concerned

/kənˈsɝːnd//kənˈsɜːnd/

معنی: علاقمند
معانی دیگر: (معمولا با: in) ذینفع، ذیعلاقه، درگیر، مربوط، مربوطه، درباره ی، نگران، دلواپس، دلواپس we are all concerned about his health ما همه نگران سلامتی او هستیم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: concernedly (adv.)
(1) تعریف: involved or interested.
متضاد: aloof, casual, indifferent, unconcerned

- She's never been very concerned with her appearance.
[ترجمه گلی افجه ] او هرگز به ظاهر خود توجه نمی کند
|
[ترجمه Eli.jjmo] او هرگز راجب ظاهر خود نگران نمیشود
|
[ترجمه art.a] او هرگز درمورد ظاهرش خیلی نگران نبوده است.
|
[ترجمه گوگل] او هرگز به ظاهر خود اهمیت چندانی نداده است
[ترجمه ترگمان] او تا به حال به ظاهر او خیلی نگران نبوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We're concerned with the design of the products but only with respect to their functionality.
[ترجمه پیمان] ما به طراحی محصولاتمان اهمیت میدهیم ولی فقط در رابطه با ( بهبود ) نحوه عملکردشان.
|
[ترجمه گوگل] ما نگران طراحی محصولات هستیم اما فقط با توجه به عملکرد آنها
[ترجمه ترگمان] ما با طراحی محصولات تنها با توجه به عملکرد آن ها نگران هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: troubled or disturbed.
متضاد: unconcerned

- The teacher became concerned about the girl's changed attitude toward her school work.
[ترجمه گوگل] معلم نگران تغییر نگرش دختر نسبت به کار مدرسه اش شد
[ترجمه ترگمان] معلم در مورد تغییر نگرش دختر نسبت به کار مدرسه نگران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'm concerned about my mother's health these days.
[ترجمه M] من این روزها نگران سلامتی مادرم هستم
|
[ترجمه گوگل] این روزها نگران سلامتی مادرم هستم
[ترجمه ترگمان] این روزها نگران سلامتی مادرم هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. be concerned with (something)
1- علاقمند بودن به (موضوعی)،ذینفع بودن در 2- مربوط بودن به،رابطه داشتن با

2. it is concerned with money
به پول مربوط است.

3. letters from concerned individuals
نامه های اشخاص ذیعلاقه

4. his parents were concerned about his health
والدینش نگران سلامتی او بودند.

5. our office is concerned with immigrant affairs
اداره ی ما با امور مهاجرتی سر و کار دارد.

6. the story was concerned with the consequences of war
داستان مربوط به پیامدهای جنگ بود.

7. we are all concerned about his health
ما همه نگران سلامتی او هستیم.

8. we are greatly concerned not to offend them
بسیار مشتاق هستیم که موجب رنجش آنها نشویم.

9. as far as money was concerned she was comfortably circumstanced
از نظر مالی در رفاه بود.

10. we spoke with the authorities concerned
با مقامات مربوطه صحبت کردیم.

11. as far as i am concerned
تا آنجایی که به من مربوط است

12. We are concerned about the size of our debt.
[ترجمه گوگل]ما نگران حجم بدهی خود هستیم
[ترجمه ترگمان]ما نگران اندازه بدهی خود هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He said he had concerned for me very much last night.
[ترجمه گوگل]گفت دیشب خیلی نگران من بود
[ترجمه ترگمان]اون گفت دیشب خیلی نگران من بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The one point that concerned us a little was. . .
[ترجمه گلی افجه ] تنها نکته ای که ما را نگران کرده بود
|
[ترجمه گوگل]نکته ای که کمی ما را نگران کرد این بود
[ترجمه ترگمان] تنها نکته ای که نگران ما بود این بود که
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She doesn't seem unduly concerned about her exams.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او بی جهت نگران امتحانات خود نیست
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که او بی جهت نگران امتحانات خود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I am still concerned about the left, you do not see my time.
[ترجمه گوگل]من هنوز نگران چپ هستم، شما زمان من را نمی بینید
[ترجمه ترگمان]من هنوز نگران سمت چپ هستم، وقت مرا نخواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They will be concerned to cut back expenditure on unnecessary items.
[ترجمه گوگل]آنها نگران کاهش هزینه های اقلام غیر ضروری خواهند بود
[ترجمه ترگمان]آن ها نگران کاهش هزینه ها بر روی آیتم های غیر ضروری خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Disgusted onlookers claimed the driver was more concerned about his car than about the victim.
[ترجمه گوگل]تماشاگران منزجر ادعا کردند که راننده بیشتر نگران خودرویش بود تا قربانی
[ترجمه ترگمان]تماشاگران حس انزجار ادعا کردند که راننده بیشتر نگران اتومبیلش بود تا در مورد قربانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Although the relationship is no longer as concerned about it, but how can you say broken off.
[ترجمه گوگل]اگر چه این رابطه دیگر نگران آن نیست، اما چگونه می توان گفت که قطع شده است
[ترجمه ترگمان]اگر چه این رابطه دیگر به آن اندازه که در مورد آن نگران است، نیست، اما چطور می توانید بگویید که این رابطه چگونه شکسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علاقمند (صفت)
attached, fond, interested, concerned

انگلیسی به انگلیسی

• worried; interested, involved in something
if you are concerned about something, you are worried about it.
the people concerned are the people who take part in something or are affected by it.
you say as far as something is concerned to indicate the subject that you are talking about.
you say `as far as i'm concerned' to indicate that you are giving your own opinion.

پیشنهاد کاربران

نگران
مثال: She was concerned about her son's safety.
او نگران ایمنی پسرش بود.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
[ADJECTIVE]
✔️ درگیر - مرتبط - ذینفع
💠 This is a very positive step forward for everyone concerned
این گامی بسیار مثبت رو به جلو برای همه افراد درگیر این مسئله/قضیه/موضوع است
✔️ مربوطه - مرتبط
...
[مشاهده متن کامل]

💠 Once all checks of the Check List have been performed on all items of equipment listed on the
Check List, the Check List will be transmitted to the CONTRACTOR Supervisor in charge of the
concerned discipline , who will date and sign in the appropriate boxes.

Our parents are also concerned
والدین ما همچنین دلواپس هستن
As far as he is concerned
تا جایی که به اون مربوطه
concerned: نگران
مورد نظر
ذیربط
توجه داشتن:
It is also concerned with “the nature of human action”
این امر به �ماهیت کنش های انسانی� نیز توجه دارد. . . .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : concern
✅️ اسم ( noun ) : concern
✅️ صفت ( adjective ) : concerned
✅️ قید ( adverb ) : concernedly
✅ حرف اضافه ( preposition ) : concerning
1 - علاقه مند
2 - نگران
3 - درگیر - مرتبط
حساس
مربوطه
سروکار داشتن
مربوط بودن
درگیر بودن

درگیر
در ارتباط
Worried, troubled
نگران
مثال:we are all concerned for her safety
concerned with پرداختن به
to be concerned=به فکر چیزی بودن
as far as I'm concerned=تا جایی که به من ربط داره

1 - نگران
2 - علاقه مند - مشتاق
as far as something is concerned:
تا آنجا که به چیزی مربوط می شود - در مورد
be concerned about/ for sth:
1 - نگران چیزی بودن
2 - به چیزی علاقه مند بودن
...
[مشاهده متن کامل]

be concerned with sth:
1 - مربوط به چیزی بودن - به چیزی پرداختن
2 - به چیزی اهمیت دادن

نگران /دلواپس
as far as I am concerned = به عقیده من
دغدغه مند
👈worried; troubled👉
👈مضطرب، نگران👉
برای مثال:👇
👈We are all concerned for his safety👉
نگران
Worried troubled
worried 🕐
نگران_دلواپس
مد نظر بودن
1 - نگران
2 - علاقه مند - مشتاق
as far as something is concerned:
تا آنجا که به چیزی مربوط می شود - در مورد
be concerned about/ for sth:
1 - نگران چیزی بودن
2 - به چیزی علاقه مند بودن
be concerned with sth:
1 - مربوط به چیزی بودن - به چیزی پرداختن
2 - به چیزی اهمیت دادن
نگران
دست اندر کار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)

بپرس