research

/riˈsɜːrt͡ʃ//rɪˈsɜːt͡ʃ/

معنی: کاوش، تحقیق، تفحص، جستجو، تجسس، پژوهش، تتبع، پژوهش کردن، پژوهیدن
معانی دیگر: کندوکاو، کندوکاو کردن، تحقیق کردن، تتبع کردن، بررسی کردن، وابسته به پژوهش، پژوهشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: systematic investigation and study to obtain and analyze information, as about a theory, event, intellectual discipline, or the like.
مشابه: experiment, inquiry, investigation, scholarship, study

- The institute is conducting research on the benefits of sleep.
[ترجمه گوگل] این موسسه در حال انجام تحقیقاتی در مورد فواید خواب است
[ترجمه ترگمان] این موسسه تحقیقاتی را بر روی مزایای خواب انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- More research needs to be carried out before a cure can be found for this disease.
[ترجمه گوگل] قبل از یافتن درمانی برای این بیماری باید تحقیقات بیشتری انجام شود
[ترجمه ترگمان] تحقیقات بیشتری باید قبل از یافتن درمان برای این بیماری انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I had to do some research in the library for my history paper.
[ترجمه گوگل] برای مقاله تاریخم مجبور شدم در کتابخانه تحقیق کنم
[ترجمه ترگمان] من باید یه سری تحقیق در کتابخانه برای روزنامه تاریخ خودم انجام می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: researches, researching, researched
• : تعریف: to do research.
مشابه: canvass, investigate, probe, search, study

- Scientists have been researching for some time now, but they haven't found an answer.
[ترجمه گوگل] مدتی است که دانشمندان در حال تحقیق هستند، اما پاسخی پیدا نکرده اند
[ترجمه ترگمان] مدتی است که دانشمندان درباره این موضوع تحقیق کرده اند، اما جوابی پیدا نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: researchable (adj.), researcher (n.)
• : تعریف: to do research into.
مترادف: delve into, investigate
مشابه: analyze, canvass, examine, probe, search, study

- They are researching ways to increase the use of solar power.
[ترجمه گوگل] آنها در حال تحقیق در مورد راه هایی برای افزایش استفاده از انرژی خورشیدی هستند
[ترجمه ترگمان] آن ها در حال بررسی راه هایی برای افزایش استفاده از انرژی خورشیدی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You need to research your topic more fully before you start writing your paper.
[ترجمه گوگل] قبل از شروع نوشتن مقاله، باید در مورد موضوع خود به طور کامل تحقیق کنید
[ترجمه ترگمان] شما باید قبل از این که شروع به نوشتن مقاله خود کنید، موضوع خود را به طور کامل بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: re-searches, re-searching, re-searched
• : تعریف: to search again.

جمله های نمونه

1. research in new directions
پژوهش به روش های نوین

2. research must have relevance to the person's work
پژوهش باید با کار شخص ارتباط داشته باشد.

3. a research grant
کمک هزینه ی پژوهشی

4. a research scientist
دانشمند پژوهشگر

5. a research theme
رساله ی کوتاه پژوهشی

6. advanced research
پژوهش های پیشرفته

7. his research broke new ground in the study of child growth
پژوهش او فصل تازه ای را در مطالعه ی رشد کودکان آغاز کرد.

8. his research in chemistry
پژوهش او در رشته ی شیمی

9. medical research has proven the link between smoking and cancer
پژوهش های پزشکی رابطه ی سیگار کشیدن و سرطان را اثبات کرده است.

10. mehri's research into the causes of miscarriage
پژوهش های مهری درباره ی علل سقط جنین

11. our research has ramified into a number of fields
پژوهش ما به چند زمینه تقسیم شده است.

12. their research programs are still relatively picayune
برنامه های پژوهشی آنها هنوز نسبتا پیش پا افتاده است.

13. value-free research
پژوهش مستقل از معیارهای اخلاقی

14. an area of research only recently traversed by scientists
یک زمینه ی پژوهشی که فقط اخیرا مورد بررسی دانشمندان قرار گرفته است

15. months of laborious research
ماه ها پژوهش دشوار

16. a steady outpouring of research work
فوران مداوم آثار پژوهشی

17. the sophisticated methods of modern research
روش های پیچیده ی پژوهش های امروزی

18. to team up on a research project
در یک طرح پژوهشی هم گروه شدن

19. the scientists' conflicting findings indicate further research
یافته های متغایر دانشمندان،ضرورت پژوهش بیشتر را نشان می دهد.

20. they lead the world in cancer research
آنان از نظر پژوهش سرطان در دنیا اول هستند.

21. this new drug represents years of research
این داروی جدید نتیجه ی سال ها پژوهش است.

22. he has no will to continue his research
اشتیاقی به ادامه ی پژوهش خود ندارد.

23. i am no further along in my research
در کارهای تحقیقی ام پیشرفت نکرده ام.

24. the book's introduction carefully delimits the author's research
مقدمه ی کتاب حدود پژوهش نویسنده را به دقت معلوم می کند.

25. he has been far too casual in his research
او در پژوهش خود بیش از اندازه سهل انگاری کرده است.

26. the government has made large disbursements for scientific research
دولت مبالغ هنگفتی صرف پژوهش های علمی کرده است.

27. each english b. a. should take a capstone course on methods of advanced literary research
هر لیسانس انگلیسی باید یک درس اصلی در روش تحقیق ادبی بگیرد.

28. The research project was only a partial success.
[ترجمه گوگل]پروژه تحقیقاتی تنها موفقیت جزئی داشت
[ترجمه ترگمان]پروژه تحقیقاتی تنها یک موفقیت جزئی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. I will earmark this money for your research.
[ترجمه گوگل]من این پول را برای تحقیقات شما اختصاص خواهم داد
[ترجمه ترگمان]من این پول رو برای تحقیقاتت به حساب میارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The aim of the research is to find new food sources.
[ترجمه گوگل]هدف از این تحقیق یافتن منابع غذایی جدید است
[ترجمه ترگمان]هدف این تحقیق یافتن منابع غذایی جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاوش (اسم)
analysis, search, probing, probe, excavation, research, rummage, penetration, dig, ferret

تحقیق (اسم)
verification, scholarship, probe, research, rummage, quest, ascertainment, investigation, inquiry, scrutiny, fishing expedition, disquisition

تفحص (اسم)
probing, research, disquisition

جستجو (اسم)
search, probe, research, rummage, quest, hunt, inquisition, disquisition, prowl

تجسس (اسم)
search, research, equivoke, equivoque

پژوهش (اسم)
research

تتبع (اسم)
research, scholarism

پژوهش کردن (فعل)
research

پژوهیدن (فعل)
search, research, inquire, investigate

تخصصی

[عمران و معماری] تحقیق - پژوهش - جستار - جستجو
[برق و الکترونیک] تحقیق بررسی علمی به منظور کشف و به کارگیری حقایق روشها و قوانین تجربی جدید . - پژوهش، تحقیق
[مهندسی گاز] پژوهش، تحقیق، پژوهشکردن
[ریاضیات] مطالعه، پژوهش، تحقیق، تحقیقات، تحقیق کردن، جستجو کردن، جستجو، کاوش، پژوهش، تتبع کردن، تجسس

انگلیسی به انگلیسی

• comprehensive inquiry, extensive investigation of a subject
perform a thorough investigation, study a subject closely
research is work that involves studying something and trying to discover facts about it.
if you research something, you try to discover facts about it.

پیشنهاد کاربران

تحقیق کردن
مثال: She conducted research on climate change.
او تحقیقاتی درباره تغییرات اقلیمی انجام داد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
پژوهیدن
پژوستن
🇮🇷 همتای پارسی: پَژوهیدن 🇮🇷
یا پَژوستن
research: تحقیق، پژوهش
آزمایش کردن
تحقیق/پژوهش
تحقیقات ، پژوهشها ( بصورت جمع ظاهرا باید ترجمه شود ) !
Unlike data, research should always be used as a mass noun, and its verb must be singular. Some writers attempt to force research to take a plural form ( researches ) ; however, this usage is incredibly rare, and it will almost certainly trouble a reviewer
...
[مشاهده متن کامل]

تحقیقات
اطلاعات کسب کردن
پژوهش ها
Research team
تیم تحقیقاتی
پژوهش؛ تحقیق
تحقیق کردن ، تحقیق
scientists are researching the cause of the disease
دانشمندان در حال تحقیق درباره ی علت این بیماری هستند📺
research on something :
تحقیق کردن بر روی چیزی
تحقیق کردن درباره چیزی
پروژه تحقیق
تحقیق_پژوهش
تحقیقات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس