اسم ( noun )
حالات: rabbit, rabbits
حالات: rabbit, rabbits
• (1) تعریف: any of a variety of long-eared, short-tailed, furry burrowing mammals, including the hare and the cottontail.
• (2) تعریف: the fur or pelt of such mammals.
rabbit
/ˈræˌbɪt//ˈræbɪt/
معنی: خرگوش، شکار خرگوش کردن، عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
معانی دیگر: خرگوش شکار کردن، (انگلیس - معمولا با: on - عامیانه) پرحرفی کردن، یاوه گویی کردن، چرند گویی کردن، (جانورشناسی) خرگوش (پستاندار راسته ی lagomorpha که از خرگوش صحرایی hare کوچک تر است)، ارنب، پژنگر، خز خرگوش، (مخفف) welsh rabbit، (دو و میدانی) دونده ای که درآغاز مسابقه برای خسته کردن حریفان تند می دود، (عامیانه) فرار کردن، جیم شدن، فلنگ را بستن
بررسی کلمه
جمله های نمونه
1. rabbit kitten
بچه خرگوش
2. a rabbit hole
لانه ی خرگوش
3. a rabbit snare
دام خرگوش
4. jack rabbit
خرگوش بزرگ امریکایی
5. the rabbit creeps into its den
خرگوش به لانه ی خود می خزد.
6. the rabbit hid in its burrow
خرگوش در سوراخ خود پنهان شد.
7. a nimble rabbit
خرگوش چابک
8. to start a rabbit
خرگوشی رااز سورخ خود تاراندن
9. some farmers trafficked in rabbit skins
برخی از روستاییان پوست خرگوش داد و ستد می کردند.
10. the hounds followed the rabbit in full cry
سگ های تازی با سرو صدا و اشتیاق خرگوش را تعقیب می کردند.
11. a hound can wind a rabbit from far away
یک سگ تازی می تواند از راه دور رد بوی یک خرگوش را بگیرد.
12. the eagle pounced on the rabbit
عقاب شیرجه رفت و خرگوش را در ربود.
13. to hound a dog at a rabbit
سگ را به دنبال خرگوش تازاندن
14. the eagle swooped and picked up the rabbit in its claws
عقاب چرخی زد و با چنگال خود خرگوش را ربود (بلند کرد).
15. he scoured through the plain like a wild rabbit
در دشت مانند خرگوش وحشی می دوید.
16. the eagle swooped down and carried the baby rabbit away
عقاب شیرجه رفت و بچه خرگوش را برد.
17. he went into the woods with his rifle hoping to pop a rabbit or two
به امید زدن یکی دو خرگوش با تفنگش به بیشه رفت.
18. Our dog will nose out a rabbit anywhere it hides.
[ترجمه Mohammad reza Hosseinian] سگ ما خرگوش را در هر کجا که باشد، بو می کشد و پیدا می کند|
[ترجمه گوگل]سگ ما خرگوش را در هر جایی که مخفی کند بینی می کند[ترجمه ترگمان]سگ ما خرگوش را در جایی پنهان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The hawk swooped down on the rabbit and killed it.
[ترجمه گوگل]شاهین روی خرگوش هجوم آورد و او را کشت
[ترجمه ترگمان]شاهین به طرف خرگوش شیرجه رفت و آن را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاهین به طرف خرگوش شیرجه رفت و آن را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. My collar is only made of rabbit.
[ترجمه MohmmadAmin] یقه من از خرگوش درست شده|
[ترجمه پویا ولی زاده] یقه ی من از پوست خرگوش است.|
[ترجمه گوگل]یقه من فقط از خرگوش است[ترجمه ترگمان]یقه من فقط خرگوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. A frightened rabbit will bolt for its hole.
[ترجمه گوگل]خرگوش ترسیده سوراخش را می پیچد
[ترجمه ترگمان]یک خرگوش وحشت زده از سوراخ بیرون می جهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک خرگوش وحشت زده از سوراخ بیرون می جهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. The rabbit disappeared in the bushes.
[ترجمه گوگل]خرگوش در بوته ها ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]خرگوش در بوته ها ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خرگوش در بوته ها ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. He waved his magic wand and a rabbit appeared.
[ترجمه فرشاد] او چوب جادوی خود را تکان دادو یک خرگوش ظاهر شد .|
[ترجمه گوگل]عصای جادویش را تکان داد و خرگوش ظاهر شد[ترجمه ترگمان]او چوبدستیش را تکان داد و یک خرگوش پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
خرگوش (اسم)
hare, rabbit, lapin
شکار خرگوش کردن (اسم)
rabbit
عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه (اسم)
rabbit
تخصصی
[نفت] اندازه گیر لوله
انگلیسی به انگلیسی
hunt for rabbits; talk, gab, chat; complain
a rabbit is a small, furry animal with long ears. rabbits are kept as pets, or live wild in holes in the ground.
پیشنهاد کاربران
rabbit ( n ) ( r�bət ) =a small animal with soft fur, long ears, and a short tail. Rabbits live in holes in the ground or are kept as pets or for food.
شنیدین میگن ربیت نباش یا همون don't rabbit یعنی نازک نارنجی نباش پیش دوستات مثل خرگوش پیش ما که خانواده اتیم گرگ دندون دار
خرگوش
خرگوش ها مقدار زیادی هویج دوست دارد، انها با سه هویج تردستی انجام می دهند.
rabbit :خرگوش
🐰🐰 خرگوش
سر فرصت زود عشقت رو در کنارخودت به جای امنی جایگزین کن
خرگوش سفید دوست داشتنی منی عشقم
خرگوش
در نساجی خز
در نساجی خز