در حال مطالعه ی حاکمان باستان مصر است.
|
[ترجمه کیارش] کلاس داره روی حاکمان مصر باستان مطالعه میکنه
|
[ترجمه گوگل] کلاس در حال مطالعه حاکمان مصر باستان است
[ترجمه ترگمان] کلاس در حال مطالعه حاکمان مصر باستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: ancientness (n.)
(1) تعریف: (often pl.) one who lived in ancient times, esp. a writer of the classic civilizations.
مشابه: patriarch

- The writings of the ancients are still of interest.
[ترجمه M] نوشته های باستانی هنوز هم مورد توجه هستند.
|
[ترجمه ...] نوشته های باستانی هنوز هم جالب هستند.
|
[ترجمه میرزایی] نوشته های باستانیان / پیشینیان هنوز هم جالب هستند .
|
[ترجمه گوگل] نوشته های پیشینیان هنوز مورد توجه است
[ترجمه ترگمان] نوشته های عهد باستان هنوز مورد توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a very old person.
مترادف: antediluvian
مشابه: elder, Methuselah, old-timer, oldster, patriarch

- We ancients would prefer to stay home in this weather.
[ترجمه هلیا خلیلی] ما قبلا ترجیح میدادیم که در این هوا در خانه بمانیم
|
[ترجمه الهام] ماقدیمی ها ترجیح میدیم که ت. این هوا خونه بمونیم
|
[ترجمه گوگل] ما قدیمی ها ترجیح می دهیم در این هوا در خانه بمانیم
[ترجمه ترگمان] ما می دانستیم که ترجیح می دهیم در این هوا بمانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. ancient egyptians apotheosized alexander
مصریان کهن اسکندر را به مرتبه ی خدایی رساندند.

2. ancient egyptians deified alexander and began to worship him
مصریان باستان اسکندر را خدا انگاشتند و او را پرستش کردند.

3. ancient greece
یونان باستان

4. ancient iranian legends
افسانه های باستانی ایران

5. ancient iranians wrote on parchment instead of papyrus
ایرانیان باستان به جای پاپیروس روی پوست چیز می نوشتند.

6. ancient monuments
بناهای باستانی

7. ancient rock drawings of amazing perfection and complexity
نقاشی های باستانی بر روی سنگ که از نظر خوبی و پیچیدگی شگفت انگیز است

8. ancient rome, that epicenter of world power
روم باستان،آن میانگاه قدرت جهانی

9. in ancient times
در عهد باستان

10. some ancient customs have disappeared
برخی از سنت های کهن از میان رفته اند.

11. some ancient peoples exposed unwanted infants
برخی از اقوام کهن نوزادان ناخواسته را رها می کردند و می رفتند.

12. that ancient belief keeps peeping out in different places
(مجازی) آن باور قدیمی دایما سر از جاهای مختلف بر می آورد.

13. the ancient cross is kept in the church's treasury
صلیب قدیمی در گنجینه ی کلیسا نگهداری می شود.

14. the ancient iranian culture
فرهنگ ایران باستان

15. the ancient seat of our local landlord
کاخ کهن مالک محل ما

16. this ancient instrument is thought to be the antecedent of the piano
چنین فرض می شود که این ساز باستانی تطور یافته و تبدیل به پیانو شده است.

17. a well-preserved ancient corpse
یک جسد مربوط به دوران باستان که خوب مانده است

18. in the ancient world
در روزگاران کهن

19. to excavate ancient ruins
خرابه های باستانی را از زیر خاک آشکار کردن

20. old men with ancient faces
پیرمردانی با صورت های پرچین و چروک

21. some of the ancient buildings are in a sad state of disrepair
برخی از بناهای قدیمی به طور اسفباری به تعمیر نیاز دارند.

22. they followed the ancient and inscrutable laws of their ancestors
آنان از قوانین کهن و غیر قابل درک اجداد خود پیروی می کردند.

23. they found those ancient manuscripts in a cave
آن نسخه های خطی قدیمی را در یک غار پیدا کردند.

24. forces that spooked the ancient world
نیروهایی که دنیای قدیم را روح زده می کردند

25. his murder rekindled the ancient hatred between the two tribes
قتل او کینه ی دیرینه بین آن دو قبیله را دوباره مشتعل کرد.

26. if we can credit ancient reports
اگر بتوانیم به گزارش های عهد باستان اعتماد کنیم. . .

27. the excavation of these ancient buildings will take several years
از زیر خاک درآوردن این خرابه های باستانی سال ها طول خواهد کشید.

28. the mithra mysteries of ancient persia
مراسم سری میترا پرستی در ایران باستان

29. the origin of this ancient enmity
ریشه ی این دشمنی کهن

30. the vestiges of that ancient palace
بازمانه های آن کاخ کهن

31. customs that have survived from ancient times
رسومی که از زمان های باستان به جامانده اند

32. a living picture of life in ancient iran
شرح زنده ای از زندگی در ایران باستان

33. i like modern history better than ancient history
من تاریخ نوین را بیشتر از تاریخ کهن دوست دارم.

34. they plan to open the tombs of ancient egyptian kings
آنها در نظر دارند گور شاهان مصر باستان را بشکافند.

35. this carpet has been patterned after an ancient design
این فرش از روی یک طرح باستانی الگو برداری شده است.

36. anthropomorphism was one of the characteristics of the ancient roman religion
یکی از ویژگی های دین رومیان باستان انسان انگاری بود.

37. his poetry is an attempt to fuse the ancient traditions with the new
شعر او تلاش برای هم آمیزی سنت های کهن و نوین است.

38. the vast areas in which the culture of ancient iran had been propagated
سرزمین های گسترده ای که در آن فرهنگ ایران باستان پراکنده شده بود

39. the classical legacy shows the abundant invention of the ancient greeks
میراث کلاسیک نشانگر خلاقیت سرشار یونانیان باستان است.

40. their disputation over the relative merits of modern art and ancient art
جستار آنان درباره ی محسنات نسبی هنر امروزی و هنر باستانی

41. this pyramid stand as a testament to the ingenuity of ancient egyptians
این هرم گواه تبحر مصریان باستان است.

42. before the age of twenty, he had mastered the classics (of ancient greece and rome)
پیش از بیست سالگی آثار یونان و روم باستان را خوب فرا گرفته بود.

43. he did not like the company of his fellows and hoped by way of reading to become like ancient romans
او از مصاحبت همنوعان خود خوشش نمی آمد و می خواست از راه مطالعه همانند رومی های باستان بشود.

مترادف ها

دیر (صفت)
ancient, long, late, tardy

پیر (صفت)
gray, aged, old, senile, senescent, ancient, worm-eaten, doddering, hoar

قدیمی (صفت)
olden, outdated, antiquated, senior, past, old, ancient, age-old, archaic, bygone, time-worn, out-of-date, old-time

کهنه (صفت)
olden, obsolete, antiquated, gray, old, ancient, age-old, archaic, stale, antique, dead, bygone, trite, time-worn, behindhand, ragged, frowsty, worm-eaten, dowdy, musty, fusty, poky, obsolescent, worn-out, run-down, well-worn, tacky, weatherworn

باستانی (صفت)
prime, gray, old, ancient, age-old, classical, antique, antiquarian, classic, traditionary, relict, primeval

کهن (صفت)
olden, aging, ancient, hoary

پارینه (صفت)
old, ancient, last year's

دیرینه (صفت)
deep-rooted, old, ancient, chronic, deep-seated

عتیق (صفت)
old, ancient, antique

اباء واجدادی (صفت)
ancient

انگلیسی به انگلیسی

• very old, antique, archaic
person who lived in the distant past, member of an ancient people (such as the ancient greeks)
ancient things belong to the distant past.
you also use ancient to describe things that are very old or that have a long history.

پیشنهاد کاربران

با قدمت طولانی
جّدُ آباد
باستانی، قدیمی
مثال: They visited ancient ruins during their trip to Greece.
آن ها در سفر خود به یونان، با باقی مانده های باستانی آشنا شدند.
کاربرد طنزآمیز/ کنایه آمیز:
گاهی به کنایه درباره وسایل خیلی قدیمی به کار میرورد مثل همین که در فارسی میگیم مثلا یه "پراید خسته"
خسته
عهد دقیانوسی
زهوار درفته
ancient 2 ( adj ) =very old; having existed for a very long time, e. g. an ancient oak tree.
ancient
ancient 1 ( adj ) ( eɪnʃənt ) =belonging to a period of history that is thousands of years in the past, e. g. ancient civilization. #modern, anciently ( adv )
ancient
صفت : باستانی
اسم : باستان ، پیشینیان ، باستانیان
❗️به تلفظش خوب دقت کنید / اِین شِنت /
خونده میشه نه / ای شِنت /
در حالت محاوره ای و informal از ancient برای بیان اینکه یک کاریو خیلی وقت پیش انجام داده اند استفاده میکنند :
We ancients done that!
ما خیلی وقت پیش انجامش دادیم !
Are you from ancients ?
حالت طعنه زدن داره به معنی اینکه ایا تو از عهد بوق یا پشت کوه اومدی؟!
کهن. . . خیلی قدیمی. . . باستانی
نام ابرقاره عظیم دوران پیشاتاریخ است.
قبل از اینکه قاره ها و پوسته های زمین از یکدیگر جدا شده و فاصله بگیرند همگی یک پوسته و یک قاره بودند و توسط یک اقیانوس احاطه شده بود که به آن pangaea میگویند.
قدیمی adj
آدمی که در قدیم می زیست n
نویسنده ای که در قدیم می زیست n
Ancient history
ancient greece
یونان باستان
یکی از کهن ترین جاهای جهان
بنظرم حتا اولین
هرچیزی که بگید از زبان ها تا خیلی چیز های دیکه از یونان نشعت گرفته
اگه بازی asssassin odessy رو بازی کنید میفهمید
ancient ( adj ) = archaic ( adj )
به معناهای: قدیمی، کهن، منسوخ شده، باستانی
فرتوت
Ancient greece
یونان باستان
قدیمی کهن
معنی این واژه اشاره شده به اجسام یا مواد قدیمی که از گذشته مانده ( معنی کهن و قدیمی )
باستانی/کهن/کهنسال/دیرین/عتیق/دنیا دیده/
Very old; from a very long time ago
باستانی
قدیمی
باستانی
کهن
دیرینه
قدیمی
پیر
دیر
باستانی ، قدیمی
I'm doing research on ancient Persian language
دارم بر روی زبان فارسی باستان تحقیق می کنم 🔪🔪
Ancient Native people
مردم بومی
Be long to long time
باستانی/دیرینه/کهن/تاریخی
Very old
🔗میتونیم از این کلمه به جای very old
استفاده کنیم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس