اهتمام

/~ehtemAm/

مترادف اهتمام: تقلا، تکاپو، تلاش، جدیت، جهد، سعی، کوشش، مجاهدت، مساعی، تیمارداری، دلبستگی، غمخواری، همت گماری

برابر پارسی: کوشش، پشتکار، تلاش، دلبندی

معنی انگلیسی:
effort

لغت نامه دهخدا

اهتمام. [اِ ت ِ ] ( ع مص ) اندوه مند شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اندوهگین شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). اندوه خوردن. ( مقدمه لغت میرسید شریف ص 2 ). || غمخوارگی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ). تیمار داشتن. ( مجمل اللغة ) ( تاج المصادر بیهقی ). || در کاری همت برگماشتن و توجه کردن. کوشش کردن. ( از کشف و صراح و منتخب بنقل غیاث اللغات ) ( آنندراج ). سعی در هر کاری. عنایت. اعتناء. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). کوشش. سعی. جهد. کوشش فراوان. تدبیر. ( ناظم الاطباء ) :
ارجو که بسعی و اهتمام تو
زین غم بدهد خلاص دادارم.
مسعودسعد.
از دست جور دور فلک آن کسی امان
یابد که در رعایت و در اهتمام تست.
سوزنی.
ملک یوسف ای حاتم طی غلامت
ملوک جهان جمله در اهتمامت.
انوری.
مرغ بقا دان و نامه بخت کزین دو
کار دو ملک از یک اهتمام برآمد.
خاقانی.
عروس طبع بر او عقد بستم از بر عقل
بدان صداق که از اهتمام او زیبد.
خاقانی.
تا از بسیاری مراعات و اهتمام الیف و حلیف وی شد. ( سندبادنامه ص 192 ).
ایشان بمقدم او مباهات نمودند و قصد او باهتمام ایشان شرفی تمام شناختند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 186 ). بر اهتمام بحال رعیت و اعتناء بمصالح زیر دست حریص. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی ص 234 ).
گفت اگر جدت نبودی و اهتمام
در خریداری این اسود غلام.
مولوی.
باهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). بسعی و اهتمام حاج عبدالرحیم باسمه چی بطبع رسید. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

همت گماشتن برامری، کوشش کردن درکاری، غمخواری کردن
(مصدر ) ۱ - دل بستن به تیمار داشتن غمخواری کردن توجه کردن . ۲ - کوشش کردن در کاری همت گماشتن . ۳ - ( اسم ) تیمار داشت غمخوارگی . ۴ - کوشش سعی . جمع : اهتمامات . یا به اهتمام . بوسیل. کوشش و همت و سعی (در مورد کتاب منظور تصحیح و تهذیب و آماده کردن آن برای طبعتوسط شخصی است )

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - توجه کردن . ۲ - کوشش کردن . ۳ - تیمار داشت .۴ - کوشش ، ج . اهتمامات .

فرهنگ عمید

۱. همت گماشتن بر امری، کوشش کردن در کاری.
۲. کوشش فراوان.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اهمیّت دادن و مورد عنایت و توجّه قرار دادن را اهتمام گویند. از آن در باب امر به معروف سخن رفته است.
شارع مقدس به اموری از قبیل شعائر اسلامی مانند کعبه، نفوس مؤمنان، ناموس و آبروی آن ها اهتمام ویژه ای دارد، به طوری که اگر امر به معروف و نهی از منکر به این امور ضرر برساند، حرام می شود و اگر معروف از امور مهم باشد، امر به معروف نیز برای حفظ آن واجب می شود؛ گرچه موجب ضرر گردد، لیکن باید اهمّ و مهم ملاحظه شود.
برای مثال، اگر حفظ امام معصوم علیه السّلام و شعائر اسلام متوقّف بر فدا کردن جان باشد، فدای آن واجب است.

پیشنهاد کاربران

کوشیدن
اهتمم چه نوع فعلی است
سلام
احتمام با اهتمام یکی هستن؟
سلام . تلاش
سلام اهتمام کلا یعنی چی؟
اهتمام / ~ehtemAm /
مترادف اهتمام: تقلا، تکاپو، تلاش، جدیت، جهد، سعی، کوشش، مجاهدت، مساعی، تیمارداری، دلبستگی، غمخواری، همت گماری
برابر پارسی: کوشش، پشتکار، تلاش، دلبندی
به اهتمامِ . . . . . . . . .
اهتمام به معنای کوشش است و اهتمام ورزیدن در کاری یه معنای ه‍مّت کردن برای به انجام رساندن آن است
کوشش کردن ، توجه داشتن ، تیمار کردن
کاربرد در جمله : 🦴🦴
هر که در صبانت ذات خویش اهتمام ننماید ، دیگران را در وی امیدی نماند ( هنر 93 )
این واژه تبارانه پارسى ست یعنى خودش پارسى نیست ولى سرچشمه اش پارسى ست واژه هومَت Humat در پهلوى به معناى اندیشه ى نیک را تازیان ( اربان ) برداشته و معرب نموده و گفته اند: هِمَّت !!! و سپس آن را بر وزن فِعْلَة تصور کرده و ریشه سه حرفى هـ. م. م را از آن بیرون
...
[مشاهده متن کامل]

کشیده و ساخته اند: هَمّ ، مهم ، اهم ، اهمیة ، اهتمام و . . . !!!! همتایان دیگر آن در پارسى اینهاست: هومتیه Humatih ( پهلوى: اهتمام ، همت دارى ، نیک اندیشى ) ، نیکوشى Nikushi ( پهلوى: نیک کوخشیهْ : نیک کوشى ، اهتمام ، کوشش فراوان کردن )

بپرس