diary

/ˈdaɪəri//ˈdaɪəri/

معنی: دفتر خاطرات روزانه
معانی دیگر: دفتر خاطرات، دفتر یادنگاشت، خاطرات، یادنگاشت (ها)، دفتر یادداشت، دفتر روزانه، دفتر سررسید

جمله های نمونه

1. into her diary she discharged her loneliness and anger
او تنهایی و خشم خود را در دفتر خاطرات خود بروز داد.

2. keep a diary
خاطرات خود را نوشتن،وقایع روزانه را نوشتن

3. he keeps a diary
او خاطرات خود را می نویسد.

4. she wrote her diary behind closed doors so that her brothers would not molest her
خاطرات خود را در اتاق دربسته می نوشت تا برادرانش مزاحمش نشوند.

5. he made no entries in his diary for that day
او درباره ی آن روز یادداشتی در کتابچه ی خاطرات خود وارد نکرد.

6. all the happenings set down in his diary
همه ی رویدادهایی که در خاطراتش نوشته شده است

7. Hold on, I'll check in my diary.
[ترجمه ستایش] صبر کن دفتر روزانه خود را چک میکنم
|
[ترجمه یگانه] صبر کن دفتر خاطرات روزانه ام را چک می کنم
|
[ترجمه مهتاب سلطانی] صبر کنید، من دارم دفترچه خاطراتم را چک میکنم
|
[ترجمه غزل] صبر کن، دفتر چه خاطراتم را چک میکنم
|
[ترجمه محمد اسلام زاده] صبر کن در دفتر روزانه ام چک کنم
|
[ترجمه (^~^)] صبر کن خاطراتو مرور کنم
|
[ترجمه گوگل]صبر کن، دفتر خاطراتم را چک می کنم
[ترجمه ترگمان]صبر کن، دفتر خاطراتم رو چک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The events were faithfully recorded in her diary.
[ترجمه علیرضا] این جادثه ها را به طور واقعی در دفترش ثبت میکند
|
[ترجمه گوگل]وقایع با وفاداری در دفتر خاطرات او ثبت شد
[ترجمه ترگمان]وقایع به طور وفادارانه در دفتر خاطراتش ثبت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His diary was not published during his lifetime.
[ترجمه گوگل]دفتر خاطرات او در زمان حیاتش منتشر نشد
[ترجمه ترگمان]دفتر خاطراتش در طول زندگی او منتشر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This was the diary in which Gina recorded her innermost thoughts and secrets.
[ترجمه رضا] این دفتر خاطرات بود که در آن جینا افکار و اسرار داخلی خود را ثبت کرد
|
[ترجمه گوگل]این دفتر خاطراتی بود که جینا درونی ترین افکار و اسرار خود را در آن ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]این دفتر خاطرات بود که جی نا تمام افکار و رازهای درونی او را ضبط کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I used to keep a diary.
[ترجمه گوگل]من عادت داشتم دفتر خاطرات داشته باشم
[ترجمه ترگمان]من عادت داشتم یک دفترچه خاطرات داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She used to hide her diary under her pillow.
[ترجمه گوگل]او عادت داشت دفتر خاطرات خود را زیر بالش پنهان کند
[ترجمه ترگمان]دفتر خاطراتش را زیر بالشش پنهان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Very little information is given in the diary entries.
[ترجمه گوگل]اطلاعات بسیار کمی در نوشته های خاطرات داده شده است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات بسیار کمی در یادداشت های روزانه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She kept a diary for over twenty years.
[ترجمه گوگل]او بیش از بیست سال یک دفتر خاطرات داشت
[ترجمه ترگمان]او بیش از بیست سال دفتر خاطراتش را نگهداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I started keeping a diary when I was thirteen.
[ترجمه مهربان 😘😘😘] وقتی ۱۳ سال داشتم شروع به نوشتن دفتر خاطرات کردم
|
[ترجمه گوگل]از سیزده سالگی شروع به نوشتن دفتر خاطرات کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی سیزده سالم بود شروع به نوشتن یه دفتر خاطرات کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I've made a note in my diary.
[ترجمه گوگل]من در دفتر خاطراتم یادداشت کرده ام
[ترجمه ترگمان]من یک یادداشت تو دفتر خاطراتم نوشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Did you put the meeting date in your diary ?
[ترجمه گوگل]آیا تاریخ ملاقات را در دفتر خاطرات خود ذکر کرده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما تاریخ جلسه را در دفتر خاطرات خود قرار دادید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Eleanor began to keep a diary.
[ترجمه گوگل]النور شروع به نوشتن دفتر خاطرات کرد
[ترجمه ترگمان]الی نور شروع به نوشتن یک دفتر خاطرات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفتر خاطرات روزانه (اسم)
diary

انگلیسی به انگلیسی

• written account of daily occurrences, journal; daily calendar
a diary is a book which has a separate space for each day of the year. you use a diary to write down things you plan to do, or to record what happens in your life.

پیشنهاد کاربران

dairy وdiary باهم تفادت دارند
diary دفتر خاطرات
dairy لبنیاتی، ماست بندی
a book in which you record your thoughts or feelings or what has happened every day : ) : )
دوتا معنا داره یکی American and British
به بیریتش میشه سالنامه یا سر رسید
معنای امریکن میشه دفتر یا دفتر چه یادداشت خاطرات
تفاوت "diary" و" journal "
هردو در فارسی دفتر خاطرات معنی میشن اما "تفاوت دارن"
diary دفتری یه که چیزهایی که تو زندگیمون رخ میده رو مینویسیم توش مثل تجربه ها اتفاقاتی که میفته
ولی journal دفتری که توش هدف ها و کار هایی که میخایم انجام بدبم رو مینویسم مثلا صبح ورزش میکنم بعد زبان و. . . .
...
[مشاهده متن کامل]

اگه خاستید از دفتر خاطرات استفاده کنید diaryمنایب تره

A diary is a notebook in which you write down daily events
هوالعلیم
Diary : دفترچه خاطرات روزانه
Dairy : لبنیات
make a diary
خاطره نوشتن

● دفتر خاطرات
● دفترچه یادنگاشت ( که قرار ها و برنامه روزانه شخصی تو اون نوشته میشه )
🦄دفتر خاطرات یا دفتر یادداشت 🦄
یک خاطرات روز خاصی
نوشتن خاطرات
A book where you write what you have done each day
A diary is a notebook in which you write what happenes to you every day.
یادداشت های روزانه
. A diary is a notebook in which you write what happens to you everyday ^_^

دفتر یادداشت
دفتر خاطرات
i have kept a diary for twelve years
به معنای: من از یه دفترچه خاطرات برای 12 سال نگهداری کردم.
به معنی دفرتچه خاطرات هستش
a book in which you write down the things that happen to you each day
دفتر خاطرات
a book for writing your plans and arrangements for each day
A note book that you write what happens to you in a day
Diary به معنی دفتر خاطرات. دوستانی که نوشتند لبنیات اشتباه dairy لبنیات میشه
we kept a diary to write in everything we did on the camp
A diary is a 📓 in which you 📝 what happens to you every day
دفترچه خاطرات
یادداشت روزانه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس